سلامت نیوز:میگوید كه نمیتواند آینده را پیشبینی كند كه چه میشود و تاثیر حذف تحریم بر كشور چیست اما روی هم رفته چندان خوشبین هم به نظر نمیرسد: «مگر خانه ١٠٠ متری كه شده ٣٠٠ میلیون قیمتش فرقی میكند؟ مگر ماشین ٢٨ میلیونی باز میشود ١٤ میلیون؟ شیر ١٠٠٠ تومانی میشود ٢٠٠ تومان؟ مطمئن باشید این اتفاق نمیافتد و برای همین هیچ خبر خوشی در كار نیست.»
به گزارش سلامت نیوز،روزنامه اعتماد نوشت: راننده دستش را روی بوق فشار میدهد و از لای پنجره نیمه باز پیكان قدیمیاش به دنبال مسافر میگردد و چند دقیقه بعد پایش را میگذارد روی گاز و میگوید: «اوضاع كاسبی خراب است، حالا تحریمها را بردارند شاید گشایشی بشود.» خیابانهای تهران بر خلاف آن شور و سروری كه در شبكههای اجتماعی و موبایلی و رسانهها در جریان است، یك روز معمولی دیگر را میگذرانند. اهالی تهران آنچه از جشن و پایكوبی در چنته داشتند را پس از اعلام توافق تیر ماه رو كردند و حالا خبر لغو تحریمها را بیهیاهو از سر میگذرانند. چهارراه ولیعصر تقاطع رسیدن بخشی از ساكنان همین شهر است، دانشجویان، كارگران، اهالی تئاتر و رهگذران هر كدام سرشان به كار خودشان گرم است و البته تا سر گفتوگو با آنها باز نشود، نمیشود فهمید آن روزی كه رییسجمهور از آن به عنوان «روز تاریخی» نام برد در كجای مشغلههای ذهنیشان جا خوش كرده.
امیرحسین و الناز، دوربینهایشان را به سمت ساختمان تئاتر شهر نشانه رفتهاند، ٢٩ سال دارند و این یعنی كه بیشتر دهه سوم زندگیشان در سالهای تحریم گذشته و حالا هم منتظر اتفاق عجیب و غریب یا تغییرقابل توجهی نیستند، فقط میدانند كه تجهیزات عكاسی مدام و روزبهروز گرانتر میشود و كار كردنشان سختتر. الناز میگوید: «هزینههایمان خیلی بالا رفته و به نظر نمیرسد تغییر خاصی در كار باشد اما اگر تحریمها از امروز برداشته شود شاید باید منتظر بمانیم و ببینیم از این به بعد چه خواهد شد.» امیرحسین هم معتقد است كه همه مردم از جمله خودشان نخستین نشانه مثبت برچیده شدن تحریمها را در مخارج روزانه جستوجو میكنند: «فكر میكنم از هر كسی كه بپرسید توقع دارد اول قیمتها بیاید پایین. البته حتما مسائل غیراقتصادی هم در جریان برداشته شدن تحریمها تحت تاثیر قرار میگیرند اما نكته مهم برای مردم همین مایحتاج روزانه و وسایل كار است.» اما جدای از اینها او فكر میكند كه تحریم شاید تنها ظاهر مشكل كشورمان باشد: «تحریم یك ظاهر دارد و یك باطن، باطنش آن است كه مدیریت كشور دچار مشكل است وگرنه این نخستین بار نیست كه مردم ما تحریم و گرانی را تجربه میكنند اما حالا اوضاع روزبهروز بدتر میشود. مشكل اصلی درون خود ما است، این ضعف مدیریتی وجود دارد و مردم نه قدرت بیان كردن دارند و نه قدرت تصمیمگیری. البته این را هم بگویم كه تحریم كه میگوییم تنها تحریم كشورهای دیگر علیه ایران نیست. بزرگترین تحریمی كه وجود دارد تحریم خود مردم علیه خود مردم است. داستان را باید از درون درست كنیم، به جای اینكه همهچیز را از چشم بالادستیها ببینیم باید به خودمان نگاه كنیم و قبول كنیم كه همه با هم منفی و با خطكشی رفتار میكنیم و اصل این است كه این تحریم درونی را درست كنیم.»
حمزه، ٣٧ ساله پشت صندوق یكی از فستفودیهای حوالی چهارراه ولیعصر ایستاده است. میگوید مدام پیگیر اخبار هستهای و توافق بوده و كاملا در جریان آغاز اجرایی شدن برجام قرار دارد. او هم امیدش به این است كه فضای زندگی روزمره از روی دوش مردم برداشته شود: «انتظارم این است كه وضعیت معیشتی مردم و كسب و كار بهتر شود و وضعیت دانشگاهها و صنعت تغییر كند.» او البته آنقدر در جریان اخبار هست كه بداند برای رسیدن به نتایج برجام و دیده شدن آن در زندگی روزمره نمیتواند عجله داشته باشد: «من خودم دو تا شغل دارم و با این وجود مشكل دارم، مطمئنم كسانی كه در این شرایط بیكار هستند مشكلات خیلی بیشتری دارند. اما بر اساس آن ١٠٠ روزی كه آقای روحانی در ابتدای كارش گفته بود، به نظرم نباید منتظر باشیم كه اتفاقات خیلی سریع رخ دهد اما در كل شرایط میتواند با همت مسوولان خیلی تغییر كند. گرچه جوری جا افتاده كه همه مسوولیت به عهده دولت است اما در حقیقت، تنها با دولت هم كار درست نمیشود، باید همه تلاش كنیم تا وضعیت تغییر پیدا كند. در این شرایط تازه كاش هم خودمان تلاش كنیم و هم دولت با استفاده از این موقعیت به دهكهای خیلی پایین جامعه رسیدگی بیشتری كند.»
واقعا تحریمها برداشته شد؟
پشت ساختمان تئاتر شهر پاتوق جوانهایی است كه دور هم جمع میشوند و هر كدام به كاری مشغول، یكی گیتار میزند، آن یكی تكچرخ. مدل موها، لباسپوشیدن و شیوه حرف زدنشان با بسیاری از آدمهایی كه آن طرفتر درگذرند متفاوت است اما حرف كه میزنند دغدغههای یكسانشان با باقی مردم كوچه و خیابان خودش را نشان میدهد. اسم «تحریم» كه میآید انگشتان یكیشان روی گیتار میلغزد و با صدایی كشدار میخواند: «همهچی ارزون میشه...» و باقی میزنند زیر خنده. امیر، ٢٤ ساله با هیجان میپرسد: «واقعا تحریمها برداشته شد؟ كی؟» هیجانش البته خیلی زود جای خودش را میدهد به بیتفاوتی: «فكر نمیكنم با این كارها تفاوتی در زندگی مردم پیدا شود، مگر تحریمها را بردارند قیمت اجناس ارزانتر میشود؟» علی كه به قول رفقایش از همهشان بیشتر پیگیر اخبار است جلو میآید و اصرار دارد كه تحریمها كاملا رفع نشده و خبر خاصی نیست: «من اخبار را دنبال میكردم. به خدا اگر همه تحریمها برداشته شده باشد! فقط ١٠ تا شركت كه نمیتوانستند با ایران رابطه داشته باشند محدودیتهایشان برداشته شده.» میگوید كه نمیتواند آینده را پیشبینی كند كه چه میشود و تاثیر حذف تحریم بر كشور چیست اما روی هم رفته چندان خوشبین هم به نظر نمیرسد: «مگر خانه ١٠٠ متری كه شده ٣٠٠ میلیون قیمتش فرقی میكند؟ مگر ماشین ٢٨ میلیونی باز میشود ١٤ میلیون؟ شیر ١٠٠٠ تومانی میشود ٢٠٠ تومان؟ مطمئن باشید این اتفاق نمیافتد و برای همین هیچ خبر خوشی در كار نیست.»
سپنتا، كنار دختركان دیگری هم سن و سال خودش روی نیمكت نشسته و چهره ١٨ سالهاش امیدوار به نظر میرسد. میگوید كه قبلتر خبرها را مدام پیگیری میكرده اما بعد از آن دیگر از دست اخبار خسته شده، هرچند به قول خودش از شنیدن آنها گریزی نیست: «خب آدم نمیتواند نشنود و به هر حال در جریان اخبار قرار میگیری. به نظرم برداشته شدن تحریمها در یك زمینههایی خیلی خوب است مثلا قطعات یدكی سالمتر میتوانیم داشته باشیم اما اینكه واقعا نفعش به مردم میرسد یا نه را نمیدانم.» البته حالا كه از درس و دبیرستان فارغ میشود به غیر از مسائل كلان مربوط به اقتصاد و سیاست، امیدش به بهبود روابط ایران با سایر كشورهاست: «من الان كنكوری هستم، اگر روابط كشورمان با سایر كشورها بهتر شود میتوانم امیدوار باشم كه بعدا راحتتر میتوانم برای ادامه تحصیل بورسیه شوم، راحتتر میتوانم رشتهای كه دوست دارم را ادامه دهم. به نظرم اگر توافق كامل و بدون مشكل ایجاد شود خیلی جای امیدواری هست.»
در حاشیه پارك دانشجو، در فاصله میان درختان و خیابان، سارینای هفت ساله با لباس مدرسه بر تن روی زمین كنار بساط آدامس و دستمالكاغذیاش نشسته و تمرین نوشتن میكند. یكی از هزاران نسخه روزنامهای كه صبح امروز مژده روز لغو تحریمها را میداد كنارش افتاده. دخترك كلاس اولی نمیداند روزنامه مال كیست اما دلش میخواهد تیتر روزنامه را بداند و بعد میپرسد: «تحریم یعنی چه؟» ترجمه این كلمه به زبان بچگانه شاید این باشد: «یعنی با یك نفر قهر كنند، نه بهش چیزی بدهند و نه ازش چیزی بگیرند.» باز میپرسد: «حالا تحریم به تاریخ پیوست یعنی چه؟» یعنی اینكه دیگر كسی با ما قهر نیست، میخندد: «چه خوب!»
نظر شما