دبیرکل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارفرمایی ایران در اعتراض به تغییر در تعریف بی‌کاری می‌گوید: «تا سال‌های ۸۴ و ۸۵ نرخ بی‌کاری بر مبنای شاخص‌های بین‌المللی ارزیابی می‌شد که بر اساس آن هر فردی که دو روز در هفته شاغل ‌بود، عنوان شاغل می‌گرفت و بر این اساس نرخ بی‌کاری در کشور برآورد می‌شد حال آنکه در سال‌های بعد، دولت با تغییر شاخص‌های بین‌المللی و استفاده از شاخص‌های دیگری مبنی بر اینکه هر فرد در هفته یک ساعت کار کند شاغل است، نرخ بی‌کاری در کشور را کاهش داده است. بنابراین با تغییر شاخص‌های بررسی بی‌کاری، نرخ بی‌کاری نیز کاهش پیدا کرد».

پیدانکردن شغل دلیل فعالیت 80 درصد دست‌فروشان/دستکاری در شاخص های بیکاری

سلامت نیوز: دبیرکل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارفرمایی ایران در اعتراض به تغییر در تعریف بی‌کاری می‌گوید: «تا سال‌های ۸۴ و ۸۵ نرخ بی‌کاری بر مبنای شاخص‌های بین‌المللی ارزیابی می‌شد که بر اساس آن هر فردی که دو روز در هفته شاغل ‌بود، عنوان شاغل می‌گرفت و بر این اساس نرخ بی‌کاری در کشور برآورد می‌شد حال آنکه در سال‌های بعد، دولت با تغییر شاخص‌های بین‌المللی و استفاده از شاخص‌های دیگری مبنی بر اینکه هر فرد در هفته یک ساعت کار کند شاغل است، نرخ بی‌کاری در کشور را کاهش داده است. بنابراین با تغییر شاخص‌های بررسی بی‌کاری، نرخ بی‌کاری نیز کاهش پیدا کرد».


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه شرق نوشت: جوانی دم دکه روزنامه‌فروشی نشسته و صفحات آگهی‌های روزنامه همشهری را بالا و پایین می‌کند. صدای اعتراض مرد دکه‌دار را که می‌شنود پول را می‌دهد و با صفحات آگهی‌ها برمی‌گردد سر کارش، کمی آن‌طرف‌تر. بساطش را که روسری‌های رنگی اما کم‌تعداد است، مرتب می‌کند و بعضی‌ها را از نو تا می‌زند و دوباره سراغ آگهی‌های استخدام روزنامه می‌رود.

اسمش محمد است و 22ساله. می‌گوید برای انتخاب رشته تحصیلی، رشته‌ای کاربردی را انتخاب کرده بود: تربیت ‌بدنی. می‌گوید فکر می‌کرده لیسانسش را که بگیرد، معلم‌ ورزش‌شدن روی شاخش است. اما تربیت ‌بدنی‌خواندن هم امکانی برای او برای راه‌یابی به بازار کار به‌همراه نداشت. دوسالی می‌شود که محمد فارغ‌التحصیل شده و لیسانسش را گرفته است‌. از استخدام رسمی در آموزش‌وپرورش که مدت‌هاست ناامید شده و درِ هر مدرسه غیرانتفاعی را هم که زده است، گفته‌اند مراجعه‌کنندگان اغلب فوق‌لیسانس دارند و تازه دست خالی برمی‌گردند. مهربان‌ترها هم تلفنش را گرفته‌اند و به او گفته‌اند اگر موردی پیدا شد، با او تماس می‌گیرند. او دو سالی می‌شود که عقد کرده و شرط خانواده همسرش برای ازدواج، گرفتن کار ثابت است. محمد می‌گوید به هر دری برای پیداکردن کار زده‌ام اما تنها امیدی که دارم همین دست‌فروشی است.


طبق مطالعه میدانی گسترده‌ای که در شهر تهران با پرسشگری از 386 دست‌فروش انجام شده است، 78 درصد آنها دلیل انتخاب دست‌فروشی را پیدانکردن شغل دیگر عنوان کرده‌اند. محمد یکی از آن 78درصدی است که می‌گوید حتی زمان تحصیل هم موفق به پیداکردن کاری پاره‌وقت برای تأمین هزینه‌های ثبت‌نام دانشگاه آزادش نشده بود و همان موقع هم با پول اندکی که قرض گرفته بوده، دست‌فروشی می‌کرده. محمد می‌گوید هر روز آگهی‌ها را مرور می‌کند تا شاید موردی برای کار پیدا کند. او می‌گوید روزنامه‌ها نوشته‌اند نرخ بی‌کاری پایین آمده است، پس چرا او همچنان راهی به بازار کار پیدا نمی‌کند؟
سری به آمارهای بی‌کاری‌ای که مرکز آمار ایران در هفته‌های گذشته راجع به نرخ بی‌کاری پاییز امسال، منتشر کرده، می‌زنم. مرکز آمار گفته است «بررسی نرخ بی‌کاری جمعیت 10 سال به بالا نشان می‌دهد 10.7 درصد از جمعیت فعال بی‌کار هستند». همین گزارش تعداد جوانان بی‌کار 15 تا 29ساله را یک میلیون و 568هزارو 164 نفر اعلام می‌کند. فکر می‌کنم تعداد جوانان بی‌کار در بازه سنی 15 تا 29ساله در کل کشور که مرکز آمار ایران در اسناد خود منتشر کرده است، نسبت به موج بی‌کاری و افرادی که جویای کار هستند، کمی غیرمنطقی و شاید پایین است. مرکز آمار ایران از سال 85 تغییری  در تعریف افراد شاغل داده است که بر اساس آن، فردی شاغل به شمار می‌آید که در طول هفته حداقل یک ساعت کار کرده باشد. تغییری که در همان موقع هم اعتراض و انتقاد زیادی را حتی از سوی کارفرمایان و افراد هم‌جناحی رئیس‌جمهور وقت داشت.


محمد عطاردیان، دبیرکل کانون عالی انجمن‌های صنفی کارفرمایی ایران در اعتراض به تغییر در تعریف بی‌کاری می‌گوید: «تا سال‌های ۸۴ و ۸۵ نرخ بی‌کاری بر مبنای شاخص‌های بین‌المللی ارزیابی می‌شد که بر اساس آن هر فردی که دو روز در هفته شاغل ‌بود، عنوان شاغل می‌گرفت و بر این اساس نرخ بی‌کاری در کشور برآورد می‌شد حال آنکه در سال‌های بعد، دولت با تغییر شاخص‌های بین‌المللی و استفاده از شاخص‌های دیگری مبنی بر اینکه هر فرد در هفته یک ساعت کار کند شاغل است، نرخ بی‌کاری در کشور را کاهش داده است. بنابراین با تغییر شاخص‌های بررسی بی‌کاری، نرخ بی‌کاری نیز کاهش پیدا کرد».

همچنین محمدرضا باهنر، نماینده مجلس هم اعتراض خود را به این تغییر، این‌گونه اعلام می‌کند: «به نظر من اشکال در اعلام نرخ بی‌کاری به تعریف نادرست از بی‌کاری برمی‌گردد. درحال‌حاضر بر اساس تعریف دولت، هرکس یک ساعت در هفته کار کند، شاغل محسوب می‌شود، درحالی‌که این تعریف به هیچ‌وجه واقعی نیست. از نظر من حداقل 20 تا 25 ساعت کار در هفته لازم است که بتوان یک فرد را نیمه‌شاغل خواند و برای چنین فردی نیز باید نرخ بی‌کاری ضریب در نظر گرفت[...] تا آنجا که من اطلاع دارم و اسناد سازمان جهانی کار، را مطالعه کرده‌ام، این موضوع که براساس تعریف سازمان جهانی کار یک ساعت کار در هفته معادل اشتغال کامل است، صحت ندارد». با خواندن این ایرادات متوجه می‌شوم چرا نرخ اعلام‌شده برای بی‌کاری با واقعیت زندگی محمد و جوانان دیگری مانند او همخوانی ندارد.


بی‌کاری و ایجاد اشتغال، مفاهیم چالش‌برانگیزی هستند که دولت‌ها به طرق مختلف با آن برخورد می‌کنند و راه‌حل برای آن ارائه می‌دهند. یک دولت در تعریف مفهوم بی‌کاری تغییر می‌دهد و بنگاه‌های زودبازده راه می‌اندازد و از این طریق می‌خواهد شغل ایجاد کند و دولت بعدی می‌گوید آن روش اشتباهی بوده و 80 هزار میلیارد تومان بدهی معوقه بانکی در پی داشته است.  مریم یکی از همان کسانی است که بین تصمیم دولت‌های مختلف، راهی برای رسیدن به بازار کار پیدا نکرده و خود دست به کار شده است. او دانشجوی سال آخر ادبیات است و می‌گوید از اولین سالی که دانشجو شده برای تأمین هزینه‌های دانشگاه، همه جا به دنبال کار رفته است. به قول خودش آخرین جایی که رفته، آشپرخانه‌های تهیه غذا بوده‌اند. اما محیط کار ناامن و حقوق کم باعث شده دیگر سراغ کارهایی از این دست نرود و با پول کمی که جمع کرده است از بازار خرید می‌کند و در مترو آنها را می‌فروشد. تحقیقات نشان می‌دهند حدود 15 درصد از دست‌فروشان مثل مریم گفته‌اند شغل قبلی را به دلیل درآمد پایین رها کرده‌اند و چون سرمایه کافی هم برای آنکه خودشان شغلی را راه‌اندازی کنند ندارند، به دست‌فروشی روی آورده‌اند. طبق تحقیقات انجام‌شده در تهران، متوسط سرمایه لازم برای ورود به شغل دست‌فروشی 2.4‌ میلیون تومان است و بیشترین آنها – مثل مریم- با سرمایه‌ای معادل یک ‌میلیون تومان وارد این شغل می‌شوند. اکنون این رقم را باید با هزینه ایجاد شغل از طرف دولت مقایسه کرد.

علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی درباره هزینه‌های موردنیاز برای ایجاد یک شغل جدید می‌گوید: «درحال‌حاضر، هزینه ایجاد هر شغل بین 20 تا 70‌ میلیون تومان است [...]. در صورتی که سالانه یک ‌میلیون فرصت جدید شغلی در کشور ایجاد شود، باید دست‌کم 20 تا 70‌ هزار میلیارد تومان سرمایه‌گذاری جدید نیز صورت گیرد».  با آخرین دست‌فروشی که درباره دلیل انتخاب شغلش صحبت می‌کنم، با تلخی بی‌حدی جوابم را می‌دهد. او برخلاف مریم و محمد، تحصیلات دانشگاهی ندارد. 55 ساله است و در شرکتی خصوصی سال‌های زیادی کار کرده است. به قول خودش کار تخصصی که نه، بردن نامه و چک و قبض. اما سال 89 به دلیل ورشکستگی شرکت و اخراج کارمندها، او هم اخراج شده است. می‌گوید اسمم را اشتباهی بنویس مجید که آشناهایم، وقتی جایی خواندند، مرا نشناسند. مجید جزء 47 درصد از دست‌فروشانی است که طبق پژوهش‌های گسترده‌ای که از دست‌فروشان در شهر تهران انجام شده ‌است، به دلیل تعدیل نیرو یا ورشکستگی از کار بی‌کار شده‌اند. دست‌فروشانی که 76 درصد از آنها سرپرست خانوار هستند و به طور متوسط دو، سه فرزند دارند. مجید می‌گوید نه‌تنها دو فرزند دارد که مادرش هم با آنها زندگی می‌کند. براساس گزارش بانک مرکزی، در سال 92 طبق بررسی‌های صورت‌گرفته 24 درصد خانوارهای ایرانی بدون هیچ فرد شاغل، معادل 57 درصد دارای یک نفر شاغل، 15.5 درصد دارای دو نفر شاغل و 3.5 درصد دارای سه نفر شاغل و بیشتر بوده‌اند.  مجید درحالی‌که مجبور است بساطش را تند جمع کند، می‌گوید: اگر از سرما و گرمای خیابان و هجوم مأموران شهرداری که جنس‌هایمان را می‌گیرند و به ناکجاآباد می‌برند، جان سالم به در ببرم، خرج خانواده‌مان را در می‌آورم و به همین هم راضی‌ام؛ اگر بگذارند.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha