سلامت نیوز: حداقل دستمزد كارگران در سال جدید ۷۱۲ هزار تومان در نظر گرفته شد كه با بن كارگری و حق مسكن و اولاد و … به ۸۹۲ هزار تومان هم میرسد. اما این افزایش با توجه به افزایش قیمتها، افزایش بسیار ناچیزی است؛ چیزی كه باعث میشود باز هم در روز كارگر، كارگران معترض به این ماجرا باشند اما علاوه بر حقوق و معیشت، كارگران مشكلات دیگری هم دارند؛ اینكه در تشكلات صنفیشان نمیتوانند به راحتی فعالیت كنند.
به گزارش سلامت نیوزبه نقل از روزنامه اعتماد،داستان این است كه به گفته فعالان كارگری، كارگران آنقدر درگیر تامین معیشتشان هستند كه كمتر وقت فعالیت در مجامع صنفی و تشكلات حرفه ایشان را دارند. از طرفی فعالیتهای صنفی آنها با محدودیت روبهرو است و حتی در روز جهانی كارگر مجوز راهپیمایی تحت نظارت دولت و دستگاههای انتظامی هم به آنها داده نمیشود و همین باعث میشود به گفته خودشان، صدایشان به جایی نرسد. عبدالله وطنخواه، عضو هیاتمدیره مجمع نمایندگان كارگری ایران یكی از مهمترین چالشهای جامعه كارگری را فعال نبودن تشكلاتشان میداند كه در نهایت به بروز همه مشكلاتشان میانجامد.
آقایان میگویند كارگران با تشكلهای خودشان همكاری نمیكنند. به جای اینكه آسیبشناسی شود كه چرا كارگران از تشكلات خودشان منفك هستند، چنین حرفی میزنند. وقتی در اكثر موارد شكایات كارگران از كارفرمایان در همین تشكلها و مجامع دیگر در نهایت منجر به صدور رای به نفع كارفرما میشود و حتی كارگران به پرداخت خسارت هم محكوم میشوند، باعث میشود كارگران عطای فعالیت در صنف را به لقایش ببخشند. برای همین است كه كارگران حاضر نمیشوند در تشكلاتی كه هماكنون وجود دارد فعالیت كنند. در این صورت آنهایی كه باید از ما دفاع كنند میگویند كارگران خودشان هم همراهی و حمایت نمیكنند پس چطور از ما میخواهید كه ما این كار را انجام دهیم
روز جهانی كارگر است و طبعا مشكلات كارگران بسیار مهم میشود. از طرفی برای امسال حداقل دستمزد، افزایش بیشتری داشته و این تصور میشود كه این افزایش، باعث میشود مشكلات بیشتری از كارگران رفع شود. واقعا همین طور است؟
نه، امسال هم طبق معمول و طبق نسخهای كه توسط بانك جهانی، سازمان بینالمللی و صندوق بینالمللی پول به ما داده شده و ما هم آن را پذیرفتهایم، محدودیت دستمزد وجود دارد كه این اتفاق یعنی ارزان نگه داشتن نیروی كار. با وجود همه حرفهایی كه زده شده در این باب كه حقوق سال ۹۴، یك الی دو درصد بیشتر از تورم افزایش پیدا كرده اما بازهم حقوق ما حقوق مناسبی نیست. ضمن اینكه آنقدر در دولت آقای احمدینژاد آمارهای مختلف منتشر شد كه همهشان اشتباه بودند كه ما فهمیدیم به هیچ كدام از آمارها نمیشود اعتماد كرد.
میخواهم بدانم مهمترین مطالباتی كه كارگران دارند چیست؟
عمدهترین مشكل ما حضور نداشتن كارگران در جامعه صنفی خودشان است. البته این طور گفته میشود!
یعنی واقعا این طور نیست؟
نه اصلا این طور نیست. آقایان میگویند كارگران با تشكلهای خودشان همكاری نمیكنند. به جای اینكه آسیبشناسی شود كه چرا كارگران از تشكلات خودشان منفك هستند، چنین حرفی میزنند. وقتی در اكثر موارد شكایات كارگران از كارفرمایان در همین تشكلها و مجامع دیگر در نهایت منجر به صدور رای به نفع كارفرما میشود و حتی كارگران به پرداخت خسارت هم محكوم میشوند، باعث میشود كارگران عطای فعالیت در صنف را به لقایش ببخشند. برای همین است كه كارگران حاضر نمیشوند در تشكلاتی كه هماكنون وجود دارد فعالیت كنند. در این صورت آنهایی كه باید از ما دفاع كنند میگویند كارگران خودشان هم همراهی و حمایت نمیكنند پس چطور از ما میخواهید كه ما این كار را انجام دهیم؟
حمایت دیگر دستگاهها چطور است؟ یعنی كلا حمایتی صورت نمیگیرد؟
هیچ كدام از دستگاهها كارایی لازم را برای حمایت كارگران ندارند. به جز قوای سهگانه، دستگاههای دیگری مثل اتوبوسرانی، شهرداری و دیگران، در جهت منافع كارگران عملا كاری انجام نمیدهند. به دلیل نبود همین حمایت، كارگران به خواستههای آنها تن نمیدهند چون اگر من با لیسانس از كارم كنار بكشم، كسی با دیپلم منتظر ایستاده تا كار را بگیرد آن هم با نصف قیمت یا اگر دیپلم دارم، كسی هست كه با سیكل میتواند كار را بگیرد.
یعنی چه؟
یعنی جمعیت بیكاران وجود دارد كه هر آن ممكن است جای من را بگیرند، آن هم در ازای دستمزد كمتر. این در واقع اهرم فشاری است برای من كارگر تا به خواستههایشان تن دهم و درخواست دستمزد بیشتر نداشته باشم. در این میان كارفرما برای اینكه سود بیشتر ببرد، حاضر است دستمزد بسیار كمتری پرداخت كند. دیوار كارگر هم كه كلا بسیار كوتاه است پس هرچقدر بخواهد میتواند حقوقش را كم كند.
الان اگر بخواهیم مقایسهای داشته باشیم بین حقوق دریافتی كارگران ایرانی با دیگر جاهای دنیا، میدانید دستمزدها چگونه است؟
كارگران ایران با حق اولاد، حق مسكن و دیگر حقها كه اگر آنها را هم جزو مزد و دریافتیها در نظر بگیریم چیزی حدودا ۳۵۰ تا ۴۰۰ دلار در ماه حقوق میگیرند، اما اگر كل منطقه خاورمیانه را هم نگاه كنید، ارزانتر از كارگر ایرانی پیدا نمیكنید. چون رنج حقوقی كارگران در همین منطقه خودمان بین ۲ هزار تا ۳ هزار دلار است.
پس كارگران افغانی كه به ایرانی میآیند و حتی دستمزد كمتری هم میگیرند، داستانشان چیست؟!
داستان همین است. فكر میكنید وقتی ایرانیها به خارج از كشور میروند، چه كارهایی انجام میدهند؟ میروند مدیرعامل شركت میشوند یا مسوولیتهای بالا میگیرند؟! نه اصلا این طور نیست. كارهای سیاهی معمولا انجام میدهند در كارخانه و از این جور كارهای سخت را انجام میدهند. ما هم در ایران از كارگران افغان همین استفاده را میكنیم و كارهای سیاه را به آنها میدهیم؛ كارهایی كه كارگران ایرانی حاضر نیستند آنها را انجام دهند.
درباره مطالبات میگفتید…
نبود امنیت شغلی یكی دیگر از مشكلات ما است. مشكل اینجاست كه كشور ما كارگر ارزان و بدون تشكل میخواهد. الان همه كارهایی كه ماهیت مستمر دارند با قراردادهای چند ماهه بسته میشوند. چرا وقتی ماهیت كار دایمی است، كارفرمایان آن را به صورت موقت میبینند؟ از طرفی قانون كار ما ابتر است و در جاهایی درست اجرا نمیشود. مثلا در جایی كه كارفرمایی فقط چهار یا پنج كارگر دارد، قانون كار شامل حالش نمیشود. از طرفی در بعضی مناطق كشور كه جزو مناطق آزاد محسوب میشوند، قانون كار وجود ندارد.
مثلا كجا؟
در انزلی كه جزو مناطق آزاد است یا در قشم و جاهای دیگر كه مناطق ویژه اقتصادی هستند، به این دلیل كه قانون كار در آنها شمولیت ندارد، كارگران هم وضع دیگری دارند. از طرف دیگر بسیاری از سرمایهداران ما هرگز پولشان را برای صنعت نمیگذارند آن هم در حالی كه میتوانند ارز
خرید و فروش كنند و پولشان را در ملك بگذارند تا زودتر به سود برسند. خب وقتی این راههای میانبر وجود دارد، چرا باید در صنعت سرمایهگذاری كنند تا دیرتر به سود برسند؟
اما همین سرمایهداران به كشورهای دیگر مثل دوبی و امارات میروند و سرمایهگذاریهای كلان میكنند. همین است كه كارگر ایرانی نمیتواند حقوق بالایی دریافت كند، اینها دردهای ما است. ما تریبونی نداریم برای اینكه دردهایمان را بگوییم. وقتی سرمایه در كشور باقی نمیماند و به كشورهای دیگر میرود، میگویند كارگران آنقدری باید حقوق طلب كنند كه كارفرما مجبور نشود در مغازهاش را ببندد!
هر چقدر من حقوق بگیرم و هرچقدر كارفرما كمتر سود ببرد، در واقع از سودش كم میشود نه از املاك و داراییهایش. من كارگر میگویم چه اشكالی دارد كه بخش كوچكی از آن سود نصیب من شود تا بتوانم زنده بمانم و نیروی كار تولید كنم برای كارفرما؟ فرزندان من هر چقدر هم درس بخوانند باز هم در نهایت كارگر میشوند. حتی اگر استاد دانشگاه هم باشند. حالا آن استاد دانشگاه حسابی درس خوانده و جان كنده تا حقوقش به سه میلیون تومان میرسد ولی من كارگر هرچقدر هم تلاش كنم و اضافهكاری داشته باشم در نهایت حقوقم به یك میلیون تومان میرسد كه جوابگوی زندگیام نیست.
آن مبلغی كه خانه كارگر گفته برای یك زندگی معمولی، چقدر است؟
خانه كارگر اعلام كرده یك كارگر با خانوادهای چهار نفره حداقل باید دو میلیون و ٤٠٠ هزار تومان حقوق ماهیانه داشته باشد تا بتواند زندگیاش را حفظ كند.
دیگر مطالبات شما چیست؟
اینهایی كه گفتم، مهمترینها هستند ولی هزاران مشكل دیگر باقی میماند كه اگر این اولیها حل شود، شاید آنها هم حل شوند.
خب برای حل همه اینها چه اتفاقاتی تا امروز افتاده؟
یكی از اهرمهایی كه ما نیاز داریم و قانون كار هم آن را برای ما در نظر گرفته، قانون اساسی هم برای تكتك مردم در نظر گرفته، این است كه ما باید از ابزارهای قانونی خودمان مانند تجمع و راهپیمایی استفاده كنیم و بتوانیم خواستههای خودمان را بیان كنیم، مطالباتمان را طرح كنیم؛ این ابزار قانونی ما است كه هنوز نتوانستهایم از آن استفاده درستی كنیم.
نظر شما