«گروه سنی ٢٦ تا ٣٦ سال بیشترین میزان مراجعه را به ما داشته‌اند. از میان ١٥٠ نفر مراجع ما ٧٩ نفر آقا بوده‌اند و از این بین ٨٩ نفر افرادی بودند كه متاهل بودند و ٦٧ نفر از آنها به دلیل مشكلاتی كه با همسران‌شان داشته‌اند به ما مراجعه كرده‌اند. ٥٦ نفر از این ١٥٠ نفر در مقطع كارشناسی تحصیل كرده‌اند و ١٦ نفر در مقطع كارشناسی ارشد. بیشترین آمار شاغلین مربوط به مشاغل آزاد بود كه ٤٢ نفر را شامل می‌شد و ٢٦ نفر از خانم‌های مراجعه‌كننده خانم خانه‌دار، از میان مراجعین ٩٥ نفر از محلات اطراف مركز مراجعه كرده بودند. جالب است كه از بین این ١٥٠ نفر فقط چهار نفر فرزند طلاق بوده‌اند، ما به این نتیجه می‌رسیم كه طلاق به خودی خود باعث پرخاشگری فرد نمی‌شود» اینها را خانم رهنما، مدیر مركز كنترل خشم تهران می‌گوید؛ مركزی كه فعالیتش را دی ماه سال گذشته در ساختمانی در پارك آزادگان شروع كرد و حالا به محلی حوالی چهارراه قصر منتقل شده است.

سلامت نیوز: «گروه سنی ٢٦ تا ٣٦ سال بیشترین میزان مراجعه را به ما داشته‌اند. از میان ١٥٠ نفر مراجع ما ٧٩ نفر آقا بوده‌اند و از این بین ٨٩ نفر افرادی بودند كه متاهل بودند و ٦٧ نفر از آنها به دلیل مشكلاتی كه با همسران‌شان داشته‌اند به ما مراجعه كرده‌اند. ٥٦ نفر از این ١٥٠ نفر در مقطع كارشناسی تحصیل كرده‌اند و ١٦ نفر در مقطع كارشناسی ارشد. بیشترین آمار شاغلین مربوط به مشاغل آزاد بود كه ٤٢ نفر را شامل می‌شد و ٢٦ نفر از خانم‌های مراجعه‌كننده خانم خانه‌دار، از میان مراجعین ٩٥ نفر از محلات اطراف مركز مراجعه كرده بودند. جالب است كه از بین این ١٥٠ نفر فقط چهار نفر فرزند طلاق بوده‌اند، ما به این نتیجه می‌رسیم كه طلاق به خودی خود باعث پرخاشگری فرد نمی‌شود» اینها را خانم رهنما، مدیر مركز كنترل خشم تهران می‌گوید؛ مركزی كه فعالیتش را دی ماه سال گذشته در ساختمانی در پارك آزادگان شروع كرد و حالا به محلی حوالی چهارراه قصر منتقل شده است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد در ادامه نوشت: نمی‌شود ساكن شهری بزرگ مثل تهران باشی و تجربه نزاع‌های خیابانی را هنگام تردد در شهر نداشته باشی، نمی‌شود در ایستگاه تاكسی‌های خطی و مترو و اماكن عمومی رفت و آمد داشته باشی و فریادها و درگیری‌های لفظی و تن به تن را تجربه نكرده باشی. نمی‌دانیم كارشناسان امر آماری از این مساله دارند یا نه، اما طبق مشاهدات‌مان می‌توانیم این فرضیه را داشته باشیم كه بیشترین میزان استفاده خلاقانه از قفل فرمان در ایران و تهران اتفاق می‌افتد، چه بسا مقام اول را هم در میان كشورهای استفاده كننده از قفل فرمان داشته باشیم.

خشم و خشونت در زندگی روزمره ما طوری جا خوش كرده كه دیگر بخشی از ذات زندگی‌مان شده، بخشی كه گاهی بیم آن داریم كه جدا شدنش به زندگی‌مان لطمه بزند. اما این خشم فروخورده تنها در روابط اجتماعی بروز پیدا نمی‌كند، بلكه در روابط خانوادگی و بین فردی‌مان و حتی رابطه‌مان با خودمان هم رد پای پر رنگی از خودش به جا گذاشته. این خشم در جامعه تا جایی ریشه دوانده كه شهرداری تهران و وزارت ورزش و جوانان را به این نتیجه رساند كه باید اقدامی در این راستا انجام دهند. همین بود كه در اولین جشن بخشش كه در ١٨ خرداد ماه سال گذشته برگزار شد، محمود گلزاری خبر تاسیس مراكزی با عنوان «مركز كنترل و پیشگیری از خشم» را به حاضران داد؛ مركزی كه به گفته گلزاری قرار بود در آن آموزش‌های مهارت زندگی، خویشتنداری، نحوه كنترل خشم به جوانان و نوجوانان آموزش داده شود. حالا پس از حدود یك سال از اعلام رسمی تاسیس این مركز و هفت ماه پس از آغاز به كار این مركز، سری به مركز كنترل خشم تهران در منطقه هفت زدیم و در مورد فعالیت‌ها و نحوه خدمات رسانی این مراكز با خانم دكتر رهنما به گفت‌وگو نشستیم. در انتهای كوچه‌ای حوالی میدان قصر، ساختمانی چهار طبقه با تابلوی نارنجی‌رنگ سر در آن‌كه می‌گوید اینجا «مركز كنترل خشم» است.

مسوول مركز در مورد اینكه ضرورت وجود چنین مركزی آن هم در این منطقه تهران چیست، می‌گوید: چرا ما آمدیم مركز كنترل و پیشگیری از خشم راه‌اندازی كرده‌ایم؟ به این دلیل كه ما خشم را در همه جوانب بررسی می‌كنیم، ضمن اینكه خشم آسیب‌ز‌ا شده است، هم برای خود فرد و هم برای دیگران. یك فرد افسرده ممكن است به كسی آسیب نزند، اما یك فردی كه خشم درونی دارد بالاخره آسیب می‌زند به خودش یا اطرافیان، اگر توان درگیر شدن با كسی را نداشته باشد، با طعنه حرف می زند، یك فرد خشمگین لزوما برونگرا نیست، ممكن است فرد درونگرایی باشد، اما با نیش زبان زدن یا تحقیر اطرافیانش خشم خودش را ابراز كند. فرق خشم با وسواس و ترس و افسردگی این است كه آسیب‌زاست، حال این آسیب می‌تواند به خودش باشد می‌تواند به دیگران باشد... قصد بزرگنمایی ندارم، اما واقعیت این است كه متاسفانه در جامعه ما تنش زیاد است و روابط مردم با هم روابط آرام و سالمی نیست. شاید یكی از انگیزه‌های مهم تاسیس این مركز این بود كه دلایل این موضوع بررسی شود. ما یك كشور مسلمان هستیم، چرا باید خشونت اینقدر در جامعه ما پر رنگ باشد. ما در دین‌مان اسوه‌هایی داریم، مثل پیامبر اكرم یا امام علی(ع) و فاطمه سلام‌الله‌علیها، ما به لحاظ رفتاری باید از این اسوه‌ها پیروی كنیم، ولی متاسفانه مواردی كه از ارتباط مردم با هم می‌بینیم، خلاف این موضوع است. ما تبدیل شده‌ایم به آدمی كه سریع قضاوت می‌كنیم، سریع نتیجه می‌گیریم و حكم صادر می‌كنیم، و بر اساس این حكمی كه صادر كرده‌ایم هر رفتاری كه صلاح می‌دانیم از خودمان نشان دهیم و به خودمان حق می‌دهیم – در زمان بروز خشم آدم‌ها خودشان را محق می‌دانند –بدون اینكه شرایط طرف مقابل را در نظر بگیریم و در نتیجه این ذهنیت، درگیری‌هایی به وجود می‌آید كه ما می‌بینیم متاسفانه در حیطه خانواده خیلی بیشتر نمود پیدا می‌كند. مهم‌ترین دلیل بروز چنین اتفاقی این است كه مردم آستانه تحمل‌شان پایین آمده است و دلیل این پایین آمدن آستانه تحمل خیلی گسترده است، ممكن است عوامل سیاسی، اقتصادی، فرهنگی در این موضوع دخیل باشند، در واقع جمیع این موارد دست به دست می‌دهند تا مردم در هر اتفاقی سریع‌تر از خودشان واكنش‌های عصبی نشان دهند و این واكنش‌ها منجر به درگیری‌هایی در خانواده می‌شود. حتی گاهی ما می‌بینیم دو نفر كه با عشق یك زندگی را شروع كرده‌اند، تبدیل می‌شوند به دشمن خونی یكدیگر، تا جایی كه حتی ممكن است این نفرت و خشم منجر به قتل شود.

هر چقدر ما درد را بیشتر ببینیم بهتر می‌توانیم برای درمانش اقدام كنیم. اگر بخواهیم این مساله را انكار كنیم موضوع پیچیده‌تر می‌شود. به ما اعتراض می‌كنند كه چرا اسم این مركز «كنترل و پیشگیری از خشم» است و چرا مركز «ایجاد آرامش» نیست، بازی كردن با واژه‌ها، نادیده گرفتن صورت مساله است. همان‌طور كه ما در این جامعه ایدز و فقر و فحشا و اعتیاد را پذیرفته‌ایم، باید خشم را هم بپذیریم. ما نمی‌توانیم بگوییم ایدز در جامعه نیست، چون این انكار ما باعث تشدید مشكل می‌شود، اگر كشورهای پیشرفته توانسته‌اند به نقطه‌ای برسند كه آمار مبتلایان‌شان به ایدز رشد منفی دارد، دلیلش این است كه این موضوع را خوب دیده‌اند و خوب با آن برخورد داشته‌اند، نه سرپوش روی مشكل‌شان گذاشته‌اند و نه مشكل را كوچك جلوه داده‌اند.

خانم رهنما در مورد كسانی كه به مركز كنترل خشم مراجعه می‌كنند، می‌گوید: همه مراجعین ما خودارجاع هستند، از مركز یا ارگانی به ما معرفی نمی‌شوند. نحوه آشنایی‌شان هم از طریق رسانه‌های جمعی است اما بیشتر مراجعان از اهالی همین محله‌اند. قبل از مراجعه هم به این شكل است كه وقت قبلی برای‌شان تعیین می‌شود. در زمان تعیین وقت، دلیل مراجعه را می‌پرسیم، بیشتر كسانی كه به ما مراجعه می‌كنند در ارتباطات‌شان مشكل دارند. در میان مراجعین ما تعداد آقایان بیشتر است. برخلاف مراكز مشاوره كه آقایان به سختی و با اصرار همسران‌شان برای جلسات مشاوره به آنها مراجعه می‌كنند، در مركز كنترل خشم، آقایان خودشان به این اذعان دارند كه توان كنترل خشم‌شان را ندارند و نیاز به مشاوره دارند. به طور طبیعی هم آقایان به دلیل ترشح هورمون تستسترون، برانگیخته‌تر هستند و میزان خشم در آنها نمود بیشتری دارد. وقتی كه می‌بینند با خشم‌شان هم به خودشان آسیب می‌زنند و هم به دیگران، درصدد حل مشكل‌شان بر می‌آیند، و وقتی كه می‌بینند این مركز برای كنترل و پیشگیری خشم تاسیس شده از ما تشكر می‌كنند كه بالاخره این خشم در وجودشان توسط یك جایی دیده شد و این‌طور عنوان می‌كنند كه همیشه اطرافیان به ما می‌گویند شما باید گذشت داشته باشید و عصبانی نشوید، و كوتاه بیایید، هیچ‌وقت كسی راه‌حلی برای مقابله با این خشم به ما نمی‌دهد، اما اینكه یك مركز این پیش آگهی را به ما می‌دهد كه چطور با این خشم برخورد كنیم، یا مطرحش كنیم، اتفاق خوبی است. اینجا ما كسی را به خاطر خشمگین شدنش مجازات یا تنبیه نمی‌كنیم، ما نه قوه قضاییه‌ایم نه نیروی انتظامی، وزارت ورزش و شهرداری قوه قهریه نیستند، هدف ما این است كه خشمی را كه در وجود آدم ها هست ببینیم و برای كنترل آن راهكار ارایه كنیم. ما اینجا آقایان جوانی داریم كه تمام تن‌شان پر از رد چاقو است، آثار خودزنی بر اثر خشم و وقتی به ما مراجعه می‌كند از این شرایط و روحیه ناراحت و خسته است. می‌گوید دوستانم من را برای یك جمع دوستانه یا نوشیدن یك چای دعوت نمی‌كنند ولی با من تماس می‌گیرند كه امشب فلان‌جا دعواست بیا برویم بزنیم. در كنار چنین مواردی افرادی هم هستند كه تحصیل كرده‌اند و با همسرشان یا همكارشان مشكل دارند. ما پزشكی داریم كه به ما می‌گوید عصبانی شدم مانیتور را برداشتم كوبیدم برسر همكارم و می‌گوید اصلا نفهمیدم چرا این كار را كردم.

خانم رهنما با اشاره به اینكه خشونت‌های خانوادگی از درگیری‌های بین فردی آمار بالاتری دارد، می‌گوید جامعه هدف مركز افراد بالاتر از ١٣ سال هستند. همچنین در مورد نحوه كار مركز بر روی مراجعین هم توضیح می‌دهد: در این مركز ما فقط مشاوره فردی داریم. درمان‌های ما بر پایه روش شناختی – رفتاری است. یعنی روی تفكر فرد تمركز می‌كنیم. منظور از نوع تفكر استنباطی است كه فرد در مورد آن اتفاق دارد. ما می‌گوییم این اتفاق برای همه افتاد، اما این واكنش را نشان ندادند، تو این واكنش را داشتی، و با كمك فرد رفتارش را تحلیل می‌كنیم و ریشه‌یابی می‌كنیم كه چرا چنین واكنشی در مواجهه با یك اتفاق داشته است. در واقع فرد هم پیامدهای رفتارش را می‌بیند و هم دلایل رفتارش را و زمینه‌های خانوادگی، فكری و فرهنگی آن بررسی می‌شود. ما اینجا به آدم‌ها كمك می‌كنیم تك بعدی نگاه نكنند، در مواجهه‌ با مسائل به واكنش‌های دیگر هم فكركنند. چون وقتی آدم‌ها دچار یك دید تونلی می‌شوند كاری را انجام می‌دهند كه غیر ارادی است. زمانی كه فردی عصبانی می‌شود به لحاظ متابولیسمی، خون به مغزش نمی‌رسد و بیشترین مقدار خون در پاهایش جمع می‌شود. وقتی میزان كمتری خون به مغز می‌رسد، نتیجه‌اش این است كه كاری را كه باید مغز انجام دهد به طور ناقص انجام می‌شود در نتیجه رفتار معقولی هم از فرد سر نمی‌زند.

بعد دیگر ماجرا تمرین‌های رفتاری است كه به افراد می‌دهیم، جدول‌هایی را در اختیار مراجعین می‌گذاریم كه در طول هفته باید پر كنند، كه در این جدول فرد باید ماجرایی كه برایش اتفاق افتاده را شرح دهد، پیش زمینه‌ها و اتفاقات قبل و بعد ماجرا را هم می‌نویسد و در پایان واكنشی كه نسبت به آن اتفاق داشته را تشریح می‌كند. در مباحث رفتاری شدت، مدت و فراوانی رفتار خیلی مهم است.

در صورتی كه افرادی با مشكلات حاد به ما مراجعه كنند كه نیاز به درمان روانپزشكی داشته باشند، ما ارجاع‌شان می‌دهیم به مراكزی كه بهتر می‌توانند كمك‌شان كنند.

خانم رهنما در پایان صحبت‌هایش اشاره می‌كند كه ما در این مركز در كنار مشكل بودجه كه داریم، نیاز به یك تیم متخصص داریم در زمینه‌های روانپزشكی و مددكاری اجتماعی و روان‌سنج، سه ماه اول فعالیت‌مان در مركز خدمات رایگان ارایه می‌كردیم، از فروردین ماه مبلغ هر جلسه مشاوره كه ٤٥ دقیقه طول می‌كشد، ٥ هزار تومان است، قرار بر این بود كه وزارت ورزش و شهرداری هر كدام پنج هزار تومان از هزینه را تقبل كنند، كه روی هم هزینه هر جلسه مشاوره ١٥ هزار تومان می‌شد، كه هنوز هیچ مبلغی از شهرداری و وزارت ورزش به مركز پرداخت نشده و فعلا فقط مراجعان سهم‌شان را می‌پردازند. ما در مركز كنترل خشم به یك كار تیمی نیاز داریم، تیمی از متخصصانی كه با حداقل هزینه با ما همكاری كنند و جمله آخر هم اینكه موضوع خشم را در جامعه جدی‌تر بگیریم، آستانه تحمل مردم خیلی پایین آمده است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha