سلامت نیوز: در دیماه سال 1391 بیمارستان روانپزشکی آزادی که عدهای تصور میکردند مخل آسایش افراد محل بوده و بنابر شکایت آنها صورت گرفته است، توسط شهرداری تخریب شد. حال با گذشت 2 سال از آن اتفاق هنوز هم بیماران و پرسنل آن به نتایج رضایتبخشی که بتواند آنها را از این سردرگمی نجات دهد، نرسیدند.
حسین فوده، رئیس بیمارستان روانپزشکی آزادی در گفتگو با روزنامه سپید ضمن بیان خلاصهای از شرح ماجرا، به توضیح دغدغهها و انتظاراتی که وجود داشت، اما جامه عمل پوشانیده نشد، پرداخت. وی گفت: «بیمارستان روانپزشکی آزادی از سال 1364 در محلی واقع در شیخ فضل الله نوری تقاطع محمدعلی جناح بنا شد و به کار خود ادامه داد. در مقطعی که بیمارستان روانپزشکی آزادی بیخردانه تخریب شد، شهرداری گمان نمیکرد که لااقل روزنامهها به این مطالب نپردازند.»
فوده ادامه داد: «بیمارستان روانپزشکی آزادی از نام آشناترین بیمارستانهای خصوصی کشور است که به همت و سرپرستی اینجانب در غرب تهران تاسیس شد. تابلوی بزرگ و آرم زیبای این بیمارستان در حاشیه بزرگراه جناح یکی از تلنگرهایی بود که به مردم تهران یادآوری میکرد که واژه تیمارستان، سالها است که از فرهنگ ادبیات فارسی حذف شده و یک بیمار روانی هم مانند یک بیمار جسمی در بیمارستان تحت مداوا قرار میگیرد و به جامعه بازخواهد گشت. این بیمارستان در برابر سایر بیمارستانهای خصوصی به دلایل مختلف از جمله دریافت تعرفه مناسب از خانواده بیمار، متمایز بود.»
وی در مورد جریان تخریب بیمارستان خاطرنشان کرد:«این بیمارستان در یکی از روزهای دیماه سال 1391 به وسیله شهرداری تهران و در راستای تکمیل پل روگذر جناح تخریب شده و بعد محلی برای اسکان بیماران در اختیار سرپرست قرار گرفت. نگارش این مطالب در آن زمان در روزنامه متعدد تهران، چه روزنامه های پزشکی و چه روزنامههای اجتماعی و سیاسی تیتر اول بود. اولین زنگ هشدار را محمد رحمانیان کارگردان فهیم ایرانی در روزنامه شرق زد. مطلبی به نام «راندهشدگان از شارنتون تا آزادی» و بعد نمایشنامهای متاثر از آرش به ساخته بهرام بیضایی در تالار وحدت به مدت 3 شب متوالی گویای احوالات این بیماران بود. ولی چه سود که اتفاق تلخی افتاده و بیمارستانی تخریب شده و بیماران بستری آن را در معرض خطر انداخته است.
اگرچه مقصر این اتفاق هر فردی میتواند باشد، اما به جرات میتوان گفت شهرداری مقصر اصلی است. این در حالی بود که اغلب بیماران خانوادههایشان را از دست داده بودند و در صورت داشتن خانواده نیز، خانوادههایشان قادر به نگهداری آنها در منزل نبودند و عمدتاً به خدمات درمانی و بستری احتیاج داشتند.» رئیس بیمارستان روانپزشکی آزادی تصریح کرد: «اما نکته اینجا است که متأسفانه قبل از اینکه محل مناسبی برای بستری این بیماران در نظر گرفته شود، تخریب صورت گرفته و بیماران آواره بیمارستانهای دیگر شدند و برخی از آنها نیز به خانوادههایشان تحویل داده شدهاند. البته برخی بیماران نیز در مراکز دیگر بستری شدند.»
وی با بیان اینکه شهرداری تهران محل دیگری را در خیابان کاشانی که احتیاج به تعمیرات و ساخت تجهیزات جدید داشته به ازای تخریب بیمارستان آزادی به این بیماران اختصاص داده و برای توسعه و بازسازی آن مجوز صادر کرده است، ادامه داد: «به نظر میرسد تجمع اهالی این منطقه در جلوی شورای شهر تهران و اعتراض به ایجاد این بیمارستان کاملاً بی اساس بوده و این اقدام را مردم انجام ندادند. چنانچه اهالی معترض شده باشند نیز حتماً از سوی مسئولان شهرداری تحریک شده بودند.»
فوده تاکید کرد:« حال حرف بنده این است که مردم ما با بیماران روانی آشنا هستند. در خانواده و بستگان خود حتماً افرادی که به این اختلالات مبتلا هستند را دیدهاند، این بیماران آرام بوده و مشکلی ایجاد نمیکنند و تنها به حمایتهای اجتماعی و عاطفی نیاز دارند. بیمارستانهای خصوصی روانپزشکی هماکنون در مناطق مسکونی وجود دارند و بیمارستانهای دولتی نیز در وسط شهر و همسایه مسکونی و تجاری دارند و هیچ کدام مشکلی برای اهالی ایجاد نکرده است. اگر مردم به ایجاد این بیمارستان اعتراض دارند از آنها دعوت میکنیم از یک بیمارستان روانپزشکی بازدید کنند و از نزدیک مسائلی را که میپندارند مسالهساز است را مشاهده کنند.» وی گفت:« شهرداری تهران بدون دادن اخطار قبلی به تخریب بیمارستان آزادی اقدام کرده است، در حالیکه قرار بوده به مرور کار تخریب را شروع کرده و زمانی که ساختمان جدید آماده بهرهبرداری شد، واگذاری را آغاز کند.»
این روانپزشک گفت:« اما وظیفه فعالان حوزه سلامت روان در برابر این اتفاق چیست؟ روانپزشکانی که در آموزشهای خود توجه به حقوق بیماران را در اولویت قرار میدهند، در برابر چنین اتفاقی سکوت کردند، انجمن روانپزشکان نیز گویا در برخورد با چنین رویدادی شایستگی اظهارنظر را در خود ندیده و هیچ نگفتند. شاید هم پایمال شدن حقوق بیماران را شایسته موضع گیری ندیدند. روانشناسان، انجمنها و سازمان نظام پزشکی، دست روی دست گذاشتند. روانشناسان و روانپزشکان و آنهایی که در گفتار روزمره خود، در سمینارها و در کنگرهها از رعایت حقوق بیمار صحبت میکنند، کجا رفتند؟ نکند بهرغم گفتههای خود بیماران روانپزشکی را انسانهایی شایسته توجه و حقوق انسانی وبرابر با دیگران نمیدانند؟ یک واکنش دربرابر این اتفاق میتواند تلاش برای پیدا کردن مقصر و محکوم کردن آن باشد. لذا برای افرادی که دغدغه سلامت روانی و اجتماعی کشور را دارند، این اتفاق و سکوت جامعه پزشکی و رسانهها میتواند، زنگ خطری را به صدا درآورد، که مدتها است به صدا درامده است. اما انگار گوش شنوایی برای شنیدن پیدا نکرده است.»
وی درادامه خاطرنشان کرد: «در شبی که به ناگاه بولدوزرهایی از طرف شهرداری به سمت بیمارستان روانپزشکی آزادی حرکت کردند، هیچ فردی وساطت نکرد. پلیسی که سر دعوای ساده دو جوان خود را به سرعت میرساند، کاری نکرد. توقع داشتیم از پلیس 110 که آقای محمدباقر قالیباف از مبتکران آن است، درآن شب حرکتی کرده و پاسخی بدهد. به عنوان روانپزشک دراین خصوص صحبتی نمیکنم، چراکه ممکن است، برخی دچار سوءتفاهم شده و تعبیری نادرست داشته باشند.» فوده ضمن پرسش این سوال که پاسخ قانع کننده این مساله چیست؟، ادامه داد: «آیا میتوان شرافت کاری پزشکی را که مورد تایید تمام سازمانها و مردم بوده و تمام مراجعانی که بعداز دوسال بازهم این مجموعه را انتخاب میکنند، زیر سوال برد؟ جا دارد که به دکتر قالیباف بگویم، چنانچه بیمارستانی در همان محل سابق بنا شود، هیچ اتفاقی نخواهد افتاد، از طرف دیگر نامی ماندگارتر از نامی که در پس شخصیت ایشان وجود دارد، خواهد ماند.»
فوده بیان کرد:« سوال اینجا است که بین انسانی که مبتلا به سرطان است و یک بیمار روانی چه تفاوتی وجود دارد؟ چطورهرکاری که شایسته است و ازتوان هر سازمانی بربیاید، برای آنها انجام میشود، اما یک بیمار با اختلالات روانی همیشه محروم میماند؟ چرا آنها را همیشه به نقاط دور کوچ میدهند؟»
وی در پایان گفت: «درخواست ما احقاق حق و پاسخ به این سوال است که کجای این مملکت نوشته شده است که بیمارستان روانپزشکی نباید در شهر ساخته شود و به فعالیت خود ادامه دهد؟»
نظر شما