زندگی، ازدواج و اشتغال اتباع بیگانه در ایران با مصائب گوناگونی همراه است.به خصوص اگر پای یك دختر ایرانی درمیان باشد. دقیقا زمانی كه این دختر ایرانی با تبعه خارجی كه غیرقانونی وارد كشور شده، ازدواج می‌كند هزاران مشكل برایش ایجاد می شود كه بر آمده از عدم ثبت قانونی ازدواج است. كودك حاصل از این ازدواج ثبت نشده هم تابعیت ایران را نخواهد داشت و این یعنی محرومیت از تمامی حقوق اجتماعی برای این كودكان.

سلامت نیوز:زندگی، ازدواج و اشتغال اتباع بیگانه در ایران با مصائب گوناگونی همراه است.به خصوص اگر پای یك دختر ایرانی  درمیان باشد. دقیقا زمانی كه این دختر ایرانی با تبعه خارجی كه غیرقانونی وارد كشور شده، ازدواج می‌كند هزاران مشكل برایش ایجاد می شود كه بر آمده از عدم ثبت قانونی ازدواج است. كودك حاصل از این ازدواج ثبت نشده هم تابعیت ایران را نخواهد داشت و این یعنی محرومیت از تمامی حقوق اجتماعی برای این كودكان.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه قانون ،در میزگردی با حضورخانم‌ها ملكه بصیر،زهرا حجتی و میتراقدیمی از دفتر امور اتباع و مهاجران خارجی استانداری تهران گزارش سال گذشته  در رابطه با یك میلیون كودك بی شناسنامه و مشكلات زنان ایرانی در زمان ازدواج با اتباع بیگانه و كودكان حاصل از ازدواج با اتباع و عدم ثبت رسمی ازدواج به نقد و بررسی گذاشته شد.


در گزارشی كه در رابطه با كودكان حاصل از ازدواج دختران ایرانی با اتباع بیگانه تهیه كرده بود ما آماری مبنی بر وجود یك میلیون كودك بدون شناسنامه به نقل از یكی از نمایندگان محترم مجلس منتشر كردیم.

شما این آمار را قبول دارید یا خیر؟


حجتی: از نظر ما ارائه این آمار مستلزم استعلام از اداره مربوط یعنی مركز ما، است. لذا تا این لحظه كسی از ما آماری نخواسته و این عرض من در تایید یا تكذیب سخنان نماینده محترم نیست و این آمار حتی شاید كمتر یا بیشتر از این هم باشد و حتی خود ما هم آمار دقیقی از این افراد در اختیار نداریم.
بصیر: البته همین‌جا باید تاكید كنم  فرزندان حاصل از این ازدواج ها به دلیل نداشتن شناسنامه قادر به تحصیل در كشور ما نیستند و این درست نیست زیرا فرزندانی كه فقط مادر ایرانی داشته باشند و یا حتی تبعه خارجی باشند با داشتن مدرك و گواهی قانونی و معتبر مجاز به تحصیل در تمام مقاطع تحصیلی هستند.


   از نظر قانونی بله!اما آنچه در روند اجرایی صورت می‌گیرد بدین ترتیب نبوده و نیست، شرایط به گونه ای پیش می‌رود كه جلوی تحصیل این كودكان گرفته می شود.حالا یا از طریق مدیر یا فشار روانی كه بر كودك به خاطر افشای بی هویتی‌اش می‌آید كه مجبور به ترك تحصیل می شود یا نداشتن مدارك شناسایی از سوی مدرسه دلیلی برای نپذیرفتن كودك می‌شود!


بصیر:شاید به خاطر بی هویتی‌ شان چنین اتفاقی رخ دهد اما سیاست دولت بر این منوال بوده و هست كه اینها مثل همه بتوانند از ظرفیت‌های تحصیلی موجود استفاده كنند و وارد دانشگاه شوند و حتی دانشگاه‌های معتبری چون دانشگاه تهران، اما باید در صورت پذیرش مبلغی را به عنوان شهریه پرداخت كنند. البته شرط تحقق این امر داشتن مدارك شناسایی است و در صورت داشتن مدرك قانونی و ارائه كارت هویت یا گواهی اقامت هیچ منع قانونی برای تحصیل در كشور ندارند.

[quote-left]در سال‌های اخیر و با اتفاقاتی كه به خصوص در عراق و افغانستان رخ داد شاهد سیل عظیم مهاجران و آوارگان به كشورمان بوده‌ایم، این حضور پررنگ مهاجران تبعاتی داشت كه ضمانت اجرای قوانین در رابطه با ازدواج با اتباع بیگانه را كمرنگ كرد. [/quote-left]

در سال‌های اخیر و با اتفاقاتی كه به خصوص در عراق و افغانستان رخ داد شاهد سیل عظیم مهاجران و آوارگان به كشورمان بوده‌ایم، این حضور پررنگ مهاجران تبعاتی داشت كه ضمانت اجرای قوانین در رابطه با ازدواج با اتباع بیگانه را كمرنگ كرد. به طور مثال در روستای مرزی پدری كه خواستگار برای دخترش آمده هرگز به شناسنامه و اصل و نسب آن فرد نگاه نمی‌كند و صرفا با جاری كردن یك عقد شرعی این ازدواج اتفاق می‌افتد و الی آخر!
حجتی:بله!طبق مطالعاتی كه ما داشتیم اكثر این ازدواج‌ها در روستاهای مرزی اتفاق می‌افتد و بیشتر این دختران از نقص عضو رنج می‌برند یا در خانواده‌هایی به شدت فقیر زندگی می‌كنند و آنقدر فشار مالی برپدر خانواده وجود دارد كه نهایتا با این دید كه یك نان‌خور از خانواده كم خواهد شد،به این ازدواج نگاه می‌كند و برخی هم زنان مطلقه‌اند كه از نظر فرهنگی و اجتماعی تحت فشارند.


    مواردی از این  دست را به طور عینی دیده‌اید؟
حجتی:مواردی هم كم و بیش به گوش‌مان می‌رسد. مثلا در تربت جام دختر 9 ساله را به خاطر فشار مالی در ازای مبلغ اندكی پول فروختند كه وقتی در سن 25 سالگی به من مراجعه كرد صاحب 6 فرزند از همسر افغانی خود شده بود كه مرد طی این سال‌ها فوت كرده زن كاملا بی‌پناه رها شده بود. من دیدم دختری 25 ساله با 6 فرزند پیش من آمد و ابراز می‌كرد كه مرا در ازای مبلغ ناچیز پدرم به آن مرد فروخت و امروز 6 فرزند بدون شناسنامه دارم و شوهری هم نیست كه ما را حمایت كند.


   كمك شما به این زن با 6 فرزند بدون مدارك شناسایی چه بود؟
حجتی:اولین كمكی كه از دست ما بر می‌آمد این بود كه برای فرزندانش كارت هویت و برای 2 ، 3 نفربزرگ‌ترشان شناسنامه تهیه كنیم و بعد از 3 سال هم مادر كه همان دختر 9 ساله آن زمان بود متاسفانه فوت كرد و نهایتا 6 فرزند حاصل از این ازدواج ماندند و هزار و یك مشكل و معضل پیش رویشان. ما تا جایی كه امكان داشته باشد به این افراد كمك می‌كنیم،آنها را به سازمان های مردم نهاد معرفی می‌كنیم كه حمایت‌شان كنند البته به صورتی موردی این خانواده تحت حمایت یك موسسه خیریه هستند.


    به صورت موردی بله!مورد حمایت قرار می‌گیرند اما اگر همین 6 فرزند را به دختر و پسر تقسیم كنیم هر جنسیتی مشكلات خاص خود را دارند.خدمت،تحصیل،بهداشت،ازدواج و اشتغال و اغلب هم نمی‌توانند شغل و معیشت مناسبی داشته باشند، در طیف وسیع اقدامات شما چگونه است؟
بصیر:بله،دقیقا همین‌طور است.تمام این افراد با معضلات مذكور تا آخر عمر درگیرند و حتی ما امروز شاهد دست و پنجه نرم كردن نسل‌های دوم و سوم این بندگان خدا با این مشكلات هستیم. برای نمونه پدر بزرگ افغانی بوده و مادر بزرگ ایرانی،پسر حاصل از این ازدواج شناسنامه ندارد،ازدواج می كند و فرزندان حاصل از این ازدواج هم بی هویت هستند و این مشكل ادامه دار و عمیق‌تر از قبل خواهد بود و دو رویكرد بسیار مهم در اینجا مطرح و مورد نظر است.
اول اینكه به فرزندان حاصل از این ازدواج كمك كنیم و دوم اینكه به افراد جامعه خصوصا زنان و خانواده‌های روستانشین موارد و اطلاعات مورد نیاز را آموزش دهیم.


   سیاست‌ها و راهكارهای شما در هر دوی این زمینه‌ها،چه موارد موجود و چه آنهایی كه در آینده به‌وجود خواهد آمد چیست؟و چه كنیم كه این روند كند ودر نهایت متوقف شود؟
حجتی:این بحث مربوط به ماده واحده مصوب سال 85 است كه قانون‌گذار به این افراد یك‌سال فرصت داد كه با در دست داشتن مدارك دال بر تولد در ایران و داشتن مادر ایرانی و حداقل سن 18 سال مراجعه کرده و شناسنامه دریافت کنند که خیلی‌ها هم در این فرصت موفق به دریافت شناسنامه شدند اما عده‌ای که شرایط فوق را احراز نکرده بودند بدون شناسنامه باقی ماندند. بعدها دوباره این طرح به مجلس ارسال و مجدد تصویب شد اما متاسفانه در شورای نگهبان رد و در حال حاضر هم مسکوت مانده و تنها کاری که ما می‌توانیم برای اینها انجام دهیم پر کردن فرم‌های تابعیت برای آنهاست که آن هم با مشکلات خاص خود روبه‌روست و نظر مسئولان بر این است که حد الامکان حتی با وجود داشتن شرایط خاص برای این افراد تابعیت داده نشود.


   استفاده از خدمات بهداشتی و درمانی برای این كودكان چگونه است؟
بصیر:بیمه نیستند اما می‌توانند از خدمات بهداشتی و درمانی استفاده كنند،البته تا سال گذشته بیمه هم بودند اماتا سال 92  اما از سال 93كو دكانی كه بیماری خاص دارند،مثلا دیالیزی هستند و از این قبیل می‌توانند در چارچوب خدمات سازمان ملل از امكانات بهداشتی و درمانی استفاده كنند.


   یعنی در طرح جامع سلامت كه در حال حاضر در دولت تدبیر و امید در حال اجراست هم تحت پوشش بیمه سلامت  قرار نمی‌گیرند؟
بصیر:خیر،شامل این كودكان نمی‌شود، اما طرح بیمه ما طرح كامل و خوبی است كه بسیار قابل بحث و بررسی است.


    با توجه به تبعات ازدواج زنان با اتباع بیگانه، بهترین راهكار برای كاهش این صدمات چیست؟
بصیر:در شرایط فعلی اگر فرصت مناسب را برای صحبت در مورد تبعات ازدواج زنان ایرانی با اتباع خارجی اختصاص دهیم بسیار نتیجه بخش خواهد بود،زیرا با آگاهی بخشیدن و آموزش به این افراد در ارتباط با ازدواج‌شان با اتباع بیگانه تا با در دست داشتن چه مداركی برای ثبت ازدواج‌شان به ما مراجعه كنند. یا زنان ایرانی باید بدانند این‌گونه ازدواج‌ها چه تبعاتی خواهد داشت.


حجتی: اگر می‌خواهیم كمكی به زنان ایرانی كنیم باید به آنها آموزش‌های لازم را دهیم تا از پیامدهای این اقدام‌شان آگاه شوند.

[quote-right] در حال حاضر و از سال 85 ازدواج با اتباع خارجی مثل اتباع افغان وعراقی... ممنوع شده،مگر با اجازه دولت و طی كردن مراحل قانونی آن كه پس از بررسی و طرح در كمیسیون ممكن است با این درخواست ازدواج موافقت یا رد شود.[/quote-right]

در حال حاضر و از سال 85 ازدواج با اتباع خارجی مثل اتباع افغان وعراقی... ممنوع شده،مگر با اجازه دولت و طی كردن مراحل قانونی آن كه پس از بررسی و طرح در كمیسیون ممكن است با این درخواست ازدواج موافقت یا رد شود.
هرچند از سال 85 به بعد هم ما همچنان شاهد ازدواج های مشكوك بوده‌ایم. زیرا بسیاری از مهاجران صرفا جهت دریافت اقامت در ایران با خانم‌های ایرانی اقدام به ازدواج می كنند و این آمار از سال 85 به بعد به طرز عجیبی در حال افزایش است و با نگاهی كه به آمارها داشته‌ایم در مورد ازدواج‌های ما قبل از سال 85 قریب به اتفاق پس از طی كردن مراحل قانونی موفق به دریافت شناسنامه برای فرزندان‌شان شده اند اما در مورد ازدواج‌های پس از سال 85 كه ممنوع شده این آمار به شدت افزایش یافته است.


   در شرایط فعلی شما به عنوان کسی که از نزدیک و به صورت ملموس موارد و مشکلات را می‌بینید و مسلما بیش از یک قانون‌گذار بر دردهای این زنان و كودكان اشراف دارید،به نظر شما مجلس از چه طریقی و با چه مکانیسمی می‌تواند به این افراد کمک كند؟با توجه به دید کلان حاکمیتی مبنی بر عدم اعطای تابعیت به این افراد توصیه شما به قانون‌گذاران چیست؟
حجتی:من از سال 80 تا به امروز به همراه همکاران خود در زمینه اتباع خارجی مشغول به کار و فعالیت بوده‌ام و دیده‌ام كه پیشرفت در خور توجهی برای تابعیت و قوانین مربوط به آن حاصل نشده است،نکته قابل توجهی که در این سال‌ها به چشم من آمده این است که بسیاری از این افراد انسان‌هایی موفق و به نوعی نخبه بودند چه در درس و چه در تحصیل و ما در طول این زمان پای درد دل اینها نشستیم و  سعی بر انتقال مصائب آنها به مقامات را داشته و داریم. من به عنوان مجری قانون كه خلا‌های قانونی را لمس كرده‌ام فقط می توانم از قانون‌گذار بخواهم، طرحی که در شورای نگهبان رد شد را مجددا بررسی و  تصویب و به اجرا در بیاورد.


بعضی از افرادی که به ما مراجعه می کنند گرفتن تابعیت به واقع حق‌شان است چرا که به عنوان مثال آنها نه افغانستان را دیده‌اند، نه عراق را و از همان هنگام تولد پدر خود را نیز حتی ندیده‌اند وپدر مجهول‌المکان بوده و هیچ وقت به خانواده خود سر کشی هم نکرده،سوال من اینجاست که این کودک چه گناهی مرتکب شده که مستوجب تحمل چنین عذاب‌هایی است؟وقتی خبری از پدر ندارد مسلما کسی هم در عراق یا افغانستان ندارد،حتی به خاطر نداشتن شناسنامه توانایی گرفتن گذرنامه هم ندارد. انسان واقعا با دیدن این افراد و مشکلات‌شان متاسف و ناراحت می‌شود و به نظر من در صورت داشتن تابعیت کمی از مشکلاتشان کاهش می‌یابد.


 بصیر:بعد از سقوط صدام بیش از 90 درصد مردانی که از آن کشور به خاطر شرایط امنیتی گریخته بودند یا به کشور خود بازگشتند و فرزندان و همسر خود را تنها گذاشتند و یا راه اروپا و استرالیا را در پیش گرفتند. دختری داشتیم که پدر عراقی اش وی و مادرش را ترک کرده بود و از موعد دریافت شناسنامه اش هم گذشته بود،او برای گرفتن شناسنامه حتی حاضر بود با پیر مرد 70 ساله ایرانی ازدواج کند و به تبع آن تابعیت زوجیت دریافت کرده و سپس حضانت مادرش را به عهده بگیرد ولی چون طبق قانون در صورت داشتن سن بیش از 18 سال طی كردن چنین روندی ممکن نیست و قبل از آن هم پروسه ای طولانی خواهد بود و لذا نه قادر به دریافت تابعیت هستند و نه استفاده از ماده واحده و به همین دلیل قادر به انجام هیچ کاری نیستند،چه اشتغال،چه ازدواج،چه برای دختر و چه پسر.
اینها در جامعه هستند و مشکلات خود را مستقیما به جامعه منتقل می کنند و تعدادی از بچه‌های خیابانی محصول این ازدواج هستند.
و به نظر من با بازنگری ماده واحده می توان شرایطی برای آنهایی که مدارک و هویت کاملی دارند فراهم كرد که موفق به دریافت مدارک و شناسنامه  شوند و از این بلاتکلیفی خارج شوند.


   برای از اینجا به بعد چه باید کرد؟
بصیر:صدا و سیما وظیفه بسیار حساس و سنگینی در این زمینه دارد،با ساخت و پخش فیلم در شبکه‌های استانی و به خصوص شهرهای مرزی می‌توانند به افراد تبعات ازدواج‌های غیرقانونی با مهاجرین را گوشزد کنند تا خانواده‌ها مطلع باشند که  دخترشان را به عقد مردی بدون مدارك شناسایی و تابعیت ایرانی در نیاورند.
در حالی‌که  ملاك اصلی از دید این خانواده ها فقط مسلمان بودن و قبول داشتن خدا و از این دست موارد است.


حجتی: بسیاری از خانواده ها کاملا از تبعات این ازدواج بی‌اطلاعند و بعدها با بچه‌ای در شکم به ما می‌گویند ما اصلا خبر نداشتیم؟مطلع نبودیم...

[quote-left]قدیمی:بحث ازدواج اتباع بحث بسیار پیچیده‌ای ‌است که می‌تواند به بسیاری از موارد از جمله سیاست،اقتصاد،فرهنگ، اجتماعی و قانونی وابسته باشد،به خصوص در کشور ما. [/quote-left]
قدیمی:بحث ازدواج اتباع بحث بسیار پیچیده‌ای ‌است که می‌تواند به بسیاری از موارد از جمله سیاست،اقتصاد،فرهنگ، اجتماعی و قانونی وابسته باشد،به خصوص در کشور ما.
ما در کشورمان صرفا با اطلاع رسانی که تبعه خارجی‌است و شناسنامه نخواهید داشت نمی‌توانیم جلوی این روند را بگیریم چرا که در ازدواج اول انتخاب صورت می گیرد و سپس امتحان. یعنی در فرهنگ ما ابتدا صحبت های بین دو طرف صورت می‌گیرد و سپس وارد بحث و تایید خانواده، جامعه و قانون مطرح می‌شود و به این ترتیب نهاد قانون و جامعه آخرین حلقه از این زنجیر خواهند بود و از آنجا که انتخاب از ابتدا صورت گرفته نهایتا جامعه، قانون و خانواده قدرت چندانی در بر هم زدن این جریان نخواهند داشت و لذا به نظر من سعی ما و قانون‌گذار باید بر این اساس باشد که این بسترها و فرصت‌ها از بین بروند.
به عنوان مثال اولین شرط برای تشکیل خانواده اشتغال و امرار معاش است،از آنجا که تبعه خارجی ما پس از ورود با اقبال صاحب کار،اداره بیمه و سایر نهادها روبه‌رو می‌شود از این شاخص به عنوان امتیازی در این روند استفاده خواهد کرد و به قول معروف دستش در جیب خود است.

به نظرم من علاوه بر اطلاع رسانی باید نظارت قانونی و سفت و سخت تر بر قوانین کار و کارفرماها ایجاد شود. چرا که بسیاری از اتباع خارجی و غیر قانونی امروزه روز در گاوداری‌ها،مرغداری‌ها و ساختمان‌ها مشغول به‌کار هستند،آن هم به صورت غیرقانونی و بدون نظارت وزارت کار و سازمان بیمه و تامین اجتماعی. اگر این کانال را ببندیم خود به خود ورود اتباع غیرقانونی کاهش می‌یابد،چرا که در مناطق مرزی شرق و غرب خانواده‌ای که چندین دختر دارد و از وضعیت مالی مناسبی نیز برخوردار نیست به این نگاه نمی‌کند که چه کسی در خانه را زده،خوشحال خواهد شد که بالاخره کسی در  خانه اش را زده و نهایتا نگاه یک نان خور کمتر،مثل مواردی که به ما مراجعه می کنند که پدرم خرج مرا نداشت،مرا به تبعه خارجی داد، افزایش می یابد.

[quote-right] در مناطق مرزی این خرده فرهنگ‌ها هستند که حرف اول را می‌زنند،مراودات فرهنگی مرزی،فشار برادرها بر دختر، ضرب و شتم پدر،حرف فامیل از خاله و عمو تا دایی و...،همه اینها دختران ما را به سمت و سوی انتخاب های اجباری و نابخردانه خواهد برد.
[/quote-right]

در مناطق مرزی این خرده فرهنگ‌ها هستند که حرف اول را می‌زنند،مراودات فرهنگی مرزی،فشار برادرها بر دختر، ضرب و شتم پدر،حرف فامیل از خاله و عمو تا دایی و...،همه اینها دختران ما را به سمت و سوی انتخاب های اجباری و نابخردانه خواهد برد.


بعد از تمام این موارد که جزیی به حساب می‌آیند به بحث کلان قضیه خواهیم رسید بر‌فرض که مسائل خرد را حل کردیم،سیاست کلان مملکتی به کدام سمت خواهد رفت؟در مناطق مرزی مشترکات فرهنگی بسیار است،گیرم که مرزها را بستیم،آموزش دادیم،با گره های فرهنگی و اقلیمی چه خواهیم کرد؟
این مسئله کلاف سردر گمی‌است که از یک یا چند بعد قابل بررسی نیست و باید خیلی گسترده تر از اینها به آن نگاه کرد.


   مهم‌ترین مشكلات بهداشتی و روانی فرزندان حاصل از این ازدواج چیست؟
قدیمی:در بدو تولد بهداشت اولین نیاز کودک است،سپس بحث روانی مطرح می‌شود.اینها به جهت شرایط خود و عدم امکان استفاده از خدمات بهداشتی به بن بست‌های بسیاری بر خواهند خورد.
وقتی وارد مرحله تحصیل می‌شوند، فرهنگ و مشکلات همان چند سال اولیه زندگی خود را به محیط‌های آموزشی عمومی می‌آورند و طبق تعهدات ما در کنوانسیون های مختلف معلمان ما موظف به یکسان برخورد کردن با تمام محصلان هستند،فرهنگ سازی در این رابطه هم خود مشكلی است. بعد هم با ورود به محیط های بزرگ‌تر، مشكلات‌شان‌هم بزرگ‌تر‌می‌شود.


   خب!نهایتا کودکی که پدرش دارای کارت هویت نیست،خودش شناسنامه ندارد. این کودک حق تحصیل ندارد! تکلیف او چیست؟
قدیمی:ما این کودکان را به برخی مراکز تحت حمایت یونیسف و همچنین مراكز خیریه غیر دولتی که در بعضی مناطق ایجاد شده است معرفی می‌کنیم. در این مراكز به کار آموزش این کودکان می‌پردازند.
در آینده هم  آموزش و یادگیری این كودكان در مراکز آموزشی ایران،عراق و افغانستان قابل تعیین سطح خواهد بود.


     ما با حجم وسیع اتباع غیر قانونی در كشور رو به رو هستیم كه در فرهنگ و خانواده های ایرانی پذیرفته شده اند اما خود و فرزندان‌شان حق زندگی به عنوان تبعه ایرانی را ندارند. در نهایت چه كمكی حداقل به كودكان آنها می‌توان ارائه كرد ؟
قدیمی:سازمان نمی تواند و بودجه و توانش را هم ندارد مرز ها را ببند . چون سیاست‌های ما در این موضوع دخیل است در دین ما بسیار به مهمان نوازی تاكید شده است. به طور مثال وقتی طالبان همه را قتل عام می‌كند ما به عنوان رسالت انسانی و اسلامی خود باید این‌ها را بپذیریم و  نمی‌توانیم  بگوییم نمی‌پذیریم. ولی مشكلات ما دو چندان است چون زاد و ولد  در این قشر فوق العاده زیاد است.از سال 92 تا پایان سال 93 ، فقط در استان تهران حدود 15 هزار دانش آموز ما زیاد شده است.  چون جمعیت ما رشد منفی دارد قانون گذار چه كاری می‌تواند برای اینها انجام دهد؟ تركیب جمعیتی  در حال به هم خوردن است كه بسیاری از بافت‌ها را تغییر خواهد داد.گاهی ارباب رجوع ایرانی می‌آید و بسیار سرسختانه از تبعه شاغل در كارگاهش دفاع می‌كند چون استفاده از كارگران افغانی به صرفه است.


   یعنی نیازمند قانون‌گذاری هستیم؟
قدیمی:معتقدم در قوانین ما باید یك بازنگری كلی انجام شود به عنوان مثال در قانون مدنی 976 هر زن خارجی كه با ایرانی ازدواج كند ایرانی تلقی می‌شود، در رابطه با مردانی كه با زنان ایرانی ازدواج می‌كنند هم می‌شود، این‌گونه باشد. قطعا باید این قوانین بازنگری شوند. وقتی قانون بازنگری شود، قضات هم بر اساس آن رای می‌دهند. ولی كارفرماهایی داریم كه تبعه خارجی به كار می‌گمارد كجا می‌توانیم با كارفرما برخورد كرد یا وقتی تبعه خارجی را از كار اخراج می‌كنیم و به اداره كار می‌رود و شكایت می‌كند و حق خود را می‌گیرد كه گاهی برای كارفرما  میلیون‌ها خسارت تعیین می‌شود اما به عنوان مثال تبعه افغانی از بالای پشت‌بام هم به زمین پرت شود كارفرما پاسخگو نیست نه خانواده‌ای حضور داردو نه وكیلی  و نه قانونی.نیازمند اصلاح قوانین برای سامان دادن به وضعیت فعلی هستیم.اشتغال و زندگی اتباع یك سوی ماجراست و ازدواج و فرزندان حاصل از این ازدواج ها هم سوی دیگر ماجرا. قانون‌گذار باید در این شرایط احساس مسئولیت كند و برای بهبود اوضاع اقدام عملی انجام دهد.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha