سلامت نیوز: متاسفانه در هفتههای اخیر شاهد چند خودکشی از جانب دانشآموزان و بچههای زیر 16 سال در شهرهای مختلف کشور بودهایم. اینکه چرا فردی اقدام به قتل نفس و خودکشی میکند، قصهای است که سر دراز دارد و یقینا پرداختن به جزییات ماجرا از توان بنده و مجال این یادداشت خارج است. تجربه نشان داده است که فشارهای روانی برآمده از خیل عظیمی از ناملایمات زندگی، فشارهای اقتصادی، فقر فرهنگی، عدم آگاهی والدین از اصول صحیح تربیت و برنامهریزی، نگرانی از آینده نامعلوم و الخ موجبات ایجاد انگیزه برای خودکشی در دانشآموزان و توهم خلاص شدن از زیر بار این همه مشکلات در بچههایی که هنوز به مرحلهای از تفکر و تعقل نرسیدهاند که تصمیمات درست و براساس عقلانیت بگیرند، شده است. گاهی دانشآموز با رسیدن به مرحلهای احساس میکند در بنبست قرار دارد و توان حل مشکلات عدیده پیشرو را ندارد. این مرحله بیشتر شبیه یک جنون آنی است و بر همین اساس دست به چنین اقدامی میزند.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه جهان صنعت در ادامه نوشت: بیشک خانوادهها در پی تلاش برای پیشرفت هرچه بیشتر فرزندانشان، از هیچ کوششی فروگذار نکرده و نخواهند کرد. اما چقدر این تلاشها بر پایه اصول صحیح تربیت و برنامهریزی درست است، جای سوال و بسی تامل دارد.خانواده کودک را به مدرسه فرستاده و از وی میخواهد که وظایف خود را به عنوان یک دانشآموز به درستی انجام دهد. علاوه بر محدودیتهای ایجادشده که در خانه از طرف والدین، بعد از ورود کودک به مدرسه بر وی تحمیل میشود، کودک در مدرسه نیز با محدودیتهای شدیدتر و قوانین سفت و سختتری روبهرو میشود که در بطن آن روشهای ناصحیح تعلیم و تربیت از طرف سیستم غلط آموزشی حاکم بر کشور قرار دارد؛ سیستم آموزشی که بدون کمترین تنوع و جذابیتی، درسها و کتابهایی را بر کودکان و دانشآموزان تحمیل میکند که بیشتر آنها برگرفته از سیاستهای فکری خاصی هستند که قصد قالب کردن برخی تفکرات در جامعه و بین عامه مردم را دارند. بیشتر این دروس و کتابها در زندگی روزمره دانشآموزان، کمترین تاثیر را هم نداشته و کمکم دانشآموز به بیهوده بودن این درسها و بیپیوند بودن آنها با مسایل و وقایع اتفاقیه زندگیشان پی میبرند و به تدریج انگیزهای برای یادگیری آنها نشان نمیدهند و بیشتر با پاس کردن آنها و کسب نمره قبولی، درصدد رفع تکلیف و به دست آوردن رضایت خانواده و معلمان خود برمیآیند و از طرف دیگر نیز بدون قبول شدن در این دروس، قادر به پیشرفت تحصیلی و رفتن به پایههای بالاتر و کسب مدرک فارغالتحصیلی نیستند. بنابراین خود را ملزم به خواندن آنها میبینند.
قطعا در چنین سیستمی که سطح علمی، فکری و فرهنگی دانشآموزان به لحاظ مهارتهای زندگی کردن، روشهای درست کسب و کار و آیندهنگری، مشاوره درباره نحوه صحیح دوستیابی و بودن در اجتماع و... ارتقا نمییابد و هدف صرفا کسب نمره قبولی و پاس کردن درسهایی است که بیشتر آنها پرحجم و بیفایده بوده و کمترین نقشی در زندگی دانشآموزان ندارد. نباید انتظار رفتارهای ایدهآل از جانب اکثریت قریب به اتفاق دانشآموزان داشته باشیم. متاسفانه در موارد نادر، برخی دانشآموزان هستند که قادر به تحمل این همه فشار به صورت یکجا نیستند و چون نمیدانند که خواستههای خود را چگونه به والدین یا معلمان خود بفهمانند، دست به کارهای عجیب و غریب زده و اقداماتی خارج از ذهن مانند خودکشی میکنند.
در این میان فشارهای خانواده بر دانشآموزان، برای کسب علم و به واسطه آن، به دست آوردن آیندهای روشن، همچنین کمبود بضاعت مالی و در بعضی دانشآموزان فقر مفرط و توجه کمتر خانوادهها به علایق و سلایق فرزندانشان مزید بر علت بوده و دانشآموز که با بسیاری مسایل دیگر در مدرسه و جامعه و بین همسن و سالان خود دست و پنجه نرم میکند، گاهی به مرحلهای میرسد که خود را در بنبست دیده و برای رهایی خود از دست این ناملایمتها، به نشانه اعتراض دست به کارهای دور از ذهن و خارج از ادراک میزند.شاید بیشتر دانشآموزانی که اقدام به خودکشی میکنند، در واقع هیچ آگاهی از این امر و تبعات بعد از آن برای خود و خانوادهشان ندارند و فکر میکنند که میتوانند در میانه راه پشیمان شده و به حالت عادی جسمی خود برگردند یا به این فکر میکنند که در میانه راه فردی از راه خواهد رسید و وی را نجات خواهد داد یا خانواده نیز از این به بعد این تهدید را جدی گرفته و این همه فشار را از روی دوش وی برخواهند داشت. غافل از اینکه قبل از خفه شدن، زمانی که خون به مغز انسان نمیرسد عضلات انسان سست شده و فرمانی از مغز دریافت نمیکند و دیگر قادر به کنترل جسم نیست. انسان به خواب رفته و خود نمیداند که کی و چه زمان دار فانی را وداع میگوید.
چاره چیست
شاید در این مقطع زمانی که تغییر سریع سیستم آموزشی حاکم برکشور غیرممکن است، برای جلوگیری از این اتفاقات به صورت مقطعی، آموزش و آگاهی درباره نکات فوقالذکر به دانشآموزان در پیشگیری بسیاری از این نوع اقدامات قدم بسیار موثری باشد. همچنین آموزش خانوادهها برای کاستن فشار و استرسهای روانی که به فرزندانشان به طور ناخودآگاه وارد میکنند نیز قطع به یقین قدم بسیار مفید و موثری میتواند باشد.
شاید بهتر باشد معلمان و مدیران به جای پرداختن به پوسته آموزش که همان ظاهرسازی و درصد قبولی و درسهای بیفایده و بیپیوند با زندگی روزمره دانشآموزان است، به عمق نیازهای جامعه کمسن و سال کشور توجه بیشتری کرده و از این فشارهای نامانوس که در مدارس تخریبی و کهنه با کمترین جذابیت و بیشترین دافعه دانشآموزان وارد میشوند، بکاهند و اولیای آنها را توجیه کنند که توجه بیشتری به نیازهای روانی و فکری متناسب با سن و سال فرزندان خود داشته باشند. هم ما به عنوان معلم و هم والدین به عنوان ولی امر بچهها اجازه دهیم تحت نظارت خودمان کودکان کودکی کرده و نوجوانان نوجوانی کنند.بیشک کاستن فشار و توجه بیشتر به علایق و خواستههای معقول فرزندان و آیندهسازان این مرز و بوم در پایین آوردن آمار خودکشی و پرخاشگری و همچنین پویایی جامعه و شکوفایی استعدادهای این قشر بینهایت آسیبپذیر کمک شایانی خواهد کرد.
نظر شما