پنجشنبه ۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۸

متاسفانه در فرهنگ خیلی از ایرانیان خرید كردن كالاهای مختلف آن هم به صورت قسطی به اصلی‌ترین تفریح تبدیل شده و خودشان را با این كار مشغول می‌كنند. بسیاری از افرادی كه به بازار می‌روند نمی‌دانند چه چیزی لازم دارند و چرا خرید می‌كنند. چشم و هم‌چشمی هم البته مزید بر علت شده است. برای مثال دستگاه مایكروویو این روزها در منزل اكثر ایرانیان یافت می‌شود، اما شاید به اندازه 10درصد هم از این وسیله استفاده نكنیم و صرفا به دلیل اینكه این وسیله در خانه همه افراد هست همه احساس می‌كنند باید حتما این وسیله را به خانه خود بیاورند.

خرید قسطی تفریح مهم ایرانیان!

سلامت نیوز:  متاسفانه در فرهنگ خیلی از ایرانیان خرید كردن كالاهای مختلف آن هم به صورت قسطی به اصلی‌ترین تفریح تبدیل شده و خودشان را با این كار مشغول می‌كنند. بسیاری از افرادی كه به بازار می‌روند نمی‌دانند چه چیزی لازم دارند و چرا خرید می‌كنند. چشم و هم‌چشمی هم البته مزید بر علت شده است. برای مثال دستگاه مایكروویو این روزها در منزل اكثر ایرانیان یافت می‌شود، اما شاید به اندازه 10درصد هم از این وسیله استفاده نكنیم و صرفا به دلیل اینكه این وسیله در خانه همه افراد هست همه احساس می‌كنند باید حتما این وسیله را به خانه خود بیاورند.

به گزارش سلامت نیوز، عبدالرضامصری- وزیر اسبق رفاه در روزنامه آرمان نوشت:  برنامه یا الگوی زندگی ما ایرانیان از دیرباز تاكنون الگوی زندگی ایرانی- اسلامی بوده است كه بر این اساس می‌توانستیم ادعا كنیم فرهنگی فاخر داریم كه نشات گرفته از بزرگ‌ترین تمدن تاریخ و برترین دین آسمانی بوده است. مدتی است برخی از ما ایرانیان این الگو را از دست داده‌ایم و به سمت و سویی حركت می‌كنیم كه انتهای آن بی‌هویتی در سبك زندگی است. در گذشته و اوایل انقلاب همه ما بر اساس نیازهایمان زندگی می‌كردیم و چون مسابقه‌ای هم در كار نبود افراد زندگی شان در هر سطحی هم كه بود رضایتمندی را چاشنی آن می‌كردند و به داشته‌های خود قانع و راضی بودند.

روند تاریخی تجمل‌گرایی در ایران

بعد از گذشت چند سالی از پیروزی انقلاب و سال‌های جنگ وضعیت مالی و زندگی برخی افراد به دلایلی كه من نمی‌خواهم عنوان كنم، نسبت به سایر افراد و خانواده‌های دیگر فامیل تغییر كرد. این افراد از آنجا كه پول‌های بادآورده به دستشان رسیده بود بی‌حساب و كتاب خرج می‌كردند. ثروت‌های یك‌شبه و بادآورده برخی را به این سمت و سو برد كه آنها از هر راهی به این پول‌های بادآورده و بی‌زحمت برسند. در این شرایط در كنار طبقه متوسط یك طبقه اجتماعی بالای متوسط هم ایجاد شد كه با فرهنگ بقیه افراد سازگاری نداشت، اما از آنجا كه همه این افراد در گذشته از یك طبقه فرهنگی و اجتماعی بودند سایران هم می‌خواستند رفتارهای این نوكیسگان را تقلید كنند، اما از آنجا كه بین این رفتارهای نمایشی و خرج كردن‌های بی‌حساب و كتاب و سطح درآمد این افراد تجانسی وجود نداشت آنها خودشان را گرفتار تجملاتی كردند كه 90 درصد آن در زندگی شان هیچ اثری نداشت. از دهه 60 به بعد اتفاق دیگری در كشور رخ داد كه طی آن نحوه عرضه اجناس به حالت قرعه كشی و تعاونی درآمد. در این شرایط كسانی هم كه نیازی به كالایی خاص نداشتند در این قرعه‌كشی‌ها شركت می‌كردند و در اكثر مواقع كالایی به نام آنها درمی‌آمد كه هیچ نیازی هم به آن نداشتند، اما چون قیمت آن با بازار تفاوت داشت، آن را نگهداری می‌كردند. موضوع بعدی بحث وام بود كه از وقتی وارد زندگی ما ایرانیان شد باعث شد حتی نحوه گذراندن اوقات فراغت نیز در بعضی‌ها تغییر كند. متاسفانه در فرهنگ خیلی از ایرانیان خرید كردن كالاهای مختلف آن هم به صورت قسطی به اصلی‌ترین تفریح تبدیل شده و خودشان را با این كار مشغول می‌كنند. بسیاری از افرادی كه به بازار می‌روند نمی‌دانند چه چیزی لازم دارند و چرا خرید می‌كنند. چشم و هم‌چشمی هم البته مزید بر علت شده است. برای مثال دستگاه مایكروویو این روزها در منزل اكثر ایرانیان یافت می‌شود، اما شاید به اندازه 10درصد هم از این وسیله استفاده نكنیم و صرفا به دلیل اینكه این وسیله در خانه همه افراد هست همه احساس می‌كنند باید حتما این وسیله را به خانه خود بیاورند یا برای مثال چرخ گوشت در منزل اكثر ایرانیان یافت می‌شود، اما چند درصد ما در منزل شخصی خودمان گوشت چرخ می‌كنیم؟ یا برای مثال آبمیوه گیری درمنزل همه هست در حالی كه خود میوه خیلی بیشتر از آب آن در سبد غذایی ما ایرانیان جا دارد.

واردات بی‌در و پیكر كالاهای مختلف!

با وجود این، باید گفت ما گرفتار فرهنگی هستیم كه معلوم نیست از كجا آمده و این یك طرف قضیه است. روی دیگر این مصرف‌گرایی به بی‌در و پیكر بودن واردات كالاهای مختلف برمی‌گردد. كالاهای مختلفی در نقاط مختلف دنیا تولید می‌شود اما این به معنی این نیست كه هر چیزی كه در هر نقطه دنیا تولید می‌شود ما باید داشته باشیم. ما ایرانیان حتی در گوشی تلفن همراهی كه دست می‌گیریم نیز از تجمل‌گرایی غافل نمی‌شویم و ترجیح می‌دهیم بالاترین مدل گوشی موبایل را دست بگیریم. خدمات و امكانات مختلفی در گوشی‌های تلفن همراه جدید وجود دارد كه این امكانات در بیشتر موارد مورد استفاده اكثر افراد قرار نمی‌گیرد. 80 درصد ایرانیان از تلفن همراه فقط برای صحبت كردن و برقراری ارتباط استفاده می‌كنند، در حالی كه همه این افراد گوشی‌هایی دست می‌گیرند كه دارای امكانات نرم افزاری و سخت افزاری مختلفی است كه شاید حتی خودشان هم آن را ندانند. همه ایرانیان با خرید گوشی‌های هوشمند جدید برای همه این امكاناتی كه مورد استفاده ندارد پول پرداخت می‌كنند و این مساله‌ای است كه شاید كمتر كسی به آن توجه كند. این درست مانند این است كه شما برای صرف غذا به یك رستوران بروید و در حالی كه فقط می‌توانید سوپ بخورید در منوی غذایی رستوران انواع و اقسام غذاها و پیش غذاها را سفارش دهید و پول همه را پرداخت كنید. در این شرایط همه ما احساس فقر می‌كنیم و طبیعی است كه با این هزینه‌هایی كه برای خودمان می‌تراشیم چنین احساسی داشته باشیم. اكثر ایرانیان و طبقه متوسط آن‌قدر قسط و وام برای خودشان درست كرده‌اند كه همیشه فكر می‌كنند پول ندارند و به جایی یا كسی بدهكارند. در این فضا طبیعی است كه روابط و كلیه رفتارهای ما نیز تحت تاثیر قرار بگیرد. برای مثال در گذشته همه ایرانیان به مهمان‌نوازی شهره و عاشق این بودند كه مهمانی در را باز كرده و بی‌خبر وارد خانه آنها شود، در حالی كه این روزها اكثر ما از اینكه كسی به خانه ما بیاید استقبال نمی‌كنیم، زیرا می‌ترسیم با آمدن این مهمان و صرف هزینه برای او قسط چیزهایی كه خریدیم و در قفسه انبار كرده‌ایم عقب بیفتد.

بیشتر زندگی كنیم تا مغازه‌داری!

من فكر می‌كنم ما روی سبك زندگی و الگوی آن اصلا و اساسا كار نكرده‌ایم و مردم ما دچار بی‌هویتی فرهنگی از نظر سبك زندگی هستند. مسئولان نیز در این شرایط مجوز ورود بی‌نظارت كالاهای خارجی را می‌دهند و هر كالایی می‌تواند وارد كشور شود. در كشورهای دیگر واردات این كالاها اصلا بی‌حساب و كتاب نیست و جدای از بحث تجملات و تغییر سبك زندگی ورود بی‌نظارت این كالاها باعث ركود بازار داخلی و ورشكستگی تولید‌كننده داخلی نیز می‌شود. امیدواریم با یك الگوی مناسب این مسابقه نابرابر كه انتهای آن ناكجاآباد است در بین خانواده‌های ایرانی پایان بگیرد و ما هم مانند مردم كشورهای توسعه یافته یاد بگیریم بیشتر زندگی كنیم تا مغازه‌داری. در حال حاضر در خانه هایمان مغازه‌داری و نگهداری از انواع و اقسام اجناس را انجام می‌دهیم در حالی كه هدف اصلی از زندگی و در كنار هم بودن را فراموش كرده‌ایم.


برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • ایرانی ۱۲:۱۸ - ۱۳۹۴/۱۱/۰۹
    0 0
    مردمو اینقدر نصیحت نکنین همه دلشون میخاد به سینما وتئاترو رستورانو اماکن ورزشی وتفریحی ومسافرت برن ولی با این درامدها کی میتونه.شهرداریها به جای ساختن مراکز فرهنگی وهنری وورزشی......هی بازار و پاساژمیسازن برا محصولات چینی ومردمو سوق میدن برا خریدهای تجملیه بیهوده ووووومیدونم چاپش نمیکنید حداقل بخونید واینقدر مردمو نصیحت نکنین.