چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۶:۵۴
کد خبر: 156581

از 50 سال پیش تاکنون شش میلیون هکتار از اراضی جنگلی سرزمینمان را به دست خودمان نابود کرده‌ایم، یعنی سالانه نزدیک به یکصد هزار هکتار نابودی جنگل و 50 هزار هکتار بیابان‌زایی. آن‌طور که رییس انجمن جنگلبانی کشور می‌گوید در این مدت همچنین 149 هزار و 350 هکتار از جنگل‌های انبوه شمال کشور از بین رفته، دود شده و به هوا رفته است، به عبارت دیگر به طور متوسط سالانه دو هزار و 867 هکتار. جنگل؛ این حجم سبز روز‌‌به‌روز کوچک‌تر می‌شود و برای نجات آن و حفظ میراث به جا مانده باید زودتر بجنبیم که ادامه این روند در تخریب، تهدید زندگی است.

سلامت نیوز: از 50 سال پیش تاکنون شش میلیون هکتار از اراضی جنگلی سرزمینمان را به دست خودمان نابود کرده‌ایم، یعنی سالانه نزدیک به یکصد هزار هکتار نابودی جنگل و 50 هزار هکتار بیابان‌زایی. آن‌طور که رییس انجمن جنگلبانی کشور می‌گوید در این مدت همچنین 149 هزار و 350 هکتار از جنگل‌های انبوه شمال کشور از بین رفته، دود شده و به هوا رفته است، به عبارت دیگر به طور متوسط سالانه دو هزار و 867 هکتار. جنگل؛ این حجم سبز روز‌‌به‌روز کوچک‌تر می‌شود و برای نجات آن و حفظ میراث به جا مانده باید زودتر بجنبیم که ادامه این روند در تخریب، تهدید زندگی است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت نوشت: سال‌هاست با توسعه شهرها، آتش‌سوزی‌، قاچاق چوب و تغییر کاربری جنگل‌ها کمر به قتل درختان بسته‌ایم اما سیل ویرانگر اخیر تهران و کرج، بار دیگر نگاه‌ها را به سمت جنگل‌ها که در نابودی شتاب گرفته‌اند، جلب کرد. با نابودی 30 درصد از جنگل‌های کشور در نیم‌قرن گذشته، بعید نبود که طبیعت، خود این خسارت را جبران کند؛ باران‌ها به سیل بدل شدند و کشتند و نابود کردند.

از 50 سال پیش تاکنون شش میلیون هکتار از اراضی جنگلی سرزمینمان را به دست خودمان نابود کرده‌ایم، یعنی سالانه نزدیک به یکصد هزار هکتار نابودی جنگل و 50 هزار هکتار بیابان‌زایی. آن‌طور که رییس انجمن جنگلبانی کشور می‌گوید در این مدت همچنین 149 هزار و 350 هکتار از جنگل‌های انبوه شمال کشور از بین رفته، دود شده و به هوا رفته است، به عبارت دیگر به طور متوسط سالانه دو هزار و 867 هکتار. جنگل؛ این حجم سبز روز‌‌به‌روز کوچک‌تر می‌شود و برای نجات آن و حفظ میراث به جا مانده باید زودتر بجنبیم که ادامه این روند در تخریب، تهدید زندگی است.
به گفته هادی کیادلیری، رییس انجمن جنگلبانی ایران از بین رفتن جنگل‌ها چندین دلیل عمده دارد: «مدیریت ضعیف در سازمان‌ها و ارگان‌ها، سدسازی، کشاورزی و چرای بی‌رویه دام به نابودی جنگل‌ها دامن زده است. عدم توسعه‌یافتگی در این رابطه مساله مهمی است چرا که مردم در سبک زندگی خود به جنگل وابسته هستند و خواسته و ناخواسته آن را تخریب می‌کنند.»
او موانع قانونی که به نابودی جنگل‌ها می‌انجامد را برمی‌شمرد: «ضعف قانونی یکی از مشکلات است. قوانینی داریم که کارایی ندارند و راه را برای افراد فرصت‌طلب برای سوء‌استفاده از این منابع- که سهم همه انسان‌هاست- باز کرده است.»
کیادلیری به این مساله اشاره می‌کند که مسایل فنی اشتباهی وجود دارد که باید اصلاح شود: «بهره‌برداری روستایی، بهره‌برداری تجاری و بهره‌برداری از معادن هم از جمله مشکلات ماست و در کنار تمام اینها، نظارت درستی نداریم که سرعت نابودی جنگل‌ها را کم کند یا آنچه باقی‌مانده را به درستی حفاظت کند.»
به گفته رییس سازمان جنگل‌ها مشکل زمانی بزرگ‌تر می‌شود که به همه این عوامل، تغییر اقلیم هم اضافه شود و این عوامل دست به دست هم در کنار عدم نظارت میراث طبیعی باقیمانده را نیست و نابود کنند.


هر دو ارگان مسوول، ضعیفند
در حال حاضر سازمان حفاظت محیط‌زیست و سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری دو ارگان مهمی هستند که در حفاظت جنگل‌ها مسوولند. با این حال رییس سازمان جنگل‌ها متولیان این امر را به لحاظ امکانات ضعیف می‌داند و به «جهان‌صنعت» می‌گوید: «در حال حاضر دو متولی که قدرت چندانی ندارند با وزارتخانه‌هایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم از این منابع بهره‌برداری می‌کنند (وزارتخانه‌های صنعت، معدن و تجارت، نفت و نیرو) برای جلوگیری از این تخریب درگیرند و زور این سازمان‌ها به وزارتخانه‌ها نمی‌رسد.»
او اضافه می‌کند: «علاوه بر این هر دو سازمان مسوول از بابت بودجه هم در مضیقه‌اند. این سازمان‌ها که بودجه‌شان یک صدم درصد بودجه کشور هم نمی‌شود در شرایطی که 83 درصد از کشور را منابع طبیعی تشکیل می‌دهد، چطور می‌توانند به درستی نظارت و مدیریت کنند.
کیادلیری به مساله نبود کارشناس در این دو سازمان اشاره می‌کند: «سازمان حفاظت محیط‌زیست نه اعتبارات دارد و نه کارشناس، با این شرایط چطور می‌تواند نظارت کند؟ در این شرایط است که این سازمان زمانی از مشکلات حرف می‌زند که تمام مردم هم از آن باخبرند. وقتی کارشناس وجود ندارد، سازمان هم شاخص و معیار لازم را ندارد و زبانش زبان عوام است.


برای ارگان‌های مسوول وظیفه‌ای تعریف نشده
به گفته رییس انجمن جنگلبانی ایران، در کنار این ضعف‌ها برای ارگان‌های دیگر هم وظیفه‌ای تعریف نشده است: «عده کثیری از چوب درختان به عنوان سوخت استفاده می‌کنند و این وزارت نفت است که وظیفه دارد سوخت آنها را تامین کند تا به جنگل دست‌درازی نکنند. دو برابر ظرفیت جنگل‌ها و مراتع زاگرس دام در این مناطق تعلیف می‌شود و وقتی اعتراض می‌کنیم مشکل اشتغالزایی را مطرح می‌کنند اما مگر وزارت کار و تعاون مسوول چنین کاری نیست؟ یا اینکه وقتی وزارت نیرو برای اجرای پروژه‌هایش مجوز تخریب می‌دهد، چه کسی مسوول است؟»
او ادامه می‌دهد: «فقط این دو سازمان را نقد می‌کنیم در حالی که اگر انصاف به خرج دهیم، مجموعه این مشکلات و مدیریت‌های غلط است که به نابودی جنگل‌ها و به دنبال آن به بروز پدیده‌های گرد‌وغبار و خشکسالی می‌انجامد. امروز گرد‌وغبار و خشکسالی مسایلی هستند که در اولویت قرار گرفته‌اند. وقتی چنین مسایلی به عنوان اولویت تعریف می‌شود یعنی وضعیت بحرانی است.


کار از کار گذشته است
آن‌طور که کیادلیری می‌گوید، سالانه نزدیک به سه هزار هکتار جنگل به صورت سطحی از بین می‌رود و علاوه بر این موجودی جنگل‌ها هم کاهش محسوسی پیدا کرده به طوری که در آینده نزدیک جنگل‌های زاگرس بیابان خواهد شد. وی هشدار می‌دهد و می‌گوید: «با ادامه این روند در 20 سال آینده، جنگل‌های انبوه شمال کشور هم بیابان خواهد شد.»
او می‌گوید: «جنگل‌های شمال همین حالا هم نابودشده است. فقط درخت مانده اما جنگل فقط درخت نیست. از جنگل فقط پوشش سبزش مانده و از حیات‌وحش خبری نیست و گونه‌های کلیدی و ارزشمندمان نابود شده‌اند. از گونه شمشاد که 70 هزار هکتار بود، فقط در چند سال اخیر 40 هزار هکتار نابود شد که در این صورت در آینده با پدیده «درون فروپاشی» مواجه خواهیم شد.»


در احیا موفق نبودیم
در سال‌های اخیر در نابودی جنگل‌ها چنان سرعت گرفتیم که از احیای آن‌جا ماندیم. رییس انجمن جنگلبانی ایران معتقد است که در احیای جنگل‌ها به هیچ‌وجه موفق نبوده‌ایم: «به ازای هر هکتار جنگلی که از بین می‌رود باید 200 برابر جنگل کاری کرد چطور می‌شود از بین بردن یک زیستگاه را که شامل عناصر بسیاری می‌شود را با کاشت چند درخت جبران کرد؟ تاکید می‌کنم که درختکاری فقط کاشت درخت نیست.»


به گفته او، تنها در طول پنج سال اخیر یک میلیون هکتار از جنگل‌های زاگرس از بین رفته است و صحبت از احیا فقط یک شوخی است. «برای خروج از این وضعیت بحرانی از سازمان حفاظت محیط‌زیست انتظار نظارت واقعی داریم. می‌گویند برای بهره‌برداری از معادن مجوز نمی‌دهند اما این همه معدن چطور در حال کارند؟ یا اینکه سدسازی را نقد می‌کنند اما چرا جلوی آن را نمی‌گیرند؟ سازمان محیط‌زیست می‌گوید با احداث سد شفارود مخالف است اما عملا کاری نمی‌کند. به نظر می‌آید که سازمان‌های مسوول به جای نظارت، فقط نظاره‌گرند و شعار می‌دهند.»


کیادلیری ادامه می‌دهد: «مردم قضاوت واقعی خواهند کرد. آنها عملکرد ارگان‌ها را می‌بینند. چطور می‌توان گفت که تمام بهره‌برداری‌ها از منابع بدون مجوز انجام می‌شود؟ زباله‌ها را همچنان در جنگل تخلیه می‌کنند، چه کسی باید نظارت کند؟ آیا مجوزی دارند که به این کار پایان نمی‌دهند؟ اگر معادن بدون مجوز فعالیت می‌کنند، پس چرا جلوی آنها گرفته نمی‌شود؟ واگذاری عرصه‌ها و ساخت‌وسازهای غیرمجاز در جنگل‌ها تاکی ادامه دارد؟ وضعیت به حدی رسیده که جنگل‌ها به بنگاه زمین تبدیل شده است و در شمال کشور مردم نه دسترسی به جنگل دارند و نه به ساحل چراکه در هر دو سوی ساخت‌و‌ساز انجام می‌شود. باید پرسید که در این شرایط سازمان‌های حفاظت محیط‌زیست و جنگل، مراتع و آبخیزداری چه می‌کنند؟»


او در پایان به بیان راهکارها می‌پردازد و می‌گوید: «آنچه شکستنی بود شکسته است اما حالا راهکار در این است که در این مورد برای تمام ارگان‌ها وظیفه‌ای تعیین شود، یعنی ساختارها ترمیم شوند. علاوه بر این ظرفیت‌های قانونی در نظر گرفته شود. همچنین نظارت درست انجام شود و از سیاست کلان گرفته تا خرد به این مهم توجه داشته باشند. همچنین دولت هم برنامه تعیین شده خود را با قاعده درست عملی کند چراکه هر برنامه‌ای بدون قاعده ویران‌کننده است.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha