سلامت نیوز: تهدیدهای مداوم مجتبی به انتشار فیلم ارتباط نامشروعش با فاطمه سرانجام باعث شد تا شوهر فاطمه چاقو را بردارد و با چند ضربه او را به قتل برساند. پلیس، جسد مجتبی را سه سال پیش وقتی پیدا كرد كه در بیابانی در شرق تهران در آتش میسوخت.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد،صبح دیروز جلسه رسیدگی به پرونده زن و شوهری جوان كه خرداد ٩١، مردی ٢٧ ساله را به شكل فجیعی به قتل رسانده بودند در شعبه ٧١ دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیز محمدی برگزار شد. در ابتدای جلسه مادر مقتول از دادگاه قصاص قاتل را درخواست كرد و پس از آن نوبت به فاطمه، متهم ردیف دوم پرونده رسید. او كه قامتی نحیف و صورتی استخوانی داشت، گفت: «یك سالی میشد كه با مجتبی دوست بودم. در این مدت او از ما فیلم گرفته بود. قرار بود با هم ازدواج كنیم، برای همین مخالفتی با فیلم گرفتن او نداشتم. وقتی مجتبی به خواستگاری من آمد، خانوادهام به خاطر اعتیاد او به مشروب و شیشه، مخالفت كردند. آن زمان مجتبی قول داد كه فیلمها را نابود میكند. چند ماه بعد من با پسری به نام علیرضا عقد كردم و از همان موقع تهدیدهای مجتبی به انتشار فیلمها شروع شد. او میگفت باید طلاق بگیرم و فقط با او باشم، اما من زندگیام را دوست داشتم. تهدیدهای مجتبی به آنجا كشیده بود كه من میترسیدم از خانه خارج شوم.»
فاطمه كمی مكث كرد و دوباره گفت: «درست چند ماه بعد از اینكه من و علیرضا سر خانهمان رفتیم، مجتبی به گوشی او زنگ زد و ماجرا را تعریف كرد. علیرضا اول خیلی عصبانی شد اما بعدا قبول كرد كه در كنار هم زندگی كنیم، اما مجتبی دستبردار نبود. او حتی یك بار هم به بهانه دادن فیلمها مرا به خانهاش كشاند و مورد تجاوز قرار داد. من از این موضوع چیزی به علیرضا نگفتم. تا اینكه نقشه قتل مجتبی را كشیدم و آن را با شوهرم در میان گذاشتم.»
زن جوان به شب حادثه رسید؛ همان شبی كه با همكاری شوهرش، مجتبی را به خانهشان كشاندند و با ضربه چاقو او را به قتل رساندند. متهم ردیف دوم پرونده ادامه داد: «وقتی مجتبی به خانه ما آمد، دست مرا گرفت و میخواست به من تجاوز كند. من هم چاقویی را كه از قبل آماده كرده بودم برداشتم و یك ضربه به كتف راست او زدم. بعد علیرضا آمد. او كه آن صحنه را دید، كنترل خود را از دست داد و چاقو را از دستم گرفت و چند ضربه به شكم و گردن او زد. مجتبی خونریزی كرد و كشته شد.» بعد از فاطمه نوبت به علیرضا رسید. او كه جوانی ٢٧ ساله بود با چشمانی درشت و چهرهای زرد پشت جایگاه ایستاد. قرار بود از مثله كردن و سوزاندن مقتول بگوید.
او گفت: «وقتی ماجرای فیلم را فهمیدم از مجتبی خواستم كه همهچیز را فراموش كند و بگذارد ما زندگیمان را بكنیم. اما او زیر بار نرفت. شب حادثه هم او نمیدانست كه من در خانهام. او دست فاطمه را گرفته بود و میخواست دوباره به او تجاوز كند. من هم وقتی این وضعیت را دیدم، چاقو را از دست فاطمه گرفتم و به شكم و گردنش زدم. وقتی مجبتی كشته شد، جسدش را مثله كردم و در ماشینش گذاشتم و به بیابانهای شرق تهران بردم و همانجا آتش زدم تا ردی نماند.» اعترافات علیرضا كه به پایان رسید، فاطمه برای آخرین دفاع احضار شد. او گفت: «من این دنیایم را از دست دادهام، میخواهم آن دنیایم را داشته باشم. شوهرم الان دارد تاوان اشتباه مجردی من را میدهد. نقشه قتل را من كشیده بودم. » علیرضا هم در آخرین حرفهای خود گفت: «اگر مجبتی مدام تهدید به انتشار فیلم نمیكرد، كار به اینجا نمیكشید. آدمی كه به زور به حریم خصوصی كسی تجاوز میكند، لیاقت زنده ماندن ندارد.» جلسه دادگاه كه تمام شد، قضات وارد شور شدند، مادر مقتول بیرون رفت و ماموران همراه دو متهم را با فاصله از هم از جلسه خارج كردند. خواهر مقتول كه بیرون ایستاده بود، آرام به آنها نزدیك شد و آب دهانش را روی صورت آنها انداخت؛ خانواده مقتول بار دیگر تقاضای قصاص خود را تكرار كردند.
نظر شما