احیای مرحله‌ای با تقسیم‌بندی دریاچه به حوضچه‌های کوچکتر یک روش پیشنهادی برای احیای دریاچه ارومیه است که این روزها به گوش می‌رسد و البته مخالفت قاطع گروه احیای اکولوژیکی دریاچه ارومیه را هم در پی دارد. سناریوهای مختلفی برای این روش پیشنهاد شده است. از جمله رساندن آب به شمال دریاچه، ایجاد یک تالاب محصور شده در اطراف جزایر جنوب و ایجاد تالاب‌های اقماری در بعضی نقاط (به‌خصوص در جنوب دریاچه).

سلامت نیوز: احیای مرحله‌ای با تقسیم‌بندی دریاچه به حوضچه‌های کوچکتر  یک روش پیشنهادی برای احیای دریاچه ارومیه است که  این روزها به گوش می‌رسد و البته مخالفت قاطع گروه احیای اکولوژیکی دریاچه ارومیه را هم در پی دارد.  سناریوهای مختلفی برای این روش پیشنهاد شده است. از جمله رساندن آب به شمال دریاچه، ایجاد یک تالاب محصور شده در اطراف جزایر جنوب و ایجاد تالاب‌های اقماری در بعضی نقاط (به‌خصوص در جنوب دریاچه). 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه ایران،به اعتقاد گروه احیای اکولوژیکی دریاچه ارومیه، بزرگ ترین اشکال این روش، «رویکرد سازه‌ای» آن است که دراین مطلب، گروه احیای دریاچه 17 اشکال فنی و کارشناسی را گوشزد کرده است.

1- دریاچه ارومیه یک «پارک ملی»،  جزو تالاب‌های عضو کنوانسیون رامسر و یک ذخیره گاه زیست کره است و طبق قوانین بین المللی و داخلی (از جمله آیین نامه اجرایی قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست، فصل دوم ماده 8 و 9) هرگونه دخالت در آن ممنوع است. فلسفه اعلام پارک‌های ملی و ذخیره‌گاه‌های زیست‌کره حفظ مناطق در شرایط طبیعی است که این ایجاب می‌کند تا از هرگونه دخالت انسانی در آنها پرهیز شود.


2- به نظر می‌رسد پیشنهادهای ارائه شده برای تقسیم بندی، بیش از آنکه با هدف نجات دریاچه مطرح شده باشد، به دنبال استفاده از شرایط خشک شدن دریاچه و بهره‌برداری گسترده از نمک و شورابه دریاچه است.  این‌گونه نگاه، اگر به مرحله‌ عمل برسد، علاوه بر تقابل با جایگاه حقوقی دریاچه، تغییرات
 زیست محیطی بسیار وسیع در منطقه ایجاد خواهد کرد و به همین دلیل می‌توان گفت خوشبینانه‌ترین ارزیابی‌های زیست‌محیطی (EIA) هم آن را تأیید نخواهد کرد. برای نمونه، در یکی از طرح‌ها پیشنهاد شده است که با برداشت املاح شورابه فعلی در بخش باقیمانده دریاچه، شوری آب کاهش یابد و با برگشت مجدد به دریاچه و حل رسوبات، مجدداً فراوری شده و بدین ترتیب امکان کاهش رسوبات فراهم شود. این فرایند فاقد مدل شناخته شده اجرایی و صنعتی است و سؤالات بی‌جواب زیادی دارد. برای مثال چه مقدار آب در فرایند برداشت املاح از بین می‌رود؟ (ریسک: از دست دادن همین آب فعلی). کدام صنعت می‌تواند یک میلیارد


متر مکعب آب را  فراوری  و املاح‌زدایی کند؟ (ریسک: زمان طولانی و نیاز به احداث مگا کارخانه هایی با آثار زیست محیطی فراوان). آیا آبی که وارد فرایند
 املاح زدایی شده است از نظر زیستی زنده است ؟ (ریسک: مرگ تمامی فیتوپلانگتون‌ها و زئوپلانگتون‌های موجــود در آب، در فراینـــد
املاح زدایی). آیا تضمینی هست که بعد از املاح زدایی، کیفیت آب بهتر شده و موجودات زنده دریاچه را نابود و یا مسموم نکند؟ (ریسک: ایجاد بحرانی جدید برای دریاچه).


3- به دلیل پیچیدگی و ناشناخته بودن ابعاد اکولوژیکی و هیدرولوژیکی دریاچه ارومیه، تأثیر هرگونه دخالت فیزیکی و سازه‌ای در بستر دریاچه ارومیه بشدت مورد تردید است. با توجه به اینکه بسیاری از طرح‌های سازه‌ای بزرگ و کوچک اجرا شده در کشور باوجود برخورداری از مطالعات گسترده ستادی و عملیات وسیع اکتشافی و میدانی، دارای مشکلات جدی اجرایی و بخصوص بهره‌برداری است، اجرای هرگونه طرحی برای پارتیشن‌بندی در منطقه‌ای با پیچیدگی‌های بسیار زیاد، می‌تواند عواقب جبران ناپذیری را به همراه داشته و روال طبیعی خودپالایی و خود احیایی اکوسیستم را مختل نماید.


4- در عمل، حذف ارتباط آب‌های زیرزمینی و زیرسطحی در دریاچه ارومیه با احداث سازه‌های آب بند غیر ممکن است. احداث خاکریز و یا دایک در داخل دریاچه نیازمند انجام یک عملیات گسترده سازه‌ای است که امکان پذیری آن در بستر باتلاقی دریاچه، همچنین زمان لازم برای اجرای آن مورد تردید است؛  باید از تجربه ساخت میان‌گذر دریاچه درس بگیریم.


5- احداث سازه‌های غیر آببند (مانند سپرکوبی و شپیت‌پایل) نیز بی‌ثمر است و عملاً پارتیشن‌بندی ایجاد نمی‌کند.


6- یکی از مهم‌ترین مشکلات ارومیه، فرونشست زمین است. بر اساس تحقیقات دکتر متق و همکاران(Motag et al. 2014)  در محل میانگذر، سالانه 65 میلیمتر فرونشست اتفاق افتاده است. بدیهی است پایداری سازه‌های پارتیشن زیر سؤال خواهد بود.


7- برخورد با پارتیشن در شرایط ترسالی و بازگشت سطح آب دریاچه به شرایط طبیعی، ساده نخواهد بود؛ با فرض اینکه ایجاد حوضچه‌های کوچک بتواند به عنوان گزینه احیا مؤثر واقع شود، پس از بازگشت تراز آب دریاچه به حد مطلوب، در مورد سازه‌های احداث شده چه برنامه‌ای در نظر گرفته شده است و آیا از تأثیر آن روی شرایط پس از احیا اطلاعی در دست داریم؟ لازم به یادآوری است که در سال‌های پیش، دایک‌‌ها و سازه‌هایی برای کنترل افزایش سطح آب دریاچه ساخته شده و هنوز برچیده نشده‌اند (و هم اکنون به مانعی برای رساندن آب به دریاچه بدل شده‌اند).


8- خشک کردن بخشی از دریاچه و پر آب کردن بعضی نقاط دیگر، مشکل برخاستن ریزگرد را تشدید می‌کند.


9- تقسیم بندی، مستلزم دخالت فیزیکی در بستر دریاچه و بر هم خوردن لایه نمکی است در حالی که انجام چنین فعالیت‌هایی در محدوده قانونی پارک ملی مجاز نیست.


10- از آنجا که پارتیشن بندی نوعی دخالت کلان توسط انسان است، دینامیک طبیعی هیدرولوژیکی دریاچه به‌ هم خواهد خورد و خودگردانی اکوسیستم حذف خواهد شد. ایجاد سازه و تغییرات وسیع در منطقه، ردپاهای اکولوژیک سنگین ایجاد می‌کند. برای نمونه، اگر بندها با خاک یا سنگ و شن و ماسه (مانند میان‌گذر) یا پلی اتیلن (آن‌طور که در یکی از پیشنهادها آمده) درست شوند، علاوه بر مشکلات اکولوژیکی غیر قابل پیش‌بینی، در جاهای دیگر تخریب شدید و فرسایش خاک ایجاد خواهند کرد (مصالح مورد نیاز احداث این سازه ها، باید از جای دیگری برداشت شوند که این عمل به معنی تخریب آن محل خواهد بود).


11- تفاوت عمده دریاچه ارومیه با دریاچه آرال (که مورد استناد بعضی از پیشنهاد دهندگان طرح پارتیشن‌بندی است) وجود لایه ضخیم نمک و گچ است که در صورت خشک شدن، امکان ایجاد پوشش گیاهی در این وسعت را ناممکن خواهد کرد. اساسی‌ترین و طبیعی‌ترین راه جلوگیری از برخاستن ریزگرد نمکی، مرطوب نگاهداشتن سطح دریاچه است.


12- دریاچه ارومیه یک سیستم هیدرولوژی پیچیده است که هنوز اندرکنش اجزای مختلف هیدرولوژی آن شامل آب زیرزمینی، رودخانه‌های ورودی، تبخیر و جریان در آن شناخته نشده و شبیه‌سازی مطمئنی هم در این خصوص صورت نگرفته است. پیش از انجام شبیه‌سازی هیدرولوژیک دریاچه و شناخت کامل پیچیدگی‌های هیدرولوژیکی آن دستکاری‌های پیچیده، مانند انتقال آب با لوله یا کانال کشی می‌تواند تأثیرات خطرناک پیش‌بینی ناشدنی داشته باشد.


13- مهم‌ترین بخش تنوع گیاهی دریاچه، در حاشیه و بخصوص در تمامی حاشیه جنوبی و جنوب غربی و شرقی آن است. دلیل آن، بالا بودن حجم ورودی آب از زرینه‌رود و تنوع رسوبات است که امکان شکل‌گیری اکوسیستم‌های بینابینی و متنوع را فراهم کرده است. در صورت انتقال آب به شمال و مرکز، نوار ساحلی جنوب دریاچه خشک خواهد شد و تمامی این گیاهان از بین می‌روند. از طرف دیگر، بیشترین چشمه‌های تولید ریزگرد در حاشیه‌ها قرار دارد که با خشک شدن کناره‌ها، فزونی خواهند یافت.


14- یکی از بزرگ‌‌‌ترین مشکلات تقسیم بندی (یا پارتیشن‌بندی)، تشدید بی‌عدالتی اجتماعی در منطقه است. از آنجا که بخش عمده آب ارومیه از جنوب تأمین می‌شود، در صورت انتقال آب به شمال اهالی بخش جنوبی احساس تبعیض خواهند کرد که این مسأله می‌تواند به اختلافات قومی دامن بزند.
15- تقسیم بندی دریاچه به حوضچه‌های کوچک، روند گردش آب را در کل دریاچه مختل می‌کند. این پدیده، یک بار با احداث میان گذر تجربه شده که نتایج منفی آن را امروز می‌بینیم. 


16- نرخ تبخیر در حوضچه‌ها تابع میزان آب ورودی و عمق هر حوضچه خواهد بود، از این رو هیدروشیمی هر بخش با بخش دیگر متفاوت خواهد شد و این امر تأثیر شدیدی روی هیدروشیمی دریاچه خواهد گذاشت.


17- نزدیک به 70 درصد آب ورودی به دریاچه از طریق رودخانه‌های جنوبی (زرینه رود، سیمینه رود و صوفی چای) تأمین می‌شود. عملاً رسوبات عمده نیز از این طریق وارد دریاچه شده و به همین دلیل نیمه جنوبی عمق کمتری دارد. هدایت آب‌ها به نیمه شمالی به طور مستقیم موجب انتقال و انباشت رسوبات در نیمه شمالی و کمک به زودرس شدن مرگ این نیمه خواهد شد.
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha