روستایی تا آمبولانس را می‌بیند بر سر می‌زند و دوان دوان خود را به نزدیکی آمبولانس می‌رساند، «خدا بیامرزدش، آدم خوبی بود»؛ اندوه روستایی در کسری از ثانیه با توضیح تکنسین اورژانس جای خود را به تعجبی از جنس دوچشم برافروخته می‌دهد.«نمرده»!

سلامت نیوز: روستایی تا آمبولانس را می‌بیند بر سر می‌زند و دوان دوان خود را به نزدیکی آمبولانس می‌رساند، «خدا بیامرزدش، آدم خوبی بود»؛ اندوه روستایی در کسری از ثانیه با توضیح تکنسین اورژانس جای خود را به تعجبی از جنس دوچشم برافروخته می‌دهد.«نمرده»!

به گزارش سلامت نیوز به نقل از تسنیم، .... کمرها صاف می‌شود، چشم‌ها تیزتر به سویی می‌نگرند، وانگهی سفینه‌ای به روستا آمده است، به رنگ سفید و قرمز، دارای چهار چرخ، آژیری بر دوش ... شهرنشینان آمبولانسش می‌نامند ولی در روستایی در چند صد کیلومتری پایتخت، آن را باربر عزرائیل...

روستایی تا آمبولانس را می‌بیند بر سر می‌زند و دوان دوان خود را به نزدیکی آمبولانس می‌رساند، «خدا بیامرزدش، آدم خوبی بود» ... اندوه روستایی در کسری از ثانیه با توضیح تکنسین اورژانس جای خود را به تعجبی از جنس دو چشم برافروخته می‌دهد.

تکنسین اورژانس: «نگران نباشید، داریم منتقلش می‌کنیم بیمارستان»...

روستایی با چشمانی برافروخته: «نمرده»؟!...

حلقه‌ای از جنس آدمیزادها بر گرد آمبولانس احاطه می‌زنند، گردن‌ها کشیده می‌شود تا از لای شیشه‌ داخل آمبولانس را برنداز کنند، هنوز باورشان نمی‌شود که همسایه پیرشان زنده است، زمین گِلی و مسیر آمبولانس سنگلاخی، آمبولانس خاموش می‌شود، "یا ابوالفضل" ولوله‌ای می‌شود

سنگ و چوب به پای لاستیک آمبولانس می‌ریزند تا خودرو بیرون آید و به مسیرش ادامه دهد.

داخل آمبولانس حکایت دیگری دارد، بیمار بی‌حال بر کف تخت و همراهش بی‌حال‌تر، هر چه به مرکز درمانی نزدیک‌تر می‌شوی همراه بیمار مضطرب‌تر،

تکنسین اورژانس: «نگران نباشید چند دقیقه دیگر می‌رسیم»

کلامی از همراه بیمار نمی‌شنوی‌ ولی رنگ و رخسار حرف‌ها دارد

آمبولانس وارد مرکز درمانی می‌شود، بیمار از آمبولانس بیرون و به داخل مرکز منتقل می‌شود، همراه بیمار حالش وخیم‌تر می‌شود.

همراه بیمار: «آقا چقدر می‌شه؟»

این بار تکنسین اورژانس با دوچشم برافروخته: «ما پولی نیستیم، 115 رایگان است»

گل از رخش می‌شکفد، رنگ صورتش طبیعی می‌شود، به طرف مرکز و به دنبال بیمارش می‌دود...

روایتی کوتاه، ولی تأمل برانگیز از دقایقی همراه بودن با روستائیانی که در طول عمرشان کم‌تر از خدمات آمبولانس بهره مند می‌شوند، حال روستایی نمی‌داند آمبولانس چیست؟ و یا آمبولانس در روستاها کم‌تر است؟ و آیا 115 پولی است؟ سئوالاتی که امین صابری نیا رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی کشور در توضیح آن می‌گوید: این واقعاً یک اشکال است و باید در این زمینه رسانه‌ها به ما کنند، بنده همیشه گفتم که تنها جایی که می‌تواند به ما کمک کند تا یک روستایی متوجه خدمات اورژانس شود رسانه‌ها هستند.

رئیس مرکز مدیریت حوادث و فوریت‌های پزشکی کشور عنوان می‌کند: رسانه‌ها در این‌باره کم‌تر ورود می‌کنند و در مواقعی مانند چهارشنبه سوری پُررنگ‌تر عمل می‌کنند کما این‌که آن هم به جای خود خوب است ولی رسانه‌ها نباید موردی وارد شوند، بلکه باید اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی به مردم به صورتی باشد تا یک روستایی نیز از خدمات اورژانس مطلع شود.

صابری نیا خاطرنشان می‌کند: من که نمی‌توانم روزنامه چاپ کنم و به روستایی اطلاع‌رسانی کنم، این وظیفه رسانه ملی کشور است، ما دو رسانه داریم که یک گروه، رسانه‌های مکتوب هستند که برای برگزاری یک نشست خبری احتیاجی ندارد مبلغی هزینه کنم ولی در رسانه ملی باید برای چند دقیقه، پول گزافی پرداخت کنم... باید چه کنم؟ البته برای خبرهای‌مان پولی درخواست نمی‌کنند ولی اگر بخواهم درخواستی برای آموزش مردم در زمینه اورژانس ارائه کنیم پول می‌گیرند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha