در پژوهشی که سعی شد رابطه میان تعارضات والدین با بزهکاری سنجیده شود به «بررسی رابطه والدین با فرزندان و ارتباط آن با بزهکاری» پرداخته شد. جامعه آماری شهر شیراز و نمونه مورد مطالعه ١٠٣٥ دانش‌آموز دختر و پسر مشغول به تحصیل در ‌سال تحصیلی ٨٨-٨٧ بوده است.

سلامت نیوز:در پژوهشی که سعی شد رابطه میان تعارضات والدین با بزهکاری سنجیده شود به «بررسی رابطه والدین با فرزندان و ارتباط آن با بزهکاری» پرداخته شد. جامعه آماری شهر شیراز و نمونه مورد مطالعه ١٠٣٥ دانش‌آموز دختر و پسر مشغول به تحصیل در ‌سال تحصیلی ٨٨-٨٧ بوده است.

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه شهروند،جهت انتخاب نمونه نیز از روش نمونه‌گیری تصادفی چندمرحله‌ای استفاده شده است. همچنین این پژوهش با استفاده از روش پیمایش انجام شده و ابزار جمع‌آوری داده‌ها پرسشنامه بوده است.


متغیرهای مورد بررسی
  در این پژوهش عبارتند از: 
تعارضات والدینی

در این مطالعه اختلافات پنهان و آشکار والدین با یکدیگر که با مجادله، دعوا یا درگیری و کناره‌گیری همراه هستند، موردتوجه قرار گرفته است.


تعارضات والدین- فرزندان
این متغیر از دو بخش «نوع برخورد والدین با فرزندان درمیان دیگران» و «برخورد آنها با فرزندان در خانه» تشکیل شده است.
دلبستگی اجتماعی
دلبستگی‌ها معمولا به‌وسیله میزان کنش‌متقابل میان فرزندان و والدین اندازه‌گیری می‌شوند. میزان دلبستگی فرزندان به والدین به‌وسیله تعدادی پرسش سنجیده شد. پرسش‌ها درخصوص اعتماد به خانواده، مشاوره با والدین، همکاری با آنها و گذران اوقات‌فراغت یا خانواده بود.


طبقه اجتماعی
برای سنجش طبقه اجتماعی از روش ذهنی استفاده شده است. در این روش از پاسخگویان پرسیده می‌شود به‌نظر خودشان به چه طبقه اجتماعی تعلق دارند، این روش کارآیی خود را در جوامع پهناور و ناهمگون، ثابت کرده است.
تقلب در امتحان و استفاده از القاب نامناسب؛  بیشترین و کمترین میانگین بزهکاری
اولین یافته تحقیق نشان می‌دهد، بیشترین میانگین درمیان گونه‌های سازنده بزهکاری، مربوط به تقلب در امتحانات است که از شاخص‌های محور دزدی و تقلب بوده است. درگیری لفظی با همکلاسی‌ها و درگیری لفظی با خواهر و برادر نیز بعد از تقلب بیشترین میانگین را داشته‌اند. کمترین میانگین مربوط به دادن نام‌ها یا لقب‌های نامناسب به دیگران بوده است.


پسرها بزهکارترند
دومین نتیجه تحقیق تأکید می‌کند، بزهکاری پسرها بیش از دخترهاست.
دعوای پدر و مادر و رفتار انحرافی نوجوانان
یافته بعدی نشان می‌دهد، تفاوت میانگین طبقات برحسب دلبستگی خانوادگی معنادار بوده است. بچه‌هایی که والدین‌شان دارای تعارضات بیشتری با یکدیگر بوده‌اند، میزان بزهکاری‌شان بیشتر بوده است. همچنین نتایج نشان داد، بین تعارضات والدین با فرزندان در خانه و بزهکاری فرزندان رابطه معنی‌دار مثبت و نسبتا قوی وجود دارد؛ یعنی با افزایش تعارض والدین با فرزندان در خانه، امکان بروز رفتار انحرافی نوجوانان بیشتر می‌شود.


دلبستگی به خانواده بزهکاری فرزند را کم می‌کند
یافته دیگر تحقیق نشان می‌دهد، بین متغیر دلبستگی فرزندان به والدین و بزهکاری آنها رابطه معنی‌دار معکوسی به لحاظ آماری وجود دارد. از سویی تعارضات والدین تأثیرات منفی‌تری بر دخترها می‌گذارد و دلبستگی خانوادگی بیشتر اثرات بیشتری بر دخترها دارد.


بحث و نتیجه‌گیری
نتایج به‌دست آمده گویای آن است که پسرها بیش از دخترها در فعالیت‌های بزهکارانه درگیر شده‌اند. شاید دلیل این امر آن است که جامعه و به‌ویژه خانواده‌ها در مقایسه با دخترها آزادی بیشتری به فرزندان پسر می‌دهند. از سوی دیگر همین آزادی موجب می‌شود رفتارهایی از پسرها سر زند که موجب تعارض آنها با والدین می‌شود به‌نوبه خود می‌تواند رفتارهای بزهکارانه را درمیان آنها بیشتر تقویت کند.


این پژوهش نشان داد که عامل طبقه اجتماعی روی روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان اثر قاطعی داشته است. طبقات اجتماعی گوناگون دارای سرمایه‌های اجتماعی و فرهنگی و همچنین سبک‌های متفاوت حل مسأله هستند که می‌تواند در شرایط گوناگون در نحوه تعاملات اعضا با یکدیگر و با دیگران اثر بگذارد.
نتایج پژوهش همچنین نشان داده‌اند، بین انحرافات نوجوانان و تعارضات والدین با یکدیگر و با فرزندان رابطه مثبت و قوی وجود داشته است. خانواده‌هایی که در آنها تعارضات زیاد است، به احتمال قوی نمی‌توانند رفتارهای مناسب اجتماعی را به فرزندانشان آموزش دهند.


همچنین فرزندان این خانواده‌ها به احتمال زیاد، رفتارهای والدین با یکدیگر و با خودشان را الگوی مناسب با دیگران تلقی می‌کنند؛ به‌ویژه اگر در شرایطی این نوع رفتارها برای والدین‌شان نتیجه‌بخش بوده باشند. مطالعات خارجی نیز مؤید این نتایج است.
روی هم رفته خانواده‌هایی که می‌توانند رابطه قوی و مثبت با فرزندانشان ایجاد کنند، نظارت بهتری روی رفتارهای آنها خواهند داشت. همچنین در شرایط طبیعی در خانواده‌های دور از تعارض و گسیختگی، ارزش‌ها و هنجارهای جامعه به‌خوبی منتقل شده و والدین الگوهایی مناسب برای رفتارهای فرزندان‌شان
 خواهند بود.


در پایان می‌توان گفت که اگرچه روابط والدین با یکدیگر و با فرزندان تمامی تغییرات رفتارهای بزهکارانه نوجوانان را تبیین نمی‌کند، اما لازم است که تأثیر و تأثر این متغیرها با دیگر متغیرهای موثر در بزهکاری نوجوانان مورد بررسی قرار گیرد تا میزان اثرگذاری آنها در شبکه‌ای از روابط متغیرهای تاثیرگذار بررسی شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha