سلامت نیوز: تالابها خشکیده اند، دریاچهها به تلی از خاک و نمک تبدیل شده اند و روی بسیاری از رودخانههای سرزمینمان سد بسته شده، گرد و غبار نارنجی رنگ هر روز شهرها و روستاها را در مینوردد و توفان راه نفس آدمها را میبندد. چند سالی است که تهران چهار فصل، دو فصله شده؛ زمستان خشک و بیبرف و تابستانِ داغ و سوزان. این قصه ی بسیاری از مناطق کشور است و اینها همه یعنی سرزمین ما با تغییر اقلیم روبهرو است. با این همه و با وجود تلاش مسوولان برای حل مشکلات زیست محیطی انگار خانه از پای بست ویران است و شهرنشینان و روستانشینان ناچارند از خانهشان، سرزمینی که روزگاری گندم در آن میرویاندند، روی دریاچه اش بلم میرانند و به آب و خاکش وابسته بودند، دل بکنند.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه جهان صنعت، در این سالها جابه جاییهای جمعتی صورت گرفته، وضعیت حاشیهنشینی، بیکاری و فقر اقتصادی و فرهنگی را بغرنجتر کرده و از زمان افزایش این کوچ اجباری بیش از 20 سال میگذرد.
سیستان و مهاجرت
17 سال است که خشکسالی به جان سیستانوبلوچستان افتاده. هامون که روزگاری منبع درآمد بسیاری از مردمان این ناحیه بود حال خشکیده. افغانستان راه آب را بسته و گاه به گاه سیلاب از سد عبور میکند و جانی به تالاب میدهد. آفتاب تابستان اما رحم ندارد و هر بارهامون را میخشکاند. بعد باد از راه میرسد و از زمین خشکیده میگذرد. گرد و غبار را بلند میکند و به این سو و آن سو میکشاند. حاصلش چیزی نیست جز تنگی نفس مردم و انتقال بیماری. در این وضعیت مردم رغبتی به ماندن در سرزمین اجدادیشان ندارند. آنها هر روز خانه بر دوش به مشهد، بندر ترکمن و شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و حالا از ۱۶۴ روستای این منطقه، ۳۲ روستای اطراف تالابهامون خالی از سکنه شده و سیستان بالاترین آمار مهاجرت را به خود اختصاص داده است. حسینعلی شهریاری، نماینده مردم زاهدان در مجلس هم در جلسه علنی مجلس در این باره اینطور هشدار داده: «شرق کشور به علت زیرساختهای نامناسب آب و انرژی در حال خالی شدن از سکنه است و این غیر از مشکلات جدی که مهاجرت گسترده برای شهرها- با عنوان حاشیه نشینی- به وجود آورده مشکلات جدی امنیتی گستردهای ایجاد کرده که به عمق ایران سرایت خواهد کرد.»
به گواه سخن شهریاری امروز فقر و بیکاری مشکل اصلی استان است. تعداد بیکاران روز به روز بیشتر میشود و دولت جدید هم نتوانسته برای جوانان شغلی ایجاد کند. وی گفته که هر روز شاهدیم تعدادی از عزیزان ما در استان به شهادت میرسند؛ چند نفر به خاطر حمل چند گالن گازوییل و سوخت در ماشین میسوزند، افرادی هدف گلوله قرار میگیرند یا اینکه مرزبانان به جرم حمایت از مرزها شهید میشوند. توی شهر و روستا پیچیده بود که فرمانداری زابل نیروهایی اطراف شهر مستقر کرده، جلوی خروج آنها را میگیرند و اجازه رفتن بهشان نمیدهند. نماینده زاهدان هم خبر داده که بعضی از مرزها بسته شده و زندگی را بر مردم سخت کرده و از طرف دیگر بعضی جاها آزاد گذاشته شده و بیتدبیری در استان حاکم شده است.
باقر حسینی، نماینده مردم زابل و هیرمند هم به ایلنا گفته که تعدادی از روستاها زیر شنهای روان مدفون شدهاند و مردم روستا به ناچار خانه گم شده در خاک را ترک گفتهاند. وی روستاهای حاشیه تالاب را به عنوان مصداق این کوچ اجباری عنوان کرده و از گرد و غباری حرف زده که آسیب دیدن زمینهای کشاورزی مردم این منطقه را سبب شده است.
مشکلات زیستمحیطی به مردم این استان رتبه بالاترین آمار مبتلایان به بیماری سل را داده و به جز این، اهالی با بیماریهای ریوی و چشمی درگیرند که گرد و خاک به جانشان انداخته است. حسینی، سیستان را نقطه استراتژیک مرزی خوانده که اگر تدبیری برای مردمش اندیشیده نشود، معضلات پیچیدهتر از این خواهد شد.
[quote-right]آنها هر روز خانه بر دوش به مشهد، بندر ترکمن و شهرهای بزرگ مهاجرت میکنند و حالا از ۱۶۴ روستای این منطقه، ۳۲ روستای اطراف تالابهامون خالی از سکنه شده و سیستان بالاترین آمار مهاجرت را به خود اختصاص داده است. [/quote-right]
باید بوته کاشت و مالچپاشی کرد تا شنهای روان از حرکت بازمانند، تالابها باید از آب سرریز شوند تا غبار نفس کشیدن را سخت نکند اما درحالی که ایجاد این مشکلات سالها زمان برده چگونه میتوان انتظار داشت که در یک سال و دو سال حل شدنی باشند؟ رییسجمهور سال گذشته در سفر به سیستان از مصوبه تثبیت 1000 هکتار صحبت کرد اما نماینده زابل گفته که این اتفاق نیفتاده. حالا فصل توفانهاست و بیتوجهی به مشکلات زیستمحیطی، زندگی را برای این مردم رنج کشیده سختتر خواهد کرد.
خوزستان و مهاجرت
خوزستان هم جایی است که آمار مهاجرت بالایی دارد و مردم این ناحیه برای گریز از گرد و خاک و بیآبی به نقاط مختلف کشور کوچ کردهاند. پاکدشت، منطقهای حاشیهای در تهران است که بسیاری از اهالی بیرجند را در خود جا داده است. مردم شهری و روستایی که در نبود آبی برای پروراندن گیاه و تر کردن لبهای دامهایشان راهی دیار غربت شدهاند و چیزی جز نداری و فقر نصیبشان نشده.
حجتالله درویشپور، نماینده ایذه و باغملک در خوزستان به ایلنا اینطور گفته که در سالهای اخیر در شهرهایی که در معرض گرد وغبار بوده است، مهاجرت زیادی رخ داده و مردم را به استانهای اصفهان، تهران و چهارمحال و بختیاری کوچانده است و با ادامه این روند، این مهاجرت در آینده باز هم بیشتر خواهد شد.
در این سالها دامهای بسیاری در گردوغبارها تلف شدهاند، مردم در مناطق حاشیهای اهواز و خرمشهر آب شرب ندارند و کم آبی امانشان را بریده. ریزگردها دامداران و صاحبان صنایع را کوچانده است.
درویش گفته که ایذه، باغملک و مسجد سلیمان آب و هوای بهتری دارند و میتوانند پذیرای مردم مهاجر باشند اما این اتفاق در صورتی روی خواهد داد که ظرفیتها و زیرساختهای لازم مانند احداث راههای مناسب، بهبود وضعیت آب، ساماندهی تالابها و... در این شهرها ایجاد شود.
فارس و مهاجرت
قصه بیآبی و کوچ اجباری در استان فارس هم تکرار میشود. مهارلو به کویر نمک تبدیل شده. باد از روی تالاب مرده میگذرد و ریزگردها و نمکهای دریاچه را به شیراز میرساند. تالابهای بختگان و پریشان هم که 20 سال پیش در تمام فصول پر آب بودند حالا مثل گذشته زنده نیستند. باغها و زمینهای کشاورزی خشکیده مردم روستا را از کار بیکار کرده و دامها تشنه ماندهاند و در این وضعیت 30 درصد روستاییان و عشایر به شهرها مهاجرت کردهاند. مهاجران در شهر اما جز دستفروشی، دورهگردی و مسافرکشی شغل دیگری نمییابند.
محمد حسن دوگانی، نماینده شهرستان فسا به ایلنا گفته که جمعیت فارس به عنوان یکی از قطبهای کشاورزی از چهار میلیون و 700 هزار نفر جمعیت آن، نزدیک به دو میلیون نفر مستقیما با دامداری و کشاورزی مرتبط بودهاند به دلیل خشکسالیهای دو دهه اخیر آسیبهای بسیاری دیده است.
تنها قسمتهایی از غرب استان از گزند خشکسالی در امان مانده، سطح آبهای زیر زمینی پایین آمده و به همین علت حفر چاه در بسیاری از نقاط فارس ممنوع شده. دوگانگی اینطور گفته که بسیاری از رودخانههای جاری و قناتهای قدیمی که مربوط به 60 تا 70 سال پیش بودهاند به طور کامل خشکیدهاند.
در این شرایط روستاییان چارهای جز مهاجرت ندارند. آنها که زمانی در سرزمین سبز خود روزگار میگذراندند امروز با خشکیدن دریاچهها و تالابها و کویری شدنشان آواره شهرها شده و به شغلهای کاذب روی آوردهاند.
نظر شما