خطوط دلنشینی که بر چهره مهربانش نشسته، حکایت از سال ها تلاش و فداکاری دارد، سال هایی که عاشقانه صرف مراقبت از مادرش کرده است، از «مام طبیعت». قلبش برای صنوبرها و تبریزی ها و چکاوک ها می تپد. هر درختی که بر زمین می افتد، هر آبی که گِل می شود، تو گویی خاری است که بر دلش می نشیند.

سلامت نیوز:خطوط دلنشینی که بر چهره مهربانش نشسته، حکایت از سال ها تلاش و فداکاری دارد، سال هایی که عاشقانه صرف مراقبت از مادرش کرده است، از «مام طبیعت». قلبش برای صنوبرها و تبریزی ها و چکاوک ها می تپد. هر درختی که بر زمین می افتد، هر آبی که گِل می شود، تو گویی خاری است که بر دلش می نشیند.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه خراسان ،حالا پس از نزدیک به یک قرن فداکاری، مادر مادرش نام گرفته است، «مادر محیط زیست ایران».دکتر «مه لقا ملاح» در سال 1296 در خانواده ای فرهیخته و اهل علم متولد شد. وی مدرک کارشناسی ادبیات، کارشناسی ارشد کتابداری و همین طور ارشد جامعه شناسی را از دانشگاه تهران اخذ کرد و دکترای جامعه شناسی را از دانشگاه سوربن فرانسه. خانم دکتر ملاح بنیانگذار «جمعیتی فعال برای مبارزه با آلودگی محیط زیست» و کهنسال ترین حافظ طبیعت این آب و خاک است. به مناسبت روز «زمین پاک» تصمیم گرفتیم تا با روزگار بانوی محیط زیست ایران بیشتر آشنا شویم.

طبیعت زاده ای که عاشق طبیعت است

وقتی از خانم دکتر ملاح می پرسم انگیزه قوی شما برای فعالیت های خستگی ناپذیرتان در حفظ محیط زیست از کجا سرچشمه می گیرد پاسخ جالبی می دهد: «خود من در جنگل به دنیا آمده ام، جنگل ابر در حوالی شاهرود. مادرم در راه سفر به مشهد برای زیارت بودند که درد زایمان به سراغشان می آید. این شد که من در جنگل ابر به دنیا آمدم. پدرم هم از خان های مازندران بود و خانواده ما در طبیعت زندگی می کرد. در دوران کودکی در نقاط مختلفی زندگی کردیم و من در دل طبیعت بزرگ شدم به همین خاطر نمی توانم خودم را از این طبیعت، از این خاک جدا بدانم. علاوه براین سال 52، من به عنوان رئیس کتابخانه تحقیقات روانشناسی دانشگاه تهران قصد داشتم از فهرست موجود در کاتالوگ های خارجی برای کتابخانه، کتاب سفارش بدهم که دو عنوان کتاب در مورد محیط زیست توجهم را به خود جلب کرد. با وجود این که آنجا همه کتاب ها درباره روانشناسی بود تصمیم گرفتم این دو کتاب را هم بخرم. کتاب ها که رسید شروع کردم به مطالعه، در یکی از آن ها نوشته بود که «بشر دارد زمین را متلاشی می کند»، این جمله برای من که خودم بیابانی بودم خیلی دردناک بود. علامت سوالی در ذهنم به وجود آمد که چه کاری از دستم برمی آید. از آن جا بود که تصمیم گرفتم برای حفظ محیط زیست تلاش کنم و از خودم و خانواده ام شروع کردم.»

60 سال است زباله از در خانه ام بیرون نگذاشته ام

«همیشه در خانه لباس فرزند بزرگ یا پالتوی شوهرم را می شستم و کوچک می کردم برای دخترم که مدرسه ای بود. این طوری دورریز نداشت. خود همین یعنی مفهوم recycle، یعنی بازیافت. خانه ما از قدیم در منطقه شمیرانات تهران بود. آشغال غذایی و سبزیجات را می ریختیم برای مرغ و جوجه های همسایه. یک چاله هم کنار حیاط داشتیم که هنوز هم هست، پوست میوه و آشغال سبزی را در آن می ریزیم، کمپوست می شود و بعد می ریزیم پای گل و درخت های باغچه های حیاط. همسایه ای داشتم که همیشه به من می گفت خانم ملاح در کوچه دلم نمی آید از کنار خانه شما رد بشوم، به خاطر عطر گل هایتان دوست دارم ساعت ها همان جا بایستم. غیر از این، با کاغذها و روزنامه های باطله پاکت درست می کنیم و به بقالی سر کوچه می دهیم که او هم نایلون کمتری دست مشتری هایش بدهد. از آب جوشیده به جای آب معدنی استفاده می کنیم تا یک بطری پلاستیکی کمتر به طبیعت وارد شود. اگر یک پیرزن می تواند این کارها را انجام دهد پس همه می توانند.»

من از متفاوت شدن شرایط زندگی می گویم و این که شاید زندگی آپارتمانی اجازه خیلی از این کارها را به مردم ندهد، چون امروزه در اغلب خانه ها از حیاط و باغچه خبری نیست. «خانمی از دوستانم در ایوان کوچک آپارتمانشان در گلدان های کوچک گل و سبزی کاشته اند، در گوشه ای از ایوان هم یک سطلِ خاک دردار گذاشته اند که انتهای آن سوراخ است و یک سینی زیرش قرار دارد. دورریز غذا و پوست میوه و تفاله چای را در آن می ریزند. از دکان نجاری هم کمی خاک اره گرفته اند و هر از گاهی به اندازه یک بیلچه روی سطل، خاک اره می پاشند و با این روش هیچ وقت بویی در خانه نمی پیچد. آدمیزاد عقل دارد مادرجان. وقتی بخواهد، راهش را هم پیدا می کند.»

آموزش در سکوت

در تمام طول گفت وگو مهم ترین سوالی که در ذهنم می چرخد این است که چه طور می توان سبک زندگی طبیعت دوست دکتر ملاح را ترویج داد. حدس می زنم که پاسخ آموزش باشد اما در آموزش ها چه طور باید به مردم بگوییم که مسئله بحران های زیست محیطی و آلودگی طبیعت جدی تر از آن چیزی است که فکرش را می کنند. «آموزش در سکوت بهترین شیوه آموزش دادن است. من یک بار به گروهی از دانشجویان دختر رشته محیط زیست گفتم گاهی آموزش محیط زیست در سکوت انجام می شود. اگر در خیابان دیدید یک نفر ته سیگارش را در پیاده رو انداخت، هیچی بهش نگویید، نگاهش هم نکنید. فقط بروید و ته سیگار را بردارید و در سطل زباله بیندازید. چند وقت بعد یکی از همان دانشجویان دختر با من تماس گرفت و تعریف کرد که با دوستانش در پارک نشسته بودند که چند نفر آشغال هایشان را در پارک می ریزند. این ها می روند و در سکوت زباله ها را جمع می کنند. وقتی آن افراد این صحنه را می بینند باز می گردند و در جمع آوری زباله ها به این دانشجویان کمک می کنند. در عرض دو ساعت پارک ملت تهران مثل گل تمیز می شود.»

بانوان حافظ محیط زیست

«از سال 1373 من و همسرم جمعیتی را تاسیس کردیم. از آن زمان جمعیت فعالیت های مختلفی برای حفظ محیط زیست انجام داده است. سال هاست که در مدرسه ها به بچه ها آموزش می دهیم و بچه ها هم آموزش ها را به پدر و مادرهایشان منتقل می کنند. در روستاها آموزش های فراوانی به روستاییان داده ایم. جزوه های بسیاری در زمینه نگهداری از محیط زیست مبتنی بر آیه های قرآنی که بر مهربانی با طبیعت تاکید دارند و ... منتشر کرده ایم که در میان مردم توزیع می کنیم. هم اکنون هم این جمعیت در 10 شهر مختلف کشور فعالیت دارد.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha