سلامت نیوز: مهرمادری از بدیهیترین و اصیلترین صور عواطف بشری است که کمتر کسی ممکن است در وجود آن شک کند یا اصالت آن را زیر سؤال ببرد. آنچه عشق میان مادر و فرزند را از سایر احساسات بشری متمایز میکند، جهانشمول بودن و مستقل بودن آن از سن و نژاد و مذهب است.
به گزارش سلامت نیوز، فاطمه دانشور عضو شورای اسلامی شهر تهران و مدیر عامل مؤسسه نیکوکاری مهرآفرین در روزنامه ایران نوشت: مادران تمام دنیا صرفنظر از اینکه متعلق به کدام گروه اعتقادی و طبقه اجتماعی هستند، پیوند عاطفی غریزی و اجتنابناپذیری با فرزندان خود دارند و این پیوند عمیق همواره اساس بسیاری از مطالعات جامعهشناسی و روانشناسی و الهامبخش آفرینش بسیاری از آثار هنری بوده است.
اما گزارشهای تکاندهندهای که از ابتدای امسال از بخش مددکاری مؤسسه خیریه مهرآفرین و منابع دیگر دریافت کردهام، روایتهای شوکآوری از زندگی کودکانی را بازگو میکند که از سوی بزرگترین منبع مهر و حمایت، یعنی مادر خویش رها شدهاند. در یکی از این موارد، مادر پس از طلاق بیآن که فکری به حال دخترک 5 سالهاش کند، او را نزد پدر معتاد به شیشه رها کرده و پدر که در بدترین شرایط جسمی و روانی و معیشتی به سر میبرد، هر روز دخترک را از صبح تا غروب در موتورخانهای بدون آب و غذا حبس میکرده و سر کار میرفته است. این مورد خوشبختانه پیش از اینکه به قیمت جان دختربچه تمام شود، توسط مددکاران مهرآفرین شناسایی شد و با مداخله بموقع از آسیب بیشتر به کودک جلوگیری شد.
مورد دیگر، سرنوشت دردناک دختر بچه 4 سالهای است که توسط مادر رها شده و 4 روز در خانه کنار جسد پدرمعتادش(که به علت سوءمصرف بیش از حد مواد جان باخته)تنها مانده و عاقبت بر اثر بوی تعفن جنازه و دخالت همسایهها، درحالتی پیدا میشود که در اثر سوءتغذیه در شرف مرگ بوده است. اما پاسخ مادر کودک به خبرنگاری که پرسیده آیا سرنوشت دخترش برایش اهمیتی نداشته که او را به دست پدری معتاد رها کرده، این بوده که برایش مهم نیست چون هیچ علاقهای به کودک ندارد! این پاسخی حیرتانگیز است که نشان از بیمهری باورنکردنی یک مادر نسبت به فرزندش دارد و از آنجا که در این گزارشها، مادران بسیار جوان و متولد دهه 70 بودهاند این سؤال تأمل برانگیز ایجاد میشود که چه بر سر اصیلترین عاطفه بشری درمیان نسل جوان ما آمده است؟
شناسایی علل افول این احساس در میان بخشی از جامعه، البته برعهده جامعهشناسان و آسیبشناسان است ولی در نگاهی اجمالی به هریک از این پروندهها میتوان گفت عواملی همچون فقر اقتصادی و فرهنگی، ازدواجهای زودهنگام در شرایطی که هنوز آمادگی شخصیتی و عاطفی برای پذیرش مسئولیت زندگی خانوادگی در هیچیک از طرفین ایجاد نشده، اعتیاد به عنوان یک بیماری نابودکننده و بچهدار شدن در شرایطی که نه پدر صلاحیت پدری دارد و نه مادر لیاقت مادری، در رقم خوردن فجایعی این چنین بیتأثیر نبوده است. این درحالی است که در نسلهای پیش شاهد بودیم حتی وقتی پدران در اثر اعتیاد و بزهکاری، نقش حمایتگر خویش را در خانواده از دست میدادند، مادران با ایثار و ازخودگذشتگی بار زندگی را به دوش میکشیدند و فرزندان را از محبت و توجه خویش محروم نمیکردند، اما اینکه مادر، با رفتن و از سر باز کردن مسئولیت، خود به منشأ تنهایی و بیپناهی فرزند بدل شود، پدیدهای است نوظهور که آسیبهای آن قطعاً چندبرابر خواهد بود و باید مورد توجه کارشناسان برای مطالعات بیشتر در خصوص چرایی آن قرار گیرد.
در اسطورههای کهن از دیرباز زمین به عنوان نماد مادر تقدیس شده است چرا که خاک، پرورنده، تغذیهکننده و زندگیبخش است. اما آن روز که این خاک حاصلخیز و سرسبز، به برهوتی بیپایان و مهلک تبدیل شود چه باید کرد؟ اینجاست که بار دیگر، ضرورت تأسیس نهاد ملی حمایت ازکودک احساس میشود تا هیچ کودکی به هیچ بهانهای محکوم به ماندن و جان دادن در کویر خشک بیمهری و بیمسئولیتی والدین نشود و همواره از نعمت وجود جزیرهای امن و مطمئن در جامعه خویش، برای پناه آوردن و آسودن برخوردار باشد.
نظر شما