سلامت نیوز: در سالهای گذشته نیز، شوربختانه رخدادهایی از این دست داشتهایم که خانواده دانشآموزان با ورود به مدرسه، به ضرب و شتم آموزگاران پرداختهاند. خشونت در مدرسه، البته بعد و چهرههای گوناگون دارد و این تنها آموزگاران نیستند که کتک میخورند. کتک خوردن دانشآموز از دست آموزگار نیز پدیده ناآشنا و ناشنیدهای نیست؛ اما هماکنون و با گسترش رسانهها، خشونت در مدرسه بازتاب بیشتر و گستردهتری مییابد. ابزارهای ارتباطی باعث شده خشونتها نمایانتر شوند. پارسال در روز نخست آذر بود که محسن خشخاشی، دبیر فیزیک شهرستان بروجرد با ضربههای چاقوی یکی از دانشآموزان جان باخت. شاید وقت آن رسیده باشد که فرادستان آموزش و پرورش بحث خشونت در مدرسه را جدی بگیرند و با یک ریشهیابی همهجانبه، اقداماتی را در راستای جلوگیری از آن به اجرا درآورند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه فرهیختگان نوشت: حوالی سال 80 بود که در منطقه محروم درس میدادم. در آزمونهای پایانی سال سوم دبیرستان که آزمونهایی سراسری هستند، مراقب بودم. در یکی از آزمونها، مراقبهای سالن بزرگ حوزه امتحانی شدم. وارد سالن که شدم دیدم یکی از دانشآموزان صندلیاش را برعکس گذاشته است. برگه آزمون را که خواستم به او بدهم از او خواستم صندلی را برگرداند و درست بنشیند. گفت من درس نخواندهام و میخواهم تقلب کنم، شما هم بهتر است کاری به کار من نداشته باشید وگرنه برایتان گران تمام میشود. تلاش کردم عصبانی نشوم و دوباره از او خواستم که درست بنشیند، اما نپذیرفت. به ناگزیر او را به زور از سر صندلی برداشتم و صندلیاش را درست کردم و برگه را دستش دادم و گفتم حالا بنشین سر جایت. بلند شد از حوزه بیرون رفت و گفت حالا اگر جرات داری پس از آزمون بیا بیرون. پرسوجویی کردم و دیدم پسر یکی از بزنبهادرهای منطقه است. آزمون که تمام شد با همکاران رفتیم خانه معلم. ساعتی گذشت. دیدیم حدود 15 نفر با زنجیر و چاقو و... به خانه معلم آمدند و شروع کردند به ناسزا گفتن. ما هم هفت هشت نفر میشدیم. اول در ساختمان را بستیم تا اینکه درگیری به وجود نیاید؛ اما آنها شروع کردند به شکستن شیشههای خانه معلم. ما هم وقتی دیدم آنها محل را ترک نمیکنند از خانه بیرون آمدیم تا آنها را متواری کنیم که با آنها درگیر شدیم.
پس از درگیری، مردم منطقه آمدند و میانجی شدند و نگذاشتند درگیری خیلی طول بکشد؛ گرچه برخی از دو طرف زخمی شدند، بهویژه پای یکی دو نفر از همکاران با ضربههای زنجیر حملهکنندگان کبود شده بود.
اما این خاطره را چرا مینویسم؟ متاسفانه چند روز پیش، هشتم آذر، در استان فارس خانواده یک دانشآموز وارد مدرسهای شده و با درگیر شدن با آموزگاران، سر یکی از آموزگاران را با پرتاب لیوان شکستهاند: به گزارش اداره اطلاعرسانی و روابطعمومی اداره کل آموزش و پرورش استان فارس، یکشنبه 8 آذرماه 94 یکی از والدین دانشآموز دبستان ابتدایی شهید امانالله رضایی روستای شیخعبود منطقه بیضای استان فارس به بهانه توهین مربی ورزش این آموزشگاه به فرزندش وارد این دبستان شده و با ایجاد سروصدا به اهانت به نامبرده و پرتاب لیوان شیشهای به طرف آموزگاری که برای میانجیگری حاضر شده بود اقدام کرد که بر اثر این رفتار زشت، آموزگار میانجی دچار جراحت و ضارب متواری شد.
در سالهای گذشته نیز، شوربختانه رخدادهایی از این دست داشتهایم که خانواده دانشآموزان با ورود به مدرسه، به ضرب و شتم آموزگاران پرداختهاند. خشونت در مدرسه، البته بعد و چهرههای گوناگون دارد و این تنها آموزگاران نیستند که کتک میخورند. کتک خوردن دانشآموز از دست آموزگار نیز پدیده ناآشنا و ناشنیدهای نیست؛ اما هماکنون و با گسترش رسانهها، خشونت در مدرسه بازتاب بیشتر و گستردهتری مییابد. ابزارهای ارتباطی باعث شده خشونتها نمایانتر شوند. پارسال در روز نخست آذر بود که محسن خشخاشی، دبیر فیزیک شهرستان بروجرد با ضربههای چاقوی یکی از دانشآموزان جان باخت. شاید وقت آن رسیده باشد که فرادستان آموزش و پرورش بحث خشونت در مدرسه را جدی بگیرند و با یک ریشهیابی همهجانبه، اقداماتی را در راستای جلوگیری از آن به اجرا درآورند.
نظر شما