دوشنبه ۱۶ آذر ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۵
کد خبر: 169681

خاک در نگاه بسیاری از مردم و مسئولان کشور، شاید پیش پا افتاده‌ترین پدیده عالم هستی باشد اما واقعیت این است که همین خاک پیش پا افتاده، هر ساله به میزان 7/16 تن در هکتار در کشور ما فرسایش یافته و از دست می‌رود.

380 دشت کشور در وضعیت بحرانی

سلامت نیوز: خاک در نگاه بسیاری از مردم و مسئولان کشور، شاید پیش پا افتاده‌ترین پدیده عالم هستی باشد اما واقعیت این است که همین خاک پیش پا افتاده، هر ساله به میزان 7/16 تن در هکتار در کشور ما فرسایش یافته و از دست می‌رود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: بر اساس اعلام سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور میزان فرسایش خاک در کشور از 7/16 تا 26 تن در هکتار متغیر است. بدین ترتیب هر ساله بین 7/2 تا 3/4 میلیارد تن از ارزشمندترین خاک‌های کشور به دلیل بهره کشی بیش از حد از طبیعت و سوءمدیریت از بین می‌رود. با محاسبه نرخ فرسایش خاک و مقایسه آن با کل مساحت کشور در می‌یابیم که هر ساله حدود 2 میلیمتر از ارتفاع ایران به دلیل همین فرسایش خاک کاسته می‌شود . با از بین رفتن خاک و پوشش گیاهی، منابع آب نیز دچار بحران شده و آبی که باید در نتیجه بارش به زمین نفوذ کند و سفره‌های زیرزمینی را تغذیه کند به شکل جریانات سیلابی مخرب و ویرانگر از دسترس خارج می‌شود.

متأسفانه در چند دهه گذشته سدهای بی‌شماری به بهانه حفظ همین جریانات سیلابی در کشور ساخته شده و آبخیزداری که علم و هنر مدیریت پایدار آبخیز به منظور حفظ منابع آب و خاک است تا حد زیادی نادیده گرفته شده است. این در حالی است که بر اساس مطالعات صورت گرفته هزینه استحصال آب توسط سدهای خاکی حدود 11 برابر سیستم‌های آبخیزداری است و این رقم در مورد سدهای بتونی گاه تا بیش از 50 برابر هم می‌رسد. با این حال همچنان ساخت سازه‌های سنگین بتونی و خاکی با عنوان «سد» در اولویت برنامه‌های مدیریت آب کشور قرار دارد.

پرویز گرشاسبی، معاون آبخیزداری سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور با انتقاد از رویکرد مدیریت سازه‌ای کشور در بخش آب، مهمترین علت بحران‌های آب و خاک کشور را بخشی نگری دستگاه‌های مرتبط و فقدان مدیریت جامع حوضه‌ای آبخیز عنوان می‌کند. در همین حال این مقام مسئول موافقت سازمان علمی و فرهنگی یونسکو با تأسیس «مرکز بین‌المللی مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز» در ایران را آن هم در آستانه روز جهانی خاک (5 دسامبر)، نشان از موفقیت طرح‌های پایلوت مدیریت حوضه‌ای آبخیز توسط سازمان متبوعش عنوان می‌کند. تجربیات موفقی که با نگاه آمایش منطقه‌ای و مدیریت حوضه‌ای در طرح‌های بین‌المللی حبله رود و منارید در استانهای تهران، سمنان، سیستان و بلوچستان، یزد و کرمانشاه به اجرا گذاشته شده و حالا قرار است در حوضه آبخیز اترک و کارون بزرگ هم اجرایی شود.

یونسکو مجوز تأسیس نخستین «مرکز بین‌المللی مدیریت حوضه‌های آبخیز» در ایران را صادر کرده است. لطفاً بیشتر در این زمینه توضیح بدهید.
در آخرین مجمع عمومی یونسکو که به مدت 20 روز در پاریس برگزار شد، مجمع عمومی علوم طبیعی یونسکو هم تشکیل جلسه داد و در این نشست تأسیس مرکز بین‌المللی مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز در ایران مورد تصویب قرار گرفت. برای توضیح بیشتر، لازم است اشاره کنم که یونسکو یک کمیته آب شناسی دارد که ذیل بخش علوم طبیعی فعالیت دارد. کمیته آب شناسی یونسکو در کشورهای عضو، یک کمیته ملی آب شناسی باید داشته باشد که زیر نظر یونسکو فعالیت می‌کند و در ایران نیز رئیس این کمیته وزیر نیرو است و اعضای کمیته وزارت جهاد کشاورزی، سازمان حفاظت محیط زیست و نمایندگانی از چند دانشگاه هستند که هرماه جلساتی دارند تا راجع به فعالیت‌های علمی در حوزه آب بحث و تبادل نظر داشته باشند. تا به امروز نیز در جهان 54 مرکز درجه 2 وابسته به یونسکو ایجاد شده است که از جمله در ایران ما 4 مرکز داشتیم که همه آنها متولی‌اش وزارت نیرو بوده است.


این 4 مرکز را نام ببرید.
یکی مرکز ملی اقیانوس شناسی است، دیگری مرکز منطقه‌ای قنات و مرکز منطقه‌ای آب شهری و آخری را حضور ذهن ندارم. اما وزارت جهاد و کشاورزی از 7 سال پیش دنبال تأسیس مرکز مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز در ایران بود که پروپوزالش تهیه شد و از طریق کمیته آب شناسی و دفتر یونسکو در ایران مرتباً پیگیری می‌کردیم تا اینکه پیشنهاد نهایتاً به مقر اصلی یونسکو ارائه شد. طی این فرایند 7 ساله اسم مرکز، تحت عنوان «مرکز بین‌المللی مدیریت جامع حوضه‌های آبخیز و مدیریت زیستی در مناطق خشک و نیمه خشک» قطعی شد و با این نام اکنون تأسیس این مرکز تصویب شده است.


دستور کار این مرکز چیست؟
ویژگی‌های این مرکز نسبت به 54 مرکز دیگری که یونسکو در بخش آب دارد باز هم متفاوت است. چون آنها موضوع آب را به صورت موضوع خاص بررسی می‌کردند مثلاً قنات یا آب شهری. ولی موضوعی که ما مطرح کردیم آب را به صورت جامع و حوضه آبخیز بررسی می‌کند. ما اعتقاد داریم که موضوع آب یک فرایند تک بعدی نیست بلکه به طبیعت، محیط زیست، انسان و اقلیم ارتباط دارد. هیچ وقت نباید برای حل مشکلات فرایندها به دنبال حل موضوعی باشیم. متأسفانه در کشور ما عمدتاً این‌گونه عمل می‌شود. یعنی به موضوعاتی مثل سدسازی به صورت جامع نگاه نمی‌شود و سدها بدون توجه به تأثیراتی که بر محیط پیرامون‌شان دارند ساخته می‌شوند.


هدف این مرکز چیست؟
کار این مرکز ایجاد هماهنگی بین کشورها برای به اشتراک گذاری تجارب با برگزاری دوره‌های آموزشی، بازدید و... است و البته زمینه‌های کار اجرایی را هم به صورت پایلوت فراهم می‌کند. مثلاً ما از قبل در کمیته آب شناسی یونسکو اطلاعات حوضه آّبخیز طالقان و کشف رود خراسان را در یونسکو بارگذاری کردیم.


حالا چرا این امتیاز به ایران داده شده است؟
بله سؤال خوبی است. خب هم ما درخواست کرده بودیم و هم اینکه تجارب خوبی در زمینه مدیریت جامع حوضه آبخیز به صورت پایلوت داریم. یکی در طرح حبله رود و دیگری در طرح منارید که هدفش انسجام سازمانی در مدیریت منابع طبیعی است. ما در طرح مدیریت جامع حوضه آبخیز حبله رود مشارکت مردمی در مدیریت آبخیز را تمرین کردیم و در شرایطی که در هیچ کجای ایران هنوز آمایش سرزمین اجرایی نشده ما آمایش منطقه ای را در این طرح به اجرا گذاشتیم.


یعنی از دو سال پیش تاکنون هر طرح توسعه‌ای در این محدوده به اجرا درآمده، بر اساس سند مطالعات آمایش منطقه‌ای بوده است؟
بله دقیقاً همین بوده است. به عنوان مثال سال قبل فرماندار فیروزکوه می‌خواست در منطقه زرین دشت 330 هکتار از اراضی ملی را برای ایجاد باغات انار واگذار کند. سازمان جهاد تهران هم موافق بود ولی آمایش منطقه‌ای می‌گفت نباید این اتفاق بیفتد چون منابع آب مصرفی برای این طرح دچار مشکل بود و مناطق پایین دست دچار مشکل می‌شدند. شورای راهبری حوضه که متشکل از فرمانداران 5 شهرستان هستند موضوع را بررسی کردند و جلوی این طرح را گرفتند و جلوی این واگذاری گرفته شده است. متأسفانه اجرای برخی از پروژه‌های ما در کشور منطقی به نظر نمی رسد. مثلاً مرتباً سدهایی می‌سازیم که عاقبتش بیابان زایی در سراسر خوزستان است. بسیاری از طرح‌هایی هم که در کشور اجرا می‌شود به دلیل اینکه اطلاعات درست به مقامات مسئول نمی‌دهیم یا اصلاً اطلاعات درستی نداریم و نهایتاً کار در آخر هم بدرستی انجام نمی‌شود. ما معتقدیم برنامه آمایش سرزمین در ایران که الان 30 سال است دنبالش هستیم و هنوز هم به آن نرسیدیم باید آمایش حوضه‌ای و رودخانه‌ای باشد. چون ما کشور خشک هستیم و تجارب موفق در کشورهای مشابه کشور ما نشان می‌دهد که مدیریت بر این حوضه‌ها مدیریت رودخانه‌ای بوده است. ما این مدل را در حبله رود تمرین کردیم و موفق هم بودیم، بنابراین در حد پایلوت‌های استانی در کرمانشاه، یزد و سیستان بلوچستان این روش را به اجرا گذاشتیم و از سال گذشته کار مطالعاتی روی حوضه آبخیز اترک در خراسان شمالی و کارون بزرگ در خوزستان در 7 استان را هم آغاز کردیم. بنابراین با استناد به این تجارب یونسکو به ما مجوز تأسیس چنین مرکزی را داد.


 این مرکز چه زمانی آغاز به‌کار می‌کند؟
منتظر ابلاغ رسمی یونسکو هستیم تا شورای حکام تشکیل شود ولی قطعاً از ابتدای 2016 کار را شروع می‌کنیم.


بزرگترین مشکلی که در بحث مدیریت جامع حوضه آبخیز دارید چیست؟
بخشی نگری بزرگترین آفت است. اینکه دستگاهی طرح‌ها و برنامه‌های خودش را می‌بیند و نمی‌خواهد طرح‌هایش را با مدیریت حوضه آبخیز تطابق دهد. برای همین است که بی‌توجه به ظرفیت منابع آبی سطح زیر کشت زیاد می‌شود و بی‌توجه به پیامدهای مخرب زیست محیطی، سدسازی با سرعت پیش می‌رود. ما در طرح‌های پایلوتی که اجرا کردیم به دلیل همین بخشی نگری‌ها مدیریت را به وزارت کشور دادیم. ما معتقدیم وزارت کشور و سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی می‌توانند. الان در پروژه‌های یزد و کرمانشاه و سیستان و بلوچستان استاندار، مدیر حوضه آبخیز نمونه است. یعنی همه دستگاه‌ها تحت یک مدیریت واحد است اینجا دیگر هیچ کس نمی‌تواند به بهانه گرفتن بودجه بخشی نگری کند. در طرح حبله رود ما تجربه کردیم و مدیر حوضه آبخیز حبله رود را چرخشی کردیم و سالانه به فرمانداران 5 شهر داخل حوضه سپردیم.


چه زمانی آمایش حوضه کارون بزرگ در 7 استان مرتبط با حوضه به نتیجه می‌رسد؟
 ببینید ما در بحث مدیریت حوضه آّبخیز خیلی جوان هستیم. الان در 8 کشور شمال آفریقا و غرب آسیا این نوع مدیریت دارد انجام می‌شود که ایران موفق‌ترین شکل را در طرح منارید و حبله رود به اجرا گذاشته است. این مدل مدیریتی چند فاز دارد. فاز اول مشارکت مردم است که ما موفق عمل کردیم و فاز دوم انسجام سازمانی است یعنی اینکه بین دستگاه‌ها در سطح شهرستانها و سپس بین استان‌ها هماهنگی ایجاد کردیم. هماهنگی موفق بین دو استان را در حوضه اترک در استان خراسان شمالی و رضوی پیاده کردیم. حالا آمدیم این تمرین را بین 7 استان در حوضه کارون بزرگ داریم ایجاد می‌کنیم. حالا در این 7 استان تازه کار شروع شده است. الان کارگروه‌های استانی به ریاست استانداری‌ها تشکیل شده است.


برنامه تان در حوضه کارون چندساله است؟
قبلاً برنامه‌های ما 5 ساله بود ولی حالا که مدل ساخته شده و تجربه کسب کردیم امیدواریم دو ساله به مدیریت جامع حوضه آبخیز کارون بزرگ برسیم و بتوانیم با کمک وزارت کشور بین استان‌های مرتبط هماهنگی و انسجام ایجاد کنیم. اینها تجارب ما بود که بعد از بازدید کارشناسان یونسکو، مرکزیت تأسیس این مرکز را به ایران دادند. حالا کشور می‌تواند بی‌خیال از کنار امتیاز تأسیس این مرکز بگذرد ولی واقعیت این است که هزینه‌های این مرکز در برابر هزینه‌هایی که در کشور می‌شود در حد پول خرد جیب ما هم نیست. در حال حاضر سازمان جنگل‌ها بار سنگین مدیریت منابع طبیعی را سال‌هاست که بر دوش می‌کشد ولی ما قصد داریم با ایجاد یک انسجام بین دستگاهی و مردمی از مشارکت مردم و دستگاه‌ها برای مدیریت حوضه آبخیز استفاده کنیم.


اخیراً طرحی توسط وزارت جهاد مطرح شده برای توسعه اراضی زیر کشت و تبدیل اراضی شیبدار به باغات. موضع سازمان جنگلداری در قبال این سیاست وزارتخانه چیست؟
بهره برداری از اراضی شیب دار مصوبه هیأت دولت در سال 88 یا 89  بوده است و پیشنهادش هم توسط سازمان ما داده شد تا در قالب مدیریت جامع حوضه آبخیز از اراضی شیبدار استفاده کنیم. در این راستا باید مناطق مستعد شناسایی شده و زیر کشت درختان مثمر و گیاهان دارویی می‌رفت. متأسفانه الان این بحث کنار گذاشته شده و فقط توسعه سطح زیر کشت مطرح است که البته سازمان ما بشدت مخالف است. فعلاً اراضی واگذار نشده است وسازمان جنگل‌ها قویاً معتقد است اگر حوضه‌ای پتانسیل این نوع کشت را دارد ایرادی ندارد اما نباید برای اراضی پایین دست ایجاد مشکل کند. نگاه ما کاملاً نگاه آمایشی است و امیدوارم وزارت جهاد کشاورزی هم همین رویه را دنبال کند. اگر باز هم بخواهیم اثرات بلندمدت اقدام‌های توسعه‌ای را نادیده بگیریم همین رخدادهای تلخ گذشته تکرار خواهد شد. به عنوان مثال من 5سال پیش رفتم جازموریان تا بازدیدی از این تالاب داشته باشم. جاز یعنی علف و موریان یعنی به‌اندازه مورچه و خیلی زیاد. یعنی تالابی که پوشیده از علف‌های زیاد بوده و سرزمینی آباد بوده است و گله‌های گاو و گوسفند در آنجا چرا می‌کردند. متأسفانه در اثر یک بی‌فکری، دو سد جیرفت و بمپور در حوضه 6 میلیون هکتاری جازموریان در سال‌های گذشته ساخته شد. من سؤال کردم سطح زیر کشت این سدها چقدر است؟ گفتند 33هزار هکتار. در حالی که الان 600 هزار هکتار بیابان در جازموریان ایجاد شده است. واقعاً چرا ارزش اقتصادی و زیست محیطی این عرصه‌های تالابی نادیده گرفته می‌شود. خب الان یک کانون تولید ریزگرد در منطقه ایجاد شده فقط به خاطر نبود جامع نگری. ما در مقابل طبیعت باید فلسفی فکرکنیم و جهان بینی داشته باشیم. موضوع‌ها را به صورت جزئی نباید دنبال کنیم و یک منطق کلی باید در قبال طبیعت داشته باشیم.


موضوع تغییر اقلیم تا چه‌اندازه می‌تواند با مدیریت حوضه آبخیز در ارتباط باشد؟
به نکته خوبی اشاره کردید. مدیریت بر حوضه‌های آبخیز یک مدیریت ایستا نیست و چون بحث تغییر اقلیم یکی از مهمترین بحث‌های محیط زیستی روز جهان است متأسفانه تا به امروز هیچ ارتباطی بین مؤلفه تغییر اقلیم و مدیریت آبخیز و منابع طبیعی در کشور ما مطرح نبوده است در حالی که تأثیر اقلیم را بر منابع طبیعی باید بلند مدت ببینیم چون یک کشور گرم و خشک هستیم ولی تا به امروز تمام سیاست‌های منابع آبی مان بر اساس میزان «متوسط»‌ها بوده است. مثلاً متوسط بارش! یعنی در 30 سال اخیر مرتب متوسط بارش کشور 413 میلیارد مترمکعب اعلام شده است در حالی که حتی در یک سال هم این میزان بارش اتفاق نیفتاده است و حالا بر اساس همین آمار هم برنامه ریزی می‌کنیم و نتیجه اش را امروز داریم می‌بینیم! تفاوت بیشترین و کمترین میزان بارش سالانه در 30 تا 40 سال اخیر حدود 900 میلیارد مترمکعب بوده است و سال‌های پر بارش به ندرت داشتیم در حالی که سال‌های خشک خیلی زیاد بوده است. در سال‌های پر بارش مشکل سیل داریم و در سال‌های کم بارش مشکل کمبود آب داریم. همین سیل اخیر هرمزگان را ببینید.  با آن همه خسارتی که داشت متأسفانه تمام آب از دست رفت و فقط 10 درصدش استفاده شد و مابقی اش رفت به دریا. یکی از مشکلات آبی ما همین فقر خاک و پوشش گیاهی است که زمین نمی‌تواند این بارش‌ها را جذب کند. حالا همین 300 میلیارد مترمکعب بارشی هم که عموماً در سال‌های اخیر داشتیم حدود 72 درصدش تبخیر می‌شود و بر می‌گردد به فضا و مقدار کمی از آن باقی می‌ماند.


چقدر از بارش‌های سالیانه کشور جذب زمین و تغذیه آبخوان‌ها می‌شود ؟
حدود 25 تا 30 میلیارد مترمکعب از مجموع بارش سالانه کشور (یعنی حدوداً 15 درصد)جذب زمین می‌شود. این در حالی‌است که سالانه حدود 43 میلیارد متر مکعب آب از زمین برداشت می‌شود اما فقط 30 میلیارد مترمکعب در هر سال آبخوان تغذیه می‌شود و این یعنی اینکه حدود 13میلیارد مترمکعب هم بیش از حد مجاز داریم از زمین برداشت می‌کنیم. این وضعیت موجود درست مثل کسی است که خرجش زیاد است و دخلش کم. حالا در همین وضعیت بخش عمده‌ای از بارش تبخیر می‌شود. اینکه چرا باید فاکتور تغییر اقلیم در مدیریت جامع حوضه آبخیز دخیل باشد برای این است که برنامه‌های ما باید دراز مدت و دینامیک باشد. یعنی مدیریت جامع حوضه آبخیز هیچ‌گونه برنامه استاتیکی را نمی‌پذیرد. ولی آیا الآن با این وضعیت موجود ما باید چمن بکاریم؟ در حالی که داریم می‌کاریم. چرا این سیاست‌ها تغییر نمی‌کند؟ چون برنامه‌های مدیریتی ما استاتیک است. در کشور گرم و خشکی مثل ایران باید توسعه فضای سبز متناسب با منابع آبی و انتخاب گونه‌ها باید کاملاً اصولی و کم آب بر باشد. ما فقط دنبال سبزبودن زمین هستیم و با هزینه‌های هنگفت آب را از دل زمین پمپاژ می‌کنیم و از بین می‌بریم. حتی در زمان‌های بارش هم ببینید مثلاً برنامه‌ای برای استفاده آب باران و جذب زمین نداریم و همه این آب آلوده به نمک و... شده و می‌رود جنوب تهران و تبدیل به فاضلاب می‌شود. در حالی که می‌توان این آب را برای توسعه فضای سبز شهری استفاده کرد.


در حال حاضر بحران آب کشور ناشی از سوء مدیریت در این بخش است یا تغییر اقلیم و خشکسالی؟
سوء مدیریت! چون واقعاً در ایران برنامه‌ای برای مدیریت پایدار آب وجود نداشته است. من همیشه گفته‌ام در کشورهایی مثل ایران و شمال آفریقا که کشورهای خشک و گرمی هستند بهترین سدها، زیر زمین هستند نه ساخت سازه روی زمین. متأسفانه ما در ترسالی‌ها هم حتی قادر نیستیم آب را در زمین حفظ کنیم. شما مطمئن باشید هر قطره آبی که رفت در زمین یک قطره اش هم از بین نخواهد رفت. یعنی نه رنگش عوض می‌شود نه بو و نه فاسد می‌شود و نه از میزان آن کاسته می‌شود. حفظ آب در زمین باید در سیاست‌های کشورهای گرم و خشک قرار بگیرد. ما هر جایی که آبخوانداری کردیم در هر هکتار 1000 متر مکعب آب در زمین ذخیره کردیم. در گردنه ورودی طالقان به طور مثال یک کار تحقیقاتی انجام دادیم من فقط یکی از پارامترها را چک کردم دیدم تبخیر 65 درصدی آب در اینجا را به 36 درصد کاهش دادیم و حدود 30 درصد مابقی را در زمین نفوذ دادیم که از این میزان 17 درصد چشمه‌های جدید در زمین توسعه پیدا کرد. این پروژه به نام پروژه آبخیزداری «میان بیشه» در مدت 4 سال انجام شد ولی ارزیابی ما بعد از 16 سال این داده‌ها را نشان داد. حالا در کجای کشور می‌توان چنین نمونه‌ای را با این درصد موفقیت معرفی کرد؟ بنابراین آبخوان بهترین مکان برای حفظ آب است نه سدها و خوشبختانه امروز وزارت نیرو دارد این موضوع را کم کم درک می‌کند.


واقعاً فکر می‌کنید این مهم درک شده است؟
بله، بالاترین مقامات کشور حتی رهبر معظم انقلاب هم به اهمیت این موضوع اشاره داشته‌اند و در سیاست‌های محیط زیستی نظام ابلاغ کرده‌اند. در وزارت نیرو هم تا حدودی درک شده است. اما تازمانی که برای کار کردن دنبال پول و جذب منابع مالی بیشتر باشیم این خرابکاری‌ها ادامه دارد.  من معتقدم بدون پول هم می‌شود کارهای خوب انجام داد به شرطی که سیاستگذاری درست کرده باشیم. الان وزارت نیرو 47میلیارد مخزن سد ساخته که حدود 37میلیاردش آبگیری می‌شود! یعنی حدود 10میلیارد مترمکعب بیشتر از آب کشور، مخزن یا  سد ساخته شده که برایش آبی موجود نیست. از این طرف فکری برای سفره‌های آب زیرزمینی نشده است. دستگاه سیاستگذاری کشور باید جلوی این کارهای بیهوده و هزینه بر را بگیرد و این وظیفه سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور است.


مهمترین علت خشک شدن دریاچه ارومیه چیست و آیا قابل احیا است؟
من همین ابتدا بگویم که دریاچه ارومیه در طی یک دهه خشک نشده که ما 5 ساله بتوانیم آن را احیا کنیم. حداقل 30 سال طول کشیده تا این دریاچه به این روز افتاده و باید در طول زمان احیا شود. با کارهای فوری سازه‌ای و حتی تخریب سدها هم اتفاقی نخواهد افتاد. حدود 160 هزار هکتار اراضی کشاورزی در حوضه آبریز دریاچه افزایش یافته و منابع آب حوضه برای کشت و زرع در این اراضی صرف شده است. از سوی دیگر نمی‌توان از نقش فرسایش خاک، فقر پوشش گیاهی و تبخیر در بروز بحران ارومیه صرف نظر کرد. چندی قبل به پیشنهاد سازمان، ستاد احیای دریاچه ارومیه از کارشناسان فائو دعوت کرد تا از حوضه ارومیه بازدید کنند. جمع بندی کارشناسان این بود که اگر می‌خواهید ارومیه را احیا کنید باید حوضه آبخیز را احیا کنید، شما لکه‌ای نمی‌توانید دریاچه را احیا کنید و بعد از کل حوضه صرف نظر کنید، چرا که حوضه دریاچه ارومیه بیمار است. ببینید در حوضه آبریز دریاچه حدود 9 میلیون واحد دامی در حال چریدن است که باید سه میلیون واحد باشد. وقتی پوشش گیاهی از بین می‌رود و فرسایش خاک زیاد می‌شود قسمت عمده بارش در  ارومیه تبخیر می‌شود.


نرخ فرسایش خاک در حوضه ارومیه چقدر است؟
مثل سایر نقاط کشور یعنی حدود 16 تا 25 تن در هکتار. متأسفانه خیلی از حوضه‌های آبخیز کشور مثل ارومیه بیمار شده، از جمله حوضه بختگان، زاینده رود، جازموریان و حتی جنوب دشت کرج که الان بیابانزایی شروع شده ولی ما بی‌خیال هستیم و نمی‌خواهیم ببینیم. به استناد آمارهای ستاد احیای دریاچه ارومیه میزان بارش در این حوضه حدود 16 میلیارد مترمکعب در سال است که حدود 5/6 میلیارد مترمکعبش استحصال و 10 میلیارد مترمکعب تبخیر می‌شود. لذا پیشنهاد دادیم اگر به ما اجازه احیای خاک و عملیات مرتعداری و آبخیزداری در حوضه را بدهید حدود 8/1 میلیارد مترمکعب از تبخیر سالیانه (یعنی حدود یک پنجم تبخیر حوضه) را استحصال کرده و به حوضه برمی‌گردانیم.


با طرح شما موافقت شد؟
خیر، خب اینها دنبال کارهای فوری و سازه‌ای هستند و به ما اطمینان ندارند! یعنی دنبال دستیابی به نتیجه با روش‌های دیگری هستند.


میزان اراضی بیابانی و فرسایش یافته در حوضه آبریز ارومیه چقدر است؟
حدود 300 هزار هکتار از مراتع حوضه دریاچه به دلیل قطع جریانات هیدرولوژیکی و چرای بی‌رویه دام بیابان شده است. علت این همه بیابانزایی در ارومیه سیاست‌های غلط‌ توسعه‌ای در سال‌های گذشته بوده است البته در کل کشور الان این مشکل را داریم به‌طوری که شمار دشت‌های بحرانی در سراسر ایران به حدود 380 دشت رسیده است. برای همین من از این فاجعه به‌عنوان مرگ خاموش دشت‌های ایران یاد می‌کنم. چرا که در بسیاری از این دشت‌ها میزان فرونشست از 36 سانتیمتر تا 120سانتیمتر گزارش شده که منجر به فرونشست زمین شده و هیچ یک از این فروچاله‌ها و فرونشست‌های زمین نیز قابل بازگشت و قابل احیا نیست و اینجاست که مدیریت جامع حوضه آبخیز اهمیت دوچندان پیدا می‌کند.



 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha