سلامت نیوز:محمدباقر علیزاده اقدم، محمد عباسزاده، کمال کوهی، مرتضی مبارک بخشایش- در خوشبینانهترین برآوردها از جمعیت 950 میلیون نفری حاشیهنشین در جهان (بیش از 15 درصد جمعیت جهان) هفت میلیون آن در کشور ایران زندگی میکنند (10 درصد). همچنین قریب به 40 میلیون نفر از جمعیت کشور در شهرها زندگی میکنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهان صنعت،اگرچه 50 سال پیش فقر روستایی، فقر غالب در ایران بود، اما امروز این فقر شهری است که چالش مدیریت شهرها و برنامههای توسعه ملی است.
مساله تاثیرگذاری حاشیهنشینان امروزه نسبت به گذشته تفاوتهایی دارد. در گذشته حاشیهنشینان به کلی در حاشیه بودند و کمترین تاثیرگذاری در مدیریت شهری نداشتند ولی امروزه کمی از این فشار کاسته شده است و حاشیهنشینان، به ویژه نسلهای جوان، از کمترین فرصتهای پیشآمده بیشترین استفاده را میبرند.
همزمان با افزایش موج شهرنشینی از طریق مهاجرت روستا به شهر و تشدید نابرابریهای اجتماعی و اقتصادی، که شهرهای فقیر و تهیدست را به حاشیه شهرها میراند، حاشیهنشینان بیشترین فضاهای اطراف شهر را تسخیر کردهاند، به طوری که فضای زندگی شهرنشینان را در قسمتهایی از شهر تنگ کردهاند. گذشته از اینها، برخی از فرزندان حاشیهنشینها که از امکانات شهری استفاده میکردند، توانستهاند به دانشگاهها راه یابند و بعد از فارغالتحصیلی به قسمتی از مدیریت شهری یا به سایر نهادها و سازمانها راه یابند و سکان هدایت شهری را در بعضی از بخشها به دست گیرند.
با توجه به این مطالب، مقاله حاضر در پی پاسخگویی به این سوالهاست: چرا مناطق حاشیهنشین، مناطق جرمزا هستند؟ چرا و چه عواملی باعث شده آمار جرم و قانونگریزی در این مناطق بالا باشد؟ چرا افراد طبقه پایین بیشتر به عنوان مجرم دستگیر میشوند؟
[quote-left]یکی از پیامدهای حاشیهنشینی برای شهرها ظهور پدیدهای به نام روستایی شدن شهرهاست. مهاجرت گسترده علاوه بر مسایلی که در شهرهای در حال توسعه جهان پدید آورده و پژوهشگران نیز به طور مشروح به آن پرداختهاند، موجب فرآیندی در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. [/quote-left]
یکی از پیامدهای حاشیهنشینی برای شهرها ظهور پدیدهای به نام روستایی شدن شهرهاست. مهاجرت گسترده علاوه بر مسایلی که در شهرهای در حال توسعه جهان پدید آورده و پژوهشگران نیز به طور مشروح به آن پرداختهاند، موجب فرآیندی در شهرهای کشورهای در حال توسعه شده است. به سخن دیگر شهرنشین شدن روستا در جهان سوم تا حدی روستایی شدن شهرها را به دنبال داشته است.
بدان معنی که در اثر مهاجرت روستاییان به شهرها، تناسب جمعیت روستایی و شهری شهرها در زمان کوتاهی تغییر میکند. این تغییر که به نفع جمعیت روستایی مهاجر رقم میخورد، کیفیت فیزیکی (کالبدی)، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرها را دستخوش بحران شدید میکند.
با توجه به اینکه حاشیهنشینان توان مالی ساختوسازهای متناسب با معماری شهری را ندارند، بنابراین از وسایل یا مصالحی برای ساختن خانههای خود استفاده میکنند که بیشتر به اماکن و ساختمانهای روستایی شبیه است تاخانههای شهری.
فقر و آسیبپذیری در جوامع بشری ابعاد گوناگونی دارد اما جنبههای اقتصادی آن از نمود بیشتری برخوردار است. تا حدی میتوان ابعاد مختلف فقر و آسیبپذیری را ناشی از تبعات فقر اقتصادی دانست. بسیاری از اندیشمندان، پدیده فقر و محرومیت را لازم و ملزوم یکدیگر میدانند و حتی در برخی موارد هر دو را یک مفهوم تصور میکنند.
در واقع افراد فقیر کسانی هستند که در معرض محرومیتهای نسبی یا مطلق در تامین حداقل نیازها و بهرهگیری از خدمات زیربنایی عمومی، رفاهی، اجتماعی و اقتصادی قرار دارند.
رابرت چمبرز در کتاب توسعه روستایی، اولویتبخشی به فقرا را در آسیبپذیری به معنای فقدان پشتوانه حفاظتی و حمایتی در برابر پیشامدهای اجتماعی همچون رسوم اجتماعی (تدارک جهیزیه، مراسم عزاداری، تهیه سرمایه اعضای خانواده)، مصیبتها (قحطی و دزدی)، بلایای طبیعی، ناتوانیهای جسمانی (بیماری و زایمانهای پی در پی) هزینههای غیرتولیدی و بهرهکشی و استثمار میداند (Thomas & Tim, 2000).
[quote-right]حاشیهنشینان شهری به علت شرایط خاص جغرافیایی محل سکونت و خانههایشان، که اغلب با مصالح کمدوام و غیراستاندارد در زمینهایی نامساعد روی گسل زلزله یا مسیر رودخانهها ساخته میشوند، توانایی کمتری برای مقابله با حوادث طبیعی دارند.
[/quote-right]
حاشیهنشینان شهری به علت شرایط خاص جغرافیایی محل سکونت و خانههایشان، که اغلب با مصالح کمدوام و غیراستاندارد در زمینهایی نامساعد روی گسل زلزله یا مسیر رودخانهها ساخته میشوند، توانایی کمتری برای مقابله با حوادث طبیعی دارند.
آسیبپذیری در برابر خطرات و بلایای طبیعی
با توجه به شرایط و محیط زندگی فقیران و آلونکنشینان شهری بخشهای بزرگی از شهرهای جهان سوم همواره در معرض بحران بومشناسی و خطرهای ناشی از شرایط نامساعد محیط ساخته دست انسان قرار دارند، حتی زمینلرزهای با قدرت چهار ریشتر میتواند بیشتر این بناها را تهدید کند. مهاجران روستایی و حاشیهنشینان شهری که خانههای کمدوام خود را در دامنههای پرشیب و پاک شده از درختان بنا میکنند، همواره با خطر بارندگیهای شدید روبهرو هستند.
علاوه بر آنچه گفته شد، یعنی شرایط طبیعی نامناسب، ساختوساز بر بالای تپهها و مناطق شیبدار و باریکی کوچهها در صورت بروز بلایای طبیعی امدادرسانی به این مناطق را با مشکل مواجه میکند، چراکه امکان تردد خودروهای امدادی همچون آمبولانس، آتشنشانی و... وجود ندارد.
آسیبپذیری حاشیهنشینان
کشمکش برای معیشتهای شهری نهتنها تولید بلکه مصرف را نیز شامل میشود. کاهش درآمدهای سرانه واقعی فشار زیادی بر خانوادهها به ویژه زنان داشته است که نه فقط برای درآمدزایی بلکه بیشتر برای بقا و ترقی بوده است.
این تغییرات شامل شرکت روزافزون نیروی کار زنان و کسب درآمد از طریق کودکان و افراد مسن است. همچنین در کاهش مصرف آنها و تغییراتی در عادت غذایی خانواده، بدهی بیشتر، پناهگاه، مراقبت از کودک و مراقبتهای بهداشتی تاثیرگذار بوده است.
اشتغال حاشیهنشینان
بیکاری، بزرگترین مشکل اقتصادی حاشیهنشینان است و رابطه نزدیکی بین سطح بالای بیکاری و کمکاری و فقر گسترده وجود دارد. حاشیهنشینان اگر زرنگ هم باشند، بیشتر وارد بخشهای غیررسمی شده و در آن مشغول به کار میشوند. بخش غیررسمی به بخش اقتصادی گفته میشود که با ویژگیهایی همچون ورود آسان، اتکا به منابع درونزا، مالکیت خانوادگی موسسهها، مقیاس کوچک عملیات، فناوری کاربر و مهارتهای اکتسابی بیرون از نظام آموزش و تعلیم و تربیت رسمی، همراه با بازارهای بیقاعده و رقابتی مشخص میشود.
بخش غیررسمی دامنه نامتجانسی از فعالیتهایی همچون خردهفروشی، واکسی و تعمیر کفش، قمار و سرگرمیهای خیابانی، خدمات داخلی، تولید در مقیاس کوچک تا حملونقل و خدمات بیمه که دوشادوش اینها، تامین وامهای خارج از نظام بانکی، معاملات بدون کنترل زمین، ساختوسازهای بیضابطه و... را دربر میگیرد. از منظر بخش رسمی، همواره غیررسمی بودن تا حدودی غیرقانونی تلقی میشود یا در مقایسه با نظام کاملا بدیهی و مقرراتی کارآمد رسمی، دستکم فاقد حرمت در نظر گرفته میشود. از این منظر بخش غیررسمی چونان نوعی سواری مجانی است که نه مالیات میپردازد و نه قرارداد رسمی دارد، به علاوه از انواع و اقسام مقررات از بهداشت گرفته تا ایمنی و جز آن (بیمه) شانه خالی میکند. به این دلایل است که بخش رسمی سعی در محدود کردن آن دارد.
اعتقاد بر این است که جرم و بزه از ویژگیهای ذاتی حاشیهنشینان نیست. اینکه جرم افرادی به دلیل حاشیهنشین بودنشان باشد، کاملا نادرست است. اتفاق افتادن جرم و بزه در هر جامعهای و هر نقطهای از شهر محتمل است ولی ویژگیهایی در مناطق حاشیهنشین وجود دارد که زمینه را برای تاثیر و تاثرات محیطی مهیاتر میکند؛ اول اینکه جمعیت حاشیهنشین اکثرا بیسواد هستند و تاثیرپذیری منفی و بیقید و شرط اینگونه افراد از دیگران به آسانی صورت میگیرد. دوم اینکه شرایط زندگی در فقر احتمال تاثیرپذیری از افراد منفی را بیشتر میکند. عامل سوم نبود مهارتها و تخصصهای لازم برای اشتغال است که زمینه را برای بیکاری و معاشرت با دوستان ناباب فراهم میکند. چهارم میتوان به نبود مکانهای سالم برای گذراندن اوقات فراغت، ناآگاهی والدین و سادگی و... اشاره کرد. بنابراین ویژگیهایی سبب میشود تا معاشرت بدون حساب و کتاب زمینه را برای آموزش کارهای خلاف و ناهنجار در مناطق حاشیهنشین فراهم سازد.
نظریه برچسبزنی: این دیدگاه بر این موضوع که برچسبهای ساخته شده دیگران برای یک شخص، گروه یا تیپ چگونه موجب رفتارهای انحرافی میشود، تاکید دارد و دارای ویژگیهای متفاوتی است از جمله: 1) تاکید اصلی بر کنش و عکسالعمل جامعه نسبت به کنش (برچسب)، 2) تاکید بر تعریف ذهنی و عکسالعمل اجتماعی برای انحراف از قواعد، 3) تاکید نداشتن بر عمل انحرافی بلکه برچسب انحرافی خوردن رفتار فرد. کنش انحرافی نیست بلکه پاسخ به عمل بهگونهای دیگر تفسیر میشود. در موارد خاص، معانی با برچسبها، آنچنان که دانشمندان علوم اجتماعی کلیشه یا فکر قالبی مینامند، متصل و مرتبط است.
[quote-left]واقعیت این است که احتمال بروز انحراف از هر فردی، در هر منطقهای هم که زندگی کند، وجود دارد و جرم و بزهکاری مختص حاشیهنشینان نیست. [/quote-left]
واقعیت این است که احتمال بروز انحراف از هر فردی، در هر منطقهای هم که زندگی کند، وجود دارد و جرم و بزهکاری مختص حاشیهنشینان نیست. ولی در جامعه به ویژه در جامعه شهری حاشیهنشینان افرادی بیفرهنگ و شهروند درجه چندم به حساب میآیند، هرچند هر گروهی برای خود فرهنگ ویژهای دارد و از آن تغذیه میکند. با وجود این مردم شهر چندان رغبتی نسبت به حاشیهنشینان نشان نمیدهند و آنها را به چشم بیگانه نگاه میکنند و از طرفی بعضی محققان بدون شناخت عمق مساله مناطق حاشیهنشین را مکان جرم و بزه تعریف میکنند بنابراین در بعضی مواقع، رفتار انحرافی به زور به ساکنان این مناطق تحمیل میشود. وقتی این برچسبها به آنها تحمیل میشود، غافل از اینکه این برچسبها میتواند به مرور زمان در آنها نهادینه شود، خود را با این تصورات اجتماعی منطبق میکنند. بعضی از ساکنان به ویژه برخی جوانان، خردهفرهنگی را با افراد مشابه خود تشکیل میدهند و زمینه را برای کجروی فراهم میکنند.
نکته دوم در مورد اینکه چرا رفتارهای انحرافی و جرم در مناطق حاشیهنشین زیاد است این است که جرم در اینگونه مناطق تنها به وسیله حاشیهنشینان صورت نمیپذیرد بلکه میتواند از سوی مجرمان سایر مناطق باشد که این منطقه را برای انجام جرم خود مناسب دانستهاند. این مسالهای است که باعث میشود مجرمان شهری منطقهای از شهر را به عنوان مامن و پناهگاه خود انتخاب کنند. فقدان نظارت و امنیت کافی، وجود تعداد زیاد افراد نیازمند و بیکار، سطح پایین سواد، فقدان روشنایی کافی معابر و وضعیت جغرافیایی بعضی مناطق باعث میشود تا مجرمان به راحتی در آنها پناه بگیرند.
سابقه حاشیهنشینی در ایران به سالهای 1300 برمیگردد. پدیده حاشیهنشینی از نیمه قرن 19 به شدت توسعه یافته و در سالهای اخیر به بیشترین حد خود رسیده است چراکه پایین بودن درآمد در روستاها و نبودن فرصتهای اشتغال در جریان حرکت روستاییان به شهرها، رشد سریع جمعیت شهری و کمبود مسکن روزبهروز نمایانتر شده و تعداد جمعیت حاشیهنشینان افزایش یافته است. به دلیل گرانی غیرمتعارف زمین شهری در کلانشهرها به خصوص تهران هیچ راهی جز ظهور قارچگونه و شتابان حاشیهنشینی شهری باقی نمیماند.
نتیجهگیری
به این ترتیب مشخص شد که ادغام یا الحاق شهری هنگامی پدیدار میشود که مرزهای یک حوزه شهری معین به عرصههای پیرامونی آن گسترش مییابد و اجزای فضای پیرامونی را به خود ملحق میکند. تحریم اجتماعی مفهومی چندبعدی است که جنبه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را پوشش میدهد و به شکست در کسب سطوحی از قابلیت در اشکال مختلف کارکردی مربوط میشود. شکست در یک قلمرو اجتماعی به تحریم یا طرد نمیانجامد اما تعداد شکستها و تعدد نقصها دلیل مسلم تحریم اجتماعی است. تحریمشدگان فقط از لحاظ نژادی، جغرافیایی یا مادی (فقر) طرد نشدهاند یا فقط از سرمایه مادی مانند بازار، معامله و دادوستدهایشان کنار نرفتهاند بلکه علاوه بر آن جایگاهی منفی و نامناسب دارند.
احساس محرومیت نسبی در میان گروههای فقیرنشین شهری افزایش پیدا کرده و زمینه نارضایتی اجتماعی را در میان آنها به وجود میآورد. به تدریج گروه مرجع در میان این گروه تغییر کرده و به سوی اهدافی که دستیابی به آنها سادهتر ولی نامشروع است، سوق پیدا میکند.
[quote-right]به طور کلی، ساکنان مناطق حاشیهای اغلب شغلی رسمی و قانونی که حقوق و معاش آنها را تامین کند، ندارند و به دلیل شرایط خاصشان (نداشتن مهارت و تحصیلات) اغلب در مشاغل سطح پایین و به اصطلاح پست مشغول هستند. [/quote-right]
به طور کلی، ساکنان مناطق حاشیهای اغلب شغلی رسمی و قانونی که حقوق و معاش آنها را تامین کند، ندارند و به دلیل شرایط خاصشان (نداشتن مهارت و تحصیلات) اغلب در مشاغل سطح پایین و به اصطلاح پست مشغول هستند. مشاغل کاذب و گاه مجرمانهای همچون تکدیگری، خرید و فروش اشیای قاچاق و دستفروشی در بین آنها بیشتر است بنابراین در اکثر شهرهای بزرگ حاشیهنشینان در شغلهای خدماتی و ساختمانی مشغولند؛ در کارهای نظیر کارگری ساده، رفتگری و دستفروشی. در برخی موارد نیز در منازل خود از دام و طیور نگهداری میکنند.
با توجه به موارد یادشده در چارچوب نظری و مطالب مطرح شده در ارتباط با خصوصیات مناطق حاشیهنشین از مسوولان ذیربط انتظار میرود با ارایه آگاهیهای لازم در مورد مسایل و مشکلات شهرنشینی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه قبل از اقدام مهاجرت روستاییان به شهرها از بروز بسیاری از مشکلات عدیده ناشی از آن جلوگیری کنند. از طرفی با آموزش و ترویج فرهنگ شهرنشینی مناسب در بین ساکنان حاشیهنشین و فراهم آوردن امکانات و مشاغل مطلوب در این مناطق میتوان از روند بروز بسیاری از آسیبهای اجتماعی در مناطق حاشیهنشین شهری کاست.
* این مطلب چکیدهای است از مقالهای با عنوان «حاشیهنشینی، حلقهای تاثیرگذاربر حدوث آسیبهای شهری» که در کتاب «آسیبهای اجتماعی ناشی از حاشیهنشینی، روابط همسایگی و آپارتماننشینی» توسط انتشارات آگاه به چاپ رسیده است.
نظر شما