سلامت نیوز: توسعه نامتوازن شهر تهران نسبت به سایر شهرها باعث تمرکز امکانات در این شهر شده است و نمیتوان جوانی را که برای پیشرفت و دستیابی به آرمان و آرزوهایش و استفاده از امکانات مناسب به تهران مهاجرت میکند را بهتنهایی عامل شکلگیری خانوادههای تکنفره دانست.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند نوشت: خانوادههای تکنفره تعبیر تازهای است که برای افرادی با تجرد قطعی به کار میرود. انگار چه بخواهیم و چه نخواهیم باید این افراد را به رسمیت بشناسیم. دیگر مانند گذشته نمیتوان به افرادی که تنها زندگی میکنند برچسب زد و به آنها با دیدهتردید نگریست. اگر در گذشته پسران به صورت مجردی زندگی میکردند و کسی به آنها خرده نمیگرفت، امروزه دختران هم این سبک زندگی را برای خود انتخاب کردهاند، گاهی به صورت اختیاری و گاهی هم به صورت اجباری. واقعیتی غیرقابلانکار که دارای علل متعددی است. واقعیتی که نباید از آن چشمپوشی کرد. تصور کنید همین تعداد از افرادی که به صورت تنها زندگی میکنند به سنین بازنشستگی برسند. اگر دولت و تأمین اجتماعی فکری به حال حمایت از این افراد نکرده باشد، در شرایطی که دیگر نمیتوان این مسئولیت را بهدوش خانوادهها واگذار کرد، چه بحرانی در سالهای آتی متوجه جامعه خواهد بود؟ در هفته گذشته دو نشست با محوریت عدم ازدواج جوانان و تجرد قطعی برگزار شد. در ادامه گزارشی خواهیم داشت از سخنرانی کارشناسان و جامعهشناسان در این نشست تا علل، آسیبها و راهکارهای این پدیده رو به افزایش را بهتر بشناسیم:
نشست «چیستی تجرد افراد بالای ٣٥سال و علل و پیامدهای آن»، در پژوهشگاه فرهنگ و هنر و ارتباطات و با حضور دکتر شیرین احمدنیا؛ جامعهشناس و عضو هیأتمدیره انجمن جامعهشناسی ایران و مدیرگروه جامعهشناسی پزشکی و سلامت انجمن و دکتر شهلا اعزازی؛ جامعهشناس برگزار شد.
در ابتدای نشست شهلا اعزازی با اشاره به آمار وضعیت تأهل و تجرد گفت: درحالحاضر ١٥٢هزار نفر تجرد قطعی داریم که زنان و مردان بالای ٥٠سال هستند. همچنین یکمیلیون و ٣٠٠هزار نفر در سن ازدواج مجرد قرار دارند. زنان مجرد با ٩٠هزار نفر جمعیت، بیشتر از مردان مجرد هستند. زمانی همه ازدواج میکردند و تجرد قطعی خیلی کم بود، اما درحالحاضر اینطور نیست.
از منظر جامعهشناسی، تجرد آسیب نیست بلکه نوعدیگری از زندگی است
او با طرح سؤالی مبنیبر اینکه که آیا تجرد آسیب است یا خیر؟ تصریح کرد: از منظر جامعهشناسی، تجرد آسیب نیست بلکه نوعدیگری از زندگی است اما از دید فردی، ترجیح میدهم افراد در سنی ازدواج کنند، صاحب فرزند شوند و در دورهای، از بودن کنار فرزندان لذت ببرند. سپس جوان خانواده ازدواج میکند و در محدوده نزدیک پدر و مادر نومکانی تشکیل میدهد و نوه میآید و نوع دیگری از نومکانی ایجاد میشود. این جامعهشناس با تأکید بر اینکه زمانی که از ایران صحبت میکنیم نگاه ما به تهران است، اظهار داشت: در تهران گروهی از افراد برای کسب موقعیتهای بهتر و به دست آوردن شغل به خارج از کشور سفر کردند. ٤ میلیون نفر جمعیت خارج از ایران وجود دارند که حتی پس از انقلاب از کشور خارج شدهاند. به همین دلیل مدل سنتی خانواده درحالتغییر است و رابطهها و کمکهای دوجانبه خانواده اول و دوم در درصدی از جامعه وجود ندارد. این تصوری است که ما از زندگی داریم، اما الزاما جوان ما نباید از زندگی آینده خود این تصور را داشته باشد. عوامل مختلفی در این تصور نقش دارند.
جوانان علاقه زیادی به ازدواج ندارند
اعزازی با اشاره بهدلایل عدم علاقه جوانان به ازدواج گفت: جوانان علاقه زیادی به ازدواج ندارند. زمانی تجرد با اقتصاد همراه بود؛ یعنی مردان باید پول، خودرو، کار و خانه داشتند تا بتوانند ازدواجکنند. آنچه درحالحاضر دیده میشود، تجرد خودخواسته است که فرد حتی با وجود شرایط مالی مناسب، نمیخواهد ازدواجکند؛ زیرا آینده خود را در مسائل دیگری مانند تفریح، سفر و حتی تنهایی میبیند. موضوع تأثیرگذار بعدی این است که دختر مجرد به شرایط زندگی زنان اقوام خود نگاه میکند؛ این دختر که تحصیلکرده است میگوید برای چه ازدواج کند و حقوق خود را از دست دهد. او میگوید میتوانم درس بخوانم، سفر کنم و فعالیتهای دیگری داشته باشم، اما با ازدواج، این حقوق را به دیگری منتقل میکنم. موضوع دیگر که بیشتر برای دختران مسأله است، اینکه آنها معتقدند که در خانه پدر هرچه بخواهند دارند، پس چرا ازدواج کنند. این دختران عموما شوهران پولدار را میپذیرند، سنتی ازدواج میکنند و به علت اینکه علاقه خاصی به فرد مقابل ندارند، معیارها به سطح تحصیلات و پول تبدیل میشود؛ از آنجاییکه امروزه همه افراد تحصیل میکنند، داشتن مدرک دانشگاهی چندان معیار نیست و معیار پول میشود. او ادامه داد: علت دیگر تجرد این است که افراد کجا یکدیگر را ببینند تا همسرگزینی داشته باشند. دختران امروز، دختران حاضر در جامعه هستند و میخواهند همسر خود را در محیط بیرون گزینش و انتخاب کنند، اما فضایی برای این منظور وجود ندارد. دانشگاهها تفکیک شدهاند. محل کار هم که فضای چندان مناسبی برای آشنا شدن با همسر آینده نیست. پس از آن هم سایتهای همسریابی ایجاد شد که نمیدانم چه سرانجامی برای آشناییها در آنجا وجود دارد و به چه شکلی آشنا میشوند. پس برخی افراد با وجود اینکه تصمیم به ازدواج دارند، اما مکانی را برای دیدن و انتخاب فرد ندارند.
تلویزیون، ضدتبلیغی برای ازدواج است
این استاد دانشگاه درخصوص تأثیر برنامههای تلویزیونی در ازدواج گفت: جامعه ما از طریق تلویزیون دایما بر ازدواج به شکل سنتی تأکید میکند. زمانی در تمام سریالها دختری درحال ازدواج بود و برای گروهی از دختران و پسران مدرن شرایط خواستگاری را به این شکل نشان میدادند که پسر میگوید علاقهمندی شما چیست، دختر میگوید من شعر دوست دارم، پسر هم میگوید بهبه من هم شعر دوست دارم؛ این نمایش راه خوبی برای نشاندادن فرهنگ همسرگزینی نیست. در همان زمان تحلیل برنامههای تلویزیون را انجام میدادم و گفتم من اگر دختر یا پسر جوانی بودم، به دلیل نمایش پسزننده خانواده در تلویزیون، از ازدواج منصرف میشدم.
امروزه «علاقه» نقشی در ازدواجها ندارد
اعزازی با بیان اینکه در کلاسی از دانشجویان سوال کردم چرا با فرد مشخصی ازدواج میکنند، گفت: آنها هر دلیل ممکن جز علاقهمندی به آن فرد را بیان کردند؛ یعنی تنها چیزی که در بحث ازدواج مطرح نشده بود، علاقه بود. وقتی سوال کردم پس علاقه چه میشود؟ دانشجویان مبهوت نگاه میکردند که مگر این موضوع هم مهم است. پس میبینیم معیارهای ازدواج که مسئولان تکرار میکنند بههم خورده است. مسئولان میگویند مگر دختر ٣٥ ساله با پسر ٣٠ ساله ازدواج میکند؟ این معیارها بههم خورده و تعداد زیادی ازدواج با دختر بزرگتر حتی با تفاوت ٢٠سال وجود دارد. در بحث سواد هم میبینیم که سطح سواد پایینتر مرد دیگر دلیل ردکردن قطعی نیست.
١٠٠هزار نفر اختلاف واقعا مصیبت نیست که آن را بزرگمیکنند
او با بیان اینکه اصلا نمیفهمم چرا دولت غصه شوهرکردن دختران را میخورد و مسائلی مانند تجرد قطعی را مطرح میکند، اظهار داشت: ٥ میلیون و ٥٠٠هزار مرد و ٥ میلیون و ٦٠٠هزار زن مجرد وجود دارند که این ١٠٠هزار نفر اختلاف واقعا مصیبتنیست که آن را بزرگ میکنند.
تغییرات ساختاری خانواده
او با اشاره به تغییرات تاریخی که در جمعیت خانواده رخ دادهاست، تأکید کرد: در دورهای دورکیم، مسألهای را مطرح کردهبود که اگر تاریخ را ببینیم، میفهمیم انقباضی در مدل خانواده به وجود آمد. دورانی بهعنوان مادرشاهی یا مادرتباری مطرح است که خانواده، قبیله بود و بهتدریج با رسیدن به تمدن، اعضای خانواده کمتر شدند تا رسید به خانواده گستردهای که سهنسل و بیشتر با هم زندگی میکردند؛ پس از آن خانواده هستهای بود که دو نسل را تشکیل میداد و پس از ازدواج، فرزندان از آن خارج میشدند و آشیانه خالی میماند. حدود ٢٥سال پیش والد- فرزندی شکل گرفت که مادر یا پدر تنها درکنار فرزند بود. پس از آن هم خانواده یکنفره درحال پیداکردن معنا و مفهوم است؛ همانچیزی که در غرب معنا و مفهوم بیشتری پیدا کرده است.
متغیرهای تجردگرایی
این جامعهشناس با بیان اینکه زندگی مجردی، انتخاب شخصی است، افزود: شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی هم در انتخاب زندگی مجردی دخالت میکند، اما برای برخی پیش از این سوال شده بود که متغیرهای دخیل چیست. اگر طبقه پایین جامعه را به شکل سنتی- مذهبی در نظر بگیریم، مسأله اقتصاد در آن نقش دارد. در طبقات بالاتر که سنتی نیستند، انتخاب شخصی است. دختر یا پسر جوان از خانوادههای متمول جدا میشوند و خانه میگیرند. پسرها زودتر جدا میشوند و دختران بالای ٣٠ تا ٣٥سال میتوانند جدا شوند. این جداشدن برای آنها مشکل ایجاد میکند و اکثر مشکلات برای زنان است. خانه مجردی که پسر جوانی در آن زندگی کند، کمتر از سوی همسایهها مورد نظارت قرار میگیرد؛ درصورتیکه دختر مجرد که تنها زندگی میکند، از همان اول مورد سوال همسایههاست. این دختران باید خود را به نوعی از گزند کنجکاوی همسایهها و دید مردانی که به آنها پیشنهاد دوستی میدهند، حفظ کنند. برای دختران مجرد زندگی بهتنهایی سخت است؛ زیرا هم باید پول داشته باشند و هم از لحاظ اجتماعی از خودشان محافظت کنند، اما برای پسر فقط پول مطرح است.
افراد، شریک دلخواه خود را پیدا نمیکنند
اعزازی به امکانات شغلی دختران و پسران اشاره کرد و گفت: ٤٠درصد بیکاری دختران دارای تحصیلات درمقابل ٢٠درصد بیکاری پسران تحصیلکرده وجود دارد و به دختران هم حقوق کمتری تعلق میگیرد. پس مسألهای در ذهن دختران وجود دارد که این ازدواج را نمیپسندند و حاضر به تحمل این مشکلات هستند. درواقع مزایایی که در این شرایط بهدست میآورد، بیشتر از ازدواج است. نمیتوانیم بگوییم این افراد از ازدواج بدشان میآید. آنها شریک دلخواه خود را که بین سنت و مدرنیته گیر نکرده باشد، پیدا نکردهاند. یک مشکل دختران و پسران این است که در زمان ازدواج خیلی سنتی برخورد میکنند و بعد از ازدواج میخواهند مدرن باشد. در وضعیت سنتی مرد کار میکند و زن هم کار خانه را انجام میدهد؛ در فضای مدرن هر دو با هم در فضای خصوصی و بیرون کار میکنند، پولشان با هم است و با هم تصمیمگیری میکنند. گروهی سنتی ازدواج میکنند و مهریه و عروسی بسیار پرهزینه میخواهند و پس از ازدواج مدرن میشوند و میگویند مرد که شب میآید به خانه کار خانه هم انجام دهد. این هم مشکل پسران ما است. مدل دیگر آن هم این است زن کار میکند و تحصیلکرده است، مرد هم کار میکند اما زن هیچ بخشی از پول خود را در خانه خرج نمیکند که این ظلم است.
او ادامه داد: جوانان به دنبال شریک واقعی میگردند، اما پیدا نمیکنند. در ازدواج شاهد نقش تأثیرگذار پول هستیم. مثلا میگویند ظاهر شخص بد نیست، تحصیل هم که کرده، کار هم که میکند، پول هم که دارد؛ لذا این فرد را انتخاب کنیم، چون عیبی ندارد. آنانی که قبل از انقلاب ازدواج کردند حداقل در قشر روشنفکر دانشجو پول، خودرو، مهریه و جهیزیه برایشان اهمیت نداشت و فقط علاقه به فرد مهم بود، اما امروزه معیارهای ذکرشده را مطرح میکنند.
سیاستگذاران، تجرد را موضوعی پلید میدانند
او درمورد معنای ذهنی تجرد در ذهن سوژه و سیاستگذاران تصریح کرد: نمیدانیم معنای ذهنی در سوژهها چیست، اما سیاستگذاران تجرد را موضوعی بسیار پلید میدانند؛ بهجای اینکه قبول کنند تجرد هم نوعی از شیوههای زندگی است و درمورد چنین موضوعی شخصی، همه مردم نباید طبق آنچه سیاستگذاران فکر میکنند صحیح است، رفتار کنند.
سیاستگذاران معتقدند، تجرد مشکلات زیادی برای زنان ایجاد میکند و به همین دلیل برنامهریزیهایی میکنند و بر همین اساس بود که در اولویت استخدام، مرد و زن مجرد را در آخرین اولویت قرار دادند. در برابر این منطق، طبیعی است که مجردان میگویند اگر کار نکنیم، پول نداریم و اگر پول نداشته باشیم، ازدواج نمیکنیم و نمیدانم چطور مسئولان متوجه این موضوع نشدهاند. من این اولویتبندی را فاجعهای برای ایران میبینم.
مسئولان به دنبال راهحلهایی برای کمکردن تجرد هستند
اعزازی بیان کرد: آسیب فجایع اجتماعی بیشتر از تجرد است، مسئولان بهدنبال راهحلهایی برای کمکردن تجرد هستند، تسهیلاتی فراهم کرده و موسسات ازدواج آسان را فراهم میکنند. در این دفاتر عنوان میشود که هزینه ١٠ میلیونی ازدواج با یک تا ٢ میلیون تومان برگزار میشود. آیا مشکل ازدواج فقط هزینه برگزاری مراسم عروسی است؟ فکر نمیکنم تنها مشکل، مسائل مالی باشد.
جامعه میگوید نمیخواهم همسر دوم بگیرم
این استاد دانشگاه به علت طلاق اشاره کرد و گفت: خیانت، بیشترین علت طلاق است. مگر چند درصد مردم، زن دوم میخواهند؟
او به پیامدهای تجرد اشاره کرد و گفت: از پیامدهای تجرد این است که نرخ باروری و فرزندآوری کمتر میشود. هرچند ممکن است افراد بخواهند فرزند داشته باشند. اعزازی در پایان اظهار داشت: بهعنوان یک جامعهشناس معنی ندارد بگوییم با تجرد مخالف یا موافق هستیم. روند جامعه بهسمتی که میخواهد پیش میرود، اما در نظر شخصی خودمان با خانواده مخالفتی نداریم؛ چراکه فکر میکنیم در ازدواج پس از اینکه فرزندان رفتند آن کسانی که میمانند زن و شوهر هستند. درحالحاضر اشکال جدید باهمبودن ایجاد شده است. همخانگی یکی از این مدلهاست. یکی دیگر از مدلها این است که هرکس خانه خودش را دارد، اما تعطیلات و آخر هفته را با هم میگذرانند؛ البته ممکن است یکی، دو شب هم با هم بمانند. تجرد ناخواسته ناشی از تبلیغات جامعه است. این نگرشها را دولت، رسانه و تلویزیون تبلیغ میکنند که حتما باید با شرایط خاصی ازدواج کرد؛ بعضی از دختران به هر علت خواسته یا ناخواسته ازدواج نمیکنند که باید از لحاظ مالی توانمند شوند.
شکاف نسلها و نداشتن زبان مشترک در دنیای امروز
در ادامه احمدنیا با اشاره به تغییر نسلها گفت: اتفاقی که در جامعه ما افتاده این است که با نسلهای کاملا نوینی مواجههستیم. بهقدری شدت تغییرات هنجاری بالا رفته است که میبینیم بین افراد با فاصله سنی کم تفاوتهایی وجود دارد و در این موضوع شاهد تأثیرگذاری عوامل سیاست، مذهب، دین و تکنولوژیها هستیم. این وضعیت که نداشتهها را با شیوههای جدیدی پر میکنند، ویژگی خاص ایران است که حتی با کشورهای خاورمیانه هم قابل مقایسه نیست. خواهناخواه ارتباطات رسانهای مزید بر علت شده، دسترسی به الگوهای فرهنگی ایجاد شده، تکنولوژیها در ارتباطات تأثیر گذاشته و به همین دلیل با دختران و پسران جدید مواجه هستیم. کنشها و انتخابها فردگرایانه شده؛ یعنی میبینیم نسل جوان انتخابگرتر و فعالانهتر در مسیر زندگی خود تأثیرگذاری میکنند. در همسرگزینی دامنه انتخابشان وسیعتر شده است. پیش از این بزرگترها انتخاب میکردند، یا تأثیر عمدهای در انتخاب داشتند، اما درحالحاضر انتخاب بر دوش جوانان افتاده است یا خواستهاند که بر دوش خودشان بیفتد. آنقدر شکاف نسلی وسیع شده که زبان مشترک وجود ندارد و ایدهآلهای این افراد با ایدهآلهای نسلهای قبلی خود خیلی فرق کرده است.
عمده جوانان به ازدواج فکر میکنند و تعداد کمی به سمت پدیده مدرن تجردگزینی میروند
این جامعهشناس با اشاره به تغییرات هویت جنسیتی تصریح کرد: عمده تغییرات هویت جنسیتی در دختران افتاده است. سطح سواد در جامعه ما در چند دهه اخیر برای هر دو جنس افزایش پیدا کرده، اما برای دختران شتاب بیشتری داشته است. از طرفی با ورود دختران به عرصه تحصیلات تکمیلی مواجه هستیم که به دلیل گسترش حضور دختران، حتی در برخی رشتهها مانند پزشکی سهمیهبندی قایل شدهاند. بنابراین با نسل جدیدی از دختران مواجه هستیم که تحصیلکرده هستند و در نتیجه ایدهآلهایشان تغییر کرده است و الزاما ایدهآل آنها مادرشدن و همسرشدن نیست. هرچند هنوز نقشهای سنتی، همچنان ایدهآل هستند؛ یعنی جامعهای هستیم که نقشهای سنتی در آن همچنان ایدهآل است و عمده جوانان به ازدواج فکر میکنند و تعداد کمی به سمت پدیده مدرن تجردگزینی میروند و همچنان غلبه با ازدواج است. همه این موارد باید در بستر متحولشونده تغییرات دیده شوند تا بفهمیم چه اتفاقی افتاده است.
تغییر هدف ازدواج
او در رابطه با هدف ازدواج برای جوانان با بیان اینکه هدفی که زمانی برای ازدواج درنظر گرفته میشد درحالحاضر در نظر گرفتهنمیشود، ادامه داد: پیش از این کارکرد ازدواج فرزندآوری بود، اما این موضوع کمرنگتر شده است؛ نمود آن هم شاخصهای سایز خانواده است که کاهش پیدا کرده و سن بارداری به تعویق افتادهاست؛ یعنی دیرتر زوجین وارد فضای سن بزرگسالی میشوند. در فرهنگ سنتی، دو مرحله در زندگی با نامهای کودکی و بزرگسالی وجود داشت که مرز آن هم بلوغ بود و بهمحض بالغشدن خانوادهها پاسخ مشروع به نیازهای جنسی را ازدواج میدانستند که کاری منطقی بود؛ زیرا اقتصاد کشاورزی و مزرعهداری داشتیم و مزرعه، فرزند پسر زیاد میطلبد. تصور کنید زندگی ما نسبت به ابتدای انقلاب از ٧٠درصد روستانشین تبدیل به ٧٠درصد شهرنشین شده است، پس اولویت ما الزاما فرزند زیاد و بهویژه پسر نیست؛ زیرا پسر و دختر هرکدام به جای درآمد، هزینه هستند.
دلایل اقتصادی، تغییر نگرش نسبت به ازدواج و دافعههای ازدواج با توجه به قوانین کشور، از دلایل تعویق سن ازدواج
احمدنیا با بیان اینکه دلایل اقتصادی، تغییر نگرش نسبت به ازدواج و دافعههای ازدواج با توجه به قوانین کشور، از دلایل تعویق سن ازدواج است، اظهار داشت: دختران تا حدی از ورود به ازدواجی که برای آنها ایجاد محدودیت میکند، امتناع میکنند. از طرفی سبک زندگی دختران و پسران ایران مانند همهجای دنیا به هم نزدیک شده است، ولی در عین حال تفاوت ما با سایر کشورها عدم تناسب سطح تحصیلات و ورود دختران به بازار کار است؛ یعنی نسبت زیادی از دختران به تحصیل میپردازند، اما درصد زیادی به دلایل فرهنگی وارد بازار کار نمیشوند. این مسائل به سطح خصوصی زندگی آنها هم وارد شده است و مردانشان اجاره ورود به بازار کار را به آنها نمیدهند؛ به همین دلیل است که در رشتههایی مانند پزشکی سهمیه ٥٠ درصدی درنظر گرفتهاند تا در مناطق محروم یا در زمان گذراندن طرح، با مشکل کمبود پزشک مواجه نشویم. در عرصه عمومی هم کارفرما نیرویی میخواهد که دایما در اختیار باشد و بهبهانه مرخصیزایمان و ازدواج از فضای کار بیرون نرود. در این رابطه هیچ قانونی نیست که بگوید این زن هم انسان است. انواع دلایل کمک میکند تا شرایط متفاوتی را بین دختران و پسران داشتهباشیم.
ثروت و زیبایی اصلیترین معیارهای انتخاب همسر
این استاد دانشگاه با اشاره به تحقیقی در سطح تهران در رابطه با معیار ازدواج جوانان تصریح کرد: هم دختران و هم پسران ظاهر و ثروت را در اولویتها مطرح میکردند. ارزشهای مادی در هر دو جنسیت شکل گرفته است. در این پژوهش من معیارهای ایدهآل برای ازدواج را پرسیدم و همه افراد ابعاد معنوی، صداقت، ایمان و پاکدامنی را بیان کردند، اما در عمل برای پسران در درجهاول زیبایی ظاهری و در رتبههای بعدی ثروت دختر اهمیت داشت و دختران ثروت را در اولویت قرار میدادند و ظاهر را در اولویتدوم میگذاشتند.
فضای زندگی تجرد قطعی نگرانکننده است
او با تأکید بر اینکه ازدواج همچنان در ایران عمومیت دارد، گفت: باید بیشتر نگران موارد دیگری باشیم و تجرد در مراتب بعدی اهمیت قرار بگیرد. اگر تجرد قطعی بخواهد نگرانکننده باشد، در ارتباط با فضایی است که زندگی افراد مجرد را درگیر میکند و خطراتی که برای آنها وجود خواهد داشت. ارضای نیاز جنسی به اشکال و صور جدیدی درحالاتفاق است که متأسفانه، هم دختران و هم پسران در معرض خطر هستند. درحالحاضر در برخی مناطق تهران نیز با این پدیده مواجه هستیم که دختران بهسادگی خود را در معرض تماسهای مخاطرهآمیز قرار میدهند که این موضوع به شدت باعث انتقال ایدز میشود. ما در جامعهای زندگی میکنیم که فکر میکنند اگر پسر تن به هر خطری دهد، ایرادی ندارد؛ اما همین رویکرد آنها را بهسمت مخاطرات سوق میدهد. در مورد ایدز زنان چه از لحاظ جسمانی و چه از لحاظ اقتصادی و اجتماعی بیشتر در معرض آسیب هستند. در بعد جسمانی زنان سریعتر بیماری را میپذیرند. از لحاظ اقتصادی و اجتماعی هم ممکن است زنی در شرایط تجرد برای ارضای نیازهایش به دلیل وابستگیهای عاطفی وارد روابط شود که این موضوع، افراد را در معرض آسیب قرار میدهد.
احمدنیا ادامه داد: نمیتوان به صورت رسمی از مواردی نام برد، اما درحالحاضر با پدیده ازدواجسپید مواجه هستیم. برخی کسانی که بهطور رسمی ازدواج نکردهاند، ازدواج غیررسمی دارند و در آن چارچوب به نیازهایشان پاسخ میدهند و دختران و پسران به مسیرهای متفاوت و جدید متوصل میشوند. در تمامی مسائل مطرحشده، تأثیرات را روی دختران و پسران بهصورت مجزا مطرحمیکنیم.
در فرهنگ ما برای تجرد شرایط متفاوتی حکمفرماست
این جامعهشناس درخصوص تجردهای ناخواسته اظهار کرد: زمانی که از نقطهنظر شرایط فرهنگی درمورد تجرد صحبت میکنیم، وضعیت کاملا متفاوتی برای دختران و پسران قایل هستیم. در جامعه ما پسران باید به خواستگاری بروند و دختران در ویترین بنشینند و چهرهشان را با هر شیوه مانند لوازمآرایش و جراحیپلاستیک زیبا کنند؛ زیرا این مسأله از معیارهای ازدواج است، اما کسانی که نمیتوانند این اقدامات را انجام دهند و از زیبایی کمتری بهرهمند میشوند، فرصت ازدواج را از دست میدهند. به همین دلیل گاهی حتی اگر دختر قصد ازدواج داشتهباشد هم شاید نتواند ازدواج کند؛ زیرا کسی باید بیاید او را انتخاب کند، اما درمورد فضای همسرگزینی امکانات و فضا خیلی گستردهتر از گذشته شده و انفجار فضای همسرگزینی فراهم شدهاست. اینترنت، چتروم، خیابان، دانشگاه، فضای شغلی و درمجموع فضاهای واقعی و مجازی اجتماعی به خدمت آشناشدن افراد درآمده است، ولی مسأله اینجاست که این آشناییها بهازدواج ختم نمیشود.
دختران مجرد در روستاها
این استاد دانشگاه با اشاره به شرایط مختلف زندگی دختران در شهرها و روستاها بیان کرد: باوجود سیاستهای احیای مشاغل روستایی، با مهاجرت پسران از روستا به شهرها و تعداد زیادی دختران مجرد روستایی روبهرو هستیم. پسران از روستا رفتهاند، اما دختران نمیتوانند بروند؛ زیرا باید تا هر سنی قبل از ازدواج با پدر و مادر زندگی کنند. در فضای شهری شرایط تغییر کرده و درصد کمی از خانوادههای شهری به دختران خود اجازه زندگی مستقل میدهند. شرایط منحصربهفردی پیش آمده که نیازمند مطالعاتی است تا بدانیم این وضعیت ایران بیانگر چهچیزی است و آسیبها کجاست.
ایدهآل، داشتن شریک زندگی است
او با تأکید بر اینکه ایدهآل، مجردبودن نیست، بلکه داشتن شریک زندگی است، اظهار داشت: زندگی مشترک از همهنظر کارکردهایی دارد که میتواند آرامشبخش باشد، استرس را کم کند و یکی از وجوه سلامت اجتماعی است. افراد هم میتوانند در چارچوب ارتباط متقابل مشکلات را کاهش دهند؛ بنابراین فشارهای اجتماعی برای کسانی که آگاهانه در شرایط تجرد بهسر نمیبرند، مزید بر علت میشود. برخی ازدواج میکنند که تحرکاجتماعی پیدا کنند و ارتقای مالی داشته باشند. دستیابی به چنین پایگاهی، موردی است که از گذشته ذهن افراد را مشغول کرده و امروز ممکن است دختر حتی با داشتن تحصیلات، نتواند شاغل شود یا سقف شیشهای اجازه رشد شغلی به او ندهد. از طرفی فقر به دلایل مختلف مانند تفاوت عمر زندگی، ویژگی جمعیت زنان در جهان است. بیشتر سالمندان زنان هستند که عمدتا زنان مجرد، مطلقه یا بیوه با سطح دسترسی سخت به منابعمالی هستند. عمدتا شرایط زندگی برای زنانی که زندگی مجردی دارند، خوب نیست؛ مگر اینکه خودشان انتخاب کرده یا پشتوانه مالی داشته یا شراکت با فرد دیگر را با شیوههای جدیدی فراهم کرده باشند.
نظر شما