چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۳:۲۸
کد خبر: 150970

مدتی قبل روزنامه‌ها اعلام کردند استان مازندران تا چندسال دیگر بیابان خواهد شد. مدام اعلام می‌شود ایران بیش از ۸۰ درصد منابع آبی تجدیدپذیر خود را از دست داده است. چندسالی است ایران بر سکوی قهرمانی بیابان‌زایی و فرسایش خاک ایستاده. همین چند علامت‌ کافی است برای تلاش یک ملت برای کاستن از رنج تن تکیده‌ سرزمین، کاهش مصرف و تن دادن خودخواسته به ریاضتی سخت.

چرا خشکسالی را جدی نمی‌گیریم؟

سلامت نیوز:مدتی قبل روزنامه‌ها اعلام کردند استان مازندران تا چندسال دیگر بیابان خواهد شد. مدام اعلام می‌شود ایران بیش از ۸۰ درصد منابع آبی تجدیدپذیر خود را از دست داده است. چندسالی است ایران بر سکوی قهرمانی بیابان‌زایی و فرسایش خاک ایستاده. همین چند علامت‌ کافی است برای تلاش یک ملت برای کاستن از رنج تن تکیده‌ سرزمین، کاهش مصرف و تن دادن خودخواسته به ریاضتی سخت.

به گزارش سلامت نیوز گیتی خزاعی جامعه‌شناس در روزنامه قانون نوشت: پس چرا اتفاقی رخ نمی‌دهد؟ آکادمی، رسانه و دولت و مهم‌ترین متولیان تغییر سبک زندگی چه اولویت‌های دیگری دارند که خشکسالی را چنین به حاشیه رانده؟


۱- دولت:
دولت فعلا نمی‌خواهد به خاطر تحمیل مشقت کاهش مصرف‌ و توقف کشاورزی و دامداری بی‌بازده به مردم، خود را رودرروی‌شان قرار دهد و همچنان مصمم است، آب بر دل مردم نازپرورده ایران تکان نخورد:« اصلا نگران نباشید! ما از قعر آب‌های بین‌المللی و زیر سنگ هم که شده مخزن فلش‌تنک و شیلنگ‌های آب منازل‌تان را از آب آشامیدنی پرآب نگه خواهیم داشت.» و بخش مهمی از کارگزاران دولت هم به جای ورود به عرصه کنش، در نقش روزنامه‌نگاران و دانشگاهیان در حال اطلاع‌رسانی در باره‌ وخامت اوضاع.


۲- آکادمی:
اولویت‌های آکادمی هم‌تراز فاجعه‌ خشکسالی و بحران پیش‌رو نیست. دپارتمانی در پی زمینه‌سازی توسعه‌ پروژه‌های محیرالعقول در کشور و تامین آب به هر قیمتی- واقعا به هر قیمتی- و دپارتمانی دیگر، در گرفت‌وگیر چالش بی‌سرانجام برگزاری نشست و انواع میزها و البته درکنارش، در نقش دولتمردان در حال ارائه طرح‌های حیرت‌افزا برای کن فیکون کردن نهادهای اجرایی کشور برای مقابله با خشکسالی. شاخص‌های عملیاتی انطباق که برای کندکردن جریان پیش‌رونده‌ خشکیدگی موثر و لازمند لابد قرار است توسط موجوداتی از کراتی دیگر تعریف و عملیاتی شوند.


۳- رسانه:‌
رسانه  ملی ظرفیت بالقوه خوبی برای نشان‌دادن تصویر واقعی هیولای مهیب خشکسالی را دارد اما سقف عملکرد آن، هنوز از تولید کارتون‌های هم‌سطح بابا برقی فراتر نرفته. البته که بحران سرزمین هولناک‌تر از آن است. اما رسانه چرا باید خود را به چالش مواجه کردن مردم با کابوس خشکیدن بی‌بازگشت سرزمین بکشاند؟ این شتر، بی‌نعل هم بارش را می‌برد.  هیچکس هنوز پیامدهای این هیولای بدهیبت را حس نکرده‌ است. شهرها همچنان در امان و آب بی‌محابا از شیرهای آب شهری جاری است. پس نباید هم عجیب باشد که کسی حاضر به همراهی با دولت برای تعطیل یا تقلیل کشاورزی و حتی صرف‌نظر از یارانه‌ و اختصاص آن به مقابله‌ با خشکسالی نیست و باغداری هم تاکنون یکی از چاه‌های آب قانونی و غیرقانونی‌اش را مسدود نکرده است.


اگر خشکسالی را جدی بگیریم باید چه کنیم؟
- باید واقعیت تغییر اقلیم را بپذیریم. طبق بررسی‌های اقلیم‌شناختی، ایران دارد خشکیده‌تر، بی‌آب‌تر و بیابانی‌تر می‌شود و ما در حال ورود به مرحله پست نرمال یا پساخشکیدگی* هستیم. دولت باید به جای لاپوشانی تن بدهد به تصمیمات سخت و پررنج برای حفظ حداقل‌های احتمال بقای سرزمین.
- باید تن بدهیم به شروع عملیات پرهزینه و دشوار انطباق. این، یعنی تن‌دادن به تغییر بنیادین در شیوه‌ مصرف آب، کشاورزی، صنعت، تجارت و… و تعطیلی بخش مهمی از آن.
- مردم چاره‌ای ندارند الا قبول ریاضتی سخت و تغییر کامل در سبک زندگی خود. از سبک غذا و شیوه مصرف گرفته تا بازنگری در میزان مصرف آب مستقیم، تغییر مولفه‌های بهداشتی و...
- آکادمی و رسانه باید شاخص‌های علمی و عملیاتی انطباق را تعریف کنند و واقعیت پیش رو را بی‌ملاحظه‌کاری به عرصه عمومی بکشانند.
اما واقع بین باشیم. ورود مقوله خشکسالی به حوزه‌ علم و اجرا، هم برای مردم و هم دولت کاری است به شدت پرزحمت و چالشی. دستمال بستن به سری که سردردش هنوز زمینگیرمان نکرده، نیازمند اقداماتی متهورانه است. آیا داریم این بی‌باکی و جسارت را؟


* واژه‌ توسط دکتر ناصر کرمی، اقلیم‌شناس، برای توضیح شرایط بعد از نرمال اقلیمی ایران پیشنهاد شده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha