سلامت نیوز: تمام آماری که حبیبالله مسعودیفرید، معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در نشست خبری دیروز خود به آن اشاره کرد حول محور زنان میچرخید. در این میان آمار خشونت خانگی و تعداد زنانی که به این دلیل با اورژانس اجتماعی بهزیستی تماس گرفتهاند، خودنمایی میکرد. به گفته فرید، بیشترین تماسها با اورژانس اجتماعی مربوط به مشکلات خانوادگی است که خشونت خانگی هم در بین آنها قرار دارد. براساس آمار پارسال این سازمان، یک هزار و 200 زن در معرض آسیب و خشونت خانگی به مراکز بهزیستی مراجعه کردهاند و در این مراکز نگهداری میشوند که بهگفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی این رقم از ابتدای امسال تاکنون 800 نفر بوده است. البته این آسیب در کل کشور و بیشتر در کلانشهرها مثل تهران، فارس، خوزستان، اصفهان و خراسان رضوی به چشم میخورد.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: مسعودی فرید در بخشی از آمار خود به فعالیت 31 خانه سلامت ویژه دختران در معرض آسیب و خشونت زیر 18 سال هم اشاره کرد که پارسال 506 نفر در این مراکز پذیرش شدند و مراجعان آن در شش ماه اول امسال 260 نفر بودند. بهگفته فرید 90 درصد فرارها از خانه به دلیل توهین، تحقیر و مشکلات درون خانواده است و 10 درصد نیز بهدلیل ارتباط عاطفی، دوستی، پولدارشدن دختران و... انجام میشود.
در این میان آمار کودکآزاری در کشور هم رو به افزایش است؛ بهطوری که 5/ 8 درصد تماسهای اورژانس اجتماعی به این موضوع اختصاص داشته است. البته سازمان بهزیستی قرار است با راهاندازی مهد دوستدار خانواده، مهارتهای زندگی و فرزندپروری را به کودکان و والدین آموزش دهد.
بیشتر خشونتهای خانگی گزارش نمیشود
پیش از این سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس میزان مرگ ناشی از خشونت زنان بین 15 تا 44 سال را با میزان مرگ ناشی از سرطان برابر اعلام کرده بود. بهگفته محمدعلی اسفنانی کمتر از 35 درصد از این خشونتهای خانگی به پلیس گزارش میشود. اسفنانی به تحقیقی استناد کرد که براساس آن از 180 مورد زنی که علیه خشونتهای خانگی شکایت کرده بودند، 128 مورد آنها حاضر نشدند پیگرد قانونی صورت گیرد.
آموزش تنها راه پیشگیری
با این حال مسعودیفرید معتقد است آموزش تنها راه پیشگیری از این آسیب اجتماعی است. بهگفته او باید مهارتهای زندگی و توانمندسازی از کودکی به فرزندان آموزش داده شود که بهترین زمان در بدو تولد برای کنترل خشم والدین است و پس از آن در مهدکودکها و سپس در آموزش و پرورش و در کتب درسی گنجانده شود.
آموزش خشونت خانوادگی در خانواده
حسین دهقان، جامعهشناس با اشاره به اینکه خشونت خانگی در جوامع مختلف بهویژه در جوامع سنتی وجود دارد در گفتوگو با «فرهیختگان» میگوید: «تعریف خشونت نکته مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد؛ اما اگر منظور از خشونت، خشونت لفظی یا جسمی جنس زن باشد، یکی از مشکلات جدی خانوادههای ایرانی است. حتی یکی از دلایل اصلی فرار دختران از خانه خشونت عیله آنهاست.» به اعتقاد این استاد دانشگاه، دلیل اصلی این ماجرا به جامعهپذیری افراد برمیگردد که از بنیانهای فرهنگی و اجتماعی جامعه ناشی میشود: «این مساله بهطور مستقیم به شیوه جامعهپذیری افراد در خانواده مربوط میشود. بهطوری که افراد در ابتدای کار خشونت و طرز رفتار با افراد بهویژه زنان را از خانواده خود یاد میگیرند.» بهگفته او مسائل اقتصادی نیز میتواند در این مورد دخیل باشد؛ اما نمیتواند بروز خشونت را توجیه کند و دلایل اجتماعی و فرهنگی بیشترین تاثیر را در ابراز خشونت دارد. البته در این میان تاثیر دلایل روانشناختی را هم باید جستوجو کرد که به اعتقاد دهقان قابل حل و درمان است.
دهقان نیز آموزش را یکی از راههای پیشگیری از خشونت میداند؛ اما نهفقط آموزشهای کلاسی بلکه آموزش در قالبهای مختلف و البته به صورت غیرمستقیم که در این میان رسانهها بهویژه صدا و سیما میتوانند تاثیرگذار باشند. «البته نمیتوان نقش آموزش و پرورش را نادیده گرفت؛ ولی نباید به آن بسنده کرد.» دهقان برای سازمانهای مردمنهاد اهمیت ویژهای قائل است. او از سازمانهای مردمی با نام همکاریهای خانه و مدرسه سخن به میان میآورد که در بیشتر کشورها وجود دارد و به مسائل آموزشی در خانواده میپردازد. به اعتقاد او انجمنهای اولیا و مربیان در کشور ما میتواند این تاثیر را داشته باشد ولی در حال حاضر از کارکرد اصلی و مردمی خود دور شده و به یک انجمن بیخاصیت و رسمی تبدیل شده است که عملا هیچ بازدهی ندارد. دهقان به تعبیه سیستمهای مشاورهای و مددکار اجتماعی هم اشاره میکند که تاثیر بسزایی در کاهش و کنترل خشونت میتوانند داشته باشند.
اما دهقان دلیل مشکلات و آسیبهای اجتماعی را نداشتن متولی در این حوزه میداند. به اعتقاد او در کشور ما برنامهریزی اجتماعی برای شهروندان وجود ندارد. او میگوید مسئولان خوب یا بد برای اقتصاد این مملکت برنامهریزی میکنند، اما در حوزه اجتماعی هیچ برنامهریزی جامعی وجود ندارد و نیاز به یک نقشه راهبردی کلان احساس میشود.
نظر شما