چهارشنبه ۳۰ دی ۱۳۹۴ - ۱۱:۳۹

هفت‌سنگ، قایم‌باشك، گرگم به هوا، خاله‌بازی و...؛ ما متولدان دهه 60 وقتی كودك بودیم بازی برایمان مانند همه كودكان دیگر و آنهایی كه این روزها متولد می‌شوند در درجه اول خوشایند و مطلوب بود. با وجود این، بعد از شنیدن لغت بازی نا خودآگاه ذهنمان سمت دوست و همبازی می‌رفت. همه بازی‌هایی كه ما و تا حدود بیشتری دهه پنجاهی‌ها و تا حدود كمتری دهه هفتادی‌های ایران در كودكی‌مان تجربه كردیم، بدون دوست و همبازی معنی نداشت. خاله‌بازی یك بازی دسته جمعی بود، مثل اسم فامیل یا قایم‌باشك و البته همه بازی‌هایی كه برای ماها خیلی آشنا و برای نسل‌های بعد از ما خیلی غریبه بوده است. ده، پانزده سالی می‌شود كه بعد از كوچك شدن و جمع جور شدن خانه‌ها و به همان نسبت كم و محدود شدن رابطه‌ها، كودكان این روزها زندگی را در فضایی كاملا متفاوت با ما و قبل از ما تجربه می‌كنند. زندگی در خانه‌ای صد متری بدون هم‌بازی!

سلامت نیوز: هفت‌سنگ، قایم‌باشك، گرگم به هوا، خاله‌بازی و...؛ ما متولدان دهه 60 وقتی كودك بودیم بازی برایمان مانند همه كودكان دیگر و آنهایی كه این روزها متولد می‌شوند در درجه اول خوشایند و مطلوب بود. با وجود این، بعد از شنیدن لغت بازی نا خودآگاه ذهنمان سمت دوست و همبازی می‌رفت. همه بازی‌هایی كه ما و تا حدود بیشتری دهه پنجاهی‌ها و تا حدود كمتری دهه هفتادی‌های ایران در كودكی‌مان تجربه كردیم، بدون دوست و همبازی معنی نداشت. خاله‌بازی یك بازی دسته جمعی بود، مثل اسم فامیل یا قایم‌باشك و البته همه بازی‌هایی كه برای ماها خیلی آشنا و برای نسل‌های بعد از ما خیلی غریبه بوده است. ده، پانزده سالی می‌شود كه بعد از كوچك شدن و جمع جور شدن خانه‌ها و به همان نسبت كم و محدود شدن رابطه‌ها، كودكان این روزها زندگی را در فضایی كاملا متفاوت با ما و قبل از ما تجربه می‌كنند. زندگی در خانه‌ای صد متری بدون هم‌بازی!
 

به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه آرمان، بر اساس آمارها بخش زیادی از افرادی كه در ایران وقت خود را صرف انواع بازی‌های كامپیوتری می‌كنند كودك نیستند بلكه بیشتر آنها جوان و حتی میانسال هستند. جوانان و میانسالانی كه لابد چون در كودكی‌شان نتوانستند از این تكنولوژی بهره ببرند حالا این روزها به تلافی آن روزها طبق آمارها سالانه 14 میلیارد ساعت بازی می‌كنند.

قرار نبود ابزارها برایمان هدف شوند

صرف‌نظراز اینكه تكنولوژی خوب است یا بد و صرفنظر از تاثیر خوب یا بد آن روی زندگی بشر، باید بپذیریم بازی‌های قدیمی ویژگی‌هایی داشتند كه بازی‌های جدید ندارند. بازی‌های قدیمی در درجه اول باید دسته جمعی انجام می‌شد. كودكان در گذشته اگر می‌خواستند بازی كنند چاره‌ای جز این نداشتند كه دوست یا دوستانی برای خود پیدا كنند و همین به تنهایی كافی بود تا همه كودكان قدیمی كه بزرگ‌ترهای امروزی هستند شعور اجتماعی پیدا كرده و از همان كودكی راه و رسم زندگی در اجتماع و انعطاف‌پذیری را درك كنند. فضایی كه كودكان قدیمی در آن بازی می‌كردند باید بسیار وسیع می‌بود و حتی در فصل سرد و زمستان هم كودكان قدیمی با وجود سردی هوا دست از بازی كردن برنمی‌داشتند. برف‌بازی و ساخت آدم‌برفی یكی از بازی‌های قدیمی كودكان قدیمی بود. بازی‌ای كه این روزها در كنار نباریدن برف به حساسیت زیاد كودكان امروزی هم برمی‌گردد. در گذشته كودكان برای بازی به كوچه و خیابان می‌رفتند و حتی اگر در محیط خانه بازی می‌كردند این محیط وسعت زیادی داشت. با وجود اینكه مادران قدیمی هم به اندازه همین مادران امروزی حساسیت داشتند و نگران بودند گزندی به كودكشان برسد، كودكان دیروزی در كمال صحت و سلامت بزرگ شدند و در همه آن موقعیت‌های خطرناك آسیبی ندیدند اما مادران امروزی به اسم دقت در نگهداری، فرزندشان را در اتاقكی شیشه‌ای محبوس می‌كنند و به او اجازه نمی‌دهند حتی چند ثانیه از جلوی چشمانشان دور شود. با این وجود هیچ كس نمی‌تواند ادعا كند كودكان امروزی سالم‌تر و به ویژه شادتر از كودكان دیروزی هستند. كیفیت بازی‌های جدید و حذف شدن و به حاشیه رفتن همبازی و به جای آن پررنگ شدن وسیله بازی كه همان كامپیوتر یا پلی استیشن بود، نسل جدیدی از افراد را رقم زد. متولدان سال‌های 80 به بعد كه كودكی‌شان كاملا متاثر از تكنولوژی و سبك زندگی جدید بود، این روزها نوجوانند. آنها با بازی كامپیوتری در كودكی آشنا شدند و به مرور هرچه بزرگ‌تر شدند باز هم این كامپیوتر بود كه نقش اصلی را در زندگی آنها داشته و حتی نحوه ارتباط با انسان‌های دیگر را تعیین می‌كرد. اگر تكنولوژی و كامپیوتر را از زندگی این نسل‌ها بگیریم خاطرات آنها چیزی جز صحنه‌های گنگ و بی‌معنی نیست و این از نظر روانشناسان و جامعه شناسان اصلا خوب نیست. ابزار‌ها مانند همه عناصر دیگر طبیعت برای نجات انسان‌ها و كمك به زندگی آنها اختراع شدند و قرار نیست این ابزارها خودشان هدف زندگی باشند.

مهدكودك‌ها چقدر موفق بوده‌اند؟

در واكنش به این تغییرات و برای انطباق با آن، مهدكودك‌ها تقریبا از سال‌های 60 به بعد در همه نقاط ایران تاسیس شدند. فارغ از اینكه بخش زیادی از كودكانی كه به مهدها فرستاده می‌شدند مادرانشان شاغل بوده و امكان نگهداری از آنها و تنها گذاشتن آنها در خانه را نداشتند، بسیاری از این مادران كه خانه‌دار هم بودند (به ویژه بعد از سال‌های 80 در ایران) فهمیدند كه كودكشان به واسطه ماندن دائم در محیط تنگ و محبوس خانه و عدم امكان تخلیه انرژی در محیط‌های باز كلافه شده و در كنار آن به دلیل نداشتن دوست و همبازی تا حد زیادی منزوی شده‌اند. مادران امروزی به خوبی دریافتند كه كودكانشان به جز نیاز به خوراك و پوشاك به دوستان و همبازیانی هم نیازمند هستند كه زمینه رشد و تعالی اجتماعی او را ایجاد كنند و مجموع این دانستن‌ها سبب شد بسیاری از كودكان برای ساعات محدودی به مهدها سپرده شوند. به استناد جدیدترین تحقیقی كه تا به حال درباره مراقبت از كودك صورت گرفته، كودكانی كه اوقات خود را دور از مادر و در مهدكودك می‌گذرانند، پرخاشگرتر می‌شوند. كودكانی كه بیش از 30 ساعت در هفته را در مهدكودك می‌گذرانند، در ناهنجاری‌های رفتاری همچون جنگ و دعوا، رذالت، بیرحمی، حمله و نیز رفتارهای نامناسبی چون جدال، پرتوقعی و پرحرفی «نمره بیشتری» می‌آورند. در این تحقیق آمده است كه اگر می‌خواهید این‌گونه رفتارها را تقلیل دهید، بهتر است از مدت زمانی كه كودك در مهدكودك می‌گذراند بكاهید.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha