زن چادری به پای پدر مقتول افتاد و فریاد زد: «پسرم را ببخش، كنیزت می‌شوم» صدای گریه‌های دو دوست قاتل راهروهای دادگاه كیفری استان تهران را پر كرده بود. دوستشان خرداد پارسال در نزاعی دسته جمعی در خیابان كارگر تهران جوانی ٢٠ ساله را با ضربات چاقو كشته است .

سلامت نیوز: زن چادری به پای پدر مقتول افتاد و فریاد زد: «پسرم را ببخش، كنیزت می‌شوم» صدای گریه‌های دو دوست قاتل راهروهای دادگاه كیفری استان تهران را پر كرده بود. دوستشان خرداد پارسال در نزاعی دسته جمعی در خیابان كارگر تهران جوانی ٢٠ ساله را با ضربات چاقو كشته است .

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، ششم خرداد پارسال درگیری از لحظه‌ای شروع شد كه دو دوست قاتل برای قضای حاجت، گوشه‌ای از خیابان كارگر را انتخاب كردند. اقدام آنها مورد اعتراض سه نفر از جوانان آن خیابان قرار گرفت و منجر به درگیری شدیدی شد كه با كشته شدن یك نفر پایان یافت. حادثه‌ای كه صبح دیروز در جلسه رسیدگی به پرونده در شعبه دهم دادگاه كیفری استان تهران به ریاست قاضی عزیزمحمدی بار دیگر برای پدر مقتول، قاتل و چهار متهم دیگر پرونده زنده شد.

در ابتدای جلسه دادگاه نماینده دادستان كیفرخواست را قرائت كرد. در آن آمده بود: «ششم خرداد پارسال سه جوان سوار بر یك دستگاه خودروی سمند به خیابان كارگر تهران رفته و در گوشه‌ای از خیابان توقف كردند. دو نفر از سرنشینان خودرو برای انجام قضای حاجت در كنار خیابان از ماشین پیاده شدند كه این اقدام آنها مورد اعتراض سه سرنشین یك دستگاه موتوسیكلت قرار گرفت. آنها از اهالی خیابان كارگر تهران بودند كه از اقدام سرنشینان سمند شكایت داشتند. به تدریج اعتراض آنها به درگیری دسته‌جمعی منجر شد كه یكی از معترضان به نام سهراب ٢٠ ساله– مقتول –توسط علی ١٨ ساله، از سرنشینان خودرو – قاتل – با چهار ضربه چاقو مجروح شد. سه سرنشین خودرو با دیدن صحنه خونریزی از محل متواری شدند و مضروب پس از انتقال به بیمارستان به دلیل شدت خونریزی جان باخت. با شكایت اولیای دم، پرونده‌ای با موضوع «نزاع منجر به قتل» در پلیس آگاهی تشكیل شد و علی به عنوان قاتل و چهار نفر دیگر به دلیل شركت در نزاع منجر به قتل دستگیر شدند. قاتل در بازجویی‌ها به قتل اعتراف كرده اما گفته است كه به دلیل مصرف مشروبات الكلی حالت عادی نداشت.»

پس از قرائت كیفرخواست وكیل اولیای دم تقاضای قصاص متهم را از دادگاه خواستار شد تا نوبت به قاتل برسد. یك سال از آن حادثه می‌گذرد اما پدر مقتول هنوز سیاهپوش است. او از گوشه چشم به علی ١٩ ساله نگاه كرد. او پشت جایگاه ایستاد و درباره روز حادثه گفت: «چند دقیقه قبل از درگیری در ماشین مشروب خورده بودیم. حالت عادی نداشتیم. احمد و محمد برای رفتن به دستشویی كنار خیابان كارگر ایستادند، من در ماشین ماندم. در این لحظه سه نفر از اهالی خیابان كارگر با یك دستگاه موتوسیكلت به آنها نزدیك شدند و اعتراض كردند. محمد و احمد با آنها حرف زدند و قرار شد سوار ماشین شویم و برگردیم. آنها هم نمی‌خواستند دعوا شود، نمی‌دانم چه شد كه یك دفعه برگشتند و دعوا شروع شد. من هیچ كاره بودم. دعوا كه بالا گرفته بود محمد از من خواست چاقویی را كه زیر صندلی ماشینش گذاشته بیاورم. نمی‌دانم چه شد كه من آن چاقو را به سهراب – مقتول – زدم. فقط یادم می‌آید وقتی علی روی زمین افتاد آنقدر ترسیده بودیم كه سریع سوار ماشین شدیم و فرار كردیم.»

متهم سرش را پایین انداخته و چهره‌اش را در هم كشیده بود. گزارش پزشكی قانونی نشان می‌دهد كه مقتول با چهار ضربه چاقو به شكم، سینه و پهلویش به قتل رسیده است. پدر مقتول پس از اظهارات قاتل به حرف آمد و گفت پسرش ٢٠ سال بیشتر نداشت و چند روز تا جشن تولدش باقی مانده بود.

لحظه‌ای سكوت بر جلسه حاكم شد. سرباز محافظ درگوش قاتل حرفی زد. او سرش را تكان داد و دستانش را روی ریش‌هایش كشید. پس از او نوبت به چهار متهم دیگر پرونده رسید. چهار جوان ٢٠ تا ٢٧ ساله كه روز حادثه با هم دست به یقه شده بودند. یكی از آنها احمد، دوست قاتل است. یكی از گوش‌هایش شكسته بود. او درباره روز حادثه گفت: «آن شب ما مست بودیم. كنار خیابان با محمد داشتیم دستشویی می‌كردیم كه آنها – مقتول و دو نفر از دوستانش – با یك موتور به ما نزدیك شدند و اعتراض كردند. گفتند اینجا محله ما است. ما هم قبول كردیم. آنها داشتند می‌رفتند. چند متر جلوتر پشت چراغ قرمز ایستادند اما ناگهان یكی از آنها به نام شایان برگشت و به ما فحش ناموسی داد و دعوا شروع شد. اصلا نفهمدیم چطور مقتول چاقو خورد اما اگر آنها فحش نمی‌دادند كار به اینجا نمی‌كشید.» شایان كنار پدر مقتول نشسته بود. او دستش را بالا آورد و گفت: «من هیچ فحشی ندادم. آنها به ما بد و بیراه گفتند و دعوا را شروع كردن.»

حالا نوبت به محمد، یكی دیگر از دوستان قاتل رسیده بود. جوان ٢٧ ساله درباره روز حادثه گفت: «ساعت ٩ شب بود. مقتول به من و احمد اعتراض كرد كه چرا داریم در محله آنها دستشویی می‌كنیم. من از او و دو دوست دیگرش عذرخواهی كردم و روی‌شان را بوسیدم تا دعوا نشود اما آنها وقتی كمی با موتورشان جلوتر رفتند به ما فحش دادند و درگیری را شروع كردند. من مدام می‌خواستم وساطت كنم تا دعوا تمام شود اما نمی‌شد. وقتی دعوا بالا گرفت سوار ماشین شدیم و فرار كردیم. ما نمی‌دانستیم مقتول چاقو خورده وگرنه آنقدر نامرد نیستیم، می‌ماندیم و او را به بیمارستان می‌بردیم.» او به قاتل نگاه كرد و گفت: «علی اهل این حرف‌ها نیست. اگر آنها برنمی‌گشتند و فحش نمی‌دادند، سهراب الان زنده بود.»

محمد مدعی شده بود كه چاقویی در ماشینش نداشته و به قاتل نگفته است كه آن را بردارد. پس از او نوبت به مسعود، راكب موتور رسید. او هم اظهارات شایان را تایید كرد و گفت قاتل در دعوا هیچ‌كاره بود و دو نفری كه داشتند ادرار می‌كردند دعوا را شروع كرده بودند. پس از ثبت اظهارات چهار متهم دیگر، قاتل برای آخرین دفاع به جایگاه احضار شد. او گفت: «من در این دعوا هیچ كاره بودم. عقب ایستاده بودم و تماشا می‌كردم. محمد به من گفت چاقو را از زیر صندلی راننده بیاورم. در حالت عادی نبودم. اصلا نمی‌دانم چه شد كه سهراب – مقتول – را با چاقو زدم. از پدر مقتول می‌خواهم من را ببخشد.»

پدر مقتول لباس مشكی به تن داشت. پس از ختم جلسه به سرعت از دادگاه بیرون رفت. بیرون شعبه دوم دادگاه كیفری استان تهران، مادر قاتل به پایش افتاد. فریاد درخواست بخشش زن چادری فضای دادگاه را پر كرد. برادر پدر مقتول سعی می‌كرد مادر و دو دوست قاتل را از برادرش دور كند. كاركنان اتاق‌های دیگر دادگاه در چارچوب در ایستاده و به مادر مقتول نگاه می‌كردند. او می‌گفت: «پسرم نمی‌خواست این‌طور شود، به اسمش رحم كن...»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • علی ۰۴:۱۹ - ۱۳۹۴/۰۶/۱۶
    1 0
    سلام علی اصغر قربانی شده بخدا. به کی دردمونو بگیم!