ایران داغدار است. ماتمی بر شانه‌های مردم ایران نشسته است که به این زودی‌ها با دستاویزهای مادی و مطامع جبرانی برطرف و خاموش نمی‌شود و شاید پیامدهای آن هرگز از دامن مسببانش هم سترده نشود. هفته‌‌ای که گذشت سراسر سیاهی بود و بیم وهراس از افزایش زخمی‌ها و کشته‌ها و مصدومان حادثه جانکاه منا. وقتی که تمامی مفقودین حادثه به آمار کشته شدگان افزوده شدند دیگر شکی نماند که فاجعه به تمامی رخ داده است و جای تمام امیدواری‌های خانواده‌های ملتهب و منتظر را سیاهی مرگ پر کرد. تراژدی غمبار حج در حادثه منا تکمیل شد. این فاجعه جبران ناپذیر در زاویه نخستین نگاه در تیررس تمامی اخبار سیاسی و اجتماعی بین‌المللی بازتاب پیدا کرد. اما می‌شود از زاویه دیگری هم به آن پرداخت که این روزها در کنار قربانیان بلایای طبیعی و جاده‌‌ای و روزمرگی‌های حاصل از سرطان، گورستان‌ها را آذین می‌کند و زندگان را ماتم زده رفتگان دیار باقی.

حادثه خونین منا با سوگواری ملی تمام می‌شود؟

سلامت نیوز: ایران داغدار است. ماتمی بر شانه‌های مردم ایران نشسته است که به این زودی‌ها با دستاویزهای مادی و مطامع جبرانی برطرف و خاموش نمی‌شود و شاید پیامدهای آن هرگز از دامن مسببانش هم سترده نشود. هفته‌‌ای که گذشت سراسر سیاهی بود و بیم وهراس از افزایش زخمی‌ها و کشته‌ها و مصدومان حادثه جانکاه منا. وقتی که تمامی مفقودین حادثه به آمار کشته شدگان افزوده شدند دیگر شکی نماند که فاجعه به تمامی رخ داده است و جای تمام امیدواری‌های خانواده‌های ملتهب و منتظر را سیاهی مرگ پر کرد. تراژدی غمبار حج در حادثه منا تکمیل شد. این فاجعه جبران ناپذیر در زاویه نخستین نگاه در تیررس تمامی اخبار سیاسی و اجتماعی بین‌المللی بازتاب پیدا کرد. اما می‌شود از زاویه دیگری هم به آن پرداخت که این روزها در کنار قربانیان بلایای طبیعی و جاده‌‌ای و روزمرگی‌های حاصل از سرطان، گورستان‌ها را آذین می‌کند و زندگان را ماتم زده رفتگان دیار باقی.

به گزارش سلامت نیوز، روزان نیوز در ادامه نوشت: اکنون زمان دیگری است. پس از گذشت بیش از یک هفته از فرود آمدن مصیبت و پستی بلندی‌های سیاسی و وجوب و ایجاب ایمنی و راه‌های رفع مشکل و چاره جویی و یافتن علت و اسباب مشکل، دیگر آنچه بیش از پیش واجد اهمیت است، برخورداری از ظرفیت‌های بازسازی روانی بازماندگان و داغداران است. قدر مسلم ملت ایران در این اندوه با همدیگر شریک هستیم اما آیا بحران فقط در سوگواری پایان می‌یابد؟

تشریک مساعی ملی برای تسلیت بازماندگان فجایع

این نخستین حادثه نبود و آخری هم نخواهد بود. نگاه به این حادثه هولناک و بشدت اندوهبار در یک سو می‌تواند دریچه نگاه به حوادثی از این دست را با بررسی زوایای دیگر چنین بحران‌هایی بگشاید. بحران حادثه مهمترین رکن بررسی ساختاری عوامل پدید آورنده بحران است؛ اما بحران حادثه به بررسی عوامل یا نهایتا به حل مشکل یا گشودن گره‌های معما ختم نمی‌شود. بازماندگان چنین حوادثی در سطح ملی یا بین‌المللی که بدترین و بزرگترین آنها جنگ و بی خانمانی و اسارت است را نیز باید دریافت. بازماندگان و نیازمندی‌های ضروری آنها و نیاز به بازتوانی مجدد آنها برای سلام دوباره به زندگی.

آسیب شناسی ماتم و اندوه بازماندگان

روزهای شادی در برابر روزهای عزا به چشم نمی‌آیند؛ زیرا به گفته روانشناسان بر طرف شدن مراحل عزاداری به زمانی طولانی نیاز دارد. از نظر روانشناختی وقتی مرگ عزیزی رخ می‌دهد، چهار مرحله متوالی به ترتیب اتفاق می‌افتد که باید از این مراحل عبور کرد. 1 – مرحله انکار2 – مرحله خشم3– مرحله غم4– مرحله پذیرش. عبور از هر مرحله نیازمند زمانی طولانی یا کوتاه است اما به هرصورت زمان عامل مهمی در تطبیق فرد عزادار با روزمرگی هاست. به نظر دکتر محمد والی پور، روانپزشک، مرحله غم،‌ نسبت به سایر مراحل قبل طولانی تر است. ولی حداکثر نباید از 6 ماه بیشتر شود. در غیر این صورت، مسئله افسردگی و درمان آن باید در نظر گرفته شود. در تمام این دوران اطرافیان یک داغدار باید بتوانند به او و سایر بازماندگان تسلیت گویند. این تسلیت نه فقط در حد گفت و شنید، بلکه باید از مرزهای باور فرد عزادار نیز بگذرد و او را متاثر کند. این مراحل نیز بنا به گفته روانشناسان، مهارتهایی است که رسانه‌ها باید در صدد آموزش همگانی آن برآیند.

رفتار تماشاچی‌ها نمکی بر زخم بازماندگان

 رفتار توام با بی تفاوتی یا تماشاچی بودن به همراه برخوردهای توام با استهزا و تمسخر شاید نمکی باشد بر زخم کسانی که چه در طول حادثه چه پس از آن با دنیای بیرون ارتباط برقرار کرده و به بدترین نحوی رنجیده خاطرشان می‌کند. این روزها انچه باید از اذهان بی تفاوت زدود، رفتارهایی است که عمق فاجعه را به میدانی برای لهو و لعب بدل میکند. واکنش‌های عمومی تحت عنوان کلی افکار عمومی هنجاری است که باید متولی حرمت آنها باشیم. شرایط حساس کشور ما در منطقه بحران زده کنونی حتی شاید ایجاب می‌کند نه تنها در این روزها که در تمام عمر تحت مراقبت و آموزش مداوم در مورد این مسائل باشیم. موضع گیریهای نامناسب برای دامن زدن به یک بحران، انداختن جرقه در انبار باروت است.

فرد داغ دیده را نصیحت نکنید

بنا به توصیه دکتر والی پور اگر نمی‌توانیم به تک تک مصیبت زدگان و همنوعان مان تسلیت بگوییم یا نمی‌توانیم برای آنها اقدامی در جهت کاهش آلام ناشی از فقدان عزیزان شان انجام دهیم اما نکاتی را باید در زندگی روزانه مان رعایت کنیم. در راس همه این نکات اینست که به فرد داغ دیده مخصوصاً در مراحل نخست، نصیحت نکنیم و بازمانده را به یاد فقدانش نیندازیم و داغش را داغتر نکنیم. بشترین کمک ما به داغ دیدگان ابراز همدردی با جملاتی تسلی بخش و توام با ادب و نزاکت است.‌ شاید بتوان گفت سکوت و در آغوش گرفتن داغ دیده، کمک بسیار موثری به او در طی کردن مراحل چهارگانه پذیرش مرگ است. در مرحله سوم یعنی غم، که معمولاً مراسم عزاداری تمام شده بهتر است که به این افراد سر بزنیم یا آنها را به منزل دعوت کنیم. همچنین با صحبت‌های شناختی، ‌فلسفی یا توصیه‌های دینی می‌توانیم مرحله خروج از غم و پذیرش را سهل کنیم؛ به شرطی که بستر مناسبی از نظر محیطی فراهم کرده باشیم.

حادثه خیزی سرزمین ایران و حادثه سازی ها

سرزمین ایران از نظر بلایای طبیعی در زمره کشورهای در آستانه آسیب است و فجایعی را در دوران معاصر تجربه کرده که شاید کمتر کشوری به آنها اندیشیده باشد. نظیر زلزله بم در سال 82 با 41 هزار کشته، مرگبارترین زلزله در صد ساله اخیر و زلزله رودبار با 35 هزار کشته و زلزله طبس با 19600 کشته. حوادث طبیعی سرزمین مان میزان تلفات و هنجار عزاداری را بر پیشانی سرزمین مان نهاده است. سرزمینی که ناخواسته با بلای زلزله مجبور است خو بگیرد و هر از گاهی هم با طعم و مزه تلخش بیامیزد.

از همه اینها بدتر منطقه بحران زده خاورمیانه از مرزهای شرقی و غربی تحت فشار عناصر دشمن‌های بومی و تحت حمایتی است که ضریب نا امنی و قتل و کشتار را بالقوه می‌تواند تجسم بخشد. اخبار نوروز سال قبل در ربایش مرزبانان شرق ایران در سیستان، همچنین دوساله اخیر خطر بلای داعش نیز بر این احتمالات افزوده است. در جنگی بی قاعده و بی دشمن که تنها تسلیحاتش فرمان معلق خودرو است، در جاده‌های ایران تلفات غوغا می‌کند. بنا به آمار سازمان پزشکی قانونی تنها در بهار و تابستان امسال،10 هزار و 609 نفر در حوادث رانندگی کشته شدند که 78.1 درصد آنان مرد و 21.9 درصد زن بودند. ایران از هر سه منظر، کشوری است که در معرض انواع آسیبهای فراغ و ماتم غوطه می‌خورد. به این ترتیب هرچند نمی‌شود از بهداشت روانی مردم درجهت منافع سیاسی ذخیره کرد اما باید چشم و گوشی باز و قدرتی مضاعف برای مقابله با بحرانها را در نظر داشت.

بازماندگان را به سمت آینده ببرید

دکتر ویکتور فرانکل، روانپزشک و بنیانگذار مکتب معنادرمانی که مدت زیادی در اردوگاه کار اجباری آشویتس اسیر وتمام اعضای خانواده اش را در کوره‌های آدم سوزی از دست داده بود، در توصیف این مکتب می‌گوید: "اگر زندگی کردن رنج بردن است؛ برای زنده ماندن باید ناگزیر معنایی در رنج بردن یافت. اگر زندگی خود هدفی داشته باشد، رنج و میرندگی نیز معنا خواهد داشت. اما هیچ کس نمی‌تواند این معنا را برای دیگری بیابد. هر کس باید معنای زندگی خود را، خود جستجو کند و مسئولیت آنرا نیز پذیرا باشد. اگر موفق شود، با وجود همه تحقیرها و تحمیق‌ها به زندگی ادامه می‌دهد."چنین تحلیلی طرفداران زیادی دارد و در گفته‌های مهدی محرری، عضو انجمن روانپرستاری ایران رای تحقق به ترفندهای نظام مند و طبقه بندی شده نیاز دارد. می‌توان میزان آسیب‌های وارده بر فرد و بر اجتماع را با در نظر گرفتن نگاهی تازه به زندگی فرد تغییر داد. به این صورت که نگاه بازمانده یک حادثه یا فاجعه را از گذشته و اتفاقات رخ داده به سمت آینده تغییر داد. او را به دیدن منظره‌هایی برد که در آن آدم‌هایی که به او احتیاج دارند و دوستش دارند و از ناراحتی و غم وی صدمه می‌بینند را ببیند.

بهداشت روانی بازماندگان در فاجعه منا

محرری،مشاور و روانشناس به روزان می‌گوید: فرانکل در چندقدمی کوره‌های آدم‌سوزی بود اما توانست به زندگی خودش و سایر زندانیان معنایی دوباره دهد. او با راه اندازی مفهومی همچون معنا درمانی با درک معنای شرایط زیستی خود، شروع به مدیریت شرایط پیرامونی و شخصی کرد. این مدیریت شامل مدیریت مکان، زمان،کمیّت و کیفیت است. درک مکان، زمان و شرایط کمی و کیفی رویدادی که در آن قرار گرفته‌‌ایم اولین اقدام این مدیریت است. این ادراک و مدیریت در شرایطی کاملا متناسب با اوضاع پیش آمده معنا دار می‌شود و تابعی از هر کدام از اجزا شرایط خواهد شد.

این مشاور و روانپرستار با توجه به رویداد پیش آمده در منا و پوشش اخبار و رسانه‌ها همچنین به عنوان نمونه‌‌ای از مدیریت بحران به روزان گفت: در چنین شرایطی باید از خودمان بپرسیم در حالت کلی و عمومی تشدید بحران با نمایش تصاویر رویداد و واقعه چه تاثیری بر افراد می‌گذارد؟ آیا باید بدون پیش آگهی و دانستن عوارض چنین نمایش‌هایی تنها به تکرار آنها اکتفا کرد و مسائل مبتلابه روانی اعم از بهداشت روانی بازماندگان را از کل فاجعه منها کرد؟

بی تفاوتی، پیامد تماشای مداوم صحنه‌های فاجعه بار

پس از مدتی از تکرار و تماشای صحنه‌های خشونت بار حوادث و فجایع یکی از تاثیرات این نوع برخوردها می‌تواند بی تفاوتی باشد. این تاثیرات در کشورهایی که تماشای رفتارهای خشن عادی است و حتی در کشور ما دیگر به یک پدیده‌‌ای معمولی بدل شده است. اگر در بروز هر رخداد تلخ و ویرانگری به تماشای هزار باره آن مجبور باشیم دیگر حسی در ما برانگیخته نخواهد شد. مگر آنکه این حس توام با تفکرات سازنده برای ترمیم و اصلاح حادثه باشد. محرری، پروهشگر بیماری‌های روانی می‌گوید: آیا نمایش مدام صحنه‌های بحرانی تاثیر بهتری بر سوگواران دارد؟ آیا برای بحران زدگان چیزی غیر از تسلی ببار می‌آورد؟ یا سوگواری را عمیق تر می‌کند؟ در این صورت تنها راهی که برای فرد سوگوار باقی می‌ماند، افسردگی است و لاغیر. دیدن تصاویر ممتد کشتار تاثیر عمیقی بر باقی ماندن ماتم دارد علاه بر اینکه افراد را دچار اضطراب و بی قراری کرده نگرانی را عمیق تر می‌کند. این راهی است که نتیجه‌‌ای جز تشویش و نا آرامی بر جای نمی‌گذارد. تنها با زدن بنر و تابلو و پارچه نویسی نمی‌توان داغ بزرگ فقدان را تسلی داد. بازماندگان حادثه محتاج همدردی‌های بیشتری هستند. آنها را دریابیم و به غم‌های دل شان با صبوری گوش فرا دهیم و در کنارشان باشیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha