آخرین آمار رسمی منتشر شده از 93 درصد خاک بدون پوشش درختی در کشور حکایت می‌کند و تازه کارشناسان این رقم را خوشبینانه می‌دانند. به این ترتیب سرانه پوشش جنگلی برای هر ایرانی حتی یک چهارم متوسط جهانی نیز نیست و نبود پوشش گیاهی باعث شده ایران بالاترین نرخ فرسایش خاک بادی و آبی را داشته باشد. موضوعی که تصویری بی‌برگ و بار از آینده ایران ترسیم می‌کند.

سلامت نیوز:آخرین آمار رسمی منتشر شده از 93 درصد خاک بدون پوشش درختی در کشور حکایت می‌کند و تازه کارشناسان این رقم را خوشبینانه می‌دانند. به این ترتیب سرانه پوشش جنگلی برای هر ایرانی حتی یک چهارم متوسط جهانی نیز نیست و نبود پوشش گیاهی باعث شده ایران بالاترین نرخ فرسایش خاک بادی و آبی را داشته باشد. موضوعی که تصویری بی‌برگ و بار از آینده ایران ترسیم می‌کند.


به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون ،آن گونه که محمد درویش می‌گوید مجموع رویشگاه‌های جنگلی کشور ما مطابق آخرین آمار رسمی منتشر شده 12 میلیون هکتار است و این یعنی، تنها 7 درصد از قلمرو 5/169 میلیون هکتاری کشور ما دارای رویشگاه جنگلی است.


مدیرکل دفتر آموزش و مشارکت مردمی سازمان محیط زیست تاکید می‌کند که بسیاری این رقم را خوشبینانه می‌دانند و مطابق تعریف فائو این رقم را خیلی خیلی کمتر محاسبه می‌کنند ولی اگر حتی ما خیلی خوشبین باشیم وبه آمارهای رسمی اکتفا کنیم باز هم این رقم بسیار رقم پایینی است. این یعنی ما در کشوری زندگی می‌کنیم که مطابق آمارهای رسمی سرانه فضای درختی یا سرانه فضای جنگلی برای هر کدام از شهروندان ساکن در ایران 18 صدم هکتار است در حالی که میانگین این رقم برای 1/7 میلیارد نفر ساکنان کره زمین 8 دهم هکتار است. یعنی هر ایرانی کمتر از یک چهارم میانگین جهانی از سرانه فضای درختی برخوردار است.


محمد درویش با این نتیجه‌گیری که باید توجه ما به حفظ اندوخته‌های جنگلی‌مان دست کم چهار برابر متوسط تلاش‌های جهانی باشد می‌گوید: «لازمه‌اش این است که ما قدر این میزان اندک رویشگاه‌های  جنگلی‌مان در شمال و غرب کشور را بدانیم، برای اطفای حریق یگان هوایی مجهز داشته باشیم و نیروهای زبده و کارآزموده داشته باشیم که به سرعت و با کمترین زمان و با بهترین امکانات بتوانند اگر آتش‌سوزی یا آفتی در این جنگل‌ها رخ می‌دهد پیشگیری و درمان کنند. در صورتی که ما متاسفانه حتی یک عدد وسیله اطفای حریق هوایی تخصصی نداریم. نه سازمان محیط زیست و نه سازمان جنگلها و مراتع چنین وسیله‌ای ندارد و اصولا بضاعت این دو سازمان و میزان بودجه‌ای که در اختیارشان گذاشته به نحوی است که اصلا حاضر نیستند چنین وسیله‌هایی را بخرند چون از عهده هزینه‌های نگهداری آن هم بر نمی‌آیند. اینها آن مشکلاتی است که باید در این کشور حل بشود.»


  به سمت فاجعه ملی می‌رویم
یکی از نتایج اصلی کمبود پوشش درختی، فرسایش خاک است. معضلی که ایران رتبه نخست آن را در جهان دارد و به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مهم‌ترین معضل زیست محیطی اقتصادی و حتی سیاسی کشور است و با این رویه ایران در چند سال آینده به کشوری بی‌برگ و بار و غیر حاصلخیز تبدیل می‌شود.

درویش درباره عوامل فرسایش خاک می‌گوید: «دو عامل به صورت طبیعی باعث شده تا پتانسیل جا به جایی خاک یا همان فرسایش خاک در کشور ما افزایش پیدا کند؛ یکی سطح قابل توجه برهنگی سرزمین ایران است که بدون محافظ بودن در برابر باد و آب باعث می‌شود تا نرخ فرسایش بادی و آبی ما رکورد داشته باشد. مطابق گزارشی که انجمن علمی خاک کشور منتشر کرده نرخ فرسایش‌مان سه برابر متوسط آسیاست و بالاترین نرخ در دنیا را هم داریم. رقمی که اعلام می‌شود چیزی حدود 5 میلیارد تن جا به جایی خاک در سال است که فوق‌العاده نگران کننده به شمار می‌رود. عامل دیگری که باعث تشدید نرخ فرسایش خاک می‌شود شیب خیلی زیاد کشور ماست که یک کشور کوهستانی است و این کوهستانی بودن و شیب خیلی زیاد باعث می‌شود تا نرخ جا به جایی زیادتر شود.»


اما شرایط اقلیمی و طبیعی ایران تنها عوامل فاجعه پیش رو نیستند. واقعیت آن است که انسان خود در نابودی زمین نقش عمده‌ای داشته‌است. درویش سومین عامل فرسایش خاک در ایران را این چنین توضیح می‌دهد: «عامل سوم که این ویژگی‌های طبیعی را تشدید می‌کند تغییر کاربری اراضی و عدم توجه به ملاحظات بوم‌شناختی در چیدمان توسعه است که متاسفانه باعث می‌شود این آسیب‌پذیری طبیعی و شکنندگی اکوسیستم ایران که در عرض بین 30 تا 40 درجه شمالی معروف به کمربند خشکی جهان قرار دارد، بیشتر شود. در صورتی که ما وقتی این واقعیت‌های طبیعی را می‌دانیم باید به نحوی عمل کنیم که میزان این خطرات را کاهش دهیم.»


او «هر نوع سازه‌ای که در کوهستان‌ها احداث ‌شود ومنجر به تخریب درختان ‌شود» را مخرب زمین می‌داند و مثال می‌زند: «جاده‌های متعددی که ما بدون استانداردهای محیط زیستی احداث می‌کنیم که به خصوص در بخش معدن این اتفاق خیلی می‌افتد یا سدهایی که  در مناطق کوهستانی می‌زنیم و اغلب منجر به تخریب رویشگاه‌های جنگلی ما در شمال و غرب کشور شده است یا خط انتقال لوله‌های گاز که عمدتا از درون رویشگاه‌های زاگرس رد می‌شود و تخریب بسیار ایجاد می‌کند، مسئله را تشدید می‌کند.»


  بحران خاک، فراتر از بحران آب
درویش ماجرای زمین‌خواری یا آن‌گونه که مقام معظم رهبری به درستی تاکید کردند «کوه‌خواری» را از عوامل مهم دیگر می‌داند و می‌گوید: «به هر حال یک سری از آدم‌های با نفوذ که دولت و قوانین را دور می‌زنند، زمین‌های ملی را نخست به زمین‌های کشاورزی تبدیل می‌کنند و بعد زمین‌های کشاورزی به اراضی مسکونی و ویلاهای آنچنانی تبدیل می‌شود. همه اینها نرخ فرسایش خاک را تشدید می‌کند و اگر دقت کرده باشید مقام رهبری در همین سخنرانی 17 اسفندماه 93 گفتند که بحران خاک در کشور ما به مراتب جدی‌تر از بحران آب است. دلیلش هم این است که متوسط زمان لازم برای این که یک سانتیمتر مکعب خاک در شرایط اقلیمی ایران ایجاد شود 800 سال است، در صورتی که بالاخره با اعمال برخی تکنیک‌ها مثل شیرین کردن آب از دریای عمان و خلیج فارس، آب شرب مورد نیاز مردم ایران فراهم می‌شود ولی وقتی که 5 میلیارد تن خاک را در سال از دست می‌دهیم، جبران این موضوع در عمر چند نسل هم امکان‌پذیر نخواهد بود.»


درویش راه‌حل‌های رویارویی با بحران را این‌گونه بر می‌شمرد: «باید یک چیزی را یادمان باشد و آن هم این که به واقعیت‌های اقلیمی سرزمین‌مان اشراف داشته باشیم و از این قوانین تبعیت کنیم و درصدد گردنکشی و مقابله با این قوانین نباشیم. خیلی از کشورها در دنیا هستند که حتی همین 7 درصد پوشش جنگلی ما را هم ندارند اما بحران‌هایی را که ما داریم در حوزه محیط زیست ندارند. چرا که چیدمان توسعه‌شان را بر مبنای واقعیت‌های سرزمین خودشان طراحی کرده‌اند.»


به باور او باید یاد بگیریم که در سرزمینی به نام ایران با این ویژگی‌های اقلیمی که 32 میلیون هکتار بیابان دارد، عرصه‌های بزرگی از آن کویر است و 7/89 درصد وسعتش در قلمرو سرزمین‌های خشک قرار می‌گیرد، اولویت اول کشور باید معرفی آن گروه از کسب و کارهایی باشد که کمترین وابستگی معیشتی را به منابع آب و خاک داشته باشند. یعنی باید به سمت گزینه‌هایی مثل استحصال انرژی‌های نو از خورشید، باد، «زمین‌گرمایی» و جزر و مد برویم. باید به سمت تقویت زیرساخت‌های گردشگری پایدار در حوزه فرهنگی تاریخی و طبیعی  برویم. باید به سمت استفاده از مزیت‌های ترانزیت کشوری که زمانی قلب جاده ابریشم بوده برویم و همچنین باید از 4700 کیلومتر مرز آبی‌مان استفاده کنیم و در یک تعامل بین‌المللی از ظرفیت دانش انسانی کشور ایران که در منطقه خاورمیانه و آسیای جنوب غربی از سرآمدهاست پول بسازیم نه این که پول را از منابع طبیعی‌مان فراهم کنیم. باید به سمت تولید ثانویه برویم و با داشتن چنین مردم و دانشی این امکان واقعا برای ما فراهم است. باید خام‌فروشی را متوقف کنیم و یادمان باشد که توقف خام‌فروشی در کشوری که بالاترین نرخ دانشجو را دارد کاملا قابل دسترس است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha