شنبه ۲۳ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۴۷

اقتصاد ناسالم ما در دهه اخیر، فراهم‌آورنده بستر مناسب برای دو پدیده توأمان بوده است؛ «نوثروتمندی» و «نوفقرزدگی». از یک سو افرادی عمدتا از طبقه متوسط جامعه توانستند در کوتاه‌مدت به ثروتی هنگفت دست یابند و از سوی دیگر افرادی از همین طبقه و در دوره زمانی مشابه فقرزده‌تر از گذشته شدند. امروز گروه نخست در واکنش به «فوبیای بازگشت به گذشته» بریزوبپاش می‌کنند و گروه دوم با مشاهده این بریزوبپاش سرخوردگی عمیقی را تجربه می‌کنند.

سلامت نیوز:اقتصاد ناسالم ما در دهه اخیر، فراهم‌آورنده بستر مناسب برای دو پدیده توأمان بوده است؛ «نوثروتمندی» و «نوفقرزدگی». از یک سو افرادی عمدتا از طبقه متوسط جامعه توانستند در کوتاه‌مدت به ثروتی هنگفت دست یابند و از سوی دیگر افرادی از همین طبقه و در دوره زمانی مشابه فقرزده‌تر از گذشته شدند. امروز گروه نخست در واکنش به «فوبیای بازگشت به گذشته» بریزوبپاش می‌کنند و گروه دوم با مشاهده این بریزوبپاش سرخوردگی عمیقی را تجربه می‌کنند.

به گزارش سلامت نیوز روح‌الله شهابی . روان‌شناس در روزنامه شرق نوشت :این موضوع از این لحاظ حائزاهمیت است که تعداد نوثروتمندان و نوفقرزدگان آن‌چنان زیاد شده است که برخلاف گذشته، مظاهرشان را می‌توان به‌خوبی در جامعه دید. سؤال اساسی این است که این دو پدیده چه پیامدهای «روان‌جامعه‌شناختی» می‌تواند داشته باشد؟  بینش سیاسی، باور دینی، ایدئولوژی، علاقه‌مندی‌ها و سرگرمی‌ها، همسری و والدینی‌گری و نگاه به همنوعان و مانند آن عوامل مجزایی هستند که به هم می‌پیوندند و در یک کل یکپارچه هویت فرد را تشکیل می‌دهند.

در مورد عوامل یادشده، چنانچه رجوع فرد به خویشتن با توصیفی که دیگران از او به عمل می‌آورند یکسان باشد، فرد درواقع به اکتساب هویت رسیده است و اگر نگاه فرد به خود با توصیف دیگران در مورد او راجع به موارد ذکرشده یکسان نباشد، درواقع فرد به اکتساب هویت نرسیده است. به‌نظر می‌رسد یکسان‌شدن خویشتن‌نگری و توصیف دیگران در مورد فرزندان جوان نوثروتمندان به دشواری تحقق می‌یابد. دیگران تصور می‌کنند آنها به این دلیل به یک بینش سیاسی یا ایدئولوژی خاص متعهد شده‌اند که آن بینش سیاسی یا ایدئولوژی تأمین‌کننده منافعشان است و هرگز حاصل کاوشگری آنها نیست. این تصور با خودمحق‌پنداری آنها مطابقت ندارد، در نتیجه در نوعی بحران هویت فردی، با این تصورِ دیگران، به مقابله برمی‌خیزند؛ دور‌دور می‌کنند، صفحه مجازی بچه پولدارها را راه‌اندازی می‌کنند و نمادهای نوثروتمندی‌شان را در جامعه گسترش می‌دهند.

  پیامد این خودنمایی‌ها، به‌هم‌ریختن انسجام اجتماعی است و نوفقرزدگان احساس می‌کنند ناگزیر از زندگی در جامعه‌ای دارای شکاف اجتماعی هستند و این احساس خوبی برای بخش وسیعی از یک جامعه نیست.  از سوی دیگر در کشور ما، همسو با نظریه‌های روان‌شناسی اِسناد و به‌عنوان یک ویژگی فرهنگی، به‌درستی تصور می‌شود در کنار کمک خداوند، موفقیت محصول تلاش فکری یا رفتاری است (از تو حرکت، از خدا برکت). مشاهده الگو و مسیر اکتساب موفقیت در نوثروتمندان، باعث ناکارآمد جلوه‌دادن چنین نگاهی می‌شود و نسبت‌دادن موفقیت به عوامل غیردرون‌فردی را در جامعه ترویج خواهد داد. مشاهده زندگی نوفقرزدگان، اسناد موفقیت را به تلاش به چالش می‌کشاند و جوانان جامعه ما زندگی نوفقرزدگانی را مشاهده می‌کنند که در عین مشکلات مالی از صبح تا پاسی از شب مشغول تلاش هستند، ازاین‌رو در یک یادگیری مشاهده‌ای، هرگز موفقیت را محصول صرف تلاش قلمداد نخواهند کرد. این سبک اِسناددهی، تلاش را از نسل نو جامعه ما خواهد گرفت و اعتقاد به روش‌های میان‌بر و غیرمشروع را گسترش خواهد داد که برای جامعه در حال توسعه‌ ما اعتقادی غیرسازنده و خطرناک است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha