اعتیاد یک پاسخ هنجار به شرایط نابهنجار است. شاید هیچ زمانی به اندازه امروز با ریخت کریه و زشت اعتیاد مواجه نشده ایم. ریختی که توصیف بیرونی و ظاهری آدم هایش این است: معتاد به مواد شیمیایی پرخطر که گاه در میان شهر گریزی به سطل های زباله می زنند و شبح وار به پستوهای زندگی گروهی خود بازمی گردند.

زندگی گروهی معتادان در بزرگراه های تهران

سلامت نیوز: اعتیاد یک پاسخ هنجار به شرایط نابهنجار است. شاید هیچ زمانی به اندازه امروز با ریخت کریه و زشت اعتیاد مواجه نشده ایم. ریختی که توصیف بیرونی و ظاهری آدم هایش  این است: معتاد به مواد شیمیایی پرخطر که گاه در میان شهر گریزی به سطل های زباله می زنند و شبح وار به پستوهای زندگی گروهی خود بازمی گردند.


به گزارش سلامت نیوز، روزنامه روزان در گزارشی نوشت: شکل اعتیاد در دوران های مختلف تاریخی متفاوت بوده است.  این تفاوت ها به عواملی چون نوع مواد، نگاه جامعه به فرد معتاد و ساختارهای اجتماعی و اقتصادی بستگی دارد. در سال های اخیر از طریق رسانه های جمعی تعریفی پخش می شود تا جامعه را مجاب کند اعتیاد یک بیماری قابل درمان است. نگاهی که به دنبال آن است تا جامعه به جای طرد و برخوردهای قهری  و جرم انگارانه نگاه  تلطیف شده تری به فرد معتاد داشته باشد؛ اما در عین حال می بینیم که معتادان بیش از پیش از جامعه مطرود شده اند؛ تا جایی که افراد مبتلا ناگزیر به زندگی دسته جمعی در حواشی شهرها و اتوبان ها و در کل جاهایی خالی از سکنه و رنگ و بوی زندگی انسانی شتافته اند.


از نگاه جامعه فرار می کنم
احمدرضا دو سال متوالی است که در زیر یکی از پل های اتوبان چمران زندگی می کند؛ جوانی حدودا سی ساله که به خبرنگار "روزان" می گوید: هیچ وقت نمی تواند تصور کند با این سرو وضع در شهر زادگاهش بچرخد. نگاه جامعه برایم مهم است و به خاطر همین سعی می کنم زودتر از نگاه ها فرار کنم و میان جمع خودمان برگردم. می گوید شب هایی بوده که به خاطر سرما به درون چاه های فاضلاب رفته و شب را آنجا گذرانده است. دلش می خواهد به شهرش، به خانه اش برگردد؛ اما متوجه این موضوع هست که باید قبل از آن سروسامانی به خودش بدهد. تصمیمی که هر روز به عقب می اندازد؛ به خاطر چیزی که به آن وسوسه اعتیاد می گوید.


خانواده ام بعد از ترک مرا قبول نکردند
البته تجربه برگشتن به جامعه و داشتن زندگی معمولی  برای معتادانی مثل احمدرضا به نوعی ناممکن است. ابوذر، یک معتاد دیگر، می گوید: «از ترک مواد هراسی ندارم چون درد زندگی کارتن خوابی بیشتر از خماری مواد است. سال گذشته به کمپی که رایگان پذیرش می کند رفتم و بعد از سه ماه که از آنجا رهایی یافتم خانواده ام نمی خواستند مرا ببیند؛ مجبور شدم تا یک سال به کارتن خوابی تن بدهم؛ ولی خدا شاهد است در این یک‌سال به هیچ موادی لب نزدم؛ اما بعد از زندگی خسته شدم و هیچ انگیزه ای برای ادامه نداشتم؛ همه کسانی که هم خرجم بودند مواد مصرف می کردند؛ وسوسه باز شدت می گرفت تا اینکه دوباره گرفتار شدم.» ابوذر به خبرنگار "روزان" می گوید: اینکه همه دوستان اینجا دور هم جمع می شویم به خاطر این است که هیچ کس به اندازه خودمان حرف همدیگر را نمی فهیم.


اینجا همیشه سیزده بدره!
تحرکات و فرارهای خطرناک این افراد از این طرف اتوبان به آن سوی دیگرش را هرروزه کسانی که در این مسیرها عبور می کنند نظاره می کنند؛ اما شاید زندگی گروهی آنها که بعضا به چندصد نفر می رسند در پستوی پنهانی که در پس و پیش و زیر پل هاست را ندیده باشند؛ اجتماعی که ارزش ها و هنجارهای خود را دارد. نکته حائز اهمیت اینجاست که بعضی از این افراد اعتقاد داشتند  سبک و نوع زندگی گروهی شان بسیار اعتیادآورتر از خود آن موادی است که همیشه مصرف می کنند؛ تا جایی که افراد با تجربه به تازه کارها درباره این اعتیاد مکانی و نوع  زندگی هشدار می دهند. حتی کسانی هم بودندکه جدا از سرخوردگیهای همیشگی از رضایت خود به شیوه زندگی شان صحبت می کردند؛ به گونه ای که یکی از آنها می گفت: اینجا همیشه سیزده به در است.


معتادان کنار هم راحت تر زندگی می کنند
دکتر ستار پروین، جامعه شناس و متخصص آسیب های اجتماعی، درباره زندگی گروهی از معتادان در پستوهای بزرگراه ها در گفتگو با "روزان" می گوید: به زبان ساده معتادان کنار هم زندگی می کنند چون در این جاها راحت تر زندگی می کنند؛ یعنی کسی با آنها کاری ندارد چون ممکن است در یک جای دیگر به آنها توهین شود ولی در اینجا دور هم هستند و به یکدیگر انرژی می دهند تا بتوانند وضعیت خود را بهتر تحمل کنند.


این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی معتقد است: در گذشته به این شکل شاهد زندگی گروهی معتادان نبودیم. من به اینها می گویم آسیب دیدگان مهاجر شهری؛ این افراد احتمالا همه مهاجر هستند یعنی از شهرها و استان های مختلف به اینجا آمده‌اند؛ آنها ابتدا در شهر خودشان با فقر و اعتیاد درگیر بودند بعد چون تهران جایی است که گمنامی زیاد است و کسی به راحتی قابل شناسایی نیست، به این کلانشهر مهاجرت کرده اند؛ پس یکی از دلایل این زندگی گروهی زیاد شدن تعداد معتادان است و اینکه این ها به علت طرد شدن در جامعه بیشتر جذب هم می شوند و برای یکدیگر همدرد و تسلی بخش اند؛ در کل دور هم جمع می شوند تا اموراتشان بگذرد و هدف خاصی ندارند.


شکاف طبقاتی یکی از عوامل گسترش اعتیاد است
وی  می گوید: این موضوع نیاز به مطالعه زیادی دارد اما چیزی که اکنون می شود گفت طرد بیش از حد است که آنها را دور هم جمع کرده است؛ این گروهی بودن به آنها انرژی  می دهد همچنین نمود زیاد اعتیاد و عدم مسئولیت جامعه نسبت به معتادان هم می تواند از دیگر دلایل این موضوع باشد؛ ما همیشه انتظار زیادی از دولت داریم اما باید این را بپذیریم که امکانات دولت هم محدود است؛ من معتقدم که مسئولیت های اجتماعی افراد می تواند بسیار تاثیرگذار باشد. به هر تقدیر دولت می تواند به گونه ای از این زندگی گروهی جلوگیری کند.


اعتیاد ابتدا یک جرم محسوب می شد اما به مرور با زیاد شدن تعداد معتادان و آیتم هایی دیگر سعی  در بازتعریف آن شد تا به فرد آسیب دیده به عنوان بیمار نگاه شود. این استاد دانشگاه تصریح می کند: نقش جامعه در شکل گیری این تعریف بسیار مهم است به همین دلیل گفتم ما نباید همیشه منتظر دولت باشیم. در واقع بدنه اجتماع با تشکیل NGOها و همه کسانی که توانایی کمک دارند باید به حل این آسیب ها کمک نمایند. پروین می افزاید: یک بعد دیگر اینکه شکاف طبقاتی در جامعه ما بسیار زیاد شده. این زیبنده جامعه ما نیست. نباید اجازه دهیم یکی چندصد برابر دیگری درآمد داشته باشد. وقتی این شکاف روز به روز  زیادتر می شود، فرصت ها برای بخش زیادی از بدنه جامعه مسدود می شود. در نتیجه آنهایی که در این وضعیت گرفتار می شوند به رفتار های نامشروع روی می آورند که یکی از آنها مواد مخدر است.


ساختار جامعه جوانان را به سوی مصرف مواد می برد
این استاد جامعه شناسی می‌گوید: «فرض کنید ما سه میلیون معتاد حرفه ای در ایران داریم؛ اگر این افراد را در تعداد خانواده آنها ضرب کنیم حدود 10 تا 12 میلیون نفر به صورت مستقیم درگیر مسئله اعتیاد هستند. درگذشته به اعتیاد به عنوان یک جرم نگریسته می شد و معتاد مجازات می‌شد اما بعدتر تعریف‌ها عوض شد و معتاد یک بیمار تشخیص داده شد؛ بیماری که باید به درد آن رسیدگی شود؛ اما ابتدا باید عامل و ریشه‌های این بیماری را دریافت تا بشود راهکارهایی تجویز کرد؛ از منظر جامعه شناسی پدیده اعتیاد در ساختارها و شرایط اجتماعی، فرهنگی یا اقتصادی بروز می‌یابد و معتاد قربانی ساختارهای یک جامعه است. متاسفانه ساختار جامعه ما اکنون در وضعیتی است که اعتیادپرور است و جوانان ما را به مصرف مواد سوق می دهد. در گذشته عده بسیار معدودی از مردهای مسن در یک روستا یا شهر معتاد می شدند، اما متاسفانه امروز این پدیده هرجایی شده و سن و جنس نمی‌شناسد. اعتیاد جزء اولین آسیب‌ها و مسائل جدی در کشور ما هست که باید نگاه علمی‌تری به این پدیده شود.


از چند بعد می شود به پدیده اعتیاد نگاه کرد. یک بعد آن عرضه مواد مخدر است. اینکه چرا در کشور ما این مسئله شدت زیادی دارد یعنی علی‌رغم این همه هزینه های مقابله با مواد مخدر بازهم مبارزه با آن ناکارآمد بوده، بطوریکه خرید یک قرص نان سنگک نیاز به صف دارد اما  تهیه مواد زمان زیادی نمی برد. این سوالی است که مسئولین باید به آن پاسخ بدهند. این استاد جامعه شناسی در ادامه صحبت هایش درباره متقاضیان مواد مخدر می گوید: امروزه از همه سنین و جنس ها و اقوام متقاضی مواد هستند. علی رغم اینکه همه می دانند وقتی در این راه قدم بگذارند عواقب سنگینی دارد اما باز هم افراد بنا به دلایلی مواد مصرف می کنند. قبلا مواد مصرفی، سنتی بود اما اکنون صنعتی شده که بسیار اعتیادآور و مضمحل کننده است.


جوانان آینده را مبهم می بینند
پروین در پاسخ به این سوال که چرا جوانان تا این حد متقاضی مواد مخدر هستند، می گوید: این سوال را هم می‌شود از زوایای مختلفی مورد کنکاش قرار داد؛ وقتی جوانان ما آینده را مبهم می بینند، وقتی فکر می‌کند تلاش‌هایشان بیهوده است؛ وقتی تحصیلات‌شان تمام می شود اما به ایده‌آل‌شان نرسیده‌اند؛ مشکلات مربوط به ازدواج، بیکاری، مسکن، زندگی مستقل و... باعث می شود احساس کنند در جامعه با انسداد مواجه‌اند؛ یعنی ساختارهای جامعه به شکلی است که فرد احساس می کند هرچه تلاش می کند به جایی نمی رسد؛ بنابراین آینده را رها می کند و به حال بچسبد و یکی از راهکارهایی که افراد حس می کنند با آن می توانند با لحظات حال لذت ببرند همین مواد مخدر است؛ یعنی سعی می کنند دردها و مشکلاتشان را به این شکل تسکین دهند.
وی می افزاید: به نظرم باید درباره اوقات فراغت و امکانات و تسهیلات جوانان تجدیدنظر کنیم که جوانان امیدوار به آینده شوند. افراد در واقع از طریق مصرف مواد می خواهند در حال زندگی کنند؛ یعنی به گونه ای می خواهند با این کار واکنشی به «نه» ها و کمبودهای جامعه نشان دهند قشر متوسط به پایین را بیشتر درگیر می کند که بیشتر با این کمبودها درگیر دارند. اگر اهداف جامعه را ترسیم کنیم یعنی پول، تحصیلات و... و در کنارش ابزارهای مشروع رسیدن به اینهاست؛ یعنی جامعه باید ابزارهای لازم را در اختیار افرادش قرار دهد که به این اهداف برسند؛ وقتی تلویزیون را روشن می کنیم همه نوع ثروت و قدرت و امکانات دیده می شود؛ در کنار این تبلیغات باید زمینه رسیدن افراد به اینها را فراهم کنیم. اما بخشی از جامعه در صورت تلاش زیاد هم نمی توانند به اینها برسند؛ بخشی از افراد با مواد مخدر این سرخوردگی را سرپوش می گذارند و بخشی هم سعی می‌کنند با رفتارهای دیگری مانند سرقت و دیگر جرایم به این هدف ها برسند.


زن ها گرایش کمتری به مصرف مواد مخدر دارند
این استاد دانشگاه درباره واکنش زن‌ها به این سرخوردگی های اجتماعی می‌گوید: زن‌ها از لحاظ ژنیتیکی و شخصیتی کمتر گرایش مصرف مواد مخدر و اعمال بزه کارانه دارند. در تمام دنیا میزان آسیب‌ها و جرائم در میان مردها بیشتر است در کنار این بحث های فرهنگی و نظارتی هم وجود دارد که در جامعه ما انتظارات از مردها بیشتر است که مثلا کار و مسکن داشته باشند؛ به دلیل همین انتظارات طبیعتا فشارها روی آنها بیشتر است از طرفی نظارت و کنترل جامعه و خانواده بر زنان بیشتر است.اما  متاسفانه در جامعه ما خانواده آن کارکرد گذشته را از دست داده .خانواده باید فرد را جامعه‌پذیر و کنترل کند اما امروزه بنا به هر دلیلی خانواده‌ها ضعیف و نحیف شده‌اند. در گذشته اگر پدری به فرزندش می‌گفت" سیگار نکش، نمی‌کشید اما امروز هیچ تاثیری ندارد.


اعتیاد یک پاسخ هنجار به شرایط نابهنجار است
به گفته پروین، کشورهای دیگر این دوران را از سر گذرانده‌اند، اما کشور ما هنوز در حال تغییر است:خانواده اکنون در کنترل رفتار فرزندانشان عاجزند؛ چون نسل کنونی نمی خواهند مانند پدرانشان بشوند. الگوهای آنها از فیلم ها و گروه همسالان گرفته می‌شود. از منظر بعضی نظریات جامعه شناسی، اعتیاد یک پاسخ هنجار به شرایط نابهنجار است؛ یعنی وقتی شرایط جامعه نابهنجار است، غصه خوردن و افسردگی و اینگونه واکنش‌ها چیزهای عجیبی نیست، چون جامعه مشکلات و انواع سرخوردگی‌ها را ایجاد می‌کند.  پاسخ‌هایی هم که به این سرخوردگی ها داده می شود با وضعیت و ساختارهای جامعه ما  طبیعی است. سرخوردگی از اینجا نشات می گیرد که جوان احساس می کند با تلاش، با علم و با  مهارتش  به آن پول و مال و تجملاتی که همیشه تبلیغات می شود، نمی رسد.
ستار پروین، جامعه شناس در گفتگو با روزان می گوید: ساختارهای جامعه به شکلی است که فرد احساس می کند هرچه تلاش  کند به جایی نمی رسد؛ بنابراین آینده را رها می کند و به حال می چسبد؛ یکی از راهکارهایی که افراد حس می کنند با آن می توانند از لحظات حال لذت ببرند همین مواد مخدر است.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha