پنجشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۴ - ۱۴:۱۵

. زنان معتاد باردار كه در كنار خانواده زندگی می‌كنند اگر در اثر رابطه قانونی باردار نشده باشند تحت فشار سرزنش و تهدید و تحقیرهای آزار‌دهنده خانواده، فرزند خود را به دنیا می‌آورند و دایم تحت این فشار هستند كه حق بردن بچه را به خانه ندارند و این كودك، همیشه در معرض خطر سرقت یا فروش قرار خواهد داشت.شاید این زنان هم در اثر جبر تصمیم به فروش كودك‌شان بگیرند اما همیشه دچار یك احساس ناخوشایند و احساس گناه هستند و هیچگاه نخواهند گفت كه خدا را شكر، فروختیم و راحت شدیم.

سلامت نیوز:. زنان معتاد باردار كه در كنار خانواده زندگی می‌كنند اگر در اثر رابطه قانونی باردار نشده باشند تحت فشار سرزنش و تهدید و تحقیرهای آزار‌دهنده خانواده، فرزند خود را به دنیا می‌آورند و دایم تحت این فشار هستند كه حق بردن بچه را به خانه ندارند و این كودك، همیشه در معرض خطر سرقت یا فروش قرار خواهد داشت.شاید این زنان هم در اثر جبر تصمیم به فروش كودك‌شان بگیرند اما همیشه دچار یك احساس ناخوشایند و احساس گناه هستند و هیچگاه نخواهند گفت كه خدا را شكر، فروختیم و راحت شدیم.


به گزارش سلامت نیوز، لیلا ارشد- مددكار اجتماعی در روزنامه اعتماد نوشت: یك زن در دوران بارداری هم نیازمند شرایط امن از نظر عاطفی، اجتماعی است و هم نیاز به تغذیه مناسب و سر پناه دارد. زنانی كه دچار مشكل اعتیاد هستند و باردار می‌شوند از این امكانات محروم می‌مانند. نخستین نتیجه منفی ناشی از اعتیاد این است كه تا چند ماه متوجه بارداری‌شان نمی‌شوند. بارداری این زنان، اغلب تحمیلی و ناخواسته است و در اثر روابطی اتفاق می‌افتد كه ممكن است به دلیل نیاز به مواد مخدر و اجبار به مصرف برقرار كرده باشند؛ روابطی كه عموما قانونی هم نیست و ثبت هم نمی‌شود، بنابراین ذهن این مادران همیشه نگران است كه قرار است برای فرزندشان چه اتفاقی بیفتد و هویت فرزندشان چه خواهد شد.

درست است كه این مادر اعتیاد دارد، از شرایط خوبی برخوردار نیست، ممكن است كم سواد و مهاجر و فاقد مهارت‌های ارتباطی و مقابله‌ای باشد اما احساس و عاطفه او را نمی‌توانیم نادیده بگیریم. یك زن معتاد كه باردار می‌شود در واقع، خودش و فرزندش را در معرض یك تهدید بزرگ قرار داده است. اگر این زن، با خانواده زندگی كند كه همیشه از بابت اعتیادش مورد سرزنش و تحقیر قرار می‌گیرد و باردار شدن او موج اعتراض خانواده را افزایش می‌دهد ضمن آنكه ترس و احساس خطر از آینده فرزندش هم همیشه او را نگران خواهد كرد. زن معتاد، دوران بارداری خود را بدون بهره‌مندی از داروی كافی و مواد غذایی مقوی سپری می‌كند تا به زایمان برسد. بسیاری اوقات، زنان معتاد فشارهای زایمان را تحمل می‌كنند چون نگرانند به دلیل شرایطی كه دارند به محض مراجعه به بیمارستان، كادر درمانی، بچه را از آنها بگیرد، ضمن اینكه خود این زنان قادر به پرداخت هزینه‌های بیمارستان و زایمان نخواهند بود. زنان معتاد باردار كه در كنار خانواده زندگی می‌كنند اگر در اثر رابطه قانونی باردار نشده باشند تحت فشار سرزنش و تهدید و تحقیرهای آزار‌دهنده خانواده، فرزند خود را به دنیا می‌آورند و دایم تحت این فشار هستند كه حق بردن بچه را به خانه ندارند و این كودك، همیشه در معرض خطر سرقت یا فروش قرار خواهد داشت.

شاید این زنان هم در اثر جبر تصمیم به فروش كودك‌شان بگیرند اما همیشه دچار یك احساس ناخوشایند و احساس گناه هستند و هیچگاه نخواهند گفت كه خدا را شكر، فروختیم و راحت شدیم. این مادران همیشه سنگینی این‌بار را بر دوش‌شان دارند كه چه كسی این بچه را خرید و سرنوشت این بچه چه شد. عموم افرادی هم كه فرزندان این زنان را می‌خرند قرار است از آنها سوءاستفاده كنند. چون امروز صدور شناسنامه برای این كودكان بسیار مشكل است، این كودكان عموما در جابه‌جایی مواد مخدر و تكدی‌گری و محملی برای كارهای خلاف و ضد اجتماعی مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند. این كودكان، معتاد به دنیا می‌آیند پس باید خدماتی از بیمارستان دریافت كنند و زمان بیشتری در مقایسه با سایر نوزادان در بیمارستان سپری كنند كه برای این مادران بسیار پرهزینه است. بسیاری اوقات مادر به نوزاد هم مواد می‌دهد چون تحمل و طاقت بی‌خوابی و بیقراری‌های نوزادش و حوصله توجه مادرانه به او را ندارد. این كودك مورد انواع كودك آزاری‌ها خواهد بود. نه تنها به دلیل شرایط، مادر از محل زندگی و خواب تمیز و بهداشتی برخوردار نیست، مواد غذایی كافی هم به او نمی‌رسد و اگر مادر، روابط محافظت نشده و تزریق مشترك داشته باشد كه كودك از ایدز هم در امان نبوده است.

این كودكان نه تنها برگه هویت و كارت سلامت ندارند و از هیچ بیمه درمانی برخوردار نخواهند بود، ممكن است توسط حیوانات خانگی و مردان و سوءمصرف‌كنندگان در پارك محل تردد و زندگی مادر هم مورد انواع آزار و آسیب قرار بگیرند. این كودكان از نظر عاطفی، روانی، اجتماعی و فیزیكی هیچ شرایط مناسبی ندارند و تمام این محرومیت‌ها باعث آزار مادر می‌شود چون او محرومیت‌های كودكش را درك می‌كند اما قادر به برآورده كردن نیازهای او نیست. مادر می‌فهمد به این كودك، شرایطی تحمیل می‌شود كه او را هم در آینده دچار مسائل فراوان خواهد كرد و رشد اجتماعی و عاطفی و روانی او هم مختل می‌شود چون این كودك، از ارتباطی كه باید بین او و دو فرد (والدین) به نام پدر و مادر باشد هم محروم است اما این مادر هم برای برآورده كردن نیازهای كودكش باید دوباره دست به رفتارهای پرخطر بزند و این چرخه آسیب باز هم تكرار می‌شود، در حالی كه این مادر هم حق انتخابی ندارد و چون خانواده، سال‌هاست كه دیگر او را نمی‌پذیرد، باید تمام مشكلات را خودش به تنهایی تحمل كند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha