ما از طریق غذا دادن درواقع داریم فضای اعتمادی که بین کارتن‌خواب‌ها و مردم سالیان‌ سال از بین رفته بود، دوباره ایجاد می‌کنیم. غذا دادن بهانه‌ای بود که بتوانیم به سمت آن‌ها برویم و اعتمادشان را جلب کردیم. همین مسأله باعث شد که هر بار مراجعه می‌کردیم، حجم زیادی از افراد که از دو نفر شروع شد و به چهل نفر رسید، به صورت خود معرف بیایند و بخواهند آن‌ها را از زندگی در پارک‌ها خارج کنیم و به کمپ‌ها ببریم تا بتوانند به آغوش زندگی برگردند. اینجاست که تغییری در وضع آن معتاد ایجاد می‌شود. اگر من بخواهم معتاد را با دست بسته ببرم، ماجراهای کمپ شفق تکرار می‌شود، چون قرار است فقط آسیب را از جلوی چشم دور کنیم. مثل خاک سفید که جمع‌آوری کردیم بدون این‌که بدانیم آن معضلات را تبدیل به پازلی کرده‌ایم که حالا در همه جای شهر گسترده است. کلونی‌های مختلف را می‌توان پیدا کرد که منشأ آنها خاک سفید بود و یک روزی تجمع داشت و می‌شد آن را مدیریت کرد.

به معتادان غذا بدهیم یا درمانشان کنیم؟

سلامت نیوز: ما از طریق غذا دادن درواقع داریم فضای اعتمادی که بین کارتن‌خواب‌ها و مردم سالیان‌ سال از بین رفته بود، دوباره ایجاد می‌کنیم. غذا دادن بهانه‌ای بود که بتوانیم به سمت آن‌ها برویم و اعتمادشان را جلب کردیم. همین مسأله باعث شد که هر بار مراجعه می‌کردیم، حجم زیادی از افراد که از دو نفر شروع شد و به چهل نفر رسید، به صورت خود معرف بیایند و بخواهند آن‌ها را از زندگی در پارک‌ها خارج کنیم و به کمپ‌ها ببریم تا بتوانند به آغوش زندگی برگردند. اینجاست که تغییری در وضع آن معتاد ایجاد می‌شود. اگر من بخواهم معتاد را با دست بسته ببرم، ماجراهای کمپ شفق تکرار می‌شود، چون قرار است فقط آسیب را از جلوی چشم دور کنیم. مثل خاک سفید که جمع‌آوری کردیم بدون این‌که بدانیم آن معضلات را تبدیل به پازلی کرده‌ایم که حالا در همه جای شهر گسترده است. کلونی‌های مختلف را می‌توان پیدا کرد که منشأ آنها خاک سفید بود و یک روزی تجمع داشت و می‌شد آن را مدیریت کرد.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: هر ‌سال با آمدن زمستان مسأله‌شان پررنگ‌تر می‌شود. معتادان کارتن‌خوابی که باقی وقت‌های ‌سال دیده نمی‌شوند و تنها آنهایی‌اند که چهره شهر را از زیبایی می‌اندازند و به‌عنوان مبتلایان به اعتیاد منبع آسیب‌های اجتماعی هستند. مرگ معتادان در زمستان بود که باعث شد وزارت کشور،  شهرداری را مامور ساماندهی معتادان کند و تا به حال این وظیفه به عهده شهرداری است. وظیفه‌ای که آن‌قدر بین سازمانی است که معلوم نیست بالاخره کدام ارگان باید آن را به عهده بگیرد. وقتی ستاد مبارزه با موادمخدر، نیروی انتظامی، واحد آسیب‌های اجتماعی در وزارت کشور، بهزیستی و شهرداری هر کدام در زمینه اعتیاد وظیفه‌ای دارند، همسویی بین‌شان اتفاق نمی‌افتد، چراکه نگاه این ارگان‌ها نسبت به اعتیاد با هم متفاوت است. اما در کنار همه این ارگان‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد هستند که توانسته‌اند در این سال‌ها بار مهمی از حل این آسیب اجتماعی را به دوش بکشند؛ هر کدام با منطق، ساختار و نگاهی متفاوت که می‌خواهند یک گوشه کار را دست‌شان بگیرند. بعضی‌هایشان روی درمان متمرکز شده‌اند، کمپ دارند، جلسه‌های گروه درمانی برگزار و به آن‌ها کمک می‌کنند تا از ابتلا به اعتیاد خلاص شوند. بعضی‌هایشان به دنبال پیشگیری از این آسیب‌اند که البته تعدادشان کمتر است و برخی دیگر هم گهگاه آغاز‌کننده حرکت‌های جمعی برای کمک به گذران زندگی مبتلایان به اعتیاد و نیازهای اورژانسی‌شان هستند، برایشان لباس و غذا تهیه و امکان خدمات درمانی فراهم می‌کنند؛ فعالیتی که امسال به اوج خود رسیده است. حالا بخشی از معتادان کارتن‌خواب دست‌کم هفته‌ای دو روز منتظر غذا از موسسات مردم‌نهاد هستند و نگرانی کمتری برای لباس گرم در زمستان و خدمات درمانی دارند. مهر امسال بود که یکی از «ان‌جی‌او»های فعال در زمینه کارتن‌خوابی ایده تازه‌ای اجرا کرد و آن گذاشتن یخچال برای این افراد بود که مردم داوطلب، کمک‌هایشان را به صورت مواد غذایی در این یخچال‌ها قرار دهند و مستقیم به دست نیازمندان که بخش زیادی از آنها کارتن‌خواب‌ها هستند، برسد.


سازمان‌های مردم‌نهاد، در این سال‌ها به‌عنوان پای ثابت حل آسیب اعتیاد شناخته شده‌اند. ‌سال گذشته سیدحسن موسوی‌چلک در نشستی با سمن‌های مبارزه با موادمخدر تعداد تشکل‌های مردم‌نهاد مبارزه با موادمخدر را ١٩٠٠ مورد اعلام کرد و گفت: غیر از سمن‌های مبارزه با موادمخدر نزدیک به ١٨هزار تشکل غیردولتی نیز در حوزه مبارزه با موادمخدر ثبت شده است. امسال نیز دبیر شورای هماهنگی مبارزه با موادمخدر استان تهران محمدرضا آذرنیا گفت: در تهران ٥٤ سمن در این بخش فعال هستند و همچنین ١٠٢ سازمان مردم‌نهاد و ٢١ مرکز نگهداری و کاهش آسیب در عرصه مبارزه با موادمخدر فعالیت دارند. هماهنگی بین این تعداد زیاد سمن‌ها، «ان‌جی‌او»ها و تشکل‌های غیردولتی دیگر که در زمینه اعتیاد فعالیت می‌کنند، کار راحتی نیست. ضمن این‌که آن‌ها مانند «ان‌جی‌او»های حوزه کودکان، شبکه یاری نیز ندارند که دور هم بنشینند و برنامه‌هایشان را هماهنگ کنند.


عباس دیلمی‌زاده، مدیرعامل جمعیت خیریه تولدی دوباره می‌گوید: اگر قرار باشد سازمان‌های مردم‌نهاد فعال در زمینه اعتیاد امروز نقش فعالی داشته باشند، آگاهی و اطلاعات درست در مورد اعتیاد مهم‌ترین وظیفه است؛ این‌که به جامعه و دولت بگویند این آسیب اجتماعی چگونه است، مشکل کجاست و راه‌حل چیست و آن را برای مردم بازنشر بدهند تا آنها آگاهانه با معتاد مواجه شوند. حیدری، مدیر جمعیت پایان کارتن‌خوابی می‌گوید: اساسا تنها مرجعی که می‌تواند وارد این حوزه شود و برای از بین بردن معضل اعتیاد کمک کنند، فقط نهادهای اجتماعی و «ان‌جی‌او»‌ها هستند. اگر قرار بود نهادهای حکومتی و سازمان‌های دولتی در برطرف‌کردن این آسیب‌های اجتماعی تاثیرگذار باشند تا امروز باید پرونده خوبی را به نمایش می‌گذاشتند اما سالیان ‌سال است که نهادهای دولتی بودجه دریافت و کار می‌کنند، ولی هیچ اتفاقی نمی‌افتد و روز‌به‌روز این مسأله بحرانی‌تر می‌شود.
هومان نارنجی‌ها، فعال دیگر این حوزه نیز می‌گوید: «ان‌جی‌او»های فعال در زمینه اعتیاد باید بتوانند در همه ابعاد آن فعالیت کنند، یعنی در حوزه درمان، پیشگیری و حتی نیازهای اورژانسی این «ان‌جی‌او»ها هستند که می‌توانند بهتر فعالیت کنند. او می‌گوید: درحال حاضر این «ان‌جی‌او»ها بیشتر در زمینه درمان متمرکزند. او در ادامه علت این مسأله را نیز می‌گوید.


نمی‌توانیم بگوییم کمک نکن
دیلمی‌زاده می‌گوید: زیربنای فعالیت‌های تعریف‌شده در سازمان‌های غیردولتی و مردم‌نهاد یک دغدغه انسانی است. دغدغه‌ای که فرد وقتی مشکلی را حس می‌کند برای حل معضل تلاش می‌کند که گامی در این جهت بردارد. او درباره برخی از فعالیت‌های هیجانی این سازمان‌ها که عمدتا در جهت نیازهای اورژانسی مبتلایان به اعتیاد صورت می‌گیرد، می‌گوید: نمی‌شود این‌طور عمل کرد که به فردی که دغدغه دارد بگوییم تو این کار را نکن و برو در حوزه دیگری که ما فکر می‌کنیم، فعالیت کن.
اما زمانی که مشکلات و معضلات اجتماعی تشدید می‌شود باید با دید کارشناسی تشریح شود و این اطلاعات در اختیار جامعه قرار گیرند تا آنها خودشان تصمیم بگیرند کدام مداخلات و اقدامات را از طرف سازمان و گروه و فرد خودشان به عهده بگیرند. در این کار باید اطلاعات کافی درخصوص مسائل اجتماعی را بازنشر کنند و در اختیار جامعه و دولت قرار دهند تا برای حل مشکل و مسأله، کاری انجام شود. هم دولت و هم سازمان‌های غیردولتی و هم متخصصان در مورد ارایه این دیدگاه‌ها و نظرات کارشناسی نقش دارند تا با اطلاعات درست و دقیق از مسأله باعث شوند افرادی که مایل به کار اجرایی هستند، سمت و سوی‌شان را اثربخش انتخاب کنند.»

دیلمی‌زاده به‌طور مشخص درباره پخش غذا برای کارتن‌خواب‌ها می‌گوید: «مردم زیادی به غذا دادن علاقه‌مند هستند و دغدغه دارند که کارتن‌خواب‌ها گرسنه نمانند، وقتی مردم دوست دارند این کار را انجام دهند، ما نمی‌توانیم بگوییم مردم یا آن «ان‌جی‌او»ها اشتباه می‌کنند. اما در مقابل، وظیفه دوم ما کارشناسان و کسانی که در زمینه آسیب اجتماعی کار می‌کنیم این است که مشکلات را ارایه کنیم و بگوییم که یک کارتن‌خواب مشکلات دیگری مثل نداشتن یک سرپناه گرم، لباس یا مداخلات درمانی هم دارد که اگر آن نیازها را برطرف کنیم، مشکل کمتر می‌شود. وقتی کارشناسان و صاحبنظران این مشکلات را تشریح می‌کنند، بعد از مدتی بین خیل زیاد داوطلبان هماهنگی به وجود می‌آید که اگر یک عده خدمات طبی و یک عده غذا را به عهده می‌گیرند، ما دیگر غذا نبریم و پول‌مان را صرف چادر و سرپناه کنیم. این‌گونه است که حرکت‌های مردم به صورت خودجوش و اجتماعی رخ می‌دهد و اثربخشی بالاتری پیدا می‌کند. همه ما در اثربخشی برنامه‌ها و بهره‌وری این نوع خدمات نقش داریم.»


انجمن پایان کارتن‌خوابی امسال پیشروی حرکتی بود که عده‌ای آن را قدمی تازه و نو و تلاشی برای تغییر فرهنگ نذر دانستند که برای کمک به کارتن‌خواب‌ها درنظر گرفته شده و عده‌ای دیگر آن را یک حرکت هیجانی دانستند که اتفاقا کارتن‌خواب‌ها را ترغیب می‌کند در وضع فعلی‌شان بمانند و تلاشی برای بهبود و درمان اعتیاد خود نکنند. این حرکت یخچالی بود که این انجمن در میدان شوش تهران قرار داد تا مردم بخشی از نذری‌های خود را در آنها قرار دهند و کارتن‌خواب‌ها غذای گرم نذری بخورند.


مدیر انجمن پایان کارتن‌خوابی درباره این فعالیت می‌گوید: «ما از طریق غذا دادن درواقع داریم فضای اعتمادی که بین کارتن‌خواب‌ها و مردم سالیان‌ سال از بین رفته بود، دوباره ایجاد می‌کنیم. غذا دادن بهانه‌ای بود که بتوانیم به سمت آن‌ها برویم و اعتمادشان را جلب کردیم. همین مسأله باعث شد که هر بار مراجعه می‌کردیم، حجم زیادی از افراد که از دو نفر شروع شد و به چهل نفر رسید، به صورت خود معرف بیایند و بخواهند آن‌ها را از زندگی در پارک‌ها خارج کنیم و به کمپ‌ها ببریم تا بتوانند به آغوش زندگی برگردند. اینجاست که تغییری در وضع آن معتاد ایجاد می‌شود. اگر من بخواهم معتاد را با دست بسته ببرم، ماجراهای کمپ شفق تکرار می‌شود، چون قرار است فقط آسیب را از جلوی چشم دور کنیم. مثل خاک سفید که جمع‌آوری کردیم بدون این‌که بدانیم آن معضلات را تبدیل به پازلی کرده‌ایم که حالا در همه جای شهر گسترده است. کلونی‌های مختلف را می‌توان پیدا کرد که منشأ آنها خاک سفید بود و یک روزی تجمع داشت و می‌شد آن را مدیریت کرد.»


این انجمن و جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها هر کدام هفته‌ای یک بار به کارتن‌خواب‌ها غذا می‌دهند، ضمن این‌که حالا صحبت از گذاشتن کمد برای آنها شده تا مردم برای روزهای سرد آن‌ها لباس اهدا کنند. خدمات پزشکی سرپایی نیز کم‌وبیش برایشان مهیاست. این‌ها نمونه‌ای از حرکت‌هایی است که به نظر می‌رسد مبتلایان به اعتیاد را از حرکت در مسیر بهبود دور کند و به زندگی گوشه خیابان و پارک‌ها پایبند. حیدری درباره این انتقاد می‌گوید: «این انتقاد زمانی می‌تواند درست باشد که ما هر روز به آنها غذا بدهیم. اما الان فقط ما و جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها هستیم و یک وعده غذا در طول هفته امتیازی نیست که کسی حاضر شود به خاطر آن کنار خیابان بماند. اگر بن‌هایی می‌دادیم که هر روز بتوانند غذا میل کنند، شاید می‌توانستیم بگوییم ما فرصت بهبود را از آن‌ها گرفته‌ایم که نخواهند به زندگی برگردند ولی ما فقط دو وعده غذای ساده به آنها می‌دهیم و این‌که بخواهند به این دلیل در کارتن‌خوابی بمانند، عقلانی نیست، همچنین عملکرد ما و طلوع نشان‌دهنده این است که این انتقاد اشتباه است، زیرا اگر قرار بود با دادن غذا و لباس و خدمات پزشکی آنها را به ماندن در این وضع مجاب کنیم، نباید هر هفته تعداد عزیزانی که به صورت خودمعرف به کمپ‌ها می‌روند، بیشتر می‌شد. با این‌که ما هر هفته خدمات بهتری ارایه می‌دهیم، هر هفته خواهان بیشتری برای رفتن به کمپ در بین‌شان دیده می‌شود.» او می‌گوید: الان کارتن‌خواب‌ها یک روز در هفته زرشک‌پلو و یک روز کباب به‌عنوان غذا می‌خورند و با این وجود هر هفته داوطلبان رفتن به کمپ‌ها بیشتر می‌شود.


حیدری می‌گوید: حرکت‌های هیجانی اگر هم اتفاق افتاده باشند، مداوم نبوده‌اند و اضافه می‌کند که انجمن پایان کارتن‌خوابی در کنار غذا دادن، کار درمانی انجام می‌دهد، خدمات پزشکی ارایه می‌دهد، معتادان را به کمپ می‌برد و بعد از بهبودی کمک می‌کند کار پیدا کنند و همه این‌ها زنجیروار رخ داده است: «ما حرکت هیجانی نداشته‌ایم که دانشجوها بیایند و غذا بدهند و بعد بروند. جمعیت طلوع بی‌نشان‌ها هم همین‌طور، آن‌ها هم کارتن‌خواب‌ها را جمع می‌کنند و تا انتها با آن‌ها می‌روند. شاید در مقاطعی حرکت هیجانی اتفاق افتاده باشد اما مداوم نبوده. امروز از طرف نیروی انتظامی و شهردار با حرکت‌های هیجانی روبه‌رو هستیم. بهزیستی و وزارت بهداشت که مسئول هستند هم دراین‌باره سکوت کردند. ما بحث گذاشتن یخچال‌ها را هم با دلایل خودمان هیجانی نمی‌بینیم، بلکه حرکتی بنیادی می‌بینیم در جهت جلب اعتماد؛ ضمن این‌که یخچال‌ها فقط برای کارتن‌خواب‌ها نبوده و همه همسایه‌ها می‌توانستند از یخچال و کمد و ویترین استفاده کنند. اعتقاد ما این بود که علت این‌که یک نفر به کارتن‌خواب‌ها اضافه می‌شود این است که ما حواس‌مان به همسایه کناری‌مان نبوده و این دانه‌های زنجیری است که به انتها می‌رسد، تا در اثر بی‌توجهی من به همسایه‌ام، یک نفر به کارتن‌خواب‌ها اضافه شود.»


ساماندهی وظیفه دولت یا سازمان‌های مردم‌نهاد
دولت در دنیا به‌عنوان متصدی امور آسیب‌ها شناخته می‌شود. مرجعی است که باید با کمک مالیات (یا در ایران پول نفت) بستری را برای حل معضلات اجتماعی فراهم و درواقع زیرساخت‌ها را مهیا کند. در مورد اعتیاد این زیرساخت‌ها می‌توانند احداث گرمخانه باشند یا تأمین غذا و لباس برای کارتن‌خواب‌ها. در یک کلمه ساماندهی معتادان کارتن‌خواب فعالیتی نیست که «ان‌جی‌او»های مختلف بدون هماهنگی و همگرایی بتوانند انجام دهند اما در ایران وضع فرق دارد.
رئیس موسسه مردم‌نهاد «تولدی دوباره» می‌گوید: «در ادبیات شفاهی جامعه ما کلمه ساماندهی در ذهن تصویر مثبتی ایجاد نمی‌کند و بهتر است به جای آن از کلمه هماهنگی و همراهی استفاده کنیم. ساماندهی می‌تواند به‌طور ساده با اجرای جلسات مستمر بین سازمان‌های دولتی و غیردولتی به‌صورت خیلی ضربتی و سریع انجام شود. به این ترتیب این دو سازمان با هم هماهنگ می‌شوند اما شرط این است که هر دو طرف بخواهند این اتفاق بیفتد. اما هر دو به اندازه هم نقش دارند و ما نباید در وظایف سازمان‌های دولتی و مردم‌نهاد تفکیک وظایف قایل شویم، زیرا بخشی از نیازها در زمینه اعتیاد در جامعه مدنی، سازمان‌های غیردولتی و نیروهای داوطلب پاسخ داده می‌شود و بخشی در سازمان‌های دولتی؛ در نتیجه شبکه‌ای از سازمان‌های غیردولتی و سمن‌ها باید باشند تا برای حل این معضل تلاش کنند.»


حیدری می‌گوید: علتی که این دو سازمان نتوانسته‌اند تاکنون فرآیند مثبتی درباره معضل اعتیاد داشته باشند این است که هیچ وقت بین دولت و «ان‌جی‌او»ها اعتماد به وجود نیامده است. «ان‌جی‌او»ها دولت را به‌عنوان منبع درآمد می‌شناسند و دولت هم به آن‌ها به‌عنوان جایی نگاه می‌کند که آمده‌اند پول دریافت کنند. ساختن زیرساخت‌ها وظیفه دولت است اما در زمینه ساماندهی، دولت حق نداشت وارد فرآیند مدیریت کمپ‌ها شود. شهرداری با هزینه‌های چند ١٠ میلیاردی گرمخانه‌ها راه‌اندازی کرد اما کارآیی لازم را نداشتند. در مقعطی به «ان‌جی او»ها این امکان را داد که از این کمپ‌ها منبع درآمد داشته باشند، یعنی به ازای هر نفری که «ان‌جی‌او»ها وارد کمپ کردند، مبلغی را به آن‌ها اختصاص داد، همین مسأله باعث شد روند به زور گرفتن آدم‌ها و بردن آن‌ها به کمپ شروع شود. دولت به جای این‌که بستر کلی بسازد و بعد در جای خودش بنشیند، بستر را ساخت، بعد نظارت کرد و مدیریت را به عهده گرفت و در همه مسائل ورود پیدا کرد. این‌جا بود که باعث اتفاقاتی مانند اتفاق محله هرندی شد. ١٠ اتوبوس گرفتند و کارتن‌خواب‌ها را جمع‌آوری کردند که حتی به اعتقاد شخصی رئیس کلانتری هم که من با او صحبت کردم، کار اشتباهی بود. نتیجه این کار در بهترین حالت این است که آن افراد وارد فضای دیگر شوند، در بهترین حالت می‌خواهند متادون مصرف کنند و یک مواد دیگر به مواد اعتیادشان اضافه شود. در زمینه ساماندهی کارتن‌خواب‌ها نسخه‌ای را هر روز و هر ‌سال تکرار می‌کنیم، بدون این‌که بدانیم بازدهی داریم یا نه. وضع امسال هرندی بدتر از‌ سال قبل و‌ سال قبل آن بدتر از سال‌های قبل است. کارهای ضربتی جواب نمی‌دهند، این را دولت هم می‌داند. همان‌طور که مبارزه با ماهواره، مبارزه عبثی است، طرح‌های ضربتی دیگر هم کارآیی ندارد. هم مسئولان اجرایی و هم «ان‌جی‌او»ها، کارشناسان، معتاد کنار خیابان و مردم عادی می‌دانند که این طرح‌ها تا به حال جواب نداده و بعد از این هم جواب نخواهد داد، چون کارهای ریشه‌ای نیستند.»


 از نظر هومان نارنجی‌ها دو نگاه در زمینه مداخلات در جامعه وجود دارد که باید بین این دو نگاه توازن ایجاد کرد: «یک نگاه به تقاضا یعنی خواسته‌های مردم و جامعه برمی‌گردد. برای مثال خواسته مردم این است که دولت کارتن‌خوابی را جمع کند و دولت باید برای این مسأله سرمایه‌گذاری کند. بخش دیگر نیازهایی است که سیاستگذار آن‌ها را برای جامعه نسخه می‌کند. مثلا ما می‌گوییم باید بچه‌ها را نسبت به اعتیاد واکسینه کنیم. تناسب بین نیاز و تقاضاست که می‌تواند مسیر درستی را رهنمون شود، بنابراین هر دو را توأمان باید مورد پوشش قرار داد. پاسخ‌دهی به نیازهای مردمی و محلی مانند ساماندهی معتادان و کارتن‌خواب‌ها به جای خودش محترم است اما نمی‌شود از بعد دیگر یعنی درمان و پیشگیری غافل شد. «ان‌جی‌او»ها نیز در همه حوزه‌ها هر جا که بشود کار بهشان بسپرد، می‌توانند فعال باشند و نمی‌شود برایشان خط‌کشی قایل شد.»


کسی به فکر پیشگیری نیست
سن شروع سیگار به ١٣‌سال رسیده است. این آماری است که‌ سال ٩٣ رئیس هیأت‌مدیره جمعیت مبارزه با دخانیات کشور اعلام کرد. از طرفی آمار اعلامی امسال می‌گوید سن اعتیاد تا ١٠ و ١١‌سال پایین آمده است و اعتیاد به سن دانش‌آموزی رسیده است. امسال مدیر اداره پیشگیری و ارتقای سلامت اجتماعی شهرداری تهران از راه‌اندازی شبکه تخصصی راهبردی جهت پیشگیری از اعتیاد در پایتخت خبر داد و گفت: براساس این شبکه، در هر محله یک نفر متخصص پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در نظر گرفته‌ایم و پکیج‌های آموزشی را متناسب با فرهنگ افراد محله ارایه می‌دهیم.


مسأله مهم پیشگیری است که کمتر از دیگر ابعاد اعتیاد در سازمان‌های مردم‌نهاد جدی گرفته شده است. هومان نارنجی‌ها می‌گوید: هیچ سرانه‌ای برای پیشگیری در نظر گرفته نمی‌شود، به همین دلیل «ان‌جی‌او»ها کمتر سراغ این حوزه می‌آیند. او درباره عملکردهای مختلف سازمان‌های مردم‌نهاد در زمینه اعتیاد می‌گوید: قطعا اعتقاد ما این است که سازمان‌های مردم‌نهاد در همه سطوح ورود کنند. از نظر کارشناسی «ان‌جی‌او»های درمانی چون درآمد دارند، بهتر می‌توانند عمل کنند اما حوزه‌های دیگر مانند پیشگیری یا کاهش آسیب نیاز به حمایت دارند. دولت در حوزه کاهش آسیب برای هر بیمار سرانه درنظر می‌گیرد اما هیچ سرانه‌ای برای پیشگیری در نظر گرفته نمی‌شود، درحالی‌که یک ریال یعنی یک واحد پولی در حوزه پیشگیری از ١٠ریال در حوزه درمان و صد ریال در کاهش آسیب بهتر است ولی ما حمایت «ان‌جی‌او»ای برای پیشگیری نداریم و اگر سازمان مردم‌نهادی بخواهد در این حوزه کار کند، هزینه‌بردار است. مثلا می‌خواهد در مدارس برای بچه‌ها آموزش‌های پیشگیری از اعتیاد ارایه دهد که نیاز به بروشور و بسته‌های مداخله‌ای دارد، همچنین نمی‌توانیم والدین را توجیه کنیم که این آموزش‌ها برای بچه‌ها ضروری است که خودشان هزینه آن را بدهند. در دنیا این اقدامات پیشگیرانه از سوی دولت تأمین می‌شود. زحماتش بیشتر از حوزه درمان است و هزینه و منابع و آدم‌های بیشتری نیاز دارد؛ همچنین این حوزه با  کمبود امکانات مواجه است.»


او می‌گوید: «ان‌جی‌او»‌هایی که در حوزه درمان فعالیت می‌کنند، درآمد دارند، کمپ می‌زنند و بعضی‌هایشان که نظارتی روی آن‌ها وجود ندارد یک‌میلیون و دو‌میلیون تومان از هر نفر می‌گیرند که این باعث می‌شود چرخ‌شان بچرخد: «در مورد درمان، بسته‌های مداخله‌ای و پروتکل داریم ولی در مورد پیشگیری بسته‌های استاندارد نداریم که بگوییم در مدرسه این بسته را اجرا کنید تا بچه‌ها واکسینه شوند. اخیرا ستاد مبارزه با مواد حرکت خوبی انجام داده و آن تشکیل اتاق تولید بسته‌های پیشگیری است. این اتاق بسته‌های قبلی را مرور و بسته‌های جدید را به روش استاندارد ایجاد می‌کند. ما خیال‌مان از بچه‌ای که این کتاب و فیلم را ببنند، راحت است اما تازه به این سمت رفته‌ایم که بسته‌های استاندارد داشته باشیم و از آن طرف اعتبارات پیشگیری ما خیلی کم است. در کشوری مثل آمریکا سرانه هر نفر برای پیشگیری ١٣٠ دلار است، درحالی‌که سرانه ما در حد دلار هم نیست.»


پیشگیری از اعتیاد، آن بخشی است که با کمک‌های مردمی حل نمی‌شود و دولت باید در این زمینه قدم اصلی را بردارد. به گفته این فعال مدنی در حوزه درمان و پیشگیری اعتیاد اگر بودجه ستاد برای پیشگیری یک‌میلیارد با تخصیص ٧٠‌درصد بشود، یعنی ١٤‌میلیارد که سهم هر دانش‌آموز ‌هزار تومان است: «به جد می‌توانم دفاع کنم که ما ٥٠٠‌میلیارد تومان فقط برای پیشگیری احتیاج داریم، الان این بودجه ١٤‌میلیارد تومان است. دولت فکر می‌کند مشکل با واگذاری به سازمان‌های مردمی حل می‌شود ولی مردم تا یک جایی جلو می‌آیند. باید روی این مسأله متمرکز شد و یک کمپین و کارزار رسانه‌ای خوب راه انداخت تا والدین را حساس کند که خودشان هم سرمایه بگذارند و فرهنگسازی کنند.»


رسانه‌ای‌شدن و حرکت‌های پوپولیستی
وقتی حرکت مثبتی در زمینه درمان یا پیشگیری از اعتیاد صورت می‌گیرد یا وقتی یک سازمان مردم‌نهاد قدمی برای کمک به کارتن‌خواب‌ها انجام می‌دهد، تصور این است که باید این حرکت‌ها را در رسانه‌ها منعکس کرد. گاهی انعکاس برخی از این حرکت‌ها که عموما حرکت‌های هیجانی و آنی هستند، چندان به نفع آسیب‌دیدگان نیست. حیدری، مدیر انجمن پایان کارتن‌خوابی می‌گوید: ما حق نداریم خیلی رسانه‌ای باشیم، فعالیت رسانه‌ای‌مان باعث شده دولت مجبور شود تصمیم موضعی بگیرد و جمع‌آوری‌هایی کند که خودشان هم اذعان دارند فایده ندارد. خودشان هم می‌گویند پس از جمع‌آوری معتادان قبل از این‌که خودشان به مرکز برسند، معتاد زودتر به جایگاه خودش برگشته است. از تبعات رسانه‌ای‌شدن این است که مسئولان به جای این‌که تصمیم درست بگیرند، دست به تصمیمات لحظه‌ای و آنی بزنند که در هیچ زمانی جواب نداده است. این برخوردها فقط شکل آسیب را عوض می‌کند. زمانی منطقه‌ای به نام هرندی داشتیم که من خواهش کردم اجازه دهید خودمان دور پارک شوش را دیوار بکشیم و از آن مراقبت کنیم اما در یک شب آن‌جا را تخلیه کردند و کارتن‌خواب‌ها به محله‌های اطراف رفته و آن‌جا را ناامن کردند.


عباس دیلمی‌زاده بر مسأله آگاهی دادن تأکید دارد و آن را از وظایف اصلی سازمان‌های مردم‌نهاد می‌داند: «در خیلی از موارد سازمان‌های غیردولتی خودشان مسأله را به درستی درک نکرده‌اند و این آگاهی را ندارند که بازنشر دهند. فکر می‌کنم مهم‌ترین چیزی که جامعه نیاز دارد این است که واقعیت اعتیاد را خارج از موضوعات اخلاقی و دیدگاه‌های اخلاقی و مجرمانه تحلیل کنند و با اطلاعات علمی و کارشناسی آن را درست بازنشر دهند. در این صورت هم مردم و هم دولت به این فکر می‌افتند که این مشکل چرا و چطور به وجود آمده و باید کمک به حل آن کرد، کمبود اطلاعات این مشکل را به وجود می‌آورد. اگر من بدانم کارتن‌خواب وجود دارد و راه‌حلی که وضع زندگی‌اش را بهتر کند، چیست، این آگاهی در میان‌مدت باعث می‌شود به حل مشکل کمک کنم. در این شرایط دو نوع نگاهی که با هم تضاد دارند و درحال جنگ هستند، یعنی حرکت‌های هیجانی و گاها پوپولیستی در مقابل حرکت‌های ریشه‌ای تبدیل به نگاهی صلح‌آمیز می‌شوند. حرکات هیجانی و آنی و گاها پوپولیسم به‌ نظر من نمی‌تواند مشکل را حل کند. ما باید بدانیم اعتیاد چیست و معتاد کیست و چگونه می‌شود برایش زندگی بهتری رقم زد و آن را بتوانیم نشر بدهیم و دیگران را متقاعد کنیم که این دیدگاه علمی، کارشناسی و درست است. آن موقع است که اگر بخواهیم می‌توانیم از همه مردم حتی آن‌هایی که در منطقه هرندی زندگی می‌کنند و خشمگین هستند برای حل مشکل کمک بگیریم. تا وقتی به درستی بیان نمی‌شود و عده‌ای فکر می‌کنند باید معتادان از شهر بیرون بروند و عده‌ای فکر می‌کنند باید باشند و بهشان غذا بدهیم، مشکلات‌مان در حوزه اعتیاد حل نمی‌شود.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha