سلامت نیوز: بعضی ازمعلمها با كار كردن در شرایط سخت در مناطق محروم ناممكن را ممكن كردهاند. سختیهای این معلمها را در قالب واژهها نمیتوان به تصویر كشید. باید یك روز گرم، در یك منطقه گرم و خشك، در یك كانكس فلزی، برای چند ساعت ماند تا فهمید این آدمها چه میكشند. تا فهمید كه درخواستهای آنها در مقابل شرایطی كه با آن روبهرو هستند چندان زیاد نیست.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: وقتی به صورت زخمی و اندوهگینش نگاه میكنی حس میكنی در پستوی صفحات تاریخی كه در دل خود دارد روزگار بر وی سخت گذشته است؛ سختیای که سایه آن بر زمین نیز به دید میآید؛ زمین هم خسته است. آدرس این سرزمین جایی در استان ایلام است حوالی شهرستان آبدانان، بخش كلات مور موری؛ روایتگر سختیهای كلات مور موری معلمی است كه دلی اندوهگین دارد. باید حكایت كلات مور موری را شنید تا برای چند لحظه هم شده دریافت كه معلمی چه شغل سختی است. روایت معلمی در اینجا با زندگی سخت و محروم مردمان شهر تنیده میشود.
وقتی اسم كلات مور موری را میآورد سرش را پایین میاندازد و چشمانش پر از اشك میشوند. بدون آنكه چیزی بگوید اندوه را در سخنش میتوان شنید. كلات مور موری شهر كوچكی است كه مردم آن از حداقلهای زندگی هم محرومند. سرزمینی گرم و خشك كه مردمانش با دامداری و كشاورزی روزگار را به سر میبرند. از مرداد به بعد هم زمین با این شهر سر لج افتاده است. بیش از هزاران زلزله با ریشترهای مختلف در این منطقه رخ داد. خانهها تركهای عمیقی برداشتهاند. سست و غیر قابل اعتماد هستند. مردم زیر سقفهایی زندگی میكنند كه هر لحظه بیم فرو ریختنشان وجود دارد. به هر خانواده یك چادر پلاستیكی داغ كوچك دادند تا تابستان را زیر آن زندگی كنند. در بهترین حالت هم یك وام 30 میلیونی كمبهره میدادند.
مدرسه، اینجا كانكسی است
این حكایت یكی از روستاهای اطراف كلات مور موری است كه وضعیت مساعدی ندارد: بعد از زلزله مدرسه روستا تخریب شد و جای آن را دو كانكس گرفت. كانكسهای فلزی كه از شدت گرما، تحملش چندان آسان نیست. مدرسه را تخریب كردند تا جایش را به یك مدرسه نوساز جدید بدهند. مراحل ساخت مدرسه جدید كند پیش میرود و اینطور كه به نظر میرسد مدرسه امسال بچههای روستا، كانكسی است. وزیر آموزش و پرورش بارها در اظهارات خود بر این نكته تاكید كرده است كه یك سوم مدارس نیاز به مقاومسازی، تخریب و بازسازی دارند. این مدارس مقاومتهای لازم را در برابر بلایای طبیعی ندارند. بسیاری از این مدارس نامقاوم در مناطقی مانند كلات مور موری هستند كه دائم با بلایای طبیعی مانند زلزله تهدید میشوند. این در حالی است كه معاون وزیر آموزش و پرورش از تخصیص 440 میلیارد تومان اعتبار برای مقاومسازی مدارس خبر میدهد.
تدریس دركلاس چند پایه كار سختی است
روایت سختیهای شغل معلمی در مناطق محروم را باید در لابهلای سخنان مهدی جست. او به آرمان میگوید: من در یكی از روستاهای اطراف شهر كلات و مور موری معلم هستم. روستا نیم ساعت از شهر دورتر است. با ماشین خودم هر صبح آنجا میروم و ظهرها برمیگردم. من مدیر و آموزگار مدرسه هستم. كلاسها مختلطند. آموزش پایههای چهارم تا ششم با من است. كلاس اول تا سوم را هم دوستم درس میدهد. من 11 دانشآموز و دوستم 13دانشآموز دارد. من زنگ تفریح ندارم. سه پایه را تدریس میكنم. هر پایه هم حدود هفت تا هشت كتاب دارد. یعنی تا پایان سال حدود 24 كتاب دبستان را تدریس میكنم. تدریس در كلاس چند پایه خیلی سخت است. ظهرها دیگر رمقی برایمان باقی نمیماند. مهدی در ادامه با اشاره به نبود حداقل امكانات در مدرسه ادامه میدهد: این مدرسه از حداقل امكانات محروم است. دستگاه كپی خراب است، خبری از وسایل كمك آموزشی نیست، نداشتن وایتبورد و سرانه 90 هزار تومانی را هم اگر به مسائل قبلی اضافه كنیم وضعیت را سخت میکند.
معلمها از بیمهریها خستهاند
این معلمها در محرومترین مناطق كشور آموزگاری میكنند. معلمانی كه هر چقدر سختیهای شغلیشان بیشتر میشود ظاهراً مزایای شغلیشان كاستی میگیرد. حقوق این معلمها حتی از حقوق یك معلم راهنمایی كه چند كتاب خاص را درس میدهد پایینتر است. معلمی با روح و روان انسانها سر و كار دارد اما ظاهراً خود این افراد از بیمهریها خستهاند. حقوق آنها پایین است. وزیر آموزش و پرورش از افزایش حقوق معلمان در سال جدید خبر میدهد. بر اساس احكام جدید، حقوق دریافتی معلمان از ۱۶۰ تا۶۰۰ هزار تومان افزایش خواهد یافت و 14 درصد افزایش حقوق كاركنان در سال ۹۴ نیز به آن اضافه میشود. چقدر از این افزایش حقوق شامل حال معلمان مناطق محروم میشود؟ به پزشكانی كه در مناطق محروم خدمت میكنند مزایای بسیاری تعلق میگیرد اما وضعیت معلمان این مناطق هیچ تفاوتی با معلمان مناطق دیگر ندارد.
سر زخم دل چركین مرا باز نكن
مهدی از آینده این بچهها به آرمان میگوید: آینده این بچهها مبهم است. شاید بعضی از آنها در مقاطع بالاتر به دلیل اوضاع زندگی و شرایط سخت زندگی روستا بیخیال درس شوند. من تمام تلاشم را میكنم كه بچهها درس را خوب یاد بگیرند و به جای حفظ كردن درسها آنها را بفهمند. انسانهایی شاد و منتقد باشند. وقتی صحبت از مسائل بچهها میشود، میگوید: سر زخم دل چركین مرا باز نكن. این بچهها با درد آشنا هستند.
همه سر كلاس این معلمها نشستهایم
از بالاترین مسئولان كشوری گرفته تا پایینترین آنها، از روزنامهنگار، وكیل و مهندس گرفته تا بقال و نانوا همه ما سر كلاس درس همین معلمها نشستهایم. بیشتر آنچه هستیم و آنچه خواهیم بود را مدیون این معلمها هستیم. معلمی با روح و روان آدمها سر و كار دارد. با توجه به حساسیت و اهمیتی كه این شغل دارد نباید از كنار مشكلات آنها به سادگی گذشت. بعضی ازمعلمها با كار كردن در شرایط سخت در مناطق محروم ناممكن را ممكن كردهاند. سختیهای این معلمها را در قالب واژهها نمیتوان به تصویر كشید. باید یك روز گرم، در یك منطقه گرم و خشك، در یك كانكس فلزی، برای چند ساعت ماند تا فهمید این آدمها چه میكشند. تا فهمید كه درخواستهای آنها در مقابل شرایطی كه با آن روبهرو هستند چندان زیاد نیست.
نظر شما