سلامت نیوز:خودکشی به عنوان یکی از شاخصترین تبعات افسردگی و فقدان معنادار اعتماد بهنفس اتفاق میافتد. در بخش علل خودکشی در ملأعام چند دستهبندی وجود دارد؛ اثرگذاری موادمخدر و محرك، بیماریهای روانی و اختلالات خلقی، بیماریهای فیزیكی صعبالعلاج و افسردگیها.
به گزارش سلامت نیوز دكتر مصطفی فروتن روانشناس مدرس و محقق علوم رفتاری در روزنامه قانون نوشت: خودكشی در ملأعام با دو رویكرد انجام میشود؛ یكی جلب توجه كه خود همین دو قسمت است، حالت اول گروهی برای تحریك كردن فرد خاصی است (مثل شكست عشقی یا رابطه عاطفی) حالت دوم بحث اجتماعی بودن. كسانی كه كاهش اعتماد به نفس دارند سعی میكنند كاری كنند كه مورد توجه قرار گیرند و به هر صورت یكی از نظریات بزرگ اعتراض و اعلام آن است.
خودكشیهای اینچنینی در پاسخ به ناكامیهای بزرگ، بعضا اجتماعی یا عاطفی است، اعتراض به رویكردهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه. كسانی كه دست به چنین كاری میزنند، دو بحث مطرح میشود. یكی اقدام به خودكشی و دیگری خودكشی منتج به نتیجه. كسانی كه اقدام به خودكشی میكنند درواقع سعی دارند توجه دیگران را جلب كنند تا جلویش را بگیرند. مثل كسی كه میخواهد خودش را از طبقه اول ساختمان به پایین پرت كند.
اگر خودكشی منتج به نتیجه یعنی خودكشی موفق انجام شود تبعاتی كه به بار میآورد، بسیار جبران ناپذیر است. این اتفاقات باعث بیاعتمادی و ترس عمومیمیشود. از طرفی وقتی خودشكی در ملأعام رخ میدهد عموما از طرف كسانی است كه زورشان به جایی نمیرسد و بیشترین مورد خطابشان دولت و دولتمردان هستند. اینها همان كسانی هستند كه دست به خودكشی و اعتصاب میزنند. فرد دچار ناتوانی در به دست آوردن نتیجه مطلوبش بوده و افراد با سیاستهای خاص به دنبال این هستند كه خودشان را بیشتر مطرح كنند. یك فرد اگر سلامت روان داشته باشد در اعتراض به مشكلات اقتصادی و اجتماعی دست به خودكشی نمیزند. اعتراض زمانی مطرح میشود كه همه راهحلهای منطقی آن اتفاق پیموده شده باشد آنوقت نوبت این میرسد كه طرف با زندگیاش با آن اتفاق مبارزه كند.
نظر شما