ظاهراً هر ایرانی فقط دو دقیقه در روز برای فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه‌‌ زمان می‌گذارد. این اطلاعات توسط مرکز آمارایران در سال 94 اعلام شده است. طبق این آمار ایرانیان به‌طور میانگین روزانه دو ساعت و پنجاه و دو دقیقه فعالیت شغلی دارند؛ پنجاه و دو دقیقه هم فعالیت آموزشی؛ شانزده دقیقه ورزش می‌کنند ؛ دو ساعت و یک دقیقه پای رسانه‌های جمعی هستند؛ هجده دقیقه فعالیت تفریحی و فرهنگی دارند و سه ساعت و دوازده دقیقه را به خانه‌داری می‌گذرانند. بررسی‌ها نشان می‌دهد ایرانیان به‌طور میانگین، سیزده ساعت و بیست و چهار دقیقه را هم به «نگهداری و مراقبت شخصی» اختصاص می‌دهند اما تنها دو دقیقه در روز را به فعالیت داوطلبانه و امور خیریه‌ای می‌پردازند. آیا طبق این آمار می‌توان نتیجه گرفت، ایرانی‌ها به فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه‌ای بی‌علاقه‌اند؟ آیا جامعه مدنی در سال‌های اخیر نتوانسته مردم را برای فعالیت‌های داوطلبانه جذب و علاقه‌مندکند؟

سلامت نیوز:  ظاهراً هر ایرانی فقط دو دقیقه در روز برای فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه‌‌ زمان می‌گذارد. این اطلاعات توسط مرکز آمارایران در سال 94 اعلام شده است. طبق این آمار  ایرانیان به‌طور میانگین روزانه دو ساعت و پنجاه و دو دقیقه فعالیت شغلی دارند؛ پنجاه و دو دقیقه هم فعالیت آموزشی؛ شانزده دقیقه ورزش می‌کنند ؛ دو ساعت و یک دقیقه پای رسانه‌های جمعی هستند؛ هجده دقیقه فعالیت تفریحی و فرهنگی دارند و سه ساعت و دوازده دقیقه را به خانه‌داری می‌گذرانند.  بررسی‌ها نشان می‌دهد ایرانیان به‌طور  میانگین، سیزده ساعت و بیست و چهار دقیقه را هم به «نگهداری و مراقبت شخصی» اختصاص می‌دهند اما تنها دو دقیقه در روز را به فعالیت داوطلبانه و امور خیریه‌ای می‌پردازند. آیا طبق این آمار می‌توان نتیجه گرفت، ایرانی‌ها به فعالیت‌های داوطلبانه و خیریه‌ای بی‌علاقه‌اند؟ آیا جامعه مدنی در سال‌های اخیر نتوانسته مردم را برای فعالیت‌های داوطلبانه جذب و علاقه‌مندکند؟

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران در ادامه می نویسد: آمار فعالیت‌های داوطلبانه ایرانیان در حالی اعلام می‌شود که خیلی از مردم علاقه‌مند به انجام این فعالیت‌ها هستند اما نمی‌دانند چگونه باید برای بهبود شرایط جامعه‌شان اقدام کنند. شاید به همین خاطر است که دیوار، یخچال و لقمه مهربانی خیلی زود در فضای اجتماعی مورد استقبال قرارمی‌گیرد.
لیلی ارشد، که تجربه سال‌ها کار داوطلبانه دارد و سال‌هاست در منطقه دروازه غار و شوش با زنان معتاد و آسیب دیده کار می‌کند در این باره  به ما می‌گوید: «معتقدم ما ایرانی‌ها انسان‌های شریف وعلاقه‌مند کمک به دیگران هستیم و در طول تاریخ هم همین جور بوده است اما طی این سال‌ها فعالیت‌های مدنی شکل متفاوتی به خود گرفته. «ان‌جی‌او»ها باید نهادهای خودجوش باشند و دغدغه سلامت و بهبود جامعه را داشته باشند. با تأسیس ان.جی اوهای زرد یا همان ان‌جی‌او های دست‌ساز  رغبت مردم برای فعالیت‌های داوطلبانه کاهش یافته است. برخی مسئولان از سال‌ها قبل این اعتقاد را داشته‌اند که ما خودمان می‌توانیم ان‌جی‌او درست کنیم، در حالی‌که این نهادها درست کردنی نیست.»
به گفته او نهادهای غیردولتی از دل جامعه می‌جوشند، زمانی که این تعریف مختل شود  ماهیت اصلی‌شان هم از دست می‌رود: «ما ایرانی‌ها در کار جمعی چندان قوی نیستیم شاید هر یک از ما آرمان و عواطف‌مان برای حمایت از دیگران قوی باشد اما وقتی در گروه قرار می‌گیریم، تحمل‌مان در پذیرش و کنار آمدن با دیگران کم می‌شود و خیلی کند و طولانی مدت به نتایج دلخواه‌مان می‌رسیم. شاید این دو در کنار هم موجب شده کمتر به فعالیت‌های داوطلبانه
بپردازیم.»
یکی دیگر از مسائلی که ارشد معتقد است بر عملکرد مثبت کارکرد ان‌جی او ها اثر می‌گذارد نبود شبکه‌سازی و ایجاد اتحادیه است: « قدرت‌های کوچک زیادی وجود دارد ولی در عمل این قدرت‌ها هیچگاه کنار هم جمع نمی‌شوند تا از تجربه‌های هم استفاده کنند و هرکس کار خود را
 می‌کند.»
اما نظر قاسم دریاباری، که سال‌ها تجربه کار داوطلبانه را در کوره‌های آجرپزی منطقه محمودآباد شهر‌ری را دارد، متفاوت است: «هر ایرانی دو دقیقه در روز برای فعالیت داوطلبانه وقت می‌گذارد اغلب بیشتر کسانی که فعالیت داوطلبانه انجام می دهند احساساتی وارد این کار می‌شوند.
به همین دلیل هم بعد از مدت کوتاهی کار را رها می‌کنند. یعنی یک فراز و فرود کوچک آنها را ناامید می‌کند. در حالی که اگر آدم‌ها با تعقل، آرمان و هدف مشخص، وارد فعالیت داوطلبانه شوند و بعد اثر کارشان را ببینند، در آن فعالیت ماندگار خواهند شد.»
 او بارها در گفت‌و‌گو با ما تأکید می‌کند که تعقل و ایجاد انگیزه که با رشد جامعه مدنی ارتباط مستقیم دارد، می‌تواند افراد را به فعالیت داوطلبانه ترغیب کند.
کوچک شدن فعالیت‌های داوطلبانه و چارچوب‌های اخلاقی
 این روزها گروه‌های مختلفی از جوانان بویژه در شبکه‌های اجتماعی دور هم جمع شده و فعالیت‌های کوچک داوطلبانه و خیریه‌ای راه‌اندازی کرده‌اند، مثل چند جوانی که دور هم جمع شده‌اند، در بطری جمع می‌کنند و با فروش‌شان برای معلولان ویلچر می‌خرند یا با درختکاری در نقاط مختلف شهر سعی می‌کنند، قدری در بهبود محیط زیست مؤثر باشند یا برای گروه‌های نیازمند کسب و کار، شرایط عادلانه فراهم ‌کنند.
 آیا ذره‌ای و اتمی شدن فعالیت‌های داوطلبانه اساساً به نفع جامعه مدنی است یا نه؟ ارشد در پاسخ به این سؤال می‌گوید: «همه این فعالیت‌ها مثبت است و در نهادهای مدنی بر خلاف نهادهای دولتی که موازی کاری بد است، فعالیت‌های هم جهت هیچ ضرری ندارد. در این حوزه هر چقدر فعالیت بشود مثبت، سازنده و اثر بخش است. جوامع امروز پیچیده و شرایطشان سخت است، همین که گروه‌های دانشجویی هنوز به کار داوطلبانه توجه دارند و حساسیت‌شان را از دست نداده‌اند بسیار مفید است. اگر بخواهیم فقط به سازمان‌های بزرگ فکر کنیم این فعالیت‌ها هم از دست می‌روند. آنچه در حوزه فعالیت‌های مدنی مهم است، رعایت چارچوب‌های اخلاقی، مدنی و کاری است.»
 او یکی از مشکلات ان جی او ها را مرحله ثبت کردن‌شان می‌داند. مشکلی که در دولت پیشین بسیاری را بی‌انگیزه کرد:«این مرحله چنان سخت و پیچیده است که آدم‌ها خیلی اوقات بی‌خیالش می‌شوند و خودشان فعالیت مورد نظر را پیش می‌برند. شرایط سخت اجتماعی و اقتصادی، جامعه امروز ما را هم در نظر بگیرید؛ زمانی که من دانشجو بودم و کار داوطلبانه می‌کردم با300  تومن کمک هزینه دانشگاه زندگیم را اداره می‌کردم، اما امروز آدم‌ها آنقدر تحت تأثیر این شرایط سخت هستند که گاه فرصت کار داوطلبانه را از دست می‌دهند.» گروه «دست تا دست» یکی از همان گروه‌های کوچکی است که بیشتر اعضایش دانشجو هستند و در بوروکراسی اداری برای ثبت مؤسسه‌شان مانده‌اند.
این گروه در یافتن کسب و کار برای کسانی که از بازار کار عادلانه دور مانده‌اند فعال است؛ گروه‌هایی مانند زنان سرپرست خانوار که نمی‌توانند بازارعادلانه‌ای برای عرضه محصولات خانگی‌شان پیدا کنند. این گروه با برگزاری بازارهای خیریه این امکان را برای اعضای خود و دیگر گروه‌های ناتوان در یافتن بازارکار مناسب فراهم می‌کند.
 فائزه درخشانی یکی از اعضای این گروه است. او در گفت‌و‌گو با ما می‌گوید: «مهم‌ترین مشکل کار داوطلبانه که برخی افراد جامعه ما را نسبت به آن دلسرد می‌کند، به رسمیت نشناختن آن است.
اینکه این کارها در رزومه افراد لحاظ نمی‌شود؛ یعنی برای آینده افراد اعتبار و تشخص به دنبال ندارد. شاید اگر در کشور ما هم این کار ارزش زیاد داشت، مردم برایش بیشتر وقت می‌گذاشتند. <ان‌جی‌او>‌ها هم این روزها اصلاً فعال و شناخته شده نیستند تا مردم را جذب کنند. مراحل ثبت یک مؤسسه غیر دولتی هم که داستان خود را دارد؛ ما هفت ماه است در این پروسه مانده‌ایم. شاید همه مردم فعالیت داوطلبانه را نپسندند اما خیلی از دانشجوها علاقه‌مند به  فعالیت‌های داوطلبانه هستند، آنها هنوز وارد دنیای کار نشده و دنبال کسب تجربه‌های جدیدند اما نمی‌دانند باید از کجا و چگونه این فعالیت‌ها را شروع کنند. اگر نهادهای مدنی بیشتر فعال شوند، به خاطر شفاف بودن، هدف مشخص‌شان و گزارش‌هایی که اعلام می‌کنند و نتیجه مشخصی که برای داوطلبان دارند برای جذب داوطلبان بسیار مؤثرترند.»
 دیوار مهربانی ونیاز مردم به مهربانی
 در حالی  که مردم فقط دو دقیقه در روز برای فعالیت‌های داوطلبانه وقت می‌گذارند اما در همین دوره در جامعه پدیده‌ای بروز می‌کند به نام دیوارمهربانی. زمستان تازه شروع شده بود که این طرح برای کمک به گرم نگه داشتن بی‌خانمان‌ها شروع  شد، دیواری که مردم به صورت رایگان روی آن لباس می‌گذارند.  معلوم نیست ایده این طرح از که بود اما مردم از آن استقبال کردند، دیوارهایی با این شعار «اگر نیاز نداری بذار و اگر نیاز داری بردار.» «یخچال مهربانی»برای غذا دادن رایگان به کارتن خواب‌ها و نیازمندان هم کمی قبل از این ایده شکل گرفته بود.اما این روزها وقتی از کنار این دیوارها عبور می‌کنی گاه چهره به هم ریخته‌اش متعجبت می‌کند، لباس‌ها را در گوشه‌ای ریخته‌اند؛ لنگه‌ کفشی هست و لنگه دیگرش گم شده و... به زبان ساده مردم به انجام کار خیریه‌ای و داوطلبانه علاقه‌مندند، اما روش انجام صحیحش را نمی‌دانند.
بر این اساس می شود پرسید در حالی که  نهادهای مدنی زیادی هستند که سال‌ها تجربه ساماندهی به این امور را دارند، چرا دراجرای این ایده‌ها از تجربه سازمان‌ها و اعضای‌شان استفاده نمی‌شود. قاسم دریاباری در این باره می‌گوید:«من یکی از مخالفان سرسخت دیوارهای مهربانی هستم. چون دقیقاً همان موردی است که از آن سخن گفتم؛ یک کار ساده و کاملاً احساسی. اتفاقاً من می‌گویم بر خلاف شعار این دیوارها که اگر نیاز نداری بگذار، باید رفتار کنی. این یعنی اینکه اگر تو چیزی لازم نداری، به جای اینکه آن را در سطل زباله‌بندازی بگذارش روی دیوار. این یعنی ساده‌ترین نوع  کار خیریه‌ای. درحالی که تو باید چیزی را که  به آن نیاز داری و دوستش داری به همنوعت ببخشی نه اینکه وقتی نیاز نداری.»
 به گفته او دیوار مهربانی آنقدر ایده ساده‌ای بود که خیلی زود هم از آن استقبال شد، در حالی که این کار اصلاً زیر ساختی نیست و در اجرای آن از تجربیات دیگران استفاده نشده: «من  در کار خودم ایده‌های این مدلی زیاد دیده‌ام، آدمی که حاضر است یک میلیارد هم برای دادن غذا هزینه کند ولی حاضر نیست برای کارهای آموزشی ریالی بپردازد.
چون این کار جذابیت دارد، می‌تواند دوستان و آشنایانش را دور هم جمع کند. هر انسانی هم به صورت غریزی نیاز به دیده شدن دارد. اگر او دو مدرسه بسازد شاید کمتر از این کارش دیده شود، اما اثراتش چند برابر خواهد بود.
ارشد هم دراین باره می‌گوید:«همه این اقدام‌ها تمرین است. یک بار دیدم یک راننده تاکسی از توی یخچال مهربانی غذا برمی‌دارد البته مطمئنم او هم روزی یاد می‌گیرد که این غذا برای او نیست و دیدن دائمی این فعالیت‌ها باعث آموزش مردم می‌شود.
نخستین بار که غلامحسین کرباسچی، شهردار تهران آسفالت خیابان‌ها را کند و گل کاشت برخی گل‌ها را ‌کندند، اما الان یاد گرفته‌ایم بدون آسیب زدن به گل‌ها از آنها لذت ببریم. این روزها برخی ازدیوارهای مهربانی ظاهر مناسبی ندارند، چه اشکالی دارد در اجرای این اقدام‌ها و پدیده‌های اجتماعی مسائل را همه جانبه ببینیم و با ارزیابی همه ابعاد آن از تجربیات گذشته خودمان، دیگر نهادهای مدنی و کشورهایی که اقدام مشابه انجام داده‌اند استفاده کنیم و به خطا نرویم.» معلوم نیست دلیل اصلی
کم کاری ما ایرانی‌ها در فعالیت‌های داوطلبانه چیست؟ اینکه آیا ما ایرانی‌ها آدم‌های تنبلی هستیم؟ کار جمعی بلد نیستیم؟ یا ان‌جی اوها در این سال‌ها کم کار شده‌اند؟ اما هنوز آدم هایی هستند که دلشان برای کمک به دیگران می‌تپد، برای مفید بودن برای اینکه شرایط اجتماعی را بهتر کنند، با تلاش خودشان و نه به وسیله دولت. در آینده این خواسته چقدر امکان پذیر خواهد بود؟
 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha