سلامت نیوز:انتقال آب اشتباه است از همان اول نباید این كار را میكردند. اگر جایی را میخواهید نابود كنید به آنجا آب بدهید. مناطقی كه از آنجا آب گرفته میشود نابود میشود.اما مسئله به این سادگی نیست؛ مسئله این است كه به جاهایی كه آب دادند بیشتر تشنه شدند، چون وقتی آب میدادند نگفتند كه این آب مال جای دیگر است و ممكن است یك روزی این آب تمام شود. مشكل اینجاست كه آب را اول به شهر وبعد به صنعت دادند نه به كشاورزی كه توسعه پایدار است. در نتیجه كشاورزان به شهر آمدند برای نمونه با انتقال آب به یزد، 85درصد روستاهاخالی شد. به اصفهان آب دادند اصفهان هم آب را داد به كاشان و آران و بیدگل.
به گزارش سلامت نیوز، همشهری آنلاین نوشت: از آسانسور که خارج میشوم او را در چهارچوب قاب در میبینم که به انتظار ایستاده است. حالا در همان سالنی که بارها با او گفتوگو کردهام نشستهام.
چشم میگردانم روی در و دیوار؛ هر طرف كه نگاه میكنم لوح تقدیری آویخته میبینم و جای جای سالن پر است از نشانهای مختلف از نشان چهره ماندگار علمی گرفته تا نشان خندوانه و این همه روایتی است از یك عمر تلاش بیوقفه. پدر كویرشناسی ایران، عنوانی است كه با نامش گره خورده. مردی كه برخلاف همه كارشناسان محیطزیست و حوزه آب كشور معتقد است دریاچه ارومیه احیا شدنی نیست و براین باور پای میفشارد. اما موضوع گفتوگوی ما ارومیه نیست. قراراست این بار نظرات دكتر پرویزكردوانی را درباره طرحهای انتقال آب جویا شویم. با این حال او پیش از هرچیز میگوید: «دارند بیهوده هزینه میكنند، این دریاچه قابل احیا نیست» و من با اشاره به اینكه در مجال دیگری به ارومیه میپردازیم سؤال اول راطرح میكنم.
آقای دكتر، ما از یك طرف با بحران آب مواجهیم و از طرف دیگر با طرحهایی كه بسیاری از كارشناسان معتقدند نهتنها كارگشا نیست كه بر معضلات محیطزیست دامن میزند. برای نمونه میخواهند آب خزر را به كویر و بهعبارت دیگر به سمنان منتقل كنند، بهنظر شما این طرح تا چه اندازه وجاهت علمی وفنی دارد؟
انتقال آب اشتباه است از همان اول نباید این كار را میكردند. اگر جایی را میخواهید نابود كنید به آنجا آب بدهید. مناطقی كه از آنجا آب گرفته میشود نابود میشود.اما مسئله به این سادگی نیست؛ مسئله این است كه به جاهایی كه آب دادند بیشتر تشنه شدند، چون وقتی آب میدادند نگفتند كه این آب مال جای دیگر است و ممكن است یك روزی این آب تمام شود. مشكل اینجاست كه آب را اول به شهر وبعد به صنعت دادند نه به كشاورزی كه توسعه پایدار است. در نتیجه كشاورزان به شهر آمدند برای نمونه با انتقال آب به یزد، 85درصد روستاهاخالی شد. به اصفهان آب دادند اصفهان هم آب را داد به كاشان و آران و بیدگل.
در واقع شما معتقدید كه انتقال آب به زیان كشاورزی بوده است؟
بله، چون در انتقال آب اصلا كشاورزی اولویت نداشته. سال80 سمسار، مدیركل آب یزد زنگ زد و گفت از اصفهان آب گرفتیم اما یزدیها دارند آب زیاد مصرف میكنند.بنابراین به جایی كه آب دادند مشكلاتشان حل نشد. این آب را از خوزستان گرفته بودند و داده بودند به یزد كه با این كار خوزستان نابود شد.
همانطور كه آب رودخانه دز را با حفر تونلی به طول 300كیلومتر به قم دادند درحالیكه خود مردم الیگودرز آب ندارند. اینها نتیجه طرحهای انتقال آب است.
باوجود این، این طرحها نهتنها از دستور كار خارج نشده كه اخیرا شدت هم گرفته است. بهنظر شما چطور میتوان این روند را متوقف كرد؟
متأسفانه رئیس سازمان حفاظت محیطزیست هم اخیرا با گذاشتن یك شرط با انتقال آب سطحی (رودخانهها) موافقت كرده است. او گفته من موافقم بهشرط آنكه آب را فقط به شهرها بدهند و برای تأمین آب شرب باشد.
با همین نگاه قراراست از گلاب2، آب به اصفهان و بعد به یزد و بعد به شهر كرمان یعنی فقط برای مردم شهر كرمان برود. ضمن آنكه ابتكار گفته باید به باتلاق گاوخونی هم آب بدهند. استاندار كرمان هم گفته افتخار میكنیم كه آب از 700كیلومتری میآوریم. یزدی كه 60میلیمتر بارندگی دارد و كرمانی كه 64شهر دارد كه 62شهرش از نظر آب وضعیت بحرانی دارند. اینها آمدند كارخانههای عظیم احداث كردند مثلا در اردكان كارخانه فلز راهاندازی كردند. برای تأمین آب این كارخانه آب رودها راگرفتند آب چاهها را هم گرفتند فاضلابهای شهر را هم گرفتند اما بازهم آب كم آوردند. حالا از وزارت نیرو خواستهاند تا از خلیجفارس برایشان آب بیاورد.
آیا صنایع مقصرند؟
نفهمیدند كه در یزد و كرمان نباید كارخانههای عظیم بزنند الان به مرحلهای رسیده كه این كارخانهها واطراف آن نه دشتها نه روستاها آب ندارندو چون نمیتوانند این كارخانهها را كه میلیاردها تومان هزینه احداث آن شده تعطیل كنند از وزارت نیرو خواستهاند تا از خلیجفارس آب برایشان بیاورد. این آب به هر قیمتی كه تمام شود برایشان مهم نیست چون نمیتوانند كارخانهها را تعطیل كنند چون میلیاردها دلار، تومان یورو سرمایهگذاری كردند. مثلا كاشان 1200شركت وكارخانه صنعتی دارد درحالیكه یك رود هم ندارد.معمولا صنایع را كنار آب احداث میكنند نه اینكه آب را به صنعت برسانند. الان ناچار هستند به هر بهایی كه شده آب تأمین كنند، میخواهند آب كارخانهها را از خلیجفارس بیاورند به بهای متری 10هزارتومان .
میخواهند آب مورد نیاز كارخانهها را از خلیجفارس تأمین كنند پولش را هم كارخانهها میدهند. منتها باید آب را شیرین كنند تا قابل استفاده باشد این كار هم باید با مصرف نفت وگازوئیل و مازوت انجام شود اما 5سال طول میكشد و ازیك سو، این انرژیها تمام میشود و از طرف دیگر، هزینه آن بسیار سنگین است. مهمتر از همه اینها، مسائل زیستمحیطی است وقتی نمك ناشی از تصفیه آب را رها كنند محیطزیست را تخریب میكند؛ این نمك را اصلا نمیدانند كجا رها كنند؛ ضمن آنكه پمپاژ كردن آب باعث كشیدن آبزیان به داخل لوله و مرگ آنها میشود. این طرحها در واقع طرحهای تخیلی است كه قابل اجرا نیست برای همین عیسی كلانتری، رئیس ستاد احیای دریاچه ارومیه به استاندار كرمان گفته كه شما آب زیاد مصرف كردید با مشكل مواجه شدید حالا خودتان مشكل را برطرف كنید.
الان شهرهای كرمان آب ندارد. با تانكر آب به چند هزار روستای استان میبرند آن وقت میخواهند جازموریانی كه 33هزار و 500كیلومترمربع مساحت دارد را احیا كنند؟ اینها میخواهند حقابه را از آبهای سطحی یعنی هلیل رود بگیرند و بعد 25هزار چاه اطراف دریاچه را مثل اطراف ارومیه كنترل كنند و از آب زیرزمینی كشاورزان بریزند توی دریاچه. میخواهند با آبیاری قطرهای و كشت سازگار با زیستبوم جازموریان احیا كنند. درحالیكه رئیس سازمان جنگلها گفته كه جنگلكاری میكنیم كه عاقلانه است. بامن تماس گرفتند گفتم هلیل رود آب ندارد. روی رودخانه هلیل رود سد زدند تا به بافت آب بدهند. من گفتم جازموریان را میتوان احیا كرد بهشرطی كه آب بخش كشاورزی و شهرها و روستاها را تماما به جازموریان بدهید؛ اما این شدنی نیست مگر میشود كشاورزی را تعطیل كردو به شهرها آب نداد؟
بر این اساس انتقال آب موفق نبوده است؟
متأسفانه ما همواره آب را منتقل كردیم و با آن شهرها و صنایع را توسعه دادیم حالا اگر آب به این صنایع نرسانیم مهاجرت میكنند تبعات زیستمحیطی بماند. در گذشته آب بود برای نمونه در سال 72كارون 20میلیارد مترمكعب آب داشت بهطوری كه میخواست اهواز را آب بگیرد. در آن زمان تصمیم گرفتند از سولگان بروجن در چهارمحال و بختیاری با احداث یك كانال 600كیلومتری آب را به رفسنجان برسانند. الان وضعیت به گونهای است كه اگر تا 5 سال دیگر آب به رفسنجان نرسد شك نكنید كه رفسنجان نابود میشود حداقل شهراناری باقی نمیماند.
یعنی انتقال آب باعث نابودی رفسنجان شده؟
من سال 63 نوشتم اگر وزارت نیرو درباره مسدود كردن 90درصد چاههای غیرمجاز رفسنجان اقدام نكند طلای سبز ایران از دست خواهد رفت. مسئله این است كه 321چاه غیرمجاز در سال 63 در رفسنجان زدند و این روند ادامه پیدا كرد وتا 2سال پیش تعداد این چاهها به 1650حلقه رسید تا پسته كاری كنند یعنی بهخاطر توسعه باغهای پسته این وضعیت بحرانی ایجاد شد. مسئله این است كه در قانون خاك شناسی اگر شوری آب به 4700 تا 5هزار میكرموس برسد نباید از آن استفاده كرد چون اراضی به نمكزار تبدیل میشود. میدانید الان رفسنجان چه وضعیتی دارد؟ تا 2سال پیش شوری آب به 22500رسیده بود به همین دلیل است كه در تمام باغهای رفسنجان یك علف هرز وجود ندارد چون این علفها به شوری مقاوم نبودند از بین رفتند. به همین دلیل اگر آب نرسانند كرمان و رفسنجان میشود مثل اطراف دریاچه ارومیه كه آبها شور شده و در نتیجه مردم مجبور به مهاجرت میشوند.
آیا آبی برای انتقال وجود دارد؟
نه، متأسفانه دیگر آبی برای انتقال وجود ندارد. چون بارندگی بهویژه بارش برف كم شده است.در بالادستها هم از منشا دارند آب رودها را میگیرند. مثل آب رود كارون وكرخه كه دیگر آبی پایین نمیآید كه به خوزستان ویزد برسد. آب بالادست حبله رود را هم فیروزكوه میگیرد و نمیگذارد آب به گرمسار برسد. اگر هم آبی باشد به شهرها میدهند حتی به صنعت هم نمیدهند. به شهر هم كه میدهند مردم شهرنشین حواسشان نیست كه آب كم است؛ همینطور مصرف میكنند. شهرداریها تراكم میفروشند، وزارت نیرو باید بگوید آب نیست تراكم نفروشید اما بهخاطر اینكه حق انشعاب بگیرد چیزی نمیگوید تا حق انشعاب بفروشد. بعد هم نمیآیند شیرآب كممصرف ودوش كممصرف نصب كنند نظارتی هم وجود ندارد به همین دلیل در شهرهای بزرگ احساس كم آبی نمیكنند. تهران دیگر آب ندارد آبی هم برای انتقال وجود ندارد.
آقای دكتر صرفه جویی ومصرف بهینه آب شرب ضروری است اما گفته میشود 92درصد مصرف آب در بخش كشاورزی است.
این دروغ بزرگی است الان تهران 5سد دارد اما حتی یك قطره آب هم به كشاورزی نمیدهند. بازهم میخواهند از تنكابن آب بیاورند برای تهران آن هم به قیمت تعطیل كردن كشاورزی. كم آبی مسئله جدیدی نیست سالهاست ما با كمآبی مواجهیم. رودها متعلق به تالابها و باتلاقها بود اینها را نابود كردند. رود كر به تالابهای طشك و بختگان میرفت ولی این اشرف مخلوقات همه آبها را برای مصرف خودش گرفت بعد هم قانون تصویب كردند كه اولویت اول آب شرب است بعد صنعت و اگر زیاد بود برای كشاورزی. برای تالابها اصلا آبی درنظر نگرفتند چون تا همین چند سال پیش همه معتقد بودند كه آبی كه به تالاب گاوخونی یا ارومیه میریزد دارد هرز میرود. در آن زمان میگفتند چرا سد نمیزنید تا با این آبها ما صنعت درست كنیم، شهر را توسعه بدهیم كشاورزی را گسترش بدهیم. به عقیده من در بخشهای داخلی آبها قابل خوردن نیست، 90درصد شور شده و آب تمام میشود. پس باید به مردم این مناطق آب رساند اما آب بهتدریج تمام میشود پس مردم چارهای جز مهاجرت به گیلان و مازندران ومناطق كوهستانی ندارند اما این دو استان هم تمام زمینهایش را تبدیل به ویلا كردهاند. این درحالی است كه 10درصد برنج گیلان خشك شده كه ناشی از همین انتقال آب است.
آیا انتقال آب باعث تنشهای قومی نمیشود؟
یقینا با این وضعیت جنگهای داخلی بر سرآب آغاز خواهد شد. الان آب ورامین و كرج را به تهران دادهاند درنتیجه ورامین و كرج در حال نابودی است. بهویژه عمر سدها رو به پایان است. عمر سدكرج و لتیان حداكثر 25سال دیگر به پایان میرسد حتی اگر آب هم باشد سدی برای ذخیره كردن وجود ندارد.الان سد كرج با ارتفاع 45متر انباشته از گل است مردم فكر میكنند سد پر از آب است. وقتی این سد پر شد كرج نابود میشود یعنی با یك سیلاب كرج را آب میگیرد.
نظرتان درباره سدسازی چیست؟
سد، باتلاق گاوخونی را خشك نكرد سد میتواند دائمی به ما و هم به باتلاق آب بدهد وقتی زاینده رود را ساختند باید سهم كشاورزی و باتلاق گاوخونی و شهرهای هرند، هاشم آباد و ورزنه در شرق اصفهان را هم درنظر میگرفتند بعد اگر آبی باقی میماند به صنعت و شهر میدادند این میشد توسعه پایدار. شهر و صنعت هم بیخود توسعه پیدا نمیكرد. اگر مدیریت درست بود توسعه تا حدی كه لازم بود انجام میشد اما قانون وضع كردند كه براساس آن، اول شهر دوم صنعت و بعد كشاورزی قرارداشت حتی پارسال طرح نكاشت گذاشتند بعد انتظار دارید به گاوخونی آب بدهند.
بالاخره با انتقال آب موافقید یا نه؟
این كار نباید انجام میشد. ما باید به اندازه آبی كه داشتیم توسعه میدادیم ولی این كار شده و الان چارهای نداریم باید آب را فقط برای شرب منتقل كنیم اما همانطور كه گفتم درگالن وبهصورت بسته بندی. اگر هم كشاورزی باشد باید بهصورت گلخانهای انجام شود.الان باید 2كار انجام شود: آب كشاورزی وصنعت وشرب را نصف كنند. بعدسیاست بخش كشاورزی عوض بشود باید از آبی كه وجود دارد درست استفاده كنیم. وزارت نیرو باید كنتور هوشمند روی چاهها نصب كند و وزارت جهادكشاورزی هم به موازات آن بذر و كود مناسب به كشاورزان بدهد تا باوجود نصف شدن آب، تولید دوبرابر شود. در بخش شرب هم در شهرها باید میزان آب نصف شود نباید چمن كاشته شود همین چمن موجود باید خشك شود باید از گیاهانی استفاده شود كه به آب كم نیازدارند در كنار این موارد باید فاضلاب شهرها تصفیه و از آن برای فضای سبز استفاده كرد از آبهای زیرزمینی برای شرب استفاده كنند. باید سازوكاری فراهم شود تا براساس آن، شیرهای همه خانهها باشیرهای كممصرف جایگزین شود نگویند كه نمیشود پیش از آنكه دیر بشود باید این اقدامات انجام شود. صنایعی كه نیاز به آب فراوان دارند باید تغییر كاربری بدهند. الان تنها بخشی كه آب را كم كردهاند كشاورزی است این خطرناك است چون باعث مهاجرت میشود. سالهاست كه ما مشكل آب داریم ولی نگفتند اما 2سال است كه شهرهای بزرگ آب ندارند گفتند كه آب نداریم. الان برداشت آب از دشتها ممنوع شده اما برای كشاورزی ولی برای شهر مشكل ندارد همین باعث بحران شده است. مهمترین مسئله امروز مواد غذایی است الان 90درصد مواد غذایی را از خارج وارد میكنیم اگر بیشتر به كشاورزی فشار بیاوریم وضع بدتر هم میشود.
طرح انتقال آب خلیجفارس پیش از این هم مطرح شده بود؟
طرحهای اینچنینی زیاد مطرح شدهاند و مربوط به امروز هم نیستند مثلا در میانه دهه 60 ، طرح شكافتن كوه البرز و ایجاد یك كانال بهمنظور انتقال هوای مرطوب شمال به دشتهای داخلی كشور مطرح شد همان زمان طی نامهای به مسئولان اعلام كردم كه اصولا مسئولان فكر تغییر آب و هوا را از مخیله خود بیرون كنند. طرح ایجاد بزرگترین آبراه جهان (كانال قابل كشتیرانی خلیجفارس - دریای خزر) پیش از انقلاب مطرح بود این طرح بعد از انقلاب هم مطرح شد اما در سال77 در یك سخنرانی در دانشكده علوم انسانی دانشگاه تهران درباره آثار زیانبار این طرح صحبت كردم و طرح فوری متوقف شد. طرح ایرانرود مشابه همان طرح كانال قابل كشتیرانی خلیجفارس - مازندران بود كه در دولت هاشمی مطرح شد با این هدف كه با اجرای این طرح از بندر تركمن به بندر تیاب در شرق بندرعباس كشتیرانی شود. در زمان دولت اصلاحات هم طرح كانال آب از بندر تركمن به جاسك در سال79 مطرح شد این طرح را هم در گفتوگو با روزنامه همشهری كه 11 و 14آبانماه79 چاپ شد رد كردم.
طرح انتقال آب خزر به سمنان
طرح انتقال آب خزر به سمنان در سالهای گذشته تحت عناوین مختلف مطرح شده است. آخرینبار در تاریخ 89/4/8 كارگروه بررسی تأمین آب استان سمنان با جمعبندی مطالعاتی كه مرداد 87 به این كارگروه ارجاع شده بود به این نتیجه رسید كه باید آب غیرمتعارف را از خزر به سمنان منتقل كند. 89/10/14 هیأت وزیران به وزیر وقت نیرو بررسی این طرح را ابلاغ میكند. در ادامه این فرآیند 30خرداد91 پروژه انتقال آب خزر به سمنان به شركت آب نیرو ارجاع داده میشود. طرح انتقال آب خزر به ارومیه كه نروژیها مدلسازی آنرا تمام كردهاند از دیگر طرحهایی ا ست كه در دستور كار قرار دارد. این دو نمونه، نمونههایی از طرحهای انتقال حوضهبهحوضه آب است كه باعث نگرانی منتقدان حوزه آب و منابع طبیعی و محیطزیست شده است.
نظر شما