سلامت نیوز: داستان خرید و فروش نوزادان را حتما شنیدهاید. نوزادانی که گاهی با دویست هزار تومان به فروش میرسند. یک پای ثابت این تراژدی حتما یک گروه از متکدیان حرفهای که قرار است از این نوزادان برای کار تکدیگری استفاده کنند، نیست! برخی از مشتریان این نوزادان، خانوادههایی هستند که سالها در انتظار فرزند بودهاند. روند منطقی کار این است که این خانوادهها به بهزیستی مراجعه کنند، درست است؛ اما گاهی اوقات قوانین دستوپای آدم را برای انجام یک کار منطقی میبندد. درحالیکه قانون فرزندخواندگی در ایران پس از یک دوره طولانی تغییر و تحولات، نهایتا تصویب شده و به اجرا درآمده است، حالا مشکلاتی در جریان اجرا پیدا کرده و به همین دلیل مورد استقبال مردم قرار نگرفته است. نزدیک به دو سال از تصویب قانون جدید فرزندخواندگی میگذرد؛ قانونی که همه مسئولان مربوطه درخصوص تسهیل فرآیند فرزندخواندگی رأی به تأیید آن داده بودند؛ اما حالا بعد از دو سال کموکاستیهای این قانون خود را نشان داده است.
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شهروند در ادامه نوشت: اواسط دیماه سال جاری رئیس سازمان بهزیستی درباره اجراییشدن قانون جدید فرزندخواندگی گفت که پس از تصویب قانون، آییننامه اجرایی آن نیز به تصویب رسید اما تاكنون اجرای این قانون مورد استقبال مردم قرار نگرفته است. به گفته او، در حال حاضر حدود ۸۰درصد فرزندان تحتپوشش بهزیستی دارای خانوادههای بدسرپرست هستند و در قانون قبلی امکان فرزندخواندگی آنان وجود نداشت؛ اما در قانون جدید فرزندخواندگی موقت و همچنین واگذاری کودکان بدسرپرست نیز دیده شده اما این در حالی است که همه متقاضیان به دنبال این هستند فرزندی را که تحت پوشش خود قرار میدهند، بهعنوان فرزند دایم مورد تربیت و مراقبت قرار دهند و با توجه به اینکه ممکن است پس از یکسال خانواده این فرزند پیدا شود و فرزندش را ببرد، متقاضیان فرزندخواندگی این بچهها را به فرزندخواندگی نمیپذیرند؛ چراکه درصورت مراجعه والدین اصلی، کودک با حکم قاضی به والدین اصلی خود سپرده میشود.
در سالهای اخیر با توجه به اینکه اصلاح قانون فرزندخواندگی در دستور کار مجلس قرار داشت، خیلیها امیدوار بودند که با اجرای قانون جدید شرایط فرزندخواندگی در کشور تسهیل شود؛ اما در عمل این اتفاق رخ نداد. در قانون جدید قدرت ولی قهری افزایش یافته است و کودکان بدسرپرست در چنبره قدرت ولی قهری قرار گرفتهاند. قانون جدید امکان واگذاری سرپرستی دایم کودکان بدسرپرست را که طبق قانون مصوب ۱۳۵۳ وجود داشت، از میان برداشته است و تنها سرپرستی موقت این کودکان را براساس موادی از قانون مدنی مجاز شمرده است؛ قوانینی که پیش از این وجود داشتند و دادگاهها بر مبنای آن بارها رأی سرپرستی موقت صادر کردهاند.
فرض را بر این بگیریم که خانوادهای حاضر به قبول سرپرستی موقت یک کودک بدسرپرست شود (با توجه به اینکه ٨٠درصد کودکان تحت نظر بهزیستی، بدسرپرست هستند و نه بیسرپرست) اگر بعد از یکسال خانواده واقعی کودک مراجعه کردند و بنا بر حکم قانون خواستار برگشت فرزندشان به خانه خود بودند چه اتفاقی برای آن کودک و وابستگیهایش خواهد افتاد؟ کودک بدسرپرستی که گرمای یک خانه واقعی را تجربه کرده است، حاضر میشود مجددا به خانه خود بازگردد؟ علاوه بر این یکی دیگر از مواردی که در این مدت باعث شده است تا دستودل خانوداهها برای قبول كردن فرزند بلرزد، درج عنوان فرزندخوانده در شناسنامه این کودکان است. شناسنامه گرفتن برای پدران و مادرانی که کودکی را به فرزندی گرفتهاند به کابوس هر روزه آنان تبدیل شده است. در قانون مصوب ۱۳۵۳، پس از اتمام دوره سرپرستی آزمایشی شناسنامه کودک با نام فامیل زوج و درج نام کودک در شناسنامه پدر و مادر جدید وی صادر میشد. موضوع فرزندخواندگی نیز در اسناد سجلی در ثبتاحوال باقی میماند؛ اما در قانون جدید این موضوع از نظر شورای نگهبان امکان اختلاط انساب را ایجاد میکند. با نظر این شورا برای پرهیز از ایجاد شبهه فرزند «اصلی» بودن فرزندخوانده، موضوع فرزندخوانده بودن در توضیحات شناسنامه کودک تصریح میشود؛ چنین امری با توجه به فرهنگ رایج در ایران مشکلاتی جدی ایجاد میکند.
حتی اگر قایل به آشکارگی فرزندخواندگی باشیم، به این معنا نیست که درج موضوع فرزندخواندگی در اسنادی که در فعالیتهای روزمره مثل بازکردن حساب بانکی، ثبتنام در مهدکودک یا مدرسه در اختیار دیگران قرار میگیرد، مسألهای ایجاد نمیکند. بدیهی است که در بسیاری از موارد نیازی به گفتن فرزندخواندگی به دیگران نیست و گفتن این موضوع باید به اختیار افراد گذاشته شود. اینکه مربی مهدکودک شما بداند رابطه شما با فرزندتان رابطهای خونی است یا از طریق فرزندخواندگی ایجاد شده است، در بسیاری از موارد نهتنها به فرزند شما کمکی نمیکند که دردسرساز است. درج فرزندخوانده بودن در شناسنامه فقط نگرانی پدرها و مادرها نیست. کودکانی که قانون حمایت از آنها درج فرزندخواندگیشان را در شناسنامه الزامی دانسته است، کودکانی که این روزها در شناسنامه آنها نوشته میشود «این سند براساس قانون حمایت از کودکان بیسرپرست و رأی دادگاه به شماره فلان تنظیم شده است» با دردسرهای بسیاری مواجه خواهند شد؛ جاهایی که لازم نیست باید درباره فرزندخواندهبودن خود توضیح بدهند. کدام خانواده دلش میخواهد در شناسنامه فرزندش عنوان فرزندخوانده درج شود؟ زندگی در شیرخوارگاه و مراکز تحتسرپرستی بهزیستی برای کودکانی که به هر دلیلی از داشتن خانواده محروم شدهاند، میتواند آینده این کودکان را برای همیشه تحتتأثیر قرار دهد؛ اگر به شرایط ویژه آنها توجه نشود. زندگی در جمع یک خانواده واقعی حق همه کودکان است. اگر افرادی داوطلب پذیرش این کودکان میشوند بهتر است نگرانیهایشان را برطرف کرد تا با خیال راحتتر تصمیم بگیرند و نه اینکه آنها را از فرزندخواندگی ترساند. !
نظر شما