سلامت نیوز: یک فعال حوزه مبارزه با خشونت علیه کودکان گفت: کودکان قربانی خشونت و آمار و ارقام آنها کاملاً روشن و آشکار است و مثل خشونت علیه زنان نیست که یافتن این آمار نیاز به بررسی داشته باشد. در حال حاضر ما پانزده میلیون دانشآموز داریم که گرفتار خشونت ساختاری از سوی آموزشوپرورش هستند. همچنین گروه دیگر کودکان در معرض خشونت کودکان کار و کودکان بازمانده از تحصیل هستند که از اساسیترین حق خود یعنی آموزش محروم شدهاند. به روایت آمار اعلامشده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس سه میلیون و دویست و شصت پنج هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل داریم.
به گزارش سلامت نیوز، مجله سپیده دانایی نوشت: در دومین روز از کنگره انجمن روانشناسی ایران که در تاریخ ۱۶ اردیبهشتماه ۱۳۹۴ برگزار شد در میزگردی با حضور دکتر جعفر بوالهری (عضو هیئتعلمی انستیتو روانپزشکی تهران)، دکتر فاطمه قاسمزاده (مدرس دانشگاه و پژوهشگر)، دکتر حسین شکرکن (عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید چمران اهواز) و دکتر پروانه محمدخانی (عضو هیئتعلمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی) به بحث «خشونت: وضعیت موجود و راهکارهای پیشگیرانه» پرداخته شد.
در ابتدای این میزگرد «دکتر بوالهری» به توضیح اقداماتی که انستیتو روانپزشکی تهران در زمینه خشونت خانگی علیه زنان انجام داده است گفت: «گرچه در طی سیوپنج سال گذشته در مرکز خود انستیتو روانپزشکی تهران کارهایی مرتبط با تئوریهای خشونت انجام دادهایم اما وقتی در حدود ده سال پیش با توجه به تغییر شکلهای خشونت و شیوع بیشتر و شدیدتر آن، پراکندگی در بین گروههای مختلف جامعه و محرومیت گروههایی نظیر کودکان و زنان نگاهی بر اقدامات خود در مرکز انستیتو روانپزشکی تهران دریافتیم که به واقع در طی سالهای اخیر هیچ اقدامی بهجز پارهای نظریهپردازیها در زمینه خشونت نکردهایم؛ بنابراین با توجه به نیازی که بهشدت احساس میشد در چند مرحله شروع به اقداماتی کردیم. بهاینترتیب که ابتدا به بررسی نیازمندیها در زمینه خشونت در خانواده و در بین زنان، در جامعه شهری و روستایی، سازمانها، زندانها، در نظامهای آموزشی و بهویژه نظامهای آموزشی مرتبط با علوم رفتاری، روانشناسی و پزشکی پرداختیم».
«در مرحله بعدی نگاه کردیم که ببینیم آیا پاسخی به این نیازها داده شده است یا خیر که دریافتیم کوتاهیهای زیادی در این زمینه صورت گرفته است و هیچ آمار و ارقامی در این حوزه وجود ندارد. البته نکتهای که لازم است در اینجا به آن اشاره کنم این است که حتی بعد از بررسیهای ما و به دست آوردن برخی آمار و ارقام تا سال گذشته حق نداشتیم اعلام کنیم که میزان خشونت چقدر است؛ اما خوشبختانه در حال حاضر شرایط بهتر شده است بااینحال هنوز هم آمار واقعی آن اعلام نمیشود چون برخی ممکن است آن را سیاه نمایی و اقدام علیه نظام تلقی کنند. بااینحال خشونت پدیدهای چندعاملی است و بهراحتی نمیتوان آن را حل کرد مگر اینکه نظامی بینرشتهای از همه نهادها، سازمانها و تخصصها باهم همکاری کنند تا بتواند بخشی از آن را حل کنند».
وی در ادامه گفت: «تمرکز ما در انستیتو بهویژه با توجه به اینکه با سازمان جهانی بهداشت همکاری داریم بر امنیت خانواده و زنان و پیشگیری از خشونت خانوادگی است تا ابتدا به حل مشکل خشونت در خانواده بپردازیم تا بهاینترتیب بعدها راحتت بتوانیم به سراغ رفع خشونت در محله، سازمان و جامعه برویم».
در این مرحله دیدیم که نه بسته آموزشی در این زمینه وجود دارد و نه در دروس دانشگاهی رشتههای مرتبط درسی در این زمینه وجود دارد که دانش مربوط به خشونت و تئوریهای جدید مربوط به آن و مداخلهها را مطرح کند. حتی وقتی خواستیم از بیمارستانها آمار بگیریم که در طی ماه چند زن خشونت دیده را پذیرش میکنند مشاهده شد اصلاً چنین آماری وجود ندارد و بیمارستانها میگفتند که خشونتی وجود ندارد؛ بنابراین آمار صفر بود و دکتر و پرستار و مسئول بخش پذیرش هیچ آموزشی در این حوزه ندیده بودند.»
«آنوقت بود که ما شروع کردیم به طراحی یک مدل. دراینبین ضمن توجه به سیستمی و چندعاملی بودن پدیده خشونت ازآنجاکه بیشتر میخواستیم به حوزه سلامت و درمان این پدیده وارد شویم اقداماتی از این قبیل را در اولویت کار خود قرار دادیم: اجرای طرح نظارت بر کلینیکهای درمانی، حساس سازی پزشک و تیم درمانی (روانشناس، پرستار،پزشک خانواده و روانپزشک) نسبت به این پدیده بهاینترتیب که وقتی خانمی آسیبدیده وارد بیمارستان میشود از او سؤال کند که این زخم چیست و از چگونگی رابطه او با همسرش بپرسد، آوردن اسم فرد خشونت دیده در لیست خشونتدیدهها در صورت اجازه دادن وی، آموزش برخی از مهارتهای زندگی نظیر کنترل خشم و حل مسئله برای این افراد لازم است.
ما این مدل را در طی چند سال در چندین شهر در مقاطعی انجام دادیم و روانشناسان به آموزش زنان در این حیطهها پرداختند. بهاینترتیب با همکاری پزشکان، پرستارها، ماماها و روانشناسان بالاخره توانستیم خشونت را ثبت کنیم و حتی نقاط آسیبدیده در بدن را مشخص و ثبت کنیم؛ که اگر بعدها فرد خواست شکایت کند مستندات آن را در دست داشته باشد.»
دکتر بوالهری افزود «امید است که بتوانیم در آینده با کمک دولت و حکومت و سطح فعالیتهایمان را در این حوزه گسترش دهیم و مداخلات مددکاری، قانونی، دادگاهی و پلیسی و داشته باشیم و امکان نفوذ و حضور جدی خود در دادگاهها و نیروی انتظامی را به دست آوریم. دلیل ما برای این مدعا نیز مستنداتی است که بر اساس مطالعهای که در سطح کشور انجام دادهایم قضات کلانتریها و نیروی انتظامی همه اصرار داشتند که شناسایی خشونت کار آنها نیست و اعتراف میکردند که در این سی سال اشتباه کردهاند که اینطور پنداشتهاند.»
وی در پایان گفت «با این دید یک سند سیاسی نوشته شده است منتظریم ببینیم دولت چقدر حمایت میکند. البته سازمان جهانی بهداشت در این زمینه حمایت جدی کرده است. ایران بهعنوان کشوری که این پروژه پایلوت را پیش برده اصرار دارد که در کشورهای دیگر نیز باید این موضوع مطرح شود. در سطح بالای وزارت بهداشت نیز بسیاری از شخصیتهای کلیدی این تئوری را پذیرفتهاند. من از روانشناسان تقاضا دارم با حساسیت سازی در این زمینه به نیازمندان این حیطه و همچنین به نهادهای دولتی نشان دهند که میتوانند نقش کلیدی را در این زمینه بر عهده بگیرند و در طراحی و اجرای طرحهای مرتبط با این حیطه پیشتاز باشند.»
در ادامه میزگرد «دکتر حسین شکرکن» به دو مسیر اصلی در حیطه خشونت یعنی مبارزه با خشونت و مهمتر از آن پیشگیری از آن اشاره کرد. وی همچنین با تأکید بر نقش رسانههای جمعی در افزایش خشونت از نظارت بر الگوها و سرمشقهای اجتماعی و تلویزیونی و حتی در سطح خردتر از معلمها و پدر و مادرها گفت: «که باید بر روی اینها کار شود. چراکه به اعتقاد او وقتی کوچکترها ببیند این افراد مشکلات خود را از طریق رفتارهای پرخاشگرانه حل میکنند آنها نیز یاد میگیرند که سازوکار این است بنابراین به نظر او عرصههای متعددی وجود دارند که در وهله اول باید شناخته شوند و بعد برای اینها برنامهریزی شود.»
«دکتر پروانه محمدخانی» نیز با تأکید بر امر پیشگیری به اقدامات جامعی که در این حیطهها در سایر کشورها انجام شده است ازجمله افزایش آگاهی عمومی، آموزش خانوادهها در زمینه مهارتها و همدلی، تغییر اوضاع جامعه با تأکید بر موضوعاتی نظیر فقر و بیکاری که در ارتباط کامل با خشونت خانگی است، اشاره کرد. وی همچنین بر ارتقا پایگاه زنان تأکید کرد و گفت: «اینکه زنان بتوانند در جایگاهی قرا بگیرند که قادر باشند در وضعیت زنان تغییری ایجاد کنند از موضوعات پیشگیرانهای است که در نقاط دیگر جهان جواب داده است. حتی مطالعاتی که در درون کشور خودمان انجام شده است نیز نشاندهنده این است که زنان تحصیلکرده و زنانی که در جایگاه اجتماعی خوبی قرار دارند کمتر در معرض خشونت خانگی قرار میگیرند».
«دکتر فاطمه قاسمزاده»، فعال حوزه مبارزه با خشونت علیه کودکان در ادامه میزگرد با تأکید بر اینکه از نظر شناخت وضعیت موجود خوب عمل نکردهایم گفت: «ما نیاز به آمارها، اطلاعات و پژوهشهایی داریم که وجود ندارند. ما نیازمند سازمانی هستیم که بر خشونت علیه کودکان نظارت داشته باشد و با توجه به ساختارهایی که وجود دارد یا به وجود میآید خشونت علیه کودکان را کاهش دهد. قوانین حمایتی در این زمینه بسیار کم است. وی با تأکید بر این که حوزههای بسیاری در زمینه خشونت کودکان وجود دارد که اصلاً والدین یا سایر افراد آن را جزو خشونت تلقی نمیکنند افزود: خشونت جسمی مشخصتر و شناختهشدهتر است اما خشونتهای عاطفی، روانی و کلامی برای مردم ما و نهادهای آموزشی چندان شناختهشده نیستند و اکثر اوقات شاهد آن هستیم که اینها بخش رایجی از شیوه تربیتی والدین تلقی میشوند. رفتارهایی که منجر به آزار کودکان و ایجاد اضطراب در آنها میشود مثل نادیده گرفتن تفاوتهای فردی کودکان و مقایسه کردن و ایجاد رقابت، تهدید، سرزنش، مواردی است اساساً نوعی خشونت است که این روزها بهراحتی برای تنبیه کردن کودکان چه توسط والدین و چه در نظام آموزشوپرورش به کار برده میشود و آنها هنوز یا از آسیبزا بودن این رفتارها آگاهی ندارند یا این آسیبزا بودن را نمیپذیرند و باور نمیکنند».
وی در ادامه گفت: «کودکان قربانی خشونت و آمار و ارقام آنها کاملاً روشن و آشکار است و مثل خشونت علیه زنان نیست که یافتن این آمار نیاز به بررسی داشته باشد. در حال حاضر ما پانزده میلیون دانشآموز داریم که گرفتار خشونت ساختاری از سوی آموزشوپرورش هستند. همچنین گروه دیگر کودکان در معرض خشونت کودکان کار و کودکان بازمانده از تحصیل هستند که از اساسیترین حق خود یعنی آموزش محروم شدهاند. به روایت آمار اعلامشده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس سه میلیون و دویست و شصت پنج هزار کودک ایرانی بازمانده از تحصیل داریم.»
«دکتر قاسمزاده» مشکل دیگر را تعمیم یافتن خشونت در سطح جامعه دانست و گفت: «وقتی چیزی تعمیم مییابد عادی میشود و قبح آن میریزد. وی در جمعبندی صحبتهای خود گفت، با در نظر گرفتن همه اینها درمییابیم که لازم است کارهای زیادی در زمینه خشونت علیه کودکان انجام شود. در حال حاضر در سازمانهای غیردولتی مربوط به کودکان بخش عمدهای از کارها مربوط به همین آزارها و خشونتهاست که این تلاشها بسیار کم است و ما نیازمند امکانات و اقدامات بزرگتر در سطح کلان جامعه هستیم».
نظر شما