پزشکان اورژانس باوجود کارهای شگفت‌آورشان و کارایی‌های متنوعی که دارند، جزء کم‌درآمدترین پزشکان محسوب می‌شوند. اما از همه اینها گذشته، طبیبان اورژانس پیشخوان اصلی سیستم سلامت و اولین صف پزشکانی هستند که باید جور نواقص عظیم سیستم سلامت را بر دوش بکشند و بنابراین مهم‌ترین گروه از پزشکانی هستند که از جامعه‌ای دستخوش احساسات و ‌های‌وهوی صدمه می‌بینند.

سلامت نیوز:پزشکان اورژانس باوجود کارهای شگفت‌آورشان و کارایی‌های متنوعی که دارند، جزء کم‌درآمدترین پزشکان محسوب می‌شوند. اما از همه اینها گذشته، طبیبان اورژانس پیشخوان اصلی سیستم سلامت و اولین صف پزشکانی هستند که باید جور نواقص عظیم سیستم سلامت را بر دوش بکشند و بنابراین مهم‌ترین گروه از پزشکانی هستند که از جامعه‌ای دستخوش احساسات و ‌های‌وهوی صدمه می‌بینند.

به گزارش سلامت نیوز، بابک زمانی-مدیرگروه نورولوژی دانشگاه علوم‌پزشکی ایران در روزنامه شرق نوشت: اورژانس بیمارستان جایی در ورودی بیمارستان است. جایی شلوغ و پررفت‌وآمد. سرسرایی پراضطراب که در هر گوشه بیماری بر تختی یا برانکاری و در هر لحظه، دقایقی که هر کدام ساعت‌ها طول می‌کشند. اورژانس بیمارستان بخشی از خاطرات ناخوشایند بسیاری از ما را تشکیل می‌دهد. کار در بخش اورژانس نه‌تنها یکی از سنگین‌ترین کارهایی است که پزشکان انجام می‌دهند بلکه در سایر مشاغل هم چنین کار دشواری به‌ندرت انجام می‌شود.

پزشکان متخصص اورژانس مثل سایر متخصصان بعد از دوران عمومی چهار سال دوره تخصص اورژانس می‌گذرانند؛ بعد از امتحانی بسیار سنگین نظیر سایر رشته‌های تخصصی. مطب پزشکان اورژانس همان سرسرای شلوغ و سرسام‌آوری است که همه، از مردم گرفته تا سایر پزشکان، از آن بیزارند. پزشکان اورژانس وقت نمی‌دهند بلکه با سرعت حاضر می‌شوند. برخلاف سایر متخصصان، حتی در بالاترین سطوح، تمام شب در بیمارستان می‌مانند. آنها با بهترین ساعات و شیره جان خود بخش مهمی از وظایف دولت در درمان اورژانس مردم را بر دوش می‌کشند. در مخاطره‌آمیزترین اوضاعی که دقایق و ثانیه‌ها در نجات بیمار ارزشی قدر طلا پیدا می‌کنند، این پزشکان اورژانس هستند که در برابر عصاره جان خود در نیمه‌شبان هیچ بهایی نمی‌طلبند.

پزشکان اورژانس باوجود کارهای شگفت‌آورشان و کارایی‌های متنوعی که دارند، جزء کم‌درآمدترین پزشکان محسوب می‌شوند. اما از همه اینها گذشته، طبیبان اورژانس پیشخوان اصلی سیستم سلامت و اولین صف پزشکانی هستند که باید جور نواقص عظیم سیستم سلامت را بر دوش بکشند و بنابراین مهم‌ترین گروه از پزشکانی هستند که از جامعه‌ای دستخوش احساسات و ‌های‌وهوی صدمه می‌بینند.

یک روز خانم دکتری که برای پافشاری بر اصولش در اورژانس دستگیر می‌شود و یک روز پزشکی جوان قبل از آنکه خطایش در محکمه‌ای صالح به اثبات برسد، در عرصه عام رسوا و دستگیر می‌شود. وجه نگارش این یادداشت بی‌تردید همان واقعه کودک و بخیه و خمینی‌شهر است؛ واقعه‌ای که یک‌بار دیگر در اورژانس رخ داده است، همان جایی که بیشترین تلاش‌های انسانی پزشکان صورت می‌گیرد. نگارنده در موقعیتی نیست که این واقعه خاص را قضاوت کند؛ اما از آنجا که این هیاهوی سرسام‌آور تمام حقایق پیش‌گفته در مورد اورژانس و متخصصان اورژانس را تحت‌الشعاع خود قرار می‌دهد، تصور می‌کنم نگاهی از زاویه‌ای دیگر ضرورت داشته باشد. امیدوارم بخش مهمی از پزشکانی که بدون چشم‌داشت مادی در یک اورژانس شلوغ یک شهرستان در حال خدمت هستند، حداقل از حق ارزیابی علمی و عادلانه خطای احتمالی‌شان و اعاده حیثیت در صورت برائت در های‌وهوی جامعه احساس‌زده محروم نشوند. همان‌طور که امیدوارم تابوی «کارمند اخراجی» هم در این هیاهو، جانشین تابوی «دکتر بی‌وجدان» نشود!

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha