عمق تالاب انزلی به کمتر از یک متر رسید! تا این سؤال پیش بیاید که چنین زخم عمیقی را تنها گیاه مهاجم «آزولا»(که اشتباه کارشناسان بود) به انزلی زد یا باید بخشی از آن را هم به گردن ساخت یک «کنارگذر» غیرضروری انداخت که در طول دو دهه به «میانگذر» تبدیل شد؟ جنگل تراشانی‌ که رانش زمین را به جان منطقه‌انداخته تا رسوب طبیعت ستیزی آنها در گلوی این تالاب بین‌المللی بریزد و نفس آن را به شماره بیندازد، چقدر مقصرند؟ کسانی که میلیون‌ها دلار اعتبار برای ایجاد «رسوبگیرها»ی تالاب را به یک «طنز تلخ» تبدیل کرده اند!

تالاب انزلی به «گِل» نشست

سلامت نیوز: عمق تالاب انزلی به کمتر از یک متر رسید! تا این سؤال پیش بیاید که چنین زخم عمیقی را تنها گیاه مهاجم «آزولا»(که اشتباه کارشناسان بود) به انزلی زد یا باید بخشی از آن را هم به گردن ساخت یک «کنارگذر» غیرضروری انداخت که در طول دو دهه به «میانگذر» تبدیل شد؟ جنگل تراشانی‌ که رانش زمین را به جان منطقه‌انداخته تا رسوب طبیعت ستیزی آنها در گلوی این تالاب بین‌المللی  بریزد و نفس آن را به شماره بیندازد، چقدر مقصرند؟ کسانی که میلیون‌ها دلار اعتبار برای ایجاد «رسوبگیرها»ی تالاب را به  یک «طنز تلخ» تبدیل کرده اند!

کنارگذری که میانگذر شد!
به گزارش سلامت نیوز، روزنامه ایران نوشت: تالاب بین‌المللی انزلی هم مثل دریاچه ارومیه قربانی یک میانگذر است اما آنها یک تفاوت فاحش  با هم دارند، انزلی در خبررسانی به خوش شانسی دریاچه ارومیه نیست تا در صدر اخبار بنشیند. سنگ بنای «کنارگذر» تالاب انزلی در اواخر دهه هفتاد یعنی سال 77 نهاده شد اما در طول دو دهه گذشته به «میانگذر» تبدیل شد تا جریان زندگی در  این تالاب بین‌المللی را به شمالی -جنوبی تبدیل کند و آن را  کند سازد.. این میانگذر به گفته لیلا مسروری مسئول آموزش و کمیسیون محیط زیست انجمن طرفداران توسعه انزلی:«در تمام این سال‌ها حساسیت برانگیز بود آنقدر که درنهایت  کار به ریاست جمهوری و  گزارش معروف معاونت علم و فناوری وقت ریاست جمهوری انجامید.»


این گزارش راهکارهای امیدبخشی داشت اما ناگهان به مثابه ورزشکاری که در پایان ورزشی سنگین در عضلاتش اسیدلاکتیک جمع می‌شود، رخوتی زیرپوستی تمام کسانی را  که به نوعی با این پروژه درگیرند، گرفت و باز، کنشگران محیط زیستی ماندند و انتظاری طولانی که هنوز افق به انجام رسیدن آن در هاله ابهام است.  او به روزنامه ایران می‌گوید: «به عنوان مثال در گزارش یاد شده با صحه گذاشتن بر این مسأله که نحوه کنونی احداث در تالاب،  تقسیمی شمالی و جنوبی در آن  ایجاد می‌کند که منجر به خشکی تالاب می‌شود، قرار شد تا  «اصلاحات اساسی»، در مسیر به عمل آید. دقیقاً عین واژگان «اصلاحات اساسی» در گزارش معاونت علمی و فناوری آمده است.»


به گفته او اصلاحات اساسی باید در مسیر سه  کیلومتری که مورد اختلاف است، ایجاد شود:«باید 60 درصد مسیر به‌صورت پل احداث شود به گونه‌ای که روی رودخانه «نهنگ روگا»  و آبراهه هایی که تالاب را به دریا متصل می‌کند پل معلق با دهانه بزرگ  و با تعداد پایه‌های (ستون‌های) کم  و در« خارج آب» احداث شود.» همچنین به گفته مسروری باید بزرگی دهانه مقرر بین 120 تا 200 متر باشد؛ خوب چنین امری به تبع محاسبات اولیه بودجه‌ای را به هم می‌زند اما در همان راهکار معاونت ریاست جمهوری بر «تخصیص فوری اعتبار کافی» تأکید شده است لذا این بهانه نداشتن اعتبار سلب می‌شود.> از سویی دیگرحسین آخانی استاد دانشگاه و کارشناس محیط زیست هم به روزنامه ایران می‌گوید: «دفترتالاب‌ها بارها اعلام کرده است که از لحاظ بودجه مشکلی ندارد.»


با این وجود از مرداد 87 روزها و سال‌ها گذشته اما هیچ بهبودی مشهودی در سه کیلومتر مورد مناقشه حاصل نشده است. مسروی می‌گوید:« با توجه به آنکه دستور ریاست جمهوری پای موضوع است  کسی به این راهکار نه نگفته ولی چشم بی‌عمل مگر تفاوتی با نه دارد؟!  تأکید می‌کنم تمردی به چشم نمی‌خورد ولی دفع الوقت هست  که دلایل آن آشکار نیست و ابهامی که در ابتدا اشاره کردم همین جاست!»


بقایای ساخت و سازها
به گفته یکی از کارشناسان اداره کل محیط زیست گیلان که نمی‌خواهد نامی از او برده شود علاوه بر جنگل تراشی هایی که خاک فرسایش یافته جنگل‌ها را به تالاب سرازیر کرده، مصالح باقی مانده از این احداث بلاتکلیف و از جمله کپه‌های ماسه به یکی دیگر از عوامل افزایش رسوبات تالاب انزلی منجر شده است.  <مسروی> هم می‌گوید:«  اگرچه  اداره کل  حفاظت محیط زیست  گیلان نظارت برماسه ریزی‌های جانبی دارد اما می‌دانیم همین شرایط کند و  بلاتکلیف احداث، با توجه به آنچه به عنوان بقایای فعالیت ها، شامل مصالح و امثال آن در محل موجود است می‌تواند از اتصال و جریان آب روان جلوگیری کند.» نگرانی وقتی شدت می‌یابد که معلوم شود که حتی دهانه همان کانال‌های  پل‌های موقت دسترسی که برای  عبور آب ایجاد شده، کافی نیست. شرایطی که  براحتی باعث ایجاد رسوب می‌شود تا به گفته او  جریان آب آن گونه که باید برقرار نباشد.


مسروی توجه به این موضوع را مهم می‌خواند و می‌گوید: «تالاب مهم انزلی هم اکنون به واسطه  پسروی و کاهش تراز آبی دریای خزر از یک سو، افزایش سرعت رسوب‌گذاری  به‌دلیل عدم آبخیزداری صحیح در بالادست و از سویی دیگر نیز پسماندهای مدیریت نشده در حوزه این تالاب، انواع پساب‌های خانگی و صنعتی و کشاورزی و  همچنین کاهش نزولات آسمانی، کاهش عمق شدیدی دارد، در این حالت وجود این کانون  ماسه و مصالح ولو در ابعاد کارگاهی یا همان مسیرهای موقت دسترسی می‌تواند  کاتالیزوری برای کاهش عمق هرچه بیشتر تالاب باشد.»


این نگرانی باعث شده تا کارشناسان و فعالان هم با به صدا درآوردن آژیر نابودی تالاب انزلی خواستار باز شدن چشمه‌های واقع در مسیر یک کیلومتری ماسه ریزی شده، افزایش عرضه آبراهه‌های موجود در همین مسیر، حفاظت کافی از محیط زیست تالاب در کلیه ماسه ریزی‌های جانبی و موقتی  و حتی به حداقل رساندن این فعالیت‌ها و برچیدن سریع آنها هستند.
او همچنین روند بسیار کند، بطئی  و تأخیری این پروژه(میانگذر) را  بشدت زیانبار می‌داند و درباره آسیب نهان و شدید از قبل زخم به چرک نشسته میانگذر تالاب انزلی - که پیکره تالاب  و اکوسیستم  را تهدید می‌کند -هشدار می‌دهد و می‌گوید: «باید به جد برای آن چاره‌اندیشی شود.»


آتش زدن تعمدی تالاب
مشخص نبودن محدوده حریم و بستر تالاب یکی دیگر از چالش‌های تالاب انزلی برای بقاست. مسروری مشخص شدن این مسیر را در حوزه فعالیت وزارت نیرو می‌داند و می‌گوید:« این شرایط خود بهانه‌ای برای انواع تعرض ها شده است.» او همچنین می‌گوید:«پس از شیوه‌های تعرضی کاشت درخت و خشک کردن تالاب به انواع و انحای شیوه ها، حالا شاهد آتش زدن‌های تعمدی در تالاب هستیم !» او این شیوه را حقه‌ای برای خشک کردن تالاب برای شالیکاری می‌داند و می‌گوید: «اما آنها در نهایت به دنبال تغییر کاربری هستتند تا هنگامی که آب‌ها  از آسیاب افتاد، زمین کذایی شالی را ساختمان و انبار و سوله بسازند ! لذا می‌طلبد با کوچکترین موارد تخلف بشدت برخورد شود.» او باقی ماندن اختلاف بین سازمان مسکن و شهرسازی استان و  برخی مدیران بویژه در حوزه شهری درباره وضعیت ساخت و سازها در تالاب را ایجاد فرصتی برای سودجویان زمینخوار می‌داند که چراغ خاموش به دنبال زیاده خواهی هستند.


تله‌های رسوبگیر در تله
تالاب رنجور انزلی از نسخه‌های دفعتی و هیجانی هم کم آسیب ندیده است! هرچند منظور «مسروری» از این حرف‌ها، احداث تله رسوبگیر است که خود در میان رسوب‌ها گیر کرده‌اند اما تالاب انزلی پیشتر هم قربانی یک گیاه مهاجمی به نام «آزولا» شد که توسط کارشناسان وارد کشور شد و چنگال بر گلوی تالاب انزلی انداخت. به گفته او آزولا گیاهی است  که با نیت تثبیت ازت هوا در خاک، وارد شد، به تالاب رخنه کرد و امروز بختکی شده که در هر آبگیر و مانداب و مزرعه‌ای هست ! مسروری ایجاد «رسوبگیر» را هم یک نسخه هیجانی و دفعتی می‌داند و می‌گوید:« حال آنکه اقدام باید ریشه‌ای باشد مگر می‌شود پیش از انجام و اتخاذ شیوه‌های آبخیزداری و حفاظت درخت‌ها در بالادست، شما تله رسوبگیر بزنید، قدرت پالایش چنین تله رسوبگیری چقدر خواهد بود ؟!» این تله‌ها قدرتی نداشت و خود در حجمی از رسوب‌ها گیر کردند تا عکس‌های آن در شبکه‌های اجتماعی دست به دست شود. دکتر مسعود باقرزاده کریمی معاون امور تالاب سازمان محیط زیست هم اعتقاد دارد که تله‌های رسوبگیر در احیای تالاب انزلی عملکرد مناسبی نداشته‌اند و از نصب تورهای آشغالگیر روی ورودی رودخانه‌های منتهی به تالاب خبر می‌دهد:« این تله‌ها نتوانسته‌اند جلوی ورود رسوب به تالاب انزلی را بگیرند.» با این وجود باقرزاده می‌گوید:« در حال حاضر میزان رسوبات وارده به تالاب انزلی بسیار زیاد است و حتماً باید برای احیای این تالاب از ورود این رسوبات جلوگیری کرد.» او یک تهدید دیگر را هم در کنار «کنارگذر» موجود در انزلی قرار می‌دهد که از آنها به بزرگترین تهدیدات برای تالاب انزلی یاد می‌کند: «طرح راه آهن که در حال تجهیز کارگاه است.»


به گفته او در حال حاضر ۳ پروژه برای احیای تالاب انزلی در دستور کار است که با استفاده از اعتبارات استانی، ملی و همچنین پروژه بین‌المللی جایکا برای احیای آن اقدام می‌شود. او می‌گوید: «با کمک جایکا (سازمان دولتی مستقل بین المللی در ژاپن که به طرح های توسعه ای کمک می کند) مطالعاتی انجام شده و قرار است بر ورودی تمام رودخانه‌های منتهی به تالاب انزلی، تورهای آشغالگیر نصب شود که در حال حاضر به‌عنوان نمونه بر روی دو رودخانه این پروژه اجرا شده است.» برخی از فعالان  حوزه محیط زیست اعتقاد دارند که تأثیر <جایکا> به رغم حضور طولانی آن در پروژه نمود مشخصی نداشته است. همچنین آنها هشدار می‌دهند تورهای آشغالگیر هم  تصمیمی دفعتی است که دردی از تالاب را دوا نمی‌کنند.


چهار دهه رنج
«حسین آخانی» استاد دانشکده زیست شناسی دانشگاه تهران اعتقاد دارد که پنج مشکل اساسی چهار دهه است که تالاب انزلی را رنج می‌دهد. او ورود حجم عظیم فاضلاب و زهاب کشاورزی را بزرگترین چالش انزلی می‌داند:«این مسأله علاوه بر آلودگی، با حمل مواد مغذی حتی در قبل از انقلاب هم تالاب را با چالش رشد «نی» مواجه کرد.»  او درد دوم را حجم بالای رسوباتی می‌داند که ناشی از تخریب پوشش گیاهی حوضه است: «این رسوب‌ها  با آب رودخانه‌ها به تالاب وارد می‌شوند و باعث کاهش عمق آب شده است.»  ورود گونه‌های مهاجم مانند «آزولا» اخیراً هم «سنبل آبی»،سومین زخم تالاب انزلی از نگاه اواست:«این مهاجمان خسارت‌های جبران ناپذیری به تنوع زیستی و پایداری بیولوژیکی تالاب وارد  کردند.»


آخانی  بلعیدن حقابه تالاب توسط سدسازی‌های گسترده را  یکی دیگر از زخم‌های عمیق و ناسور تالاب می‌داند و می‌گوید:«آخرین رنج، علاقه شدید مقامات محلی، سود‌جویان و زمین‌خواران به خشک شدن تالاب و استفاده از زمین آن برای ساخت و ساز و جاده‌کشی است.»


زخمی تازه به نام «لاسک»
یکی از کارشناسان گیلانی هم کاهش عمق تالاب را ناشی از عدم مدیریت مرتع و جنگلداری در بالادست رودخانه می‌داند و می‌گوید: «پوشش گیاهی دارد از بین می‌رود. اگر می‌خواهیم تالاب را نجات بدهیم باید به جای زدن رسوبگیرها و آشغالگیرهای بی‌نتیجه، مدیریت مناطق بالادست را درست انجام بدهیم.» او اعتقاد دارد اگر آبخیزداری در بالادست جدی گرفته شود آن وقت این حجم از رسوبات وارد تالاب نمی‌شود، انزلی هم به گل نمی‌نشیند!


به گفته او هرچند  کارشناسان و متخصصان داخلی پروژه در حال بررسی احیای تالاب هستند اما پروژه همچنان از سوی برخی دستگاه‌ها با تعریف پروژه‌های عمرانی جدید تهدید می‌شود. از جمله  ساخت  سد «لاسک» روی تالاب انزلی، آن هم در زمانی که عمق تالاب به کمتر از یک متر رسیده، به واکنش اعتراض‌آمیز کارشناسان منجر شده است.  به گفته این کارشناسان لاسک روی یکی از مهم‌ترین و پرآب ترین رودخانه‌های تغذیه کننده تالاب ساخته می‌شود: منظور او از رودخانه پرآب، رودخانه‌ای است که از ارتفاعات «امامزاده ابراهیم» شهرستان شفت از چشمه‌های طبیعی و ارتفاعات گیلان سرچشمه گرفته و بعد از گذر از دره‌ها از حاشیه شهر شفت می‌گذرد و به منطقه‌ای به‌نام «جیرده» می‌رسد. بعد از جیرده، رودخانه در مسیر جاده رشت-فومن از منطقه‌ای به نام «پسیخان» می‌گذرد.این منطقه به گفته قدیمی‌ها روزگاری مهد کپور‌های غول آسا و اسبله آدمخوار 80 کیلویی بوده است. رودخانه پسیخان وقتی به روستای نوخاله می‌رسد به همین نام خوانده می‌شود. پس ازآن رودخانه «نوخاله» به مرداب انزلی می‌رسد.  او نسبت به کاهش آورد آب به تالاب انزلی با ساخت این سد که نزدیک به 100 هکتار از جنگل‌های بالادست رودخانه را هم می‌بلعد، هشدار می‌دهد و می‌گوید: « علاوه بر بلعیدن سهم آب تالاب توسط سد، با قطع این وسعت از جنگل، حجم دیگری از رسوبات وارد تالاب انزلی می‌شود و این تالاب بیمار به مرض دیگری هم مبتلا می‌شود.»


گیلان کمبود آب ندارد!
هدف همه سدها ابتدا تأمین آب کشاورزی و شرب است و بعد استحصال برق! این کارشناسان گیلانی می‌گوید: «مسئولان آمار دقیقی از شالیکاری‌ها بدهد تا مشخص شود ما به  آب نیاز داریم یا خیر؟!» و یا آماری از زمین‌های تحت کشت و زرع را در شهرستان «شفت» محل ساخت «لاسک» بدهند تا معلوم شود که آیا ما با کم آبی رو به رو هستیم یا خیر؟ به گفته او اگر با کمبود آب رو به رو هستیم چرا حتی یک کشاورز هم از کمبود آب شاکی نیست؟! در نهایت می‌گوید: «ما کمبود آب نداریم. مسئولان می‌گویند برای آینده آب ذخیره می‌کنیم.» به گفته او دنیا هم نگران کمبود آب دو دهه آینده است اما روش‌های دیگری برای ذخیره آب دارد نه سدسازی! او به یک نکته دیگری هم اشاره می‌کند: «ساخت هر سد 10 سال طول می‌کشد، ما باید یک پیش‌بینی داشته باشیم که آیا ما در ده سال آینده این تعداد کشاورز داریم یا زمین‌ها تغییر کاربری داده‌اند.»


پاسخ این سؤال را هادی کیادلیری رئیس جامعه جنگلبانی ایران پیشتر به نوعی به روزنامه ایران گفته است. او اعتقاد دارد که در برنامه ریزی‌ها برای استان‌های شمالی راه را اشتباه رفته ایم. به گفته او دولت باید در شمال یا روی کشاورزی سرمایه‌گذاری کند یا به صنعت و گردشگری فکر کند. چون صنعت و گردشگری باعث شده تا اراضی کشاورزی هر روز کوچک تر از قبل شود و هر لحظه بخشی از آن قربانی ساخت ویلا یا طرح جدیدی شود.


علاوه بر آن وقتی زمین از پدر به فرزندان می‌رسد خرد می‌شود و از حالت اقتصادی خارج می‌شود: «دیگر زمین‌های کلان در شمال نداریم.» به گفته او چرخ سدسازی در کشور همچنان پرسرعت در حال حرکت است در حالی که مطالعات نشان می‌دهد که تأثیر سدسازی‌ها روی کشاورزی در کشور 10 درصد بوده است. حساب و کتاب‌های کیادلیری می‌گوید که طول عمر یک سد 50 سال است در حالی که بررسی‌ها و شواهد نشان می‌دهد عمر کشاورزی در شمال بین 10 تا 20سال دیگر به پایان می‌رسد. او یک آمار قابل تأمل دیگر هم می‌دهد: «سدها علاوه بر توسعه کشاورزی یک هدف دیگر دارند، تولید برق آبی.
     اما آمارها نشان می‌دهد که تولید این انرژی از سدها در سال‌های معمول و متعارف 9 درصد بیشتر نبوده است.» این آمار به سال هایی برمی گردد که ریزش باران طبیعی است و به اصطلاح کارشناسان ترسالی اتفاق افتاده است. اما به گفته او الان که کشور در شرایط خشکسالی قرار دارد تولید برق آبی به 2 تا 3 درصد می‌رسد که به اعتقاد کیادلیری پشتوانه قابل اطمینانی برای تولید انرژی نیست آن هم در زمانی که کشور گاز و نفت دارد.  کارشناس گیلانی هم به  مهاجرت اجباری سه روستای پشت سد اشاره می‌کند و می‌گوید: «علاوه بر همه هزینه‌ها باید مشکلات اجتماعی جابه جایی روستاییانی که معمولاً به حاشیه شهر می‌روند هم اشاره کرد.»


تالاب  مشکل مالی ندارد
آخانی می‌پرسد: «سؤال اساسی که برای همه وجود دارد این است که چرا متولی تالاب انزلی یعنی دفتر تالاب‌های سازمان حفاظت محیط زیست قادر نیست جلوی این مشکلات را بگیرد؟ آیا این دفتر بودجه ندارد؟ اتفاقاً در فقر مالی سازمان محیط زیست، دفتر تالاب‌ها از واحدهای نسبتاً ثروتمند این سازمان است. علاوه بر حمایت مالی سازمان‌های بین‌المللی چندین پروژه بزرگ کشوری در خصوص تالاب‌ها در دست اجرا است. «با این حال چرا سازمان حفاظت محیط زیست قادر نیست جلوی عوامل مخرب تالاب‌ها را بگیرد؟ سؤالی است که لازم است مدیران این سازمان پاسخگو باشند.»

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha