سلامت نیوز: اخیرا شاهد احداث دو سد در استان فارس بودهام که رودخانههایی اگرچه کمآب ولی دائما آبدار ساخته شده و به بهرهبرداری رسیدهاند. با وجود داشتن حقابه زیستمحیطی و آبدار بودن رودخانهها در بالادست، هر دو رودخانه در پاییندست سد کاملا خشک بودهاند.
به گزارش سلامت نیوز، ابراهیم شاهقاسمی- استاد دانشگاه تهران در روزنامه فرهیختگان نوشت: به طور کلی بخشی از طرفداران محیطزیست که مخالف سدسازی هستند، عموما خسارتهای وارده به محیطزیست طبیعی، انسانی، فیزیکی، میراث فرهنگی و باستانشناسی، برهمخوردن چرخه هیدرولوژیکی، تهدید حیات آبزیان، خشک شدن دریاچهها اعم از دریاچههای با آب شور و شیرین و موارد مشابه را از ایرادات اساسی سدسازی میدانند.
طرفداران مقوله سدسازی، مواردی ازقبیل افزایش قدرت تنظیم جریان آب رودخانهها، تامین آب موردنیاز شرب، صنعت و کشاورزی، کنترل و مهار سیلابهای مخرب ناشی از طغیان رودخانهها، تولید انرژی پاک و بدون هرگونه آلایندههای زیستمحیطی، رشد و توسعه منطقهای به ویژه از نظر اقتصادی و اجتماعی، ایجاد جاذبههای گردشگری و نظایر آنها را از اهداف اساسی سدسازی میدانند.
باید دید که در گذر زمان تجربه جهانی درباره موضوع سدسازی چگونه بوده است؟ در کشورهای پیشرفته و پیشرو در این زمینه، مقوله سدسازی در دهه 70 میلادی به اوج خود رسید و سپس روند نزولی به خود گرفت. محتملترین دلیل شکلگیری روند نزولی، نه فقط به دلیل زیستمحیطی که ناشی از این واقعیت است که تا این تاریخ جایگاههای مناسب و با دردسرهای کمتر در ارتباط با اجرای عملیات سدسازی شناسایی و فرآیند اجرا در آنها تکمیل شده است. در مجموع حدود 32 درصد از سدهایی که هماکنون در دست بهرهبرداری هستند، در آمریکای شمالی و 19 درصد آنها در اروپا واقع شدهاند. این بدین معناست که این کشورها چندین دهه قبل از ما شروع کرده و حجم قابلتوجهی از منابع سطحی خود را در چارچوب اهداف ذکرشده ذخیره کردهاند. در این ارتباط کشورهای آمریکا، چین و کشورهای اروپایی، موقعیت ممتاز را دارند.
تاریخچه سد پارسیان یا گورک به سالهای 1370 تا 1373 برمیگردد. مهندسین مشاور تهران سحاب تحت مدیریت اینجانب، قراردادی را با سازمان آب منطقهای فارس (در آن مقطع زمانی فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد) تحت عنوان «مطالعه بندهای کوتاه انحرافی روی رودخانههای زهره و مارون در حوزه جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد» منعقد کرد. بنابراین در خارج از مرزهای جغرافیایی استان کهگیلویه و بویراحمد و آن هم نه سدی از نوع کوتاه انحرافی بلکه مطالعه سدی ذخیرهای را به کمک کارشناسانی که در این پروژه مشغول بودند، آغاز کردیم. کار جستوجو برای جایگاهی مناسب به منظور ذخیرهسازی آب هم روی نقشههای توپوگرافی و هم با گشتزنی و مراجعه به مکانهای موردنظر برای تامین آب اراضی دشتهای رستم، فهلیان، جاوید و... پیگیری و گزینههای مختلفی روی سرشاخههای شور و شیرین فهلیان مطالعه شد. حتی موضوع انتقال بینحوضهای و ازجمله انتقال از سرشاخههای کارون، (رودخانه بشار) با احداث سد تنگ سرخ و انتقال آب به «صحرای دار» و از آنجا به «تنگه گویم» در مجاورت روستای جوزاربکش مطالعه شد تا به این شکل از طریق شاخه شیرین وارد رودخانه فهلیان شود. (طرحی که هماکنون برای تامین آب درازمدت شیراز و شهرکهای اطراف آن مطرح است و در این طرح به جای انتقال آب رودخانه بشار به سمت جنوب و شهرستان ممسنی، قرار است به سمت شمال و رودخانه کر و در نهایت سد درودزن هدایت شود. سد تنگ سرخ پیشنهادی هماکنون در دست اجراست، اگرچه با موانعی اجتماعی دست به گریبان است).
هدف اولیه از اجرای این طرح عبارتست از تامین آب کشاورزی بخشهایی از دشتهای حاشیه رودخانه فهلیان در شهرستانهای ممسنی و رستم ازجمله دشت فهلیان، مصیری، دشت رزم و... تامین نیاز آبی صنایع و تولید انرژی برقابی.
روی رودخانه زهره (رودخانه فهلیان پس از تلاقی با رودخانه تنگ شیو یا تنگ بریم در پاییندست توتستان به نام زهره معروف است. همین رودخانه پس از اتصال به رودخانه خیرآباد و در دشت هندیجان قبل از تخلیه به خلیج فارس به نام رودخانه هندیجان معروف است)، سد بزرگ دیگری نیز به نام چمشیر در دست اجراست که در بخش مهندسی مشاور کارفرما، مدیریت آن با اینجانب است.
هدف اولیه این طرح نیز به غیر از کنترل سیلاب و انرژی برقابی به میزان حدود 500 گیگاوات ساعت در سال تامین آب حدود 110 هزار هکتار اراضی در دشتهای استان خوزستان و استان بوشهر است. از مجموع 110 هزار هکتار، قرار بوده است که 40 هزار هکتار آن در استان بوشهر و 70 هزار هکتار در استان خوزستان در نظر گرفته شود. به نظر میرسد به دلیل اراضی مرغوب و شرایط اقلیمی مناسب و سادهتر بودن موضوع انتقال آب به دشتهای خوزستان، تلاش میشود از سهم استان بوشهر کاسته شده و سهم خوزستان افزایش یابد که این موضوع حاوی نکات جدی و هشداردهنده است. بدین معنا که امکان استفاده از قطرهقطره آب این رودخانه در پاییندست فراهم است و هرگونه تعلل و تسامح در این باب میتواند در فرآیند تصمیمگیری در امر تخصیص منابع توسط وزارت نیرو به گونهای رقم بخورد که تغییر روند آن در آینده امکانپذیر نباشد.
[quote-right] اگر در بعضی از کشورهای پیشرفته، امروزه کمتر سد ساخته میشود لزوما به خاطر خسارتهای ناشی از سدسازی نیست. سدسازی به خودی خود و با حفظ اصول و ضوابط مربوطه نه تنها مخرب محیطزیست نیست بلکه کمک حال حفظ محیطزیست است. موضوع این است که شرایط مناسب برای ساخت سد را نمیتوان ایجاد کرد بلکه باید به طور طبیعی وجود داشته باشد.[/quote-right]
سازمان آب منطقهای فارس، در چند سال گذشته و به خصوص در سالهای پس از انقلاب، متولی ساخت تعداد قابلتوجهی سدهای ذخیرهای بوده است. به جرات میتوان ادعا کرد از نظر اولویتبندی، ساخت سدی روی رودخانه فهلیان برای تامین آب بهنگام اراضی حاصلخیز دشتهای رستم، فهلیان، جاوید و... از بسیاری از سدهای اجراشده یا در دست اجرا در سطح استان از اولویت بالاتری برخوردار بوده است. رودخانه فهلیان اگر زمانی با جریان پایه خود میتوانست آب موردنیاز این اراضی را جدا از درگیریهای متعدد و نزاعهای دستهجمعی بین بالادستیها و پاییندستیها کم و بیش تامین کند، سالهاست که به دلیل افزایش جمعیت و گسترش فعالیتهای کشاورزی و صنعتی در سرشاخهها، از رمق افتاده و به هیچ شکلی توان تامین آب این اراضی را ندارد. ذخیره کردن سیلابهای این رودخانه که در مواردی منشاء خسارات قابلتوجهی در پاییندست نیز بوده است، از طریق احداث سد پارسیان جزء ضروریترین نیازهای منطقه است.
اراضی آبخور رودخانه فهلیان از دیدگاههای مختلف، جزء اراضی مرغوب منطقه است. تامین آب بهنگام این اراضی و تکمیل سامانههای انتقال آب، قطعا سبب ارتقای فعالیتهای کشاورزی و احتمالا صنایع وابسته خواهد شد که این خود میتوانند سبب رونق کسب و کار در منطقه شود. با اجرای سد، سرمایه قابلتوجهی وارد منطقه میشود که میتواند حین اجرا زمینه اشتغال را فراهم آورده و پس از تکمیل، در نظام بهرهبرداری از آن تعدادی از جوانان منطقه به کار گرفته شوند.
بدیهی است همانند سایر فعالیتها و پروژههای عمرانی، اجرای پروژهای از این نوع میتواند اثرات جانبی ناخوشایندی را نیز داشته باشد. ولی آنچه به اختصار میتوان گفت این است که دوران سدسازی در دنیا سپری نشده است. اگر در بعضی از کشورهای پیشرفته، امروزه کمتر سد ساخته میشود لزوما به خاطر خسارتهای ناشی از سدسازی نیست. سدسازی به خودی خود و با حفظ اصول و ضوابط مربوطه نه تنها مخرب محیطزیست نیست بلکه کمک حال حفظ محیطزیست است. موضوع این است که شرایط مناسب برای ساخت سد را نمیتوان ایجاد کرد بلکه باید به طور طبیعی وجود داشته باشد.
در هر کشوری تعداد جایگاههای مناسب برای سدسازی، محدود است. کشورهای پیشرفته تقریبا تمامی این جایگاهها را شناسایی کرده و در آنها سد ساختهاند و به شکل اصولی از منابع ایجادشده به عنوان ثروت ملی استفاده میکنند.
انرژی برقابی امروزه یکی از سالمترین و بهترین شکل تولید انرژی پاک از نظر حفظ محیطزیست است. کافی است با اندکی دقت، مقایسهای بین تولید انرژی با این روش و روشهای دیگر نظیر نیروگاههای ساختهشده برمبنای سوخت فسیلی یا حتی اتمی صورت گیرد تا خطرات زیستمحیطی این گزینهها روشن شود.
درست است که در گذشته تعدادی از سدها نیز اثرات مخرب زیستمحیطی را سبب شدهاند و به همین دلیل باید نسبت به تخریب آنها البته با توجه ویژه به اثرات ثانویه تخریبشان بر محیطزیست اقدام کرد ولی این به معنای مخرببودن صنعت سدسازی نیست. مگر در بالادست «دریاچه پریشان» در شهرستان کازرون، به عنوان یکی از دریاچههای آب شور کشور سدی ساخته شده است که امروزه شاهد خشک شدن آن هستیم. همینطور باتلاق دشت ارژن و بیشهزارهای سرسبز آن که امروز در حال خشک شدن هستند.
عدهای تصور میکنند تنها عامل خشک شدن دریاچه ارومیه، ساخت سدهای بالادست آن است در حالی که از اثرات مخرب حفر تعداد بسیار زیادی چاههای برداشت آب از منابع زیرزمینی و پایین انداختن تر از سطح آب در مجاور این دریاچه کمتر صحبت میشود. در منطقه پاییندست رودخانه فهلیان در شهرستان رستم و به خصوص دشت رستم یک بدون اینکه سدی ساخته شده باشد، تغییرات فاحش زیست محیطی نسبت به حدود 50 سال قبل موضوعی قابلرویت است. باتلاقها، بیشهزارها، چشمهسارهای واقع در این دشت و به تبع آنها، انواع و اقسام حیوانات اهلی و جانوران وحشی، پرندگان متنوع خشکی و آبی، انواع ماهیها در جویبارها و بیشهزارهای این دشت فقط در خاطرهها باقی ماندهاند. پرواضح است که در این زمینه نیز همانند دیگر زمینهها مثالهای متعددی را میتوان ارائه کرد که تخریب زیست محیط آنها هیچ ارتباطی با موضوع سدسازی نداشتهاند.
موضوع تخریب و نابود کردن جنگلهای منطقه «دشمن زیاری» از موضوعاتی است که دل هر بینندهای را که دانشی حداقل از مسائل آب و خاک و محیطزیست داشته باشد به درد میآورد. جنگل را نابود کردهاند و در مقابل چشم مسئولان شهرستان در شیبهای حدود 45 درجه و بالاتر و در امتداد شیب، زمین عاریشده از پوشش گیاهی را شخم میزنند تا به اصطلاح در آن گندم کشت کنند. زمینهایی که با توجه به جنس خاک آنها از فرسایشپذیری بسیار بالایی برخوردارند.
بدیهی است که با هر بارش حجم عظیمی از این خاک شسته شده و راهی رودخانه میشود. نتیجه هر بار عبور کردن از این جاده هجوم تنش عصبی وحشتناکی است که تا ساعتها ادامه دارد و چراهای متعددی که متاسفانه بیپاسخ میمانند. این وضع بسیار تاسفبار نیز نباید مانعی بر سر راه ساخت سد پارسیان باشد بلکه باید با برخورد اصولی و اعمال روشهای صحیح آبخیزداری از وقوع بیشتر این پدیده مخرب جلوگیری کرد. منتفی کردن ساخت سد پارسیان به دلیل وضع اسفبار مراتع طبیعی بالادست آن به معنی تایید وضع موجود و تسلیم در برابر آن است. حتی در شرایط بدون ساخت سد پارسیان نیز مسئولان باید ضمن جلوگیری از ادامه این وضع، هر چه سریعتر با اجرای روشهای مختلف آبخیزداری، این مشکل را سامان دهند.
اکنون که شرایط خوشبختانه بهگونهای رقم خورده است که شرکت توسعه منابع آب و نیروی ایران (شرکت آب و نیرو) بهعنوان بزرگترین و مقتدرترین شرکت سازنده سدهای چندمنظوره وابسته به وزارت نیرو، متولی اجرای این سد شده است، باید از این فرصت استثنایی حداکثر بهرهبرداری را کرد.
نظر شما