بودجه‌‌ای که برای ترنسکشوال‌ها در سازمان بهزیستی در نظر گرفته شده، چیزی حدود 20 میلیون تومان است و این در حالی است که هر عمل تغییر جنسیت، حدود 25 میلیون تومان هزینه دارد. اینجاست که پای افراد سودجو به قضیه باز می‌شود. بگذارید نگویم که چه مسائلی پیش می‌آید. بگذارید نگویم، که این بچه‌ها را می‌برند تایلند و خرج جراحی‌شان را می‌دهند به شرط آنکه ... . این قبیل اتفاق‌ها زمانی پیش می‌آید که نقش مردم کمرنگ می‌شود. مردم و انجمن‌ها باید در بحث آسیب‌های اجتماعی وارد شوند و نباید کارها فقط به دولت سپرده شود. باید واقعیت‌ها عنوان شود و خیران، به یاری بیایند.

من یک ترنس هستم، باورم کنید

سلامت نیوز:بودجه‌‌ای که برای ترنسکشوال‌ها در سازمان بهزیستی در نظر گرفته شده، چیزی حدود 20 میلیون تومان است و این در حالی است که هر عمل تغییر جنسیت، حدود 25 میلیون تومان هزینه دارد. اینجاست که پای افراد سودجو به قضیه باز می‌شود. بگذارید نگویم که چه مسائلی پیش می‌آید. بگذارید نگویم، که این بچه‌ها را می‌برند تایلند و خرج جراحی‌شان را می‌دهند به شرط آنکه ... . این قبیل اتفاق‌ها زمانی پیش می‌آید که نقش مردم کمرنگ می‌شود. مردم و انجمن‌ها باید در بحث آسیب‌های اجتماعی وارد شوند و نباید کارها فقط به دولت سپرده شود. باید واقعیت‌ها عنوان شود و خیران، به یاری بیایند.


به گزارش سلامت نیوز،روزنامه ایران نوشت: «امیرعلی» 30 ساله است؛ یک ترنس. آرام صحبت می‌کند. جمله‌ها را با مکث‌های کوتاه به هم پیوند می‌دهد. سخت بشود عصبانی‌اش کرد؛ اینجور به نظر می‌آید. هفت‌خوان تغییر جنسیت را گذرانده. روزهای پریشانی، این پا و آن پا کردن برای فاش کردن حقیقت وجودش، مراجعات پی در پی به متخصصان که ثابت کند براستی همان است که ادعا دارد، گرفتن جواز جراحی و خود جراحی. شنیدن اسم جراحی، تنش را می‌لرزاند. چقدر سخت بود این خوان آخر...
ترنس‌های اف‌.تو.‌ام یعنی کسانی که از زن به مرد تغییر جنسیت می‌دهند، نهایتاً دو عمل جراحی را باید بگذرانند، اما امیرعلی 7 بار زیر تیغ جراح رفته است؛ جراح اگر مهارت کافی داشت، قطعاً کار به اینجا نمی‌کشید. این‌طور که آرام نشسته و شمرده صحبت می‌کند، سخت است باورش که چه روزهایی را گذرانده: «بعد از جراحی، خونریزی قطع نمی‌شد. برای پیدا کردن محل دقیق آن، دوباره زیر تیغ می‌رفتم اما بی‌فایده بود. جراح نمی‌توانست محل خونریزی را پیدا کند. لخته‌های بزرگ خون درست به‌اندازه توپ بیسبال از بدنم خارج می‌شد و فکر می‌کردم، این کبدم است که دارد تکه تکه می‌شود. هیچ حسی از جسم‌ام نداشتم. فکر می‌کردم می‌میرم. تنها نگرانی‌ام این بود که وقتی خانواده‌ام  در آن سرما برای تحویل گرفتن جسدم می‌آیند، در جاده یخبندان شهرمان حادثه‌ای برایشان پیش نیاید. آخر سر جراح گفت حتماً به شیشه اعتیاد داری که خون بند نمی‌آید! گفتم چطور ممکن است من 2 هفته در بیمارستان باشم و هر روز هم از من نمونه خون بگیرند برای آزمایش و آنوقت معلوم نشده باشد که معتادم؟!»
امیرعلی با وجود آنکه هیچ امیدی به زنده ماندن نداشت، جان سالم به در برد. آن روزها گذشته؛ روزهایی که آیه الکرسی می‌خواند تا دلش گرم شود. حالا بعد از گذراندن دوره نقاهت طولانی و با وجود اینکه دچار چسبندگی روده شده و آپاندیسش را حین جراحی   از دست داده و عوارض دیگری هم پیدا کرده، هنوز زنده است.
قصه‌اش را می‌گوید تا قصه تکراری دیگران نشود؛ دیگرانی همچون خودش. ترانسکشوال‌هایی که خودشان انتخاب نکرده‌اند در این وضعیت باشند، اما هستند و هر کسی ممکن بود در این وضعیت باشد. باید به مسأله نزدیک شد تا بتوان درباره‌اش قضاوت درستی کرد. قضاوت‌های نادرست و از سر بی‌اطلاعی، کار را سخت‌تر می‌کند برای کسانی که پیکار با بدن‌شان را از کودکی آغاز کرده‌اند و بعد، زمانی که پا به نوجوانی و جوانی گذاشته‌اند، با انواع و اقسام برچسب‌ها و انگ‌ها و قضاوت‌های بی‌رحمانه مواجه بوده‌اند؛ از خانواده و اطرافیان تا جامعه که این یکی، بارش از همه بیشتر بود و هست، حتی از زخم‌های دردناک جراحی.

ترنس‌ها قربانیان طبیعت هستند
«دنبال کردن این قبیل کارها با وجود پاره‌ای از تنگ نظری‌هایی که وجود دارد، ساده نیست. در مورد انجمن‌ها و سازمان‌های مردم نهاد دیگر خیلی راحت می‌شود حرف زد و کار انجام داد، اما قضیه ترنس‌ها این‌طور نیست.»
این را دکتر مجید ابهری، آسیب‌شناس اجتماعی می‌گوید؛ در نخستین همایش بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی. نخستین، واژه خوبی است. اینکه راهی باز شده، گرچه دیرهنگام اما همین هم جای امیدواری دارد. درست 30 سال از فتوای سرنوشت‌ساز امام خمینی(ره) درباره تغییر جنسیت می‌گذرد و جامعه با افراد دارای اختلال هویت جنسی، هنوز آنقدرها سازگار نیست. بهتر است آن را با عبارت «ملال جنسیتی» بنامیم. ملال از ملول می‌آید. ملول یعنی ناراحت و غمگین. ترنس‌ها از جنسیت خود ملول‌اند. جسم‌شان یک جنس است و روح‌شان، جنسی دیگر. امام خمینی(ره) معتقد بودند که جسم را می‌شود تغییر داد اما روح را نه. به همین دلیل هم بود که فتوای تاریخی تغییر جنسیت را صادر کردند.


«من از سال 1358 روی قضیه ترنسکشوال کار می‌کنم و از همان زمان هم حمله‌های زیادی به من شده است. در آن سال‌ها بیماران ترنس را به عنوان منحرفان اجتماعی به مطب من ارجاع می‌دادند. البته هنوز هم برخی خانواده‌های این افراد و بخشی از جامعه، آنها را منحرف می‌دانند، در حالی که ترنس‌ها در واقع قربانیان طبیعت هستند و با همجنس‌گراها تفاوت دارند.»


ابهری ادامه می‌دهد: «روح رهبر کبیر انقلاب با این فتوای آزاداندیشانه، شاد باد. ما مدیون آزاداندیشی امام(ره) هستیم و دنباله‌روهای واقعی ایشان، کسانی هستند که راه امام(ره) را به واقع ادامه می‌دهند.»


همایش با همت مشترک انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی و ستاد هم افزایی و حمایت از سازمان‌های مردم نهاد شهر تهران به ریاست الهه راستگو برگزار شده است؛ همان کاری که ابهری آن را ساده نمی‌پندارد. وقتی موضوع، ترنس باشد نگاه‌ها جور دیگری می‌شود. ترنس‌ها از همین نگاه‌ها گریزانند، برای همین هم هست که بعضی‌هایشان به گفته ابهری، به دلیل فشار خانواده‌ها و جامعه، تا پای خودکشی هم پیش رفته‌اند.
«بودجه‌‌ای که برای ترنسکشوال‌ها در سازمان بهزیستی در نظر گرفته شده، چیزی حدود 20 میلیون تومان است و این در حالی است که هر عمل تغییر جنسیت، حدود 25 میلیون تومان هزینه دارد. اینجاست که پای افراد سودجو به قضیه باز می‌شود. بگذارید نگویم که چه مسائلی پیش می‌آید. بگذارید نگویم، که این بچه‌ها را می‌برند تایلند و خرج جراحی‌شان را می‌دهند به شرط آنکه ... . این قبیل اتفاق‌ها زمانی پیش می‌آید که نقش مردم کمرنگ می‌شود. مردم و انجمن‌ها باید در بحث آسیب‌های اجتماعی وارد شوند و نباید کارها فقط به دولت سپرده شود. باید واقعیت‌ها عنوان شود و خیران، به یاری بیایند. وقتی اطلاع‌رسانی درست صورت گیرد، جای ابهامی هم باقی نمی‌ماند. اما در این باره یک مشکل اساسی وجود دارد و آن این است که ما بانک اطلاعاتی نداریم.»
این آسیب‌شناس، سخنانش را با طرح یک سؤال ادامه می‌دهد: « در حال حاضر چند ترنس در کشور داریم؟ جواب این است که نمی‌دانیم چون بانک اطلاعاتی نداریم. اینجاست که ترنس‌ها باید خودشان وارد عمل شوند و خود را به انجمن‌های فعال معرفی کنند. شبکه‌های اجتماعی هم می‌توانند در این راه کمک زیادی کنند. بعضی از بچه‌های ترنس به خاطر فشار خانواده حتی نمی‌توانند پایشان را از خانه بیرون بگذارند، چون پدر و مادر از اینکه فرزندشان در جامعه دیده شود، خجالت می‌کشند. باید در وهله اول خود ترنس‌ها به خودشان کمک کنند و دلسوز خودشان باشند. با مشخص شدن تعداد ترنس‌ها، دولت و خیران باید کمک کنند تا مشکل این افراد هم به شکل مناسبی حل شود.»


ابهری، مشکل دیگر را مربوط به موانع قانونی می‌داند: «گرچه که موانع قانونی و شرعی برای دریافت مجوز و تغییر جنسیت برای ترنس‌ها وجود ندارد اما همچنان خلأ‌هایی در این مورد وجود دارد که مشکلاتی را برای این افراد به وجود می‌آورد. از جمله اینکه فرد ترنس، بعد از تغییر جنسیت باید تمامی مدارک خود را تغییر نام دهد که البته مانع قانونی برای این کار وجود ندارد ولی حساب کنید فردی که بعد از گرفتن مدرک کارشناسی، عمل تغییر جنسیت را انجام داده، باید تمام مدارک تحصیلی خود را از کلاس اول دبستان تغییر دهد که خودتان می‌دانید کار راحتی نیست و دردسرهای زیادی دارد. بهتر است قانونی تدبیر شود که بر اساس آن آخرین مدرک تحصیلی این افراد ملاک باشد. اینجا روی صحبتم با مجلس است بویژه خانم لاله افتخاری که در جمع ما حضور دارند. مشکلات مربوط به کیفیت پایین جراحی هم متأسفانه وجود دارد و باید بهبود پیدا کند، اما مهم‌ترین مسأله، همان نگاه جامعه به ترنس‌هاست که هنوز هم گاهی با شماتت یا تمسخر است. به هرحال این افراد بعد از تغییر جنسیت، باید زندگی کنند و اشتغال داشته باشند اما خیلی از ترنس‌ها بعد از جراحی، دیگر از شانس داشتن شغل مناسب برخوردار نیستند.»
محمدعلی طاهرخانی، رئیس انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی نیز در تأیید گفته‌های ابهری، بر حمایت روانی و مالی از این بیماران تأکید می‌کند و می‌گوید: « به نظر می‌رسد که در رابطه با این مسأله، یک سازمان به تنهایی نمی‌تواند از عهده کار برآید. گاهی به سازمان بهزیستی کم لطفی می‌شود اما در این مورد نیاز به بسیج ظرفیت‌ها وجود دارد. واقعیت این است که ما سال‌هاست برای حل مشکلات ترنس‌ها مراجعه می‌کنیم و تا این دوره پاسخی نگرفته ایم. اما خوشبختانه دولت یازدهم به این مسأله توجه دارد و اخیراً هم در ارتباطاتی که با وزارت بهداشت داشتیم، قول‌هایی در جهت حل مشکلات بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی دادند.»

چه کسی روح مرا می‌فهمد؟
«افسانه» یک ترنس است. ترنس ام تو اف. حرف‌های دلش را سروده؛ در شعری که این‌گونه آغاز می‌شود: « چه کسی روح مرا می‌فهمد...» شعری که زمزمه درون افسانه است؛ آنجایی که می‌گوید: «مردم از شعر وجودم حیران...» حیرت، کمترین عکس‌العملی است که دیگران نشان می‌دهند. کاش عکس العمل‌ها به همین جا ختم شود. گرچه حالا برخوردها بهتر از گذشته است، اما هنوز هم راه زیادی مانده تا یاد بگیریم تفاوت‌ها را بپذیریم و در کنار کسانی باشیم که به حکم تقدیر، خلقتی متفاوت داشته‌اند و به قول حافظ «شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد» شاه‌بیتی که در ابتدای مستندی که با همکاری مشترک انجمن و ستاد هم افزایی، ساخته شده، به چشم می‌نشیند.


 فرزانه یعقوب، رئیس اداره مددکاری وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، شعر افسانه را می‌خواند؛ شعری که معتقد است از دل برآمده و لاجرم بر دل می‌نشیند.
«من سال 1384 با بچه‌های ترنس آشنا شدم. از همان زمان هم تلاش کردیم تا در اداره مددکاری وزارت بهداشت با آنها هم نوایی داشته باشیم. دوستان ترنس مشکلات زیادی داشتند که سعی کردیم در قالب مصاحبه‌های طولانی و عمیق، مشکلات آنها را بررسی کنیم و در جلساتی که برگزار می‌شود، به نوعی زبان آنها باشیم و از حقوق‌شان دفاع کنیم. با مکاتباتی هم که اکنون از سوی روابط عمومی وزارت بهداشت با آقای وزیر صورت گرفته، دکتر هاشمی در جریان مشکلات ترنس‌ها قرار گرفته‌اند و قرار است در جلسه‌ای با حضور معاونان بهداشت و درمان، این مسأله بررسی شود و راهکاری پیدا شود تا وزارت بهداشت به عنوان متولی این عزیزان، وارد عمل شود و اقدام‌هایی را در جهت حل مشکلات شان انجام دهد.»


لاله افتخاری، نماینده مجلس و رئیس فراکسیون قرآن مجلس شورای اسلامی هم با بیان اینکه اسلام دین بن بست نیست، در این‌باره می‌گوید:« خیلی از این عزیزان به ما مراجعه کردند و دیدیم که رفتار خردمندانه‌ای دارند و همین هم نشان می‌دهد که حق را می‌گویند. همین هم خیلی اهمیت دارد، چون تا وقتی خودمان به راهی که رفته‌ایم، باور نداشته باشیم، چطور انتظار داریم دیگران آن را بپذیرند و به آن باور داشته باشند. فرهنگسازی در مورد مسأله ترنس‌ها را هم هیچ کس بهتر از خود این عزیزان نمی‌توانند انجام دهند. آنها باید مشکلات و مسائل خود را به خانواده و جامعه منتقل کنند و ترسی نداشته باشند و در رفتار و کردار خود جدی باشند.»

فتوای سرنوشت ساز و پیشینه تاریخی آن
«آنجا بهشت بود، فضا، لحظه و همه چیز برای من بهشت بود.» در راهرو بودم و می‌شنیدم که امام خمینی از اطرافیان خود عصبانی هستند و فریاد می‌زنند که چرا با کسی که به ما پناه آورده اینگونه برخورد می‌کنید و باعث آزار این فرد شده‌اید. امام خمینی می‌گفتند: «این بنده خداست.»
اینها بخشی از سرنوشت مریم خاتونپور ملک آراست که آن زمان «فریدون» نام داشت. او با مراجعه به جماران و در دیدار با امام(ره) موفق به دریافت فتوای تاریخی تغییر جنسیت از ایشان شد. مریم خاتون، مؤسس انجمن حمایت از بیماران مبتلا به اختلال هویت جنسی است؛ گرچه بعد از مرگش در سال 1391، انجمن روزهای افول را گذراند اما چندی بعد به همت فعالان ترانس و گروهی دیگر از فعالان در این زمینه، دوباره سرپا شد تا فعالیت‌ها را از پیش بگیرد.
حجت‌الاسلام دکتر محمد مهدی کریمی‌نیا، مدرس و محقق حوزه علمیه قم، در زمان حیات پورملک آرا با او ملاقات داشته و نسخه‌ای از فتوای تاریخی امام(ره) را از مریم خاتون گرفته تا در راهی که پیش گرفته بوده، راهنمایش باشد.


کریمی نیا می‌گوید: «18 سال قبل که دانشجو بودم، وقتی استاد موضوع‌های مختلفی را روی تخته نوشت و از دانشجویان خواست هر کدام یکی از آنها را برای تحقیق خود انتخاب کنند، هیچ کس حاضر نشد موضوع «تغییر جنسیت» را انتخاب کند، چون کار کردن روی آن راحت نبود. من این موضوع را برای تحقیقم انتخاب کردم و این مسأله سرنوشت من را تغییر داد. آن زمان منابع کافی در مورد این قضیه وجود نداشت و مخالفان زیادی داشت. بعدها همین موضوع را به عنوان رساله دکترای خودم انتخاب کردم؛ رساله‌ای که از آن دفاع شد و بعد در قالب کتاب، به چاپ رسید؛ کتابی با عنوان «تغییر جنسیت از منظر فقه و حقوق». بعدها از سوی مرکز نشر آثار امام خمینی(ره) از من خواسته شد کتابی در مورد دیدگاه‌های امام(ره) در رابطه با تغییر جنسیت تقریر کنم که نتیجه آن تألیف کتاب «تغییر جنسیت با تأکید بر دیدگاه امام خمینی(ره)» شد که در سال 1391 به چاپ رسید.»


کریمی‌نیا این‌گونه ادامه می‌دهد: «وقتی نام حمایت به میان می‌آید، این حمایت باید همه جانبه باشد. نخستین نگاه در مورد افراد مبتلا به اختلال هویت جنسی، حمایت فقهی است که امام خمینی(ره) با فتوای تاریخی خودشان، این حمایت را انجام دادند. البته امام(ره) 51 سال قبل یعنی در سال 1343 با نوشتن کتاب «تحریر الوسیله» فتح بابی در این رابطه ایجاد کرده بودند و در جلد دوم این کتاب که در نجف به چاپ رسید، به موضوع‌هایی از جمله پیوند اعضا، تلقیح مصنوعی و تغییر جنسیت پرداخته بودند و در نهایت در سال 1364، استفتا تاریخی ایشان، راه را در این زمینه باز کرد که بر اساس آن تغییر جنسیت مرد به زن و زن به مرد و هرمافرودیت (بدون جنس) به مرد یا زن، در صورت تشخیص پزشک متخصص و در صورتی که امکان درمان دیگری وجود نداشته باشد، بلامانع اعلام شد. بعد از سال 1364 شاهد تحول بزرگی در بحث تغییر جنسیت بودیم. ده‌ها مقاله در این‌باره از سوی فقها نوشته شد و مورد بحث و تحلیل قرار گرفت.»
این مدرس حوزه می‌گوید: «حمایت بعدی که از این عزیزان باید صورت گیرد، حمایت قانونی است که خوشبختانه حمایت‌های قانونی خوبی در این باره وجود دارد و در قانون حمایت از خانواده که در سال 1392 تصویب شده، یک ماده قانونی به بحث تغییر جنسیت اختصاص داده شده است. البته مهم‌تر از آن، رویه قانونی است یعنی همان قانون نانوشته. یعنی از زمانی که ترنس‌ها برای دریافت مجوز مراجعه می‌کنند تا بعد از عمل تغییر جنسیت و تعویض شناسنامه و باقی کارها باید در خدمت آنها باشد.» اختصاص شعبه ویژه برای ترانسکشوال‌ها در مجتمع قضایی که به تازگی صورت گرفته است هم در جهت این حمایت قانونی است.
کریمی‌نیا، حمایت پزشکی را سومین گام حمایت از ترنس‌ها می‌داند تا نظیر مشکلی که برای امیرعلی پیش آمد، برای دیگران اتفاق نیفتد.
«فقهایی که قائل به تغییر جنسیت هستند، معتقدند که تبدیل مرد به زن یا بالعکس باید به‌طور کامل انجام شود اما متأسفانه در حال حاضر بسیاری از اعمال جراحی تغییر جنسیت، خصوصاً در مورد تغییر زن به مرد، کامل نیست و با اضطرار همراه است.»


کریمی نیا، حمایت خانواده را چهارمین نوع حمایت از ترنس‌ها می‌داند که اهمیت ویژه‌ای دارد اما مهم‌ترین حمایتی که باید از ترنس‌ها صورت گیرد، حمایت پنجم یعنی حمایت اجتماعی است؛ حمایتی که باید از سوی جامعه و نهادهای دولتی و غیردولتی صورت گیرد. البته در این باره قانون نوشته شده‌ای نداریم. جامعه ما در حال گذار است و امیدواریم به زودی در مجلس، پیش‌نویس مواد قانونی در مورد ترنسکشوال به صورت خاص و تغییر جنسیت به صورت عام تهیه شود.»
ترنس‌ها چیز زیادی نمی‌خواهند، یک زندگی عادی مثل همه. از سرزنش خسته‌اند. گرفتار شرایطی هستند که دست خودشان نبوده. اشک‌ها ریخته‌اند روی سجاده‌های گشوده شده و از خدا کمک خواسته‌اند.
 آرزو کرده‌اند که ‌ای کاش بار دیگر به دنیا می‌آمدند؛ در قالب جسمی که با روح‌شان منطبق است. با این‌حال کسی چه می‌داند؛ شاید اینجور دنیا آمده‌اند تا پیروز چالشی بزرگ باشند؛ «شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد»...

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha