«همین كه پول را گرفتیم، كارش را تمام می‌كنیم»؛ سینا این حرف آدم‌رباها را از كف صندوق عقب ماشین می‌شنید. آنها دست و پایش را با طناب بسته بودند. تنها راه تنفس گروگان ١٣ ساله در ١٠ ساعت اسارت در دستان آدم‌رباها، دریچه باند ماشین بود كه او موفق شده بود روزنه‌ای كوچك در آن باز كند. اكنون ٤٨ ساعت از آن گروگانگیری ١٠ ساعته و ماجراهایی كه سینا برای پدرش تعریف كرده می‌گذرد. سینا آزاد شده، آدم‌رباها به زندان افتاده‌اند و پدر، مادر و برادر سینا هم ١٠ ساعت پراضطراب را پشت سر گذاشته‌اند.

سلامت نیوز: «همین كه پول را گرفتیم، كارش را تمام می‌كنیم»؛ سینا این حرف آدم‌رباها را از كف صندوق عقب ماشین می‌شنید. آنها دست و پایش را با طناب بسته بودند. تنها راه تنفس گروگان ١٣ ساله در ١٠ ساعت اسارت در دستان آدم‌رباها، دریچه باند ماشین بود كه او موفق شده بود روزنه‌ای كوچك در آن باز كند.   اكنون ٤٨ ساعت از آن گروگانگیری ١٠ ساعته و ماجراهایی كه سینا برای پدرش تعریف كرده می‌گذرد. سینا آزاد شده، آدم‌رباها به زندان افتاده‌اند و پدر، مادر و برادر سینا هم ١٠ ساعت پراضطراب را پشت سر گذاشته‌اند.

پدر سینا به روزنامه «اعتماد» می‌گوید كه ساعت هفت صبح روز سه‌شنبه، تازه سینا از او و مادرش خداحافظی كرده بود و می‌خواست به مدرسه برود كه ناگهان «صدای جیغش از بیرون بلند شد». آنها خود را به خیابان رساندند اما آدم‌رباها او را با خود برده بودند. پدر سینا، بلافاصله پلیس را خبر كرد و چند لحظه بعد، خانه آنها مملو از یونیفرم‌پوشان نیروی انتظامی شد. آدم‌رباها، دو ساعت بعد از ربودن كودك ١٣ ساله با گوشی پدر سینا تماس گرفتند اما با راهنمایی‌های پلیس، نقشه‌شان نقش بر آب شد. روایت ١٠ ساعت پراضطراب آدم‌ربایی و درخواست ١٠٠ هزار دلار برای آزادی پسر ١٣ ساله را از زبان پدر سینا مدیر سابق كلینیك باشگاه  پرسپولیس، می‌خوانید.
  شما چطور متوجه شدید سینا را دزدیده‌اند؟
ساعت هفت صبح سه‌شنبه بچه‌ام طبق معمول از من و مادرش خداحافظی كرد و رفت تا سوار سرویس مدرسه شود. چند دقیقه گذشته بود كه از بیرون صدای جیغ آمد. من و همسرم سریع خودمان را به خیابان رساندیم. آنجا راننده سرویس به ما گفت كه سینا را ندیده. كوچه ما چند تا دوربین دارد. ما بلافاصله رفتیم آنها را نگاه كردیم. آن‌موقع دیدیم كه سه زورگیر سینا را گرفته بودند و كشان‌كشان سوار یك خودروی پژو كردند و با خودشان بردند. آن صحنه را كه دیدیم فهمیدیم او را دزدیده‌اند.
  آدم‌رباها چهره‌شان را پوشانده بودند؟
نه آنها صورت‌شان نقاب نداشت اما در تصاویر هم چیزی معلوم نبود. من آنها را نمی‌شناختم. سه نفر جوان معمولی به نظر می‌رسیدند.
   كسی صحنه ربودن سینا را دیده بود؟
بله. همزمان با نگاه كردن تصاویر دوربین‌ها، خانمی آمد و به ما گفت كه چند لحظه قبل، یك ماشین را دیده كه پسربچه‌ای را به زور با خودشان می‌بردند. وقتی هم كه فیلم‌ها را دیدم، معلوم شد كه آن پسربچه، پسر خودمان است.
  نخستین كاری كه بعد از بازبینی دوربین‌ها كردید چه بود؟ كی به پلیس خبر دادید؟
ما بعد از دیدن تصاویر بلافاصله با پلیس تماس گرفتیم. فكر كنم همان طرف‌های ساعت ٧:١٥ بود.
  فكر نكردید اگر به پلیس خبر بدهید جان سینا در خطر می‌افتد؟
نه اصلا. من كه هیچ تجربه‌ای در گروگانگیری نداشتم. می‌دانستم بهترین كسی كه می‌تواند به ما كمك كند پلیس است. وقتی تماس گرفتیم بلافاصله آمدند. مامورها با تجهیزات‌شان وارد خانه ما شدند. یك گشتی پلیس هم كه آن اطراف بود، آمد.
  ماموران پلیس وقتی نگرانی شما را دیدند چگونه  راهنمایی‌تان كردند؟
آنها گفتند نگران نباشیم و سینا را سالم آزاد می‌كنند. فقط به من گفتند تا تماس آنها باید صبر كنیم تا بتوانیم ردشان را بزنیم. به من گفتند تا می‌توانم حرف زدن با آدم‌رباها را كش بدهم تا بتوانند ردش را بزنند. مثلا گفته بودند كه اگر پول خواستند قبول كن اما سعی كن معطل‌شان كنی. آنها به من می‌گفتند چه بگویم. ثانیه به ثانیه با من بودند. من در تمام آن ١٠ ساعت آدم‌ربایی، اصلا از خانه بیرون نرفتم. مدام در حیاط و در خانه می‌چرخیدم.
  نخستین تماس آدم‌رباها با شما كی بود؟ چه خواسته‌ای از شما داشتند؟
ساعت ٩ صبح بود كه با گوشی همراه من تماس گرفتند. آنها گفتند كه ١٠٠ هزار دلار (٣٣٠ میلیون تومان) می‌خواهند. من به آنها گفتم شما با پسرم كاری نداشته باشید. من تمام و كمال پول را می‌دهم ولی پولی كه می‌خواهید به دلار است. باید جور كنم و از این حرف‌ها.
   عكس‌العمل آدم‌ربا در مقابل این حرف شما چه بود؟ عصبانی نشد؟
او با عصبانیت گفت كه اگر پول را ندهی پسرت را می‌كشیم. اما این را هم گفت كه ساعت یك بعد از ظهر دوباره زنگ می‌زند تا ببیند پول را آماده كرده‌ام یا نه. بعد از آن سریع گوشی را قطع كرد.
   پلیس ردش را زد؟
نه آن‌موقع نتوانستند ردش را بزنند. اما آدم‌رباها خیلی آن‌تایم بودند. دوباره سر ساعت یك بعد از ظهر زنگ زدند تا ببینند پول را آماده كرده‌ام یا نه.
   وقتی زنگ زدند شما به آنها چه گفتید؟
این دفعه برای اینكه كش بدهم به آنها گفتم كه سینا مریض است و داروهایش مانده و این جوری معطل‌شان كردم تا پلیس ردشان را زد. قرار بود دوباره زنگ بزنند اما پلیس دیگر ردشان را زده بود.
   شما از آنها نخواستید كه بگذارند با سینا حرف بزنید؟
پلیس برای عملیاتش مرحله به مرحله برنامه داشت و گفت كه این حرف را بگذاریم برای مراحل بعدی. تازه ممكن بود كه آنها بو ببرند و گوشی را قطع كنند و نتوانیم ردشان را بزنیم.
    چه ساعتی بود كه پلیس متوجه محل اختفای آدم‌رباها شد؟
طرف‌های ساعت ٥، ٦ بعد از ظهر بود كه پلیس ردشان را به طور كامل زد و سینا را نجات داد.
   وقتی سینا را دوباره دیدید چه احساسی داشتید؟
خب خیلی خوشحال بودم. او آزاد شده بود. صحیح و سالم.
    حال سینا بعد از این حادثه چطور است؟ او را پیش روانشناس برده‌اید؟
نه، سینا اصلا مشكلی ندارد. او بچه مردی است. شیری است واسه خودش. من او را با كارگری بزرگ كردم.
   سینا درباره آدم‌ربایی چیزی برای شما تعریف كرده است؟
بله. او سعی كرده بود از آنها اطلاعات بگیرد. به من می‌گفت كه بابا، آنها آدم‌های گیجی بودند. همش با هم فحش كاری می‌كردند. بچه‌ام حتی اول شماره تلفن من را هم به آنها نداده بود. اما وقتی كتكش زدند مجبور شد.
   آنها سینا را كتك زدند؟
بله. آنها به من فحش می‌دادند، سینا هم به آنها گفت كه اگر به پدرم فحش بدهید شماره را نمی‌دهم. به همین خاطر آنها چند تا سیلی به صورتش زده بودند. او كلافه‌شان كرده بود. اما بعد از اینكه شماره را از او گرفتند، با دست و پای بسته، نزدیك هشت ساعت در كف صندوق عقب ماشین انداخته بودند. سینا به من گفت كه آنجا خیلی وسایل دیگر هم بود و او به زور با سوراخ كردن دریچه باند ماشین توانست راهی برای نفس كشیدن باز كند.
   سینا حرف‌های آدم‌رباها را از صندوق عقب شنیده بود؟
بله. او به من گفت كه آنها با هم قرار گذاشته بودند هر وقت پول را گرفتند، كارش را تمام كنند. آنها حتی هر وقت كه در آن ١٠ ساعت آدم‌ربایی جایی توقف می‌كردند، سینا را در صندوق عقب و زیر آفتاب نگه می‌داشتند. لباسش خیس عرق شده بود.
   خانواده‌هایی كه این شرایط را تجربه می‌كنند، ممكن است در یك دو راهی قرار بگیرند و به پلیس اطلاع ندهند و سعی كنند خودشان با آدم‌رباها كنار بیایند. شما چطور در این دو راهی، پلیس را انتخاب كردید؟
به نظر من، بهترین كسی كه می‌تواند در این شرایط به خانواده‌ها كمك كند همان كسی است كه تجربه‌اش را داشته، فقط هم پلیس این تجربه را دارد. این شرایط تدبیر و شعور می‌خواهد. ما شك نداشتیم كه آدم‌رباها به محض اینكه به مقصودشان برسند و پول را بگیرند، سینا را خواهند كشت. تا زمانی كه آدم‌رباها به هدف‌شان نرسند، امید وجود دارد و ما به این حرف اعتقاد داشتیم. در این حادثه هم پلیس ثانیه به ثانیه كنار ما بود و راهنمایی‌مان می‌كرد كه چه كار كنیم. از آنها ممنونم.
   فكر می‌كنید آدم‌رباها چرا پسر شما را برای نقشه‌شان انتخاب كرده بودند؟
نمی‌دانم، آنها حتما پیش خودشان فكر كرده بودند كه من به خاطر سمت‌هایی كه قبلا داشتم، مثلا مدیركلینیك باشگاه پرسپولیس بودم، می‌توانم ١٠٠ هزار دلار به آنها بدهم.

 داستان آدم‌ربایی

ساعت ٧:٣٠ صبح روز سه‌شنبه مردی میانسال در تماس با فوریت‌های پلیسی ١١٠ ماموران را در جریان ربوده شدن پسر ١٢ ساله خود گذاشت. با حضور ماموران در محل حادثه، پدر كودك ربوده‌شده، خود را مدیر سابق كلینیك باشگاه پرسپولیس معرفی كرد و به آنها گفت: ساعت هفت صبح پسرم مثل همیشه می‌خواست از خانه خارج شود و به مدرسه برود كه توسط سه نفر ربوده شد. در تحقیقات اولیه مشخص شد خودرویی كه توسط آدم‌ربایان برای ربودن سینا به كار گرفته شده بود، شب دوشنبه در شرق تهران به سرقت رفته بود.  سرهنگ عباسعلی محمدیان، رییس پلیس آگاهی تهران بزرگ در تشریح جزییات رسیدگی به پرونده گفت: گروگانگیران ساعت ٩ صبح با خانواده كودك تماس گرفته و درخواست صدهزار دلار وجه نقد در ازای آزادی او كردند و گفتند كه اگر ظرف ٢٤ ساعت این مبلغ تهیه نشود با سینا برخورد دیگری خواهند كرد. این در حالی بود كه بررسی‌های شماره تلفن آدم‌رباها هم نشان داد سیم‌كارتی كه با آن تماس گرفته‌اند، سرقتی است.  سرانجام، ماموران پلیس با استفاده از شگردهای پلیسی و در تماس دوم گروگانگیران با خانواده سینا محل اختفای آنها را در خیابان دماوند شناسایی و در عملیاتی پلیسی اقدام به دستگیری آنها كردند.  با محاصره مخفیگاه متهمان در خیابان دماوند، عملیات دستگیری آدم‌ربایان و نجات گروگان آغاز شد كه در جریان آن سه آدم‌ربا پس از دیدن ماموران با آنها درگیر شده و قصد فرار داشتند كه در این بین یكی از آدم‌ربایان به ضرب گلوله پلیس مجروح شد. پس از آن ماموران پسربچه ربوده‌شده را از صندوق عقب خودرو خارج كردند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha