سلامت نیوز: خرس فرار میکند و شش نفر در پیاش میدوند. سه نفر با گوشی فیلم میگیرند و سه نفر دیگر سنگ پرتاب میکنند. حیوان بیپناه از میان رودخانه گلآلود میگذرد و ضجه میزند. رهایش نمیکنند و به سرش میکوبند. خرس حالا دو پایش از کار افتاده و در بستر رودخانه میخزد و با تقلا خود را عبور میدهد. آدمها با هیجان دنبالش میدوند، میخندند و هیاهو میکنند. یکی سنگ میزند و عقب میرود و دیگری با چوب به سرش میکوبد. ضربات سنگ هر لحظه خرس را کندتر میکند. مرد روی صخره میپرد و سنگی را به شدت به سر خرس میکوبد و همزمان فیلم میگیرد. از هر طرف چماق و سنگ است که پرتاب میشود. خرس وسط رودخانه میخزد و دور میشود اما آدمها زود به او میرسند. حیوان بیجان زیر صخرهای پناه میگیرد و بار دیگر به جانش میافتند. بعد دست به سینه میایستند و تصویر جان دادنش را ثبت میکنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهان صنعت،فیلم کشتار بیرحمانه یک خرس قهوهای این روزها در سایتها و شبکههای اجتماعی میچرخد و مدام دیده میشود. اولین بار نیست که افراد ناآگاه حیوانات را آزار میدهند، میکشند و تصویر این کشتار را با افتخار منتشر میکنند و با نبود قوانین بازدارنده و بسیاری مشکلات دیگر آخرین بار هم نخواهد بود چراکه امسال هم شاهد کشتار هشت پلنگ و کشف لاشه سوزانده شدهشان بودیم و پیش از این، فیلمها و عکسهایی از سلاخی یک خرس مادر جلوی چشم تولههایش و دریدن شکم همان تولهها، دار زدن نوعی بزمجه کمیاب، کشتن الاغ با ضربههای پتک و به دار آویختن گرگها را دیدهایم و با این همه پایان گرفتن این خشونتها دور از ذهن است.
بجز مساله فرهنگی و نبود آموزش برای افراد ناآگاه، مشکلاتی از قبیل کمبود امکانات برای محیطبانان، تعداد بسیار کم نیروهای یگان حفاظت محیطزیست و نبود قوانین بازدارنده، دستوپای محیطبانان کشور را برای حفاظت کامل از عرصههای طبیعی کشور بسته و راه را برای متخلفان و تخریبگران هموار کرده است.
محیطبانان هزار مشکل دارند
میثم رحمتی، محیطبان منطقه حفاظتشده «مراکان» آذربایجانشرقی میگوید از لهجه افراد حاضر و منطقهای که در فیلم دیده، پیداست که این اتفاق در جنگلهای ارسباران در آذربایجانشرقی رخ داده است. جایی که خرس دارد و پلنگ، قوچ، کل و... جایی که منطقه حفاظتشده و ذخیرهگاه زیستکره است. طبق استانداردهای جهانی هر یکهزار هکتار عرصه طبیعی باید تحت حفاظت یک محیطبان باشد اما در ایران هر۱۰هزار هکتار منطقه حفاظتشده یک محیطبان دارد. تنها 2700 محیطبان کل عرصه طبیعی کشور را حفاظت میکنند و آنطور که رحمتی به «جهانصنعت» میگوید، برای حدود 40 تا 50 هزار هکتار منطقه ارسباران تنها 14 مامور حفاظتی وجود دارد و به همین خاطر این کشتار از چشم محیطبانان منطقه دور مانده است: «با این شرایط هیچگاه نمیشود صددرصد از مناطق حفاظت کرد. ما هزار مشکل داریم و یک راهکار حلال تمام مشکلات نیست. هرچه جلوتر میرویم، تعداد محیطبانان بازنشسته بیشتر میشود و ورودی نیرو کمتر. با این اوصاف و وجود سلاحها و وسایل ارتباطی بیشتر در دست مردم، حفاظت سخت و غیرممکن میشود.»
محیطبان رحمتی از نبود امکانات میگوید و صرفهجویی که از طرف سازمان توصیه شده: «با این وضعیت که نه خودرو داریم و نه سوخت، نمیشود. حفاظت فیزیکی در این شرایطی که نه امکانات داریم و نه بودجه، امکانپذیر نیست.»
در عوض ممنوعیتها به مردم محلی چه دادیم؟
«صداوسیما و آموزشوپرورش چقدر درباره محیطزیست به بچهها اطلاعات میدهند؟ برنامههای سرگرمکننده و تبلیغات بیشتر است یا برنامههای زیستمحیطی؟» حرفش، حرف محیطبانان و دلسوزان دیگر محیطزیست کشور است؛ اینکه بسیاری از افراد هنوز نمیدانند زنده حیوانات بیشتر به دردشان میخورد تا مردهشان. حرفش را اینطور توضیح میدهد: «اکوتوریسم میتواند منبع درآمد خوبی برای آنها باشد اما کدام یک از مردم محلی این آگاهی را دارند؟ همین منطقه ارسباران؛ جایی که این خرس را کشتند، منطقه منحصر به فردی است. در هیچ کجای دنیا چنین جنگلی با این حیات وحش ناب وجود ندارد. هم راه دسترسی دارد و هم خوشآب و هواست. محلیها میتوانند در عین حفاظت از این منطقه پول دربیاورند. اما جای آموزش خالی است.»
میگوید همیشه از فعالان محیط زیست یک سوال میپرسد؛ اینکه سازمان حفاظت محیطزیست تا امروز به مردم محلی چه داده که مدام جلویشان را میگیرد؟ «خاکبرداری نکنید، ساختوساز نکنید، دام به مراتع نبرید و شکار نکنید. در قبال این ممنوعیتها چه امکاناتی به مردم محلی داده شده. آدمبزرگها منفعتطلبند و میگویند اگر این کل را شکار نکنم در عوض به من چه چیزی میدهی؟ باید این تفکر عوض شود و امکاناتی به مردم محلی بدهیم و در عوض حفاظت را به آنها بسپریم.»
قانون؟ هیچ
قانونی به نام «حمایت از حیوانات» نداریم و در عوض باوجود قانون شکار و صید در قوانین جاری کشور، نبود ضمانت اجرایی برای آن باعث شده در خیلی از موارد منافع شخصی به منافع حیات وحش ترجیح داده شود. این اتفاق در جرائم محیطزیستی مختلف در کشور اتفاق میافتد اما باید راهکاری وجود داشته باشد.
محیطبان رحمتی هم میگوید: «قانون داریم، خوبش را هم داریم اما کی اجرا میشود؟ باید قضاتی برای قضاوت جرائم در نظر گرفته شوند که تخصصشان همین باشد و فقط پروندههای محیطزیستی را بررسی کنند.» او و محیطبانان دیگر با هزار زحمت، خیلی وقتها یک شبانهروز به دنبال شکارچی میگردند و بعد که با اسلحه و لاشه به دادگاه تحویلش میدهند، چند وقت بعد شکارچی را در حال شلیک به حیوانی دیگر میبینند. از دو قاتل خرسهای سمیرم یکی گریخت و دیگری بعد از آنکه در ۲۷ دیماه سال ۹۱ به 18 ماه حبس تعزیری محکوم شد و بنا بر رای دادگاه از حمل سلاح شکاری به مدت پنج سال منع شد، هنوز 18 ماه از محکومیتش نگذشته در پارک ملی دنا در حالی دستگیر شد که به جای سلاح شکاری، سلاح جنگی همراه داشت. قانون اگرچه جریمه، حبس و شلاق را برای متهمان در نظر گرفته است اما نبود ضمانت اجرایی خیلی اوقات باعث شده متخلفان بیهیچ ترسی به انجام تخلفاتشان ادامه دهند.
رحمتی هم اینطور میگوید: «گاهی حتی به جای اینکه شکارچی را بازخواست کنند، منِ محیطبان را سوالپیچ میکنند تا از بین حرفهایم بهانهای برای رها کردن شکارچی داشته باشند. خیلی وقتها کسی را با اسلحه تحویل میدهیم و دوباره سلاح را به او برمیگردانند، بعد همان شکارچی تخلفش را با اعتماد به نفس بیشتری ادامه میدهد.»
او کسب درآمد مردم محلی از محیطزیست منطقهشان را اولویت حل معضلات میداند. «دیدهام که کسی از کوه ریواس جمع کرده، 1500 متر از کوه بالا رفته، 60 کیلو ریواس را روی دوشش گرفته و 20 کیلومتر را طی کرده تا جاده برسد. اما خیلی که باشد 40 هزار تومان عایدش شده. همین آدم اگر نتواند از این کار سودی داشته باشد دست به اسلحه میبرد و شکار میکند. باید آموزش، درآمدزایی و اجرای قانون را ارجحیت داد.»
محیطبان رحمتی در منطقهای کار حفاظت را انجام میدهد که 40 درصد آن در آذربایجانشرقی است و 60 درصدش در آذربایجان غربی. چند باری سعی کرده اکوتوریسم را در منطقه تحت حفاظتش گسترش دهد، کار را تا پیدا کردن اسپانسر پیش برده اما در نهایت طول کشیدن مراحل اداری آن در سازمان او را از ادامه کار دلسرد کرده است. درباره کشتن خرسها که حرف میزند صدایش میلرزد: «چطور دلشان میآید؟ خیلی متاسف شدم. خیلی ناراحتم.»
نظر شما