سلامت نیوز: به نظر میرسد که بسیاری از بیمارستانهای تخصصی با توجه به بیماران بدحال خود فراموش کردهاند که باید متخصص مقیم و جراح داشته باشند تا در شرایط حاد و اورژانسی مجبور به بیرون کردن بیماراورژانسی نشوند. از سوی دیگر این نکته را باید مدنظر قرار داد که اصل تلاش برای حفظ جان بیمار یک اصل انساندوستانه است که در برخی از اورژانسها چندان جدی گرفته نمیشود.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه سپید، نوشت: نخستین ساعت روز نیمه شعبان با حضوری غیر منتظره در اورژانس یک بیمارستان گره خورد. حضوری غیر منتظره که خود سوژه یک گزارش شد و ضرب المثل خیاط در کوزه افتاد را به تصویر کشید. یک اتفاق ساده موجب شد که بیمارستان تخصصی* ارتوپدی پایتخت میزبان ما شود. بیمارستانی که با توجه به آسیب وارد شده به انگشت پا انتخاب شد تا حداقل در فرصت باقی مانده، یک متخصص در شب نیمه شعبان و درست زمانی که بسیاری از متخصصان و پزشکان عازم سفر شده بودند، بتواند بیمار را ویزیت کند. در بدو ورود به اورژانس بیمارستان تعداد زیادی بیمار دست و پا شکسته جلب توجه میکرد که هریک در انتظار ویزیت یک متخصص بودند.
گویی همه به امید اینکه یک متخصص ارتوپد در نیمهشب آنها را ویزیت کند به این بیمارستان آمده بودند. دیگر مسافت معنای خود را از دست داده بود. فرقی نمیکرد که بیمار کودک باشد یا سالمند. از کودک شش ماهی که دچار شکستگی استخوان ران شده بود تا مردی شصت ساله که به دلیل افتادن موتور روی دست دچار شکستگی در سه ناحیه شده بود تا زنی اهل پاکدشت که انگشت پایش آسیب دیده بود، همه به اورژانس آمده بودند.
جمعیت زیاد بیماران حاضر در سالن قرار بود تنها توسط یک متخصص ویزیت شوند. تعداد بیماران آنقدر زیاد بود که پزشک مجبور میشد تا در مدت زمانی کوتاه و کمتر از سه دقیقه بیمار را ویزیت کند. ویزیتی که کمتر به معاینه همراه میشد و پزشک مبنای تصمیمگیری خود را عکس قرار میداد.
در تابلوی اعلانات ، نام یک دو جین متخصص آمده بود و در نهایت اسم یک متخصص ارتوپد به عنوان متخصص مقیم ذکر شده بود. امید تمام بیماران این بود که انتظار چند ساعته در نهایت بستر رضایتمندی آنها را فراهم کند. انتظار بیماران در یک اورژانس شلوغ همچون تمام بیمارستانها در نهایت به سرآمد و بیماران ویزیت شدند نکته عجیب این بود که پزشک ویزیت کننده برخلاف اطلاعرسانی بیمارستان، یک متخصص طب اورژانس بود که بعد از دیدن عکس بیمار در حالی که نگاهی به ساعت خود میانداخت در اندیکاتور بیمار، وی را به متخصص ارتوپدی ارجاع میداد که قرار بود فردا صبح ساعت نه در بیمارستان حضور پیدا کند.
همین موضوع موجب اعتراض بیماران شد. متخصص اورژانس در واکنش به انتقادات بسیاری از بیماران به ذکر این نکته بسنده میکرد که متخصص ارتوپد تا ساعت دو نیمه شب در بیمارستان حضور داشته و این ساعات باقی مانده تنها متخصص اورژانس قرار است بیمارستانی را اداره کند که از تمام بیمارستانها موارد حاد اورژانسی و تصادفی به آنها ارجاع داده میشود تا در ساعات طلایی مورد عمل جراحی قرار بگیرند.
متخصص طب اورژانس در پاسخ به اعتراض گسترده تاکید میکرد که بیمارستان در حال حاضر متخصص ارتوپد ندارد و تنها تا ساعت دو در بیمارستان حضور دارند. همان زمان مردی که پسرش با دست شکسته در حال ویزیت شدن بود، متخصص طب اورژانس را خطاب قرار داد و گفت:« شرمنده ظاهرا ایشان زودتر بیمارستان را ترک کردند، چون الان ساعت یک و نیم صبح بوده و هنوز دو نشده است. من این همه راه آمده و ساعتها معطل شدهام و انتظار دارم که در این بیمارستان یک متخصص ارتوپد پسر من رامعاینه کند وگرنه میتوانستم دستور بستن باند و کمپرس با یخ را از کلینیک سر محلمان بگیرم.»
درست در این گیرو دار بود که یک بیمار تصادفی وارد اورژانس بیمارستان شد.
[quote-right]اگر سوپرمارکت رفته بودم تا به حال یک نفر بالای سر بیمار آمده بود و یک نگاه به او میانداخت. شما اسم خودتان را دکتر گذاشتید. [/quote-right]
بیمار که از بیمارستان امام حسین(ع) به دلیل شکستگی پا به بیمارستان ارجاع داده شده بود، انتظار داشت تا در اسرع وقت پذیرش شده و بلافاصله مورد عمل جراحی قرار بگیرد. در همان آمبولانس برای وی یک آتل ساده بسته بودند تا حداقل ثابت باقی بماند. وضعیت بیمار به دلیل جراحت بسیار زیاد و خونریزی به گونهای بود که تمام شلوار و ملحفهها غرق خون شده بود و بیمار از شدت درد به خود میپیچید. حال بیمار آنقدر بد بود که هر فردی به سرعت با او همدردی میکرد. درست زمانی که همراهان بیمار با اضطراب خواستند که بیمار را پیش پزشک ببرند با ممانعت کادر بیمارستان مواجه شدند.
پزشک اورژانس با عصبانیت از همراهان خواست تا وی را بار دیگر به بیمارستان امام حسین ببرند چون بیمار دچار ضربه به سر شده است و باید خیالشان از ضربه سر راحت شود. اما همراهان گفتند که شکستگی بیمار خیلی حاد است لااقل او را جراحی کنید. پزشک بیمارستان گفت که در حال حاضر متخصص ارتوپد در بیمارستان حضور ندارد. با وجود این همراهان درخواست کردند که حداقل کاری کنید که خونریزی متوقف شود پاسخ کادر بیمارستان این بود که بیمارستان در حال حاضر جراح عمومی هم ندارد. بیان همین پاسخ موجب شد که کاسه صبر همراهان سرازیر شود. همان زمان همراه بیمار فریاد کشید بیمارستانی که جراح نداشته باشد اسمش بیمارستان نیست. همراه دیگر بیمار خشمگینانه بر سر پزشک فریاد کشید که لااقل انصاف داشته باش ومریض را ببین.
دوست دیگر بیمار درحالی که گریه میکرد گفت:« اگر سوپرمارکت رفته بودم تا به حال یک نفر بالای سر بیمار آمده بود و یک نگاه به او میانداخت. شما اسم خودتان را دکتر گذاشتید.» این دادو بیداد موجب شد تا نیروی حراست وارد عمل شود. حراست همراهان بیمار را به خارج از بیمارستان مشایعت کردو از آنها خواست تا به بیمارستان امام حسین(ع) بروند. با این حال بار دیگر همراه بیمار وارد اورژانس شد و از متصدی پذیرش خواست تا یک برگ به او بدهد و بنویسد که بیمار را پذیرش نمیکند. متصدی پذیرش گفت که این کار را انجام نمیدهد، چون همراهان قبل از ورود به اورژانس با پذیرش هماهنگی نکرده بودند.
همراه بیمار فریاد کشید که مگر من باید از تو اجازه بگیرم که بیمار تصادفی را به این بیمارستان بیاورم یا نیاورم یادت باشه که تو اینجا یک کارمندی مگر این بیمارستان رئیس ندارد؟با این حال متصدی پذیرش قافیه را نباخت و گفت:« فعلا من همه کارهام مریضت را ببر همانجایی که به ما ارجاع دادهاند»
نتیجه این جدال از قبل مشخص بود همراهان بیمار در پیادهروی روبروی بیمارستان در به در به دنبال بیمارستان خصوصی میگشتند. همان زمانی که همراهان بیمار پشت تلفن میگفتند که هر جور شده پول را جور خواهند کرد ردی از خون روی رمپ خروجی اورژانس خودنمایی میکرد و بیمار تصادفی فریاد میکشیدو میگفت:« من دیگر خونی برایم باقی نمانده است زودتر فکری کنید. فردی که با من تصادف کرده است، در حال حاضر در کلانتری بازداشت است در ضمن خودم هم پول دارم.»
ده دقیقه بعد که کار مهم ارجاع به متخصص توسط پزشک اورژانس انجام شد، حضور دوساعته در اورژانس بیمارستان تخصصی تامین اجتماعی پایان یافت. با این حال هنوز رد خون روی رمپ مشاهده میشد اما اثری از بیمار تصادفی نبود. ده ها سوال باردیگر ذهن من را به خود مشغول کرد. اگر این بیمار نمیتوانست پول جور کند چه سرنوشتی در انتظار او بود؟ چرا حقوق اولیه بیمار یعنی تلاش برای حفظ جان بیمار نادیده گرفته میشود؟ چرا کادر درمانی وظیفه خود را در راستای بندآوردن خون ایفا نکرد؟ اگر بیمارستانی فاقد جراح عمومی و متخصص ارتوپد در ساعات نیمه شب باشد می تواند نیاز های بیماران را برطرف کند،کما اینکه بسیاری از بیماران وقتی متوجه میشدند که متخصص طب اورژانس قرار است کار آنها را انجام بدهد، معترض میشدند. به نظر میرسد که بسیاری از بیمارستانهای تخصصی با توجه به بیماران بدحال خود فراموش کردهاند که باید متخصص مقیم و جراح داشته باشند تا در شرایط حاد و اورژانسی مجبور به بیرون کردن بیماراورژانسی نشوند. از سوی دیگر این نکته را باید مدنظر قرار داد که اصل تلاش برای حفظ جان بیمار یک اصل انساندوستانه است که در برخی از اورژانسها چندان جدی گرفته نمیشود. در این میان نمیتوان تنها به سامانه شکایت 1490 بسنده کرد، بلکه باید در راستای بازرسیهای گاه و بیگاه وضعیت خدماتدهی به بیماران را مورد پایش قرار داد. تنها در این صورت میتوان به نقاط ضعف اجرای طرح تحول سلامت آگاه شد و در راستای برطرف کردن آن گام برداشت.
هدف از نگارش این گزارش، برجستهسازی مشکلات و نقاط ضعف نیست، بلکه تلاش دارد تا بخشی از فاصله موجود بین آرمانها و واقعیات اجتماعی را به تصویر بکشاند.
در این میان میتوان به بسیاری از متولیان حوزه سلامت و ساکنان ساختمان ایوانک شهرک غرب یک توصیه دوستانه کرد با توجه به اینکه تعداد زیادی از هموطنان به دلیل تصادف جان خود را از دست میدهند باید تدابیری درنظر گرفت تا همه بیمارستانها خود را ملزم بدانند تا تمام تلاش خود را به کار بگیرند تا جان بیمار تصادفی را نجات بدهند در این صورت میتوان امیدوار بود که جان افراد به کالای ارزشمند تبدیل شده و بیمارستان به صورتی غیرمسئولانه بیمار تصادفی را از اورژنس بیمارستان اخراج نمیکند. البته توصیه دیگر این است که معیارهای مورد توجه در حوزه تخصصی و فوق تخصصی مورد ارزیابی قرار بگیردو مراکز درمانی تخصص های لازم اورژانس را در تمام ساعات در حال فعالیت داشته باشند.
* نام بیمارستان در دفتر روزنامه موجود است.
نظر شما