پسرها بیشتر از دختران به دنبال الگوگیری از پدرانشان هستند و پسرانی که از ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر برخوردارند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت می برند،از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت همراه می شوند.

سلامت نیوز:پسرها بیشتر از دختران به دنبال الگوگیری از پدرانشان هستند و پسرانی که از ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر برخوردارند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت می برند،از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت همراه می شوند.

به گزارش سلامت نیوز،مرضیه‌نظری پور مشاور آموزش و پرورش در روزنامه آفتاب یزد نوشت: در این مقاله سعی شده مهارت فرآیند همراهی در روابط بین پدر و فرزندان با استفاده از دو شاخص تربیت و بلوغ (شکل کاربردی مقوله ارتباط انسانی) مورد بررسی قرار گیرد.


بیان مسئله:بسیاری از مشکلات اخلاقی و رفتاری نوجوانان ریشه در برخوردهای نامناسب و عدم آگاهی از ویژگی‌های نوجوانان توسط والدین و مربیان دارد . تجربه نشان می دهد در بیشتر موارد که نوجوانان به خانواده ای آگاه و مربی شایسته ای دسترسی دارند از زندگی سالم و موفقی برخوردارند.بلـوغ تولـدی دیگـر است چرا که اصولا بلوغ بسان زمین لرزه‌ای شدید است که سرتاسر وجود نوجوان را به حرکت درآورده و ذخایر پنهان وجودش را بیرون می ریزد . در این دوره از یک سو انگیزه‌های غریزی و عاطفی هر لحظه او را به سویی می کشند و تعادل روحی و روانی او را به هم می زنند و از سوی دیگر انواع تردیدها و دودلی ها او را با بلاتکلیفی دردآوری روبه‌رو می‌سازند و او دائما دچار ابهام و سردرگمی است و نسبت به آینده خود نگران. به همین دلایل نقش حساس والدین و مربیان در هدایت و تربیت نوجوان بسیار سنگین و مشکل است و سهل انگاری در انجام وظایف گناهی نابخشودنی. مرحله نوجوانی را از مهم‌ترین مراحل حیات در جنبه شناخت ابعاد جسمی، روانی، عاطفی و دشوارترین مراحل از نظر سازگاری انسان ذکر کرده‌اند. ضمن اینکه این دوره از رشد و زندگی متضمن بحرانی هیجانی، تحول اخلاقی و دگرگونی و تغییری عظیم در شخصیت است. این دوره مصادف است با بروز بیداری‌های متعدد که هرکدام می تواند زمینه منشایی برای رشد و سعادت و در صورت عدم هدایت آن عامل بدبختی ها و سقوط هایی باشد .بنابراین در این مقاله با توجه به اهمیت این دسته از روابط با توجه به دوران بحران بلوغ و نوجوانی و از جمله اثر ارتباطات انسانی در این شرایط سنی ویژه در جوامع بشری و ملاک آن برای مقایسه سعی می گردد که جایگاه فرآیند تاثیر همراهی پدر در این مرحله از زندگی انسانی ارائه گردد.


تعریف مفاهیم: نوجوانی که شامل مرز سنی 12 تا 18 سال است
مرحله ای است که آغاز آن پایان دوران کودکی و نهایت و خاتمه آن آغاز جوانی وحصول به مرحله کامل یک انسان در دو جنس مخالف است . تربیت انسان از این جهت که او موجودی پیچیده است؛ کاری سخت و دشوارمی باشد.
« کانت» فیلسوف و متفکر آلمانی در این زمینه می‌گوید: دوکار هست که در دشواری هیچ کار دیگری به پای آن نمی رسد: 1- مملکت داری 2- تربیت.
پدر و پسر :در هر دوره ای نوع رابطه پدرها و پسرها و صمیمیت و احترام بین آنها وابسته به دوران خودشان در تغییر بوده است و اگر خوب دقت کنیم به این نکته پی می بریم که رابطه بین پدر بزرگ ها و پدرانمان با رابطه پدران ما و پسرهایشان و پدر و پسر نسل بعدی متفاوت است، اما آن چیزی که بیش از پیش به چشم می خورد شکاف بین دو نسل کنونی و فراوانی قابل ملاحظه ناخوشایندی در روابط میان پدرها و پسرها، در خانواده های
مختلف و با تبار اقتصادی و اجتماعی متفاوت، در شهرها و روستاهاست که باید پدرها و پسرها در ایجاد دوباره رابطه ای خوشایند، پایدار و مطلوب بکوشند، البته در این میان پدران سهم بیشتری دارند، زیرا که علت اصلی این شکاف و نابهنجاری رابطه ها تربیت نادرست پسران و در اغلب موارد نداشتن وقت کافی از سوی پدران برای پسرهاست. در کل روابط محبت آمیز پدرها و پسرها بیشترین تاثیر را در کاهش تنش های خانوادگی و اضطراب های فردی به همراه دارد و زمینه سلامت شخصیت و بهداشت روان پدرها و پسرها و اعضای خانواده را فراهم آورده و مناسب ترین بستر را برای رشد و تحول مطلوب شخصیت و به وجود آوردن خلاقیت و نوآوری های فکری و عملی آماده می سازد.

پسرها بیشتر از دختران به دنبال الگوگیری از پدرانشان هستند و پسرانی که از ارتباط صمیمی و خوشایند کلامی با پدر برخوردارند و از مصاحبت و همنشینی، همراهی و همزبانی و همدلی با پدر لذت می برند،از بیشترین مصونیت روانی و فرهنگی برخوردار هستند و در دوران جوانی با بالاترین احساس خود ارزشمندی، اعتماد به نفس و صلابت شخصیت همراه می شوند. پسرها از گفتار و رفتار پدرشان درس زندگی، رفتارهای مردانه، همسرداری، آداب و معاشرت با دیگران، مقاومت در برابر مشکلات، احترام گذاشتن به افراد خانواده و اجتماع، راه و رسم زندگی و نیز معنویت را یاد می گیرند. با توجه به این که پسرها به گفتار و رفتار پدرشان نگاه و از آن تقلید می کنند، به پدرشان به دیده احترام نگاه می کنند و اعمال و رفتار او را معیار خوبی و بدی قرار می دهند و از آنها الگو برمی دارند، پدر ها باید تا آنجا که می توانند الگوی خوبی برای پسران خود باشند.


پدر و دختر : رابطه پدرها و دخترها از گذشته تاکنون در بیشتر موارد رابطه‌ای گرم و عاطفی بوده است؛ دختران از قدیم مونس و همدم پدرانشان بوده اند و پدران پشت و پناه و دلگرمی دختران و این رابطه حتی تا بعد از این که دختر از خانه پدری به عنوان عروس بیرون می رود نیز ادامه دارد و این حس تکیه گاهی و دلگرمی هیچ گاه از بین نمی رود. گاهی نوع رابطه دختر و پدر به تاریخچه زندگی شخصی پدر بازمی‌گردد. برخی مردان دوست دارند همان رابطه ای را با دخترشان ایجاد کنند که با مادرشان داشته اند و برخی دیگر عشقی را نثار او می‌کنند که نتوانسته اند تجربه کنند. برخی مردان از داشتن دختر خوشحال می شوند چون رابطه خوبی با پدر خود نداشته اند، برای این دسته از افراد داشتن پسر به معنی تبدیل شدن به همان پدری است که آنها در کودکی از او خرسند نبوده اند. در حالی که داشتن دختر سبب می شود وزن تاریخ گذشته سبک تر شده و مرد بتواند رابطه جدیدی با فرزند خود ایجاد کند. از طرف دیگر پدر برای دختر برخلاف پسرها نوعی «تائید» است و روابط بین آن دو به طور ناخودآگاه برای هر دو طرف اهمیت و برتری خاصی دارد. مهم این است که معمولا این رابطه که از همان ماه اول تولد آغاز می شود همیشه تعادل ندارد و گاهی یک رابطه بسیار نزدیک و عاطفی و گاهی یک رابطه با فاصله بین پدر و دختر شکل می گیرد. پدر برای دختر حکم کسی را دارد که بین فرزند و مادر جدایی می اندازد، مادر فرزند را به دنیا می آورد و پدر دنیا را به او می شناساند و در پناه خود به او هویتی مستقل می بخشد؛ در واقع این پدر است که به دختر توانایی های فیزیکی از جمله دویدن و پریدن را می آموزد و حامی همیشگی دختر در فعالیت های اجتماعی و هوشی است. در ضمن پدر اولین مردی است که به عنوان نمونه جنس مذکر با او آشنا می شود. نوع ارتباط و برخورد پدران با دخترشان می تواند در آینده او موثر باشد و روابط و تعامل موثر بین آنها، بسیاری از مشکلات دختران را مرتفع خواهد کرد ، زیرا فرزند دختر با توجه به روحیات متفاوت و حساسی که نسبت به فرزند پسر دارد، با ارتباط هرچه عمیق تر با پدرش، به عنوان جنسی مخالف می تواند مسیر بهتری را برای زندگی‌اش برگزیند و نظارت پدر بر او البته به طور غیرمستقیم و با نگاهی عاطفی او را نسبت به مخاطراتی که در جامعه امکان دارد تهدیدش کند، آگاه خواهد ساخت.


ضرورت برقراری ارتباط پدر و فرزند: باید فرزند پروری و روابط متقابل پدر و فرزند به پدرها آموزش داده شود و این امری کاملا اکتسابی است و جز از راه انجام کارهای فرهنگی از جمله آموزش در رسانه‌ها، فرهنگسراها و سایر موارد امکان پذیر نیست. اما از طرفی نیز در بعضی موارد مردان برای برقراری تعادل بهتر بین مسائل شغلی و خانوادگی ناگزیر به از خودگذشتگی برای تامین نیاز مالی خانواده و پیشرفت شغلی هستند. در خیلی از موارد پدران، نیازمند کاهش فشار شغلی هستند. سپری کردن روزهای ناخوشایند در محل کار یکی پس از دیگری می تواند برای رابطه پدر با فرزندانش آسیب زا باشد. حال این سوال پیش می آید که وقتی پدر در کنار فرزندان حضور نداشته باشد یا ذهنش درگیر باشد، کودکان چه چیزی را از دست می دهند؟ پژوهشها درباره رشد کودک می گوید که کودکان در این مرحله چیزی فراتر از دستیار مادر را از دست می دهند. رابطه پدران با فرزندان با رابطه مادر و فرزند متفاوت است، یعنی ارتباط پدر موجب رشد مهارت های متفاوت به ویژه در زمینه روابط اجتماعی است و این تاثیرات از سن بسیار کم آغاز می شود. بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که پدران با همراهی در فرآیند بازی کردن بر فرزندان خود تاثیر می گذارند. پدرانی که بخش زیادی از وقت خود را صرف بازی و شوخی با فرزندانشان می‌کنند به همراه بازی به کودکانشان آموزش های متنوعی را ارائه می دهند. در بازی پدران با کودکان در مقایسه با شیوه تعاملی مادران، فعالیت های جسمی و هیجانی بیشتری وجود دارد؛ برعکس، بازی مادران به شیوه ای است که هیجان های کودک در طول بازی یکنواخت باقی می ماند، اما پدران با فرزندان خود بازی های پر سر و صدا و پر جنب وجوش می کنند؛ مثل بالا بردن کودک، کشتی گرفتن، قلقلک دادن و .... بسیاری از روان شناسان باور دارند شیوه بازی پر سر و صدا و پرجست و خیز پدران وسیله مهمی برای کمک به کودک جهت آموختن ابراز کردن یا مدیریت بر هیجان‌هاست. پژوهش‌ها نشان داده کودکانی که پدران آنها سطوح بالایی از بازی های جسمانی را داشتند بیشترین محبوبیت را در بین همسالانشان دارند؛ البته به شرطی که این شیوه بازی آمرانه نباشد. پس به پدران در برابر
فرزندان توصیه می‌شود؛ مهربانی شما، دانش شما، مثال های شما و شوخی های شما در او تاثیر می گذارد. به خاطر داشته باشید شما سرمشق یک
زندگی کوچک و یک ذهن کوچک بسیار تاثیرپذیر هستید، شما قهرمان فرزندانتان هستید. برای آنها وقت بگذارید و به آنها نشان دهید که وقتی بزرگ شدند چگونه باشند. وقتی بزرگ شدند به آنها افتخار خواهید کرد و شگفت زده خواهید شد چون آنها خود شما هستند و شما می توانید در زمان پیری، جوانی تان را در فرزندانتان ببینید. روان شناسان معتقدند اگر پسر به هر دلیلی از زندگی در کنار پدر محروم شد حتما یک فرد مذکر مثل یکی از پدربزرگ ها یا اقوام نزدیک تا حدی نقش الگودهی به او را بپذیرد و با ارتباط های منظم و برنامه ریزی شده کمک کند تا رشد روانی کودک یا نوجوان به سلامت انجام شود و همین طور آنها معتقدند حتی وقتی جدایی والدین اتفاق می افتد، پدری که از بقیه طرد شده، ممکن است باز هم بر فرزندان تاثیر مثبت داشته باشد و تماس منظم با والدی که حضانت فرزندان را به عهده ندارد و حفظ روابط خوب با هر دو والد می تواند فرزندان را از اختلالات عاطفی حفظ کند. از نقطه نظر رویکرد اسلامی بحث عاطفه و مهر و ایجاد امنیت روانی در خانواده بیشتر به عهده مادر و اقتدار و رهبری در کنار تامین معاش خانواده وظیفه اصلی پدر است، علاوه بر آن وظیفه فراهم کردن شرایطی ایده آل برای تربیت صحیح فرزندان نیز به عهده پدر است. بنابراین پدر همان طور که مظهر مهر و محبت برای همسرش است از نظر کودک باید مرجع قانون، عدل و انصاف باشد و پناهگاه خوبی برای بچه ها محسوب شود.
نتیجه گیری
با توجه به این که دوران رشد و تربیت بعد از تولد در اسلام به سه مرحله هفت ساله به شرح ذیل تقسیم شده است:
1- دوره سیادت و سروری : این دوره از تولد تا 7 سالگی را در بر می‌گیرد‌. سیادت وسروری این است که کودک باید به اندازه کافی از نظر شخصیتی مورد احترام و مرکز توجه و اهمیت اعضای خانواده باشد.در این هفت سال دنیای کودک دنیای بازی است و در احادیث آمده است که کودک باید در این هفت سال آزاد باشد تا از نظر جسمی و روانی رشد لازم را داشته باشد.
2- دوره اطاعت و فرمانبرداری:این دوره بین سنین 7 تا 14 سالگی است. در احادیث متفاوت ویژگی های اطاعت حرف شنوی و همچنین تعلیم وتادیب برای این مرحله بیان شده است. کودک در این مرحله مطیع و خدمتگزار پدرو مادر است. روحیه اطاعت پیدا می‌کند و این دوره بهترین فرصت برای تعلیم ودانش آموزی و همچنین برای تادیب است.
3- دوره مشورت و هم‌رایی: این دوره نیز از 14 تا 20 سالگی را دربرمی‌گیرد و مصادف با نوجوانی است. در این دوره نوجوان خصوصیت وزیر، هم‌رایی و همراهی با پدر و مادر، یادگیری حلال و حرام و دوره دشمنی و یا دوستی پدر و مادر ذکر شده است. همچنین با توجه به ویژگی یک نوجوان در شرایط 1- هدایت پذیری نوجوانان به عنوان نیرویی لایق 2- استعدادهای بالقوه نوجوانان(زمینه آمادگی وخود سازی)3- نادانی وناپختگی نوجوان.(داشتن نیاز به هدایت وراهنمایی. زیرا تصمیمات آنها بر مبنای احساسات وتمایلات درونی است تا بر اساس تفکر وتعقل)4- دارای دلی رقیق و بافضیلت 5-روحی مالامال از عشق،آرزو و امید 6-دارای قدرت و قوت خستگی ناپذیر 7- پرتلاش، پرهیجان و سرشار از احساسات 8-دارای شورونشاط فراوان برای امور مختلف واحساس بی نیازی و تعلق خاطر
9- الگوپذیری نوجوان و اینکه دنبال کسب شخصیت است، لازم است
تجربه های زیر عملی گردد:
1- بزرگترین حامی و پناهگاه دراین دوران بحرانی خانواده است . اگر والدین نتوانند این وظیفه خود را به درستی انجام دهند به احتمال زیاد فرزندان از حوزه جاذبه خانواده خارج شده و در معرض جذب عوامل محیطی قرار می‌گیرند و چه بسا به سادگی راه انحراف در پیش گیرند 2- بکوشیم فرآیند زندگی فرزندان خود را با فرآیند زندگی خود مقایسه نکنیم بلکه شرایطی را که فرزندان ما در آن قرار دارند به درستی درک کنیم 3-باور کنیم که نوجوان دیگر کودک نیست و زمان وابستگی و اطاعت دوران کودگی سپری شده است و برای برقراری ارتباط با آنها باید از شیوه های متناسب با این دوران استفاده کرد .چرا که اصلی ترین و مهم ترین مساله برقراری همین رابطه است 4- باید بتوانیم رابطه ای صمیمانه با فرزندان خود داشته باشیم. برخوردهای تحکم آمیز و امرونهی های لجاجت برانگیز و رفتارهای تحقیرآمیز ، روابط صمیمانه میان والدین و فرزندان را مختل می‌کند. از طرفی گفتگو کردن، بها دادن به رای نظرآنها و با آنها به گردش رفتن و... به برقراری روابط دوستانه کمک می کند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha