یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۱۲:۰۶
کد خبر: 145701

خانواده‌های امروزی، ‌دیگر مثل قبل نیستند! این جمله را اگر برای هركسی بازگو كنیم بی‌گمان سری به نشانه تایید تكان می‌دهد. بزرگترها با افسوس آهی می‌كشند و به مرور خانواده‌ای كه در گذشته داشته‌اند و نقش كودكی خود می‌پردازند و كوچكتر‌ها با لبخندی بر لب و رضایت خاطر از این تغییرات؛ ‌آن را تصدیق می‌كنند.

سلامت نیوز: خانواده‌های امروزی، ‌دیگر مثل قبل نیستند! این جمله را اگر برای هركسی بازگو كنیم بی‌گمان سری به نشانه تایید تكان می‌دهد. بزرگترها با افسوس آهی می‌كشند و به مرور خانواده‌ای كه در گذشته داشته‌اند و نقش كودكی خود می‌پردازند و كوچكتر‌ها با لبخندی بر لب و رضایت خاطر از این تغییرات؛ ‌آن را تصدیق می‌كنند.

اما ورود خانواده‌های ایرانی به چرخه تغییرات غیرقابل اجتناب؛ چگونه خود را نشان می‌دهد؟
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند،براساس یك پژوهش برخی از تغییرات ارزشی که طی سه نسل در ایران به وجود آمده و آن را از قالب سنتی بیرون آورده به این قرارند: کاهش ازدواج‌های فامیلی، کاهش نفوذ خانواده در انتخاب همسر، گسترش بعضی از رفتارها مانند سیگار کشیدن یا خوابیدن جلوی بزرگترها، ارتباطات زوج‌های جوان در مقابل آنها، عدم ترجیح فرزند پسر بر دختر، افزایش سواد مخصوصا میان زنان، بالا رفتن سن ازدواج و گسترش روابط پیش از ازدواج، گسترش روابط خانوادگی و شغلی زنان با نامحرم، عدم تمایل نسل جوان به زندگی با والدین همسر. این تغییرات ارزشی همگی باعث شكل‌گیری انواع جدیدی از خانواده می‌شود. امروز می‌خواهیم به یكی از این انواع بپردازیم. خانواده كم، اصطلاحی است كه در ارتباط با خانواده‌های بدون فرزند از آن استفاده می‌شود.


خانواده‌های کم -  بدون فرزند
از مهم‌ترین مصادیق فردگرایی، تمایل به داشتن فرزند کمتر و اهمیت یافتن کیفیت زندگی همسران به خودی‌خودی و فارغ از نهاد خانواده و فرزندان است. کاهش تعداد فرزندان و بعد خانواده تنها پدیده‌ای جمعیت شناختی نیست بلکه مهم‌تر از آن تحولی بنیادین در الگوی زندگی خانوادگی است.


نتایج یك پژوهش كه روی ١٢٠ زوج تهرانی در ‌سال ٨٦ انجام شد، نشان داد خانواده‌هایی که فرزندان آنها ازدواج کرده و خانه را ترک کرده‌اند بیشترین میزان رضایت از زندگی زناشویی را داشته و خانواده‌هایی که فرزند نوجوان دارند کمترین میزان رضایت را دارند. خانواده‌هایی که بدون فرزند هستند در مرحله دوم رضایت قرار داشته و خانواده‌های دارای فرزند دبستانی در مرحله سوم قرار دارند. به تعبیری دیگری اگر خانواده‌های موجود در فضای تهران را برحسب وضع فرزندان به چهار خانواده فاقد فرزند، دارای فرزند متاهل، خانواده‌های دارای فرزند نوجوان و خانواده‌های دارای فرزند دبستانی تقسیم کنیم، نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که دو خانواده نخست که به واسطه نداشتن فرزند یا داشتن فرزندان متاهل، دغدغه و درگیری کمتری با فرزندان خود دارند؛ در مقایسه با دو خانواده دیگری که دایما و به‌طور روزمره با فرزندان خود ارتباط دارند؛ از زندگی زناشویی خود راضی‌تر هستند.


علاوه‌بر این در پیمایشی که در ‌سال ٨٨ انجام گرفته است از شهروندان تهرانی خواسته شده تا تعداد فرزندان ایده‌آل خود را اعلام کنند. در میان پاسخ‌ها بیشترین فراوانی متعلق به تعداد دو فرزند بوده که ٦٠‌درصد از جمعیت پرسش شونده را به خود اختصاص داده است و در مرحله بعد با اختلاف زیادی سه فرزند با ١٥‌درصد در اولویت است. نکته قابل توجه اینجاست که ٣درصد از کل جمعیت نیز عدم داشتن فرزند را شرایط ایده‌آل خود اعلام کرده‌اند که اگرچه ‌درصد بالایی نیست اما نشان‌دهنده تحول ارزشی در زمینه فرزندآوری و باروری زنان است.


بنابراین گرایش به داشتن فرزند کمتر و زندگی بهتر، مطالبه‌ای مدرن به نظر می‌رسد که در چند دهه اخیر در ایران نیز طرفدارانی یافته است به‌طوری‌که مقایسه‌ای ساده میان نسل‌های گذشته نشان می‌دهد که هرچه به امروز نزدیک‌تر می‌‌شویم از میزان اهمیت فرزند در خانواده کاسته می‌شود. علی احمدی براساس یافته‌های پژوهش خود اعلام می‌کند که میانگین تعداد فرزند در خانواده‌هایی که والدین ٥٥ ساله و بالاتر دارند برابر با ٣١/٤ نفر است درحالی‌که این رقم در میان والدین متعلق به گروه‌های سنی ٤٥-٤٤ و ٣٥-٤٤ به ترتیب ٦٠/٣ و ١٢/٣ است و والدین متعلق به گروه سنی ٣٤ ـ ٢٥ به شعار تنها ٢ فرزند کافی است پایبند بوده و آن را عملیاتی کرده‌اند.


نتایج تحقیقات انجام شده ما را به این نظر می‌رساند که کاهش تمایل خانواده‌ها به فرزندآوری در فضای امروز تهران می‌تواند نتیجه تغییر در الگوها و کلیشه‌های جنسیتی و به‌خصوص تغییر نقش زن در خانواده هم باشد زیرا کارکرد اصلی زنان در خانواده مدرن برخلاف خانواده سنتی بارداری و پرورش فرزندان نیست بلکه زنان در جامعه مدرن به مثابه موجودات اجتماعی در فضای شهری هویتی متمایز و مستقل می‌یابند و آموزش علم، مهارت و اشتغال برای آنها اهمیتی همپای تشکیل خانواده دارد. حتی این مسأله تا بدانجا پیش‌رفته است که زنان نه‌تنها نداشتن فرزند را تهدیدی برای زناشویی خود به حساب نمی‌آورند بلکه در بعضی از موارد نیز آن را ضروری نمی‌دانند برای مثال نتایج یک پژوهش نشان می‌دهد که ٤٧‌درصد از خانواده‌های تهرانی داشتن فرزند را ضرورتا نشانه خوشبختی زن ندانسته و وجود فرزند را در احساس خوشبختی تاثیرگذار نمی‌دانند.

بنابر این امروزه خانواده‌ها (به‌خصوص در كلانشهرها) به سوی کاهش تعداد فرزندان پیش می‌روند و انواع جدیدی از خانواده درحال ظهور است که در آنها فرزند وجود ندارد یا به حداقل خود می‌رسد. تا بدانجا که در ‌سال ٩٠، «٣٥‌درصد از خانواده‌های تهرانی فاقد فرزند بوده و ٧٥‌درصد از آنها نیز فاقد نوه هستند». چنین خانواده‌هایی در گذشته به صورت اختیاری در جامعه ایران وجود نداشته اما در سالیان اخیر خانواده به صورت تعمدی با تأخیر در فرزندآوری مواجه است. بنابراین فرزندآوری جنبه ناخواسته و اتفاقی بودن خود را از دست داده و به امری عقلانی، زمانمند و قابل برنامه‌ریزی تبدیل شده که زمان و تعداد آن را زوجین آگاهانه تعیین کرده و تجربه خانواده‌ها این را نشان می‌دهد که این برنامه‌ریزی به‌طور جدی میل به کاهش در تعداد فرزندان دارد. میل به داشتن خانواده كم یا بدون فرزند، واقعیت غیرقابل انكار جامعه امروز ایران است. حالا كه جمعیت كشور به سمت پیر شدن پیش می‌رود بهتر است فكری برای سالمندان ٣٠‌سال آینده كشور كنیم تا تنها بخواهیم با تشویق به فرزندآوری این مسأله را حل كنیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha