سلامت نیوز:زمانیکه صندوق شرایط مطلوبی داشت میشد در حد استاندارد جهانی بیمهشدگان را تحت پوشش قرار داد اما بخش بزرگی از امکانات صرف امور دیگری شد. پارهای از صندوقها هم حالا کفگیرشان به ته دیگ خورده و میخواهند باز از این امکانات استفاده کنند.سازمان تامین اجتماعی طبق ماده واحده مصوب سال۷۲ نهادی عمومی و غیردولتی است اما عملا دولت کاملا مسلط، همه امور را دراختیارگرفته است و کاروان اصلی را به حاشیه رانده است. از نظر قانون ماده واحده، سازمان تامین اجتماعی نهادی است که باید ازسوی صاحبان اصلی آن مدیریت شود اما در عمل سازمان بر کارفرمایی که ۷۰درصد منابع را تامین کرده هم مسلط شدهاست.دولت هم بدون توجه به سهم ۹درصدیاش امکانات را دراختیارگرفته و در سیاستهایش آنطور که صلاح بداند عمل میکند و حتی تصمیماتش را بعدا به اطلاع میرساند. از نظر قانونی باید بهنوعی عمل شود که سهامداران به اندازه میزان سهم خود حق دخالت داشته باشند.
به گزارش سلامت نیوز، غلامرضا علیزاده - کارشناس تامین اجتماعی در روزنامه بهار نوشت: واقعیت این است که صندوقهای بیمه از نظر وضعیت ورودی و خروجی دچار بحران هستند. قبلا به ازای هر ۲۷ نیروی کار شاغل یک بازنشسته استفادهکننده از بیمه داشتیم که الان به یک بازنشسته به ازای ۶ نفر نیروی کار رسیده است.
رشد بیکاری باعث شده است که ورودی صندوق تامین اجتماعی به سرعت کاهش پیدا کند ولی گیرندگان امکانات رشد کنند. پارهای از صندوقها مشکلات عمدهتری دارند و از آنجا که امکان ارائه سرویسهای لازم به بیمهشدگان را ندارند و نمیتوانند تعهدات خود را بهموقع ادا کنند سعی میشود با تجمیع آنها بحرانی را که دچار آن شده است تعدیل کنند. مخصوصا صندوق تامین اجتماعی بهدلیل امکانات و سرمایهگذاریها و منابعی که دارد هدف تجمیع است. به دلیل منابعی که دراختیارصندوق تامین اجتماعی دارد و موسساتی که وابسته به آن هستند سعی میشود از امکانات بالنسبه مطلوبتر این صندوق برای بقیه هم استفاده شود. درمقابل در کشورهای دیگر صندوقها با هم رقابت میکنند و با ارائه امکانات بیشتربرای جذب بیمهشدگان بیشتر تلاش و بازار رقابتی ایجاد میکنند. بهاین ترتیب امتیاز و امکانات و تسهیلات بیشتری دراختیاربیمهشدگان قرار میگیرد. با تجمیع بیمهها مدیریت آنها مشکلتر میشود و اشراف مدیران کاهش و بوروکراسی افزایش پیدا میکند. همینطور خدماتی که بیمهها ارائه میکنند کمتر و ضعیفتر میشود.
هماکنون در بخش درمان بخش بزرگی از درمانهای سرپایی را بیمهشدگان میپردازند. بهخصوص در آزمایشها تا حدود ۷۰درصد هزینهها را بیمهشده پرداخت میکند. در موارد دیگر هم تبصرهها و الحاقیهها آنقدر زیاد شدهاند که پوشش بیمه تا ۳۰درصد هم نیست.
بخش عمدهای از این مشکلات ناشی از بیکاری روزافزون است. در حدود ۴ونیممیلیون بیکار در کشور وجود دارد که حق بیمه هم بهدلیل بیکاری پرداخت نمیکنند. اگر آنها در بخش تامین اجتماعی بودند با احتساب ۷درصد حق بیمه نیروی کار و ۲۰درصد کارفرما و ۳درصد سهم دولت منابع زیادی دراختیاراین صندوق قرار میگرفت که حالا از آن محروم است. این بیکاری و روزافزون بودن افرادی که به سن بازنشستگی میرسند یا حتی پیش از موعد خود را بازنشسته میکنند صندوق را دچار بحران کرده است. در دورههایی هم از این صندوق استفاده نامطلوب و خاصهخرجیهایی شده است که آثارش را امروز میبینیم. گاهی دولتیها از امکانات صندوق که ۷۰درصد آن متعلق به کارفرمایان، ۲۱درصد متعلق به بخش کارگری و ۹درصد آن متعلق به دولتیها است به انحا مختلف استفاده کردهاند. درصورتیکه دولت نقش نظارتی دارد و نه دخالتی و حق استفاده از امکانات صندوق را ندارد.
زمانیکه صندوق شرایط مطلوبی داشت میشد در حد استاندارد جهانی بیمهشدگان را تحت پوشش قرار داد اما بخش بزرگی از امکانات صرف امور دیگری شد. پارهای از صندوقها هم حالا کفگیرشان به ته دیگ خورده و میخواهند باز از این امکانات استفاده کنند.
سازمان تامین اجتماعی طبق ماده واحده مصوب سال۷۲ نهادی عمومی و غیردولتی است اما عملا دولت کاملا مسلط، همه امور را دراختیارگرفته است و کاروان اصلی را به حاشیه رانده است. از نظر قانون ماده واحده، سازمان تامین اجتماعی نهادی است که باید ازسوی صاحبان اصلی آن مدیریت شود اما در عمل سازمان بر کارفرمایی که ۷۰درصد منابع را تامین کرده هم مسلط شدهاست.
دولت هم بدون توجه به سهم ۹درصدیاش امکانات را دراختیارگرفته و در سیاستهایش آنطور که صلاح بداند عمل میکند و حتی تصمیماتش را بعدا به اطلاع میرساند. از نظر قانونی باید بهنوعی عمل شود که سهامداران به اندازه میزان سهم خود حق دخالت داشته باشند.
نیروهای کار هم عملا خودشان را از بخش دولتی میدانند کمااینکه در نشستهای سهجانبه بهعنوان نماینده دولت شرکت میکردند. بهصورت عرفی جا افتاده که سازمان تامین اجتماعی با تجمیع سازمان تامین اجتماعی عملا تبدیل به سازمانی بییال و کوپال خواهد شد که غیراز بازنشستگی که بقای آن هم تا چند سال دیگر با توجه به رواج بیکاری جای سوال دارد چیزی برای عرضه نخواهد داشت.
اگر شغل ایجاد نکنیم و حق بیمه بیشتر نشود تامین اجتماعی بازنشستگان آینده دچار مشکل خواهدشد.
باید با الگوبرداری بومیشده از سازمانهای بیمهای موفق کشورهای دیگر سازمان تامین اجتماعی از متحول کرد.
این سازمان همچنین باید برای مهندسی ارزش اقدام کند. تامین اجتماعی هزینههای زیادی دارد و حقوقهای بالاتر از استانداردهای جامعه در آن پرداخت میشود.
خاصهخرجیها بحران را بیشتر کرده است منتها این مشکلات با وجود برخی پوششها نمود ظاهری پیدا نمیکند. با وجود این در آینده نهچندان دور ممکن است مشکلات عدیدهای ایجاد شود. لذا باید از روش آزمون و خطا دوری کرد و حتی هزینه چاپ دوباره کاغذهای با سربرگ هم باید در نظر گرفته شود.
باید با روشهای علمیتری تصمیمات را بررسی کنند. سازمانهای بزرگتر کارآیی و کنترل کمتری دارد. تجمیع شتابزده است و باید بیشتر آن را بررسی و سنجیدهتر عمل کرد.
نظر شما