سلامت نیوز: از سوی دیگر وقتی صحبت از زنان خیابانی می‌شود، مردانی که به این زنان مراجعه می‌کنند، نباید پرچم سرفرازی به دست بگیرند. از این روی آنها هم خیابانی هستند. منتهی باید دقت داشته باشیم که خیابانی بودن حرف ناشایست یا ناسزا نیست. بلکه تعریفی از یک تیپ اجتماعی است. یک تیپ اجتماعی مساله‌دار که به هرحال جامعه و ابزارهای مرمت‌گر آن باید آن را اصلاح کرده و به این درد نیز به مثابه دردهای دیگر اجتماعی التیام بخشند.


چند نکته برای زنان و مردان خیابانی
مراکز شلوغ شهری مثلا حاشیه پاساژهای سرشناس یا خیابان‌های معروف شهر به همان اندازه که معروفند به همان اندازه نیز محل تجمع و رفت‌وآمدهای خانوادگی هستند. انتخاب چنین محلی برای ارتباط با مردان خیابانی و همچنین ملاقات‌های اولیه و حتی تمرکز به منظور داشتن مکان و محلی امن که به صورت روزانه بتوان به عنوان مبدا به محل یادشده نظر داشت، بسیار دردناک است.

حریم خانواده به همان معنا که در خانه اهمیت و ارزش دارد، پایگاه‌های حضور خانواده در اجتماع و مراکز شهری نیز بسیار اهمیت دارند. روح خانواده در چنین مراکزی جریان دارد. توسعه مراکز شهری شاید یک عاملی هم به عنوان خانواده داشته باشد که کمتر مورد توجه جامعه‌شناسان شهری قرار گرفته است.

عملکرد آنان می‌تواند به عنوان گونه‌ای آسیب یا زخم؛ احترام به خانواده را زیر سوال ببرد. حضورشان در چنین مراکزی و قرار گذاشتن با مردان خیابانی نگاه خانواده را معطوف به عملکردشان می‌کند. زنان را در شک عمیقی فرو برده و برایشان اعتراض و خشمی دردناک را به همراه می‌آورد. کودکان از نحوه پوشش ، حرکات غیرمناسب و بی استاندارد اجتماعی‌شان لبریز از پرسش می‌شوند و این پرسش‌ها در سن بلوغ به یافتن جواب و حل مساله تمایل یافته و مشکل و بحران جوانی را تشدید می‌کنند.

باید سعی شود در ساعاتی از شبانه‌روز که از تراکم حضور خانواده در مراکز شهری کاسته می‌شود برای حل امورات خود بهره ببرند. در بسیاری از شهرهای دنیا نیز رسم بر همین است. زنان و مردان خیابانی مکان‌هایی در شهر را در اختیار دارند که صرفا در ساعات عصرگاهی و شب‌ها می‌توانند در این مناطق به گشت و گذار و پرسه زدن بپردازند و حوائج فیزیکی و معیشتی خویش را نیز برآورده کنند.

اگرچه تعیین مکانی مناسب، متناسب با هنجارها و اخلاقیات جامعه ما نیست اما شعور فردی و درک درست از اجتماع خودمان می‌تواند به طرح‌ریزی چنین مکانی بینجامد تا کل اجتماعات شهری ما از عمومی شدن و سرایت این مساله رنج نبرد.


خیابان؛ نبض یک فرهنگ یا یک اجتماع
خیابان؛ زندگی است. نبض پرتکاپوی یک فرهنگ یا یک اجتماع است. به همان اندازه که برای ما ایرانی‌ها سمبلی از شلوغی و آلودگی و تردد‌های کلان است، به همان اندازه نیز شکل‌واره‌هایی از اجتماع و فرهنگ ما محسوب می‌شود. خیابان نشان می‌دهد که یک جامعه چگونه به حد موجود فعلی خودش رسیده است. خیابان نشان می‌دهد که وضعیت روانی اجتماع حال حاضر ما چگونه است و رانندگی ما در خیابان کارنامه‌ای از وضعیت اجتماعی و ترقی و توسعه فرهنگی ماست و خیلی چیزهای دیگر که مجالی برای گفتن آنها نیست.

حضور و تعامل مردان و زنان خیابانی به قصد ایجاد زمینه‌های لازم مقاربتی یا دوردور‌های بی‌هدف، چنان تشویشی در تردد سایر خودرو‌ها ایجاد می‌کند که به کلی توازن زندگی در شهر را می‌تواند تحت‌الشعاع خود قرار داده و حتی نمادی از یک زندگی تخریب شده باشد. از این رو خیابان هویت ماست. هویت شهری است که در آن زندگی می‌کنیم و به تکامل می‌رسیم. اختلال در نظم این قسمت از اجتماع ما به نوعی می‌تواند اختلال در فرهنگ و اجتماع ما باشد. می‌توان با نظر داشتن بر خیابان و تحلیل آن، به یک تعریف جامع از نحوه زندگی و حتی نوع خلقیات ما رسید.

حال خیابان با این همه حساسیت و تمرکز معنا، به محلی برای کسب و کار و جولانگاهی برای خواسته‌ها و نیازهای برخی بدل شده است. روا نیست که این ساحت از اجتماع انسانی در تیررس ناموازنات اخلاقی باشد. روا نیست که خیابان نماد بی‌فرهنگی ما باشد (که متاسفانه نیز شده است). از سویی مقررات راهنمایی و رانندگی به باد سخره و بی‌عنایتی شهروندان گرفته شده و از سوی دیگر نحوه مواجهه شهروندان باعث شده ساختاری مشوش و آلوده از هر بابی در اجتماع ما شکل بگیرد. تردد زنان و مردان خیابانی در خیابان و پرداختن آنها به امور دلخواه از بزرگ‌ترین معضلات شهری ما ایرانی‌ها محسوب می‌شود.

ای کاش تلاش کنند اینقدر نسبت به خیابان بی‌تفاوت نباشند و توجه داشته باشند که الگوهای رفتاریشان در خیابان‌ها چنان مورد توجه سایر شهروندان است و چنان زود سرایت اجتماعی می‌یابد که دیگر نمی‌توان جلوی آن را گرفت. بسیاری از مردانی که هم‌اکنون خیابانی محسوب می‌شوند، تجربه اولین حضورشان در خیابان را متاثر از رفتار سایران می‌دانند. آنها چون به کرات شاهد عملکرد دیگران بوده‌اند، به قصد کنجکاوی دست به این کار زده‌اند و هم‌اکنون خیابانی بودن جزو شخصیت‌شان شده است. زنان هم شرایطی مشابه دارند.

وقتی با اغلب آنها بالاخص در شهرهای بزرگ نظیر تهران صحبت می‌کنید، متوجه می‌شوید ارتباط مستقیمی میان افزایش مشکلات شخصیتی و زندگی و نیز میزان آشنایی آنها با عملکرد خیابانی‌ها وجود دارد. اکثر قریب به اتفاق آنها زمانی که پای در خیابان گذاشته بودند، وقوف کامل به این مساله داشته و می‌دانستند که خیابانی شدن از همین جا آغاز می‌شود چراکه دیده بودند از پیشترها، زمانی که کوچک‌تر بودند و درست در سن توجه به المان‌های اجتماعی تصویر حضور زنان خیابانی در ذهن آنها نقش بسته و می‌دانند که پایان راه بسیاری از ناملایمات زندگی اینجاست.


از این رو بهتر است تا جایی که امکان دارد، با قرار قبلی در مکان مورد توافق حضور یابند و مانع از ازدحام خیابان شوند چراکه حریم فرهنگی و اجتماعی را زیر سوال برده و بحران می‌آفرینند. به هر حال نمی‌توان نادیده گرفت که لباس و رفتارشان شایسته رفتار شهری نیست. به همان میزان که به قصد بازارگرمی و ایجاد حساسیت و توجه بیشتر در سوار شدن به خودروها تعلل می‌کنند و می‌بینند که چطور چشم‌های کودکان و نوجوانان به آنها خیره می‌شود؛ پس ای کاش درک کنند که می‌توانند جامعه و اذهان مستعد را به سمت عملکرد خود بکشانند و آن را با معضلات جدید مواجه کنند.


معضل نزدیکی‌های شبه‌جنسی در خودروها نیز یکی دیگر از معضلات شیوع‌یافته در جامعه ماست؛ خودروسوارانی که از همه اقشار اجتماعی در آنها یافت می‌شود. از متاهلان فاقد اخلاق گرفته تا جوان‌هایی که بحران‌های خانوادگی و اخلاقی داشته و دارند. متاسفانه شیوع این بیماری در جامعه‌ای همچون کلانشهر تهران به قدری افزایش یافته که کمتر کسی را می‌توانید بیابید که با چنین معضلی برخورد نداشته یا رویت نکرده باشد. زمانی که در خودروها در یک مسیر مشخص خیابانی یا اتوبانی رفتارهای جنسی و مقاربتی شکل می‌گیرد و در ازای آن، مقداری بسیار پایین‌تر از مبلغ سایر خدمات دیگر پول رد و بدل می‌شود.

طرح مساله‌ای از این نوع، به قدری دردناک است که به خود اجازه نمی‌دهم درخصوص کیفیت شخصیت افرادی که مبادرت به این کار می‌کنند (از هر جنسیت) حرفی بزنم. صرفا به این حد اکتفا می‌کنم زمانی که این معضل اجتماعی بروز پیدا می‌کند، به عامل تصادفات در اتوبان‌ها و خیابان‌ها افزوده می‌شود. عموم جامعه نیز حین استفاده از وسایل نقلیه عمومی و خصوصی شاهد انحرافاتی از این دست هستند. تصویرهای مخربی که ذهن و چشم اجتماع را چنان درگیر خود می‌کند که تا مدت‌ها نمی‌توان از یاد برد. هیچ راه‌حلی به واقع برای رفع این معضل وجود ندارد.

از همه مهم‌تر به این قشر از زنان و مردان خیابانی چه توصیه‌ای می‌توان کرد تا دست از این حرکات نامناسب اجتماعی بردارند؟ به راستی کدام مسوول یا ارگانی می‌تواند این بیماری اجتماعی را ترمیم و درمان کند؟ عوامل انتظامی در صورتی که با قصد و هدف ریشه‌کن کردن فساد و فحشا در جامعه ظاهر می‌شوند، چطور می‌توانند از بین برنده این معضل باشند؟

همانطور که ملاحظه می‌فرمایید برخی از این مشکلات هیچ راهکار جدی، منطقی و قابل قبولی جز اینکه فرد خیابانی اعم از زن و مرد خود اقدام به ترک این عمل ناشایست بکند، ندارد. به نظر می‌رسد زیاده‌خواهی مردان خیابانی و ایجاد یک حاشیه یا ضریب امنیتی بالا در خیابان در تقابل با منزل، عامل بروز چنین نابهنجاری اخلاقی و اجتماعی شده است.

تجزیه و تحلیل این معضل نیز نشان می‌دهد که باز مردان و زنان خیابانی تنها کسانی هستند که می‌توانند کاری انجام دهند که این معضل کمرنگ‌تر شود و چشم و بینایی اجتماع کمتر انعکاس‌دهنده این تصاویر باشد. اگرچه اینها همه پیش‌فرض‌هایی هستند که صرفا توجه به آنها می‌تواند حرکات مثبتی را ایجاد کند اما اگر قرار بر رعایت آنها شود، جامعه تا حدود زیادی واقف به کاستی‌های خود شده و سعی می‌کند تا در حل معضلات موجود از خود مرتکبان اعمال نادرست یا بیماران اجتماعی کمک بگیرد.

مشارکت مدنی از جمله در مفاهیم سیاسی خلاصه نشده است. مشارکت در همین بخش‌های مدنی و شهروندی، معنای واقعی می‌یابد و بالفعل می‌شود. کافی است درک درستی میان اعضای اجتماع با همان شهروندان بیمار به وجود آید تا بسیاری از مشکلات مدنی، پیش از حضورعامل قانون، حل شوند.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha