سه‌شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۸

بسیاری از دستفروشان خیابانی نیز بساط خود را از جلوی چشم ماموران شهرداری برچیده اند و جایی بهتر از این بازاراهای زیرزمینی نیافته اند. جایی که تنها با یک فرار و گریز مناسب از دست ماموران مترو، می توانند خود را به واگن های خنک در تابستان یا گرم در زمستان برسانند و به کار و کاسبی خود بپردازند.

سلامت نیوز:بسیاری از دستفروشان خیابانی نیز بساط خود را از جلوی چشم ماموران شهرداری برچیده اند و جایی بهتر از این بازاراهای زیرزمینی نیافته اند. جایی که تنها با یک فرار و گریز مناسب از دست ماموران مترو، می توانند خود را به واگن های خنک در تابستان یا گرم در زمستان برسانند و به کار و کاسبی خود بپردازند.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ابتکار نوشت: می گویند که ایرانی ها، بزرگترین بازار زیرزمینی را دارند که از آن به عنوان مترو استفاده می کنند. پربیراه نگفته اند. از این سو به آن سو می روند و می آیند و جنس های خود را به معرض نمایش و فروش می گذارند این فروشندگان زیرزمینی. از سال های سال، تقریبا همزمان با تولد مترو بود که این فروشندگان هم متولد شدند و پا به بازار متحرک در زیرزمین گذاشتند. بازاری که مشتریان خود را در هر ایستگاه سوار و پیاده می کند و فروشندگان می توانند دکان خود را از این ایستگاه به آن ایستگاه تغییر دهند. حکایت جالبی است، ماراتون برای یک روز کاری. سه، دو، یک و کار آغاز می شود. در کناری نشسته است. کیسه سیاه خود را در مقابل پای خود قرار داده است. ماسک سفید را برای یک لحظه از صورت خود برمی دارد. دستی به سر و صورت خود می کشد. سرش را به دیوار تکیه می دهد. قطار به سکو وارد می شود. «ایستگاه نواب... مسافرین محترم با توجه به تابلوی راهنما، مسیر خود را انتخاب کنید!» مسیرش انتخاب شده است. ورود به واگن بانوان. ماسک را روی صورتش می زند. تا زیر چشمانش و با صدایی که هنوز جا نیفتاده، شروع به معرفی اجناس خود می کند.


عادت به مرور زمان
تن صداهای شان و حتی معرفی جنس های شان، به یکدیگر شباهت دارد. اکثرا با مطلع «خانم های گلم» حرف خود را آغاز می کنند و همین کلام شاید توجه مسافران را به خود جلب می کند. مسافرانی که هنوز یا از خواب صبحگاه کاملا بیدار نشده اند یا در فکر کار روزانه شان هستند و حوصله رفت و آمدهای پر سر و صدای آنها را ندارند. مریم، 22 سال سن دارد. وی دانشجوی رشته شیمی است. از شهرکرد آمده و در تهران زندگی دانشجویی خود را آغاز کرده است. وقتی که به او نگاه می کنی، انواع و اقسام آویزهای زینتی را می بینی که به خود آویخته است. وی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار می گوید: اول این کار برایم خیلی سخت بود. اما رفته رفته به آن عادت کردم. کاری که علیرغم میل باطنیم بود. هر لحظه احساس می کردم که ممکن است یکی از همدانشگاهی هایم مرا ببیند. ولی به مرور زمان خجالت را گذاشتم کنار. الان هم ماسک را برای این روی صورتم می گذارم که کسی مرا نبیند و نشناسد.

رفت و آمدهای اعتراضی
زهرا، 38 سال دارد. وی سرپرست خانوار است. ابتدا از صحبت کردن سرباز می زند. فکر می کند که از شهرداری مامور هستی برای اینکه به قول خودش، کار و کاسبی اش را کساد کنی. وقتی اعتمادش را جلب می کنی، می گوید: این کار را نکنم، چه کار کنم؟ آیا به من موقعیتی برای پول درآوردن می دهند؟ من دو دختر مدرسه ای و یک دختر دانشگاهی دارم. همسرم هم فوت شده است. شما به من بگویید که چه کار کنم؟ البته ناگفته نماند که پای آقایان فروشنده هم به واگن های مردانه باز شده است. گهگاهی هم گریزی به واگن بانوان می زنند. اما چیزی که چهره این ایستگاه ها و واگن ها را زشت می کند، رفت و آمدهای نامنظم فروشندگان مترو در میان مسافران است. در زمانی که هوا گرم است یا با خستگی از سر کار برگردید، بهتر می توانید به این منظر پی ببرید. رفت و آمدهایی که گاهی اعتراض مسافران را در پی دارد.

ظهور فروشندگان زیرزمینی
زمان ظهور و بروز این فروشندگان زیرزمینی، از دانشجویانی بود که از شهرستان برای تحصیل به تهران آمده بودند. کارهای دستی خود را درست می کردند و چه جایی بهتر از اینجا. نه اجاره دارد و نه سرقفلی. راحت می توانند هر زمانی که بخواهند بروند و بیایند و بفروشند و امرار معاش کنند. اما نکته ای که خود فروشندگان مترو نیز بر آن تاکید دارند، رد و بدل شدن مواد مخدر در میان اجناس فروشندگان است. فروشندگانی که خط بطلانی بر حضور و امرار معاش دیگران می کشند. مشتریان خود را در میان دختران جوان پیدا می کنند و برای خود کسب درآمد می کنند. مهناز، لوازم آرایش می فروشد. 30 سال بیشتر سن ندارد. صورت خود را با انواع و اقسام لوازم آرایشی که با خود همراه دارد، آراسته و به هر یک از مشتریان خود، لوازم خود را استفاده می کند و بلافاصله برای جلب اعتماد مشتریان می گوید: ببینید، خودم هم از آن استفاده کرده ام. وی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی روزنامه ابتکار در مورد فروشندگان مواد فروش می گوید: خدا از آنها نگذرد. حضـــور این فروشندگان باعث شد، به حضور بسیاری از ما اعتراض کنند. ماموران مترو، گاهی از ورود ما جلوگیری می کنند و انگار دزد گرفته باشند، وسایل مان را ضبط می کنند. اینجا بدون دادن اجاره کار می کنم. هر جایی که بخواهم بروم، باید کلی اجاره جا می دادم.

توجیه نامناسب یک حضور
تمام اینها نمی تواند توجیه مناسبی بر حضور فروشندگان مترو باشد. فروشندگانی که پای متکدیان را نیز به این وسیله حمل و نقل عمومی باز کرده است. باید کیف و وسایل خود را چهارچشمی بپایی که خدای ناکرده، سرقتی صورت نگیرد. این روزها هم پای بسیاری از اصناف دیگر! به این بازارها باز شده است. سوراخ کردن گوش – که مشخص نیست، بهداشتی است یا غیر بهداشتی- نیز بازار خود را در دل بزرگ ترین بازار زیرزمینی باز کرده است. کف بینی و رمالی که دیگر خوراک این جاهاست. جایی که جماعتی از زنان دور هم جمع آمده باشند و سرشان درد بکند برای این دغدغه ها. احتمالا در آینده ای نه چندان دور، شاهد ظهور و بروز جگرکی دایی جان، زایمان به روش طبیعی و سزارین قمر خانم و آش و حلیم مش رجب خواهیم بود. اصنافی که با حضورشان، سر و صدای آزاردهنده، رفت و آمدهای مزاحم و غیره و غیره را به مشتریان هدیه می دهند.


کوچی به زیر زمین
بسیاری از دستفروشان خیابانی نیز بساط خود را از جلوی چشم ماموران شهرداری برچیده اند و جایی بهتر از این بازاراهای زیرزمینی نیافته اند. جایی که تنها با یک فرار و گریز مناسب از دست ماموران مترو، می توانند خود را به واگن های خنک در تابستان یا گرم در زمستان برسانند و به کار و کاسبی خود بپردازند. با این حجم ورود فروشندگان، جایی برای راهکار نمانده است. تنها راهی که می توان، کمی از این آزار و اذیت ها کاست، ایجاد بازارهای زیرزمینی – مثل بازارهای چند شنبه بازار که در گوشه و کنار شهر دیده می شود- است. اما شاید برپایی این بازارچه ها، نیز مزاحمتی برای این فروشندگان که به راحتی ورود و به سهولت خروج عادت کرده اند، ایجاد کند! مزاحمتی از جمله باز و بسته کردن غرفه ها و حضور مداوم آنها به وجود آورد. آیا به واقع می توان راهکاری برای سر و سامان دادن به این فروشندگان دستفروش پیدا کرد؟

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • مهسا ۱۱:۴۶ - ۱۳۹۴/۱۲/۰۶
    0 0
    یک دستفروش توی میدان هفت حوض درآمد ماهانش 4 برابر یک کارمنده برای همین دستفروشی اینقدر زیاد شده