فقر در ایران در حال توسعه است. شاید حتی به یكی از شاخص‌های مهم در پایش سالانه تغییر وضعیت اقتصادی كشور تبدیل شده باشد. اگر در پایان دهه ٧٠ و نیمه دهه ٨٠، تعداد جمعیت زیر خط فقر از رقم ٥ الی ٦ میلیون نفر تجاوز نمی‌كرد، امروز تعداد این جمعیت، دورقمی شده و دو دهك قابل توجه از دهك‌های درآمدی كشور را شامل می‌شوند. تنها تفاوت فقر، امروز با ١٥ یا ٢٠ سال گذشته این است كه امروز، كسی از فقر نمی‌میرد. اما زمینگیر شدن ناشی از فقر، خاطره مشاهدات تمام مسوولان نهادهای حمایتی كشور است.

دو رقمی شدن جمعیت زیر خط فقر در کشور/چه کسانی بیشتر در معرض فقر هستند؟

سلامت نیوز: فقر در ایران در حال توسعه است. شاید حتی به یكی از شاخص‌های مهم در پایش سالانه تغییر وضعیت اقتصادی كشور تبدیل شده باشد. اگر در پایان دهه ٧٠ و نیمه دهه ٨٠، تعداد جمعیت زیر خط فقر از رقم ٥ الی ٦ میلیون نفر تجاوز نمی‌كرد، امروز تعداد این جمعیت، دورقمی شده و دو دهك قابل توجه از دهك‌های درآمدی كشور را شامل می‌شوند. تنها تفاوت فقر، امروز با ١٥ یا ٢٠ سال گذشته این است كه امروز، كسی از فقر نمی‌میرد. اما زمینگیر شدن ناشی از فقر، خاطره مشاهدات تمام مسوولان نهادهای حمایتی كشور است.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه اعتماد در ادامه می نویسد: دو نهاد حمایتی در ایران؛ كمیته امداد و سازمان بهزیستی كشور طبق تاكیدات برنامه پنجم توسعه موظف شده‌اند هرساله به میزان ١٠ درصد از مددجویان تحت پوشش خود را توانمند كرده و از حیطه حمایت خارج كنند. این تاكید در جهت كاهش تعداد جمعیت تحت پوشش بوده با امید به اینكه از تعداد جمعیت تحت پوشش هم كاسته شود اما مسوولان هر دو نهاد اذعان دارند كه در طول اجرای این برنامه پنج ساله، با فرض خوش‌بینانه اگر پشت نوبتی‌ها را هم به صفر رسانده‌اند، به ازای همان تعدادی كه توانمند شده و از دایره حمایت خارج شده‌اند، ورودی جدید به پرونده‌های پرشمار هر دو نهاد اضافه شده است.

علی‌محمد ذوالفقاری، معاون حمایت و سلامت كمیته امداد درباره دلایل ماندگاری فقر در برخی خانواده‌های تحت پوشش این نهاد حمایتی توضیح می‌دهد. دلایلی كه شاید معدود باشد اما دایره و زیر مجموعه‌های وسیعی دارد. خبرنگار «اعتماد» در بازدید از مناطق محروم استان هرمزگان به همراه تیم رسانه‌ای شاهد بود كه حتی در استانی كه به دلیل درآمدزایی مستقل و بدون اتكا به كالاهای استراتژیك، به منطقه آزاد شهرت یافته، فقر به سبب خشكسالی، نبود حمایت‌های بیمه‌ای مستمر و قدرتمند، كم‌سوادی، بی‌توجهی دستگاه‌های اجرایی به توزیع مناسب امكانات و خدمات در سراسر كشور و نادیده گرفتن حق بهره‌مندی تمام شهروندان ایران از منابع طبیعی و درآمد ناخالص ملی، چنان می‌تواند زمینگیر كند كه دایره نگاه یك انسان از هر سوی امید به فردای  بهتر خالی شود.

  طی چند سال گذشته اظهاراتی در مورد به صفر رساندن آسیب‌های اجتماعی مطرح شده است. شما كه در این سال‌ها با نیازمندان روبه‌رو شده و شاهد شرایط زندگی آنها بوده‌اید فكر می‌كنید واقعا به صفر رساندن فقر در ایران ممكن است؟
اگر تمام مسوولان در بخش‌هایی كه مسوولیت دارند به درستی عمل كنند، امكان كند شدن سرعت تولید فقر وجود دارد. به عنوان مثال، اگر در برخورد با مواد مخدر، توزیع ثروت در كشور، برقراری عدالت آموزشی و ایجاد فرصت‌های برابر در كشور به درستی عمل كنیم ممكن است سرعت تولید فقر مهار شود. امروز یكی از عوامل تولید فقر در كشور حوادث طبیعی است. اگر بیمه‌های اجتماعی فعال شوند، سرعت شاخص تولید فقر بر اثر حوادث طبیعی كند می‌شود. یكی از شاخص‌های تولید فقر در كشور، طلاق است. اگر مشاوره، مقدمه ازدواج باشد و مشاوره پیش از طلاق هم اجباری شود و خانواده‌ها نقش مثبتی در زندگی زوجین داشته و خودشان عامل محرك طلاق نباشند، طلاق كاهش می‌یابد و به دنبال آن، از تعداد زنان سرپرست خانوار نیازمند خدمات حمایتی كاسته می‌شود. اگر دستگاه‌های دولتی و غیردولتی نقش خودشان را به درستی ایفا كنند و با افكار راهبردی و نه روزمره، وظایف جاری خود را انجام دهند، حتما می‌توانیم سرعت توسعه و تولید فقر را كاهش دهیم.


   اما فقر به صفر نمی‌رسد؟
شاید در كوتاه‌مدت به صفر نرسد اما امكان كند و ضعیف شدن آن در بلندمدت وجود دارد.


 مشاهدات عینی و پیگیری اخبار رسمی درباره نیازمندان نشان داده كه متاسفانه در بعضی خانواده‌ها، فقر به صورت نسلی منتقل می‌شود. شما این پدیده را چگونه تحلیل می‌كنید؟
جمع قابل ملاحظه‌ای از مددجویان امداد، خانواده‌های یك و دو نفره‌ای هستند كه اغلب هم سالمند هستند و اصلا نسلی در بین آنها وجود ندارد چون فرزندان‌شان در دوره‌ای كه سالمند در سن جوان‌تری بوده، ازدواج كرده و رفته‌اند و امروز، آن سالمند، به یك نیازمند تبدیل شده اما فقیر نیست، بلكه نیازی دارد كه باید برطرف شود. شاید محروم از بیمه بوده یا برای تامین معیشت دچار مشكل شده كه به امداد مراجعه كرده است. اما تعداد بسیار كمی از خانواده‌های تحت پوشش امداد، فرزندانی دارند كه اگر برای این فرزندان سرمایه‌گذاری لازم انجام نشود كه امداد این سرمایه‌گذاری را انجام داده و می‌دهد، فقر باعث می‌شود اینها به جایگاه واقعی‌شان نرسند و در واقع، استعدادهای‌شان شكوفا نشود كه تمام تلاش امداد این است نگذاریم فقر مانع از شكوفایی استعدادها شود چون در این‌صورت ممكن است عوارض ناشی از فقر والدین، بخشی از سرنوشت فرزندان  را  تحت تاثیر قرار دهد.


 شما این بحث را مطرح كرده بودید كه باید بین فقیر و نیازمند مرزی قایل شویم. چه تعریفی از فقیر و نیازمند دارید؟
فقیر كسی است كه زیرساخت‌های خانوادگی و فكری او امكان نجات زودرس خانواده را نمی‌تواند مهیا كند. فرد هم فقیر عقلی است هم فقیر معیشتی است و هم در داخل خانواده روزنه امیدی برای نجاتش نیست. فقیر، قدرت تغییر وضعیت خودش را ندارد. فقیر، ویژگی و شرایط سرمایه‌گذاری برای تغییر وضعیت خودش را ندارد. تعداد افرادی كه در قالب این تعریف تحت پوشش امداد هستند كم است.


   اما هستند.
خیلی كم هستند. در حالی كه بسیاری از خانواده‌های تحت پوشش امداد از استعدادهایی برخوردارند كه قابلیت سرمایه‌گذاری و نجات از شرایط فعلی و رسیدن به یك شرایط آرمانی دیگر را دارند. این خانواده‌ها را فقیر نمی‌دانیم بلكه آنها نیازمند خدمت هستند. امروز در خانواده‌های تحت پوشش كمیته امداد ١٠٠ هزار دانشجو داریم. این دانشجو حاصل تلاش و تفكر پدر و مادر است. درست است كه سرمایه‌گذاری را ما انجام داده‌ایم اما این فرد در چه بستری رشد كرده؟ بین مددجویان امداد تعداد قابل ملاحظه‌ای طرح اشتغال داریم كه حاصل تفكر، بینش و یقین خانواده است. اگر خانواده احساس نمی‌كرد باید با دسترنج خودش زندگی خودش را اداره كند این اتفاق نمی‌افتاد. پس نمی‌توانیم بگوییم این خانواده فقیر است. ما امروز مددجویی تحت پوشش داریم كه نماز شب می‌خواند و زندگی متدینانه‌ای دارد اما از نظر اقتصادی دچار مشكل شده در حالی كه ابعاد اجتماعی و فرهنگی فقر او را گرفتار نكرده است. اغلب افراد تحت پوشش امداد، نیازمند هستند اما با نیازهای متفاوت در تعداد متفاوت. خانواده‌ای تحت پوشش امداد است كه ٥ نیاز دارد و خانواده‌ای تحت پوشش امداد است كه ٧ نیاز دارد. هرچه تعداد نیازهای‌شان بیشتر است راهكار نجات‌شان   مشكل‌تر است.


 از خانواده‌های فقیر تحت پوشش امداد مصداقی هم دارید؟
برخی خانواده‌های تحت پوشش امداد دچار فقر مركب و فقر چند علتی هستند. وقتی سرپرست خانواده، هم بی‌سواد است و هم معتاد، نجات این خانواده بسیار سخت است. وقتی سرپرست خانواده، هم بی‌سواد است و هم در منطقه محروم زندگی می‌كند و هم بیمار صعب‌العلاج است و هم طلاق گرفته، نجات این خانواده بسیار سخت است، خیلی سخت است. این خانواده‌ها، هم دچار فقر محیطی هستند و هم، دچار فقر انسانی هستند و هم بی‌سوادند و هم، اراده‌ای برای تغییر وضعیت خودشان ندارند. ما خانواده‌هایی را تحت پوشش داریم كه با فقر خو گرفته‌اند. خانواده‌هایی كه فقر را بخشی از قضا و قدر می‌دانند. اگرچه تعداد این خانواده‌ها در مجموع جمعیت تحت پوشش كمیته امداد بسیار كم است اما به هر حال، آنها هم تعدادی دارند.


 با مسوول رفع سوءتغذیه كودكان كمیته امداد كه صحبت كردم می‌گفت خانواده نمی‌توانسته غذای مناسب را برای كودكش فراهم كند و به همین دلیل تحت پوشش سبد رفع سوءتغذیه قرار گرفته است. ارزش ریالی سبد غذایی امداد ٦٠ هزار تومان است. مواردی در كشور داریم كه در یك ماه نتواند به اندازه ٦٠ هزار تومان مواد غذایی مفید برای كودكش تهیه كند ؟
نه، نداریم. مفهوم سوءتغذیه به معنای ناتوانی از تهیه مواد غذایی نیست. مفهوم سوءتغذیه، درست مصرف كردن یا درست مصرف نكردن مواد غذایی در خانواده‌هاست. حداقل معیشت خانواده‌های تحت پوشش امداد با دریافت یارانه و مستمری و كمك خیرین و حامیان در قالب طرح اكرام تامین می‌شود. اما بعضی خانواده‌های تحت پوشش امداد دچار مشكلات وراثتی هستند و بعضی مشكلات حاصل سوءتغذیه خانواده است به این معنا كه شاید مادر خانواده، تدبیر لازم در پخت غذا و تامین كالری مورد نیاز كودكش را نداشته باشد. گاهی اوقات هم میزان توزیع غذا بین اعضای خانواده ناهمگون است. امروز تعداد مددجویان تحت پوشش كمیته امداد كه سبد غذایی برای رفع سوءتغذیه می‌گیرند بسیار كمتر از تعداد كودكان غیرمددجوی دریافت‌كننده سبد غذایی است. سوءتغذیه ربطی به دارا بودن یا ندار بودن خانواده ندارد. خانواده با وضعیت مالی بسیار خوب هم فرزند دچار سوءتغذیه دارد. سوءتغذیه نمی‌تواند به معنای نداری مطلق تلقی شود بلكه مشكلات دیگری در این اتفاق دخیل بوده است.


 در تمام سال‌های فعالیت كمیته امداد، مددجویی بوده كه با وجود كمك‌های امداد همچنان زیر آن خط فقری كه دولت تعریف می‌كند مانده باشد ؟
مدیریت اقتصاد خانواده به عهده سرپرست خانواده است و دخالت كمیته امداد در خانواده در حدی نیست كه از سرپرست خانواده سلب مسوولیت كند. ممكن است در خانواده‌ای، مدیریت اقتصادی با وجود تذكرات همكاران ما به درستی اعمال نشود كه البته این موارد نادر است.


 یعنی خانواده زیر خط فقر می‌ماند چون مدیریت درستی بر اقتصاد خانوار اعمال نشده  است؟
بله. به عنوان مثال، خانواده‌ای كه چهار فرزند در سن اشتغال دارد اما فرزندان، علاقه یا اراده‌ای برای ورود به بازار كار ندارند، خانواده‌ای كه سرپرستش جوان است یا خانواده‌ای كه مدیریت مصرف منابع نداردو ممكن است میزان هزینه كرد این خانواده برای كالای مصرفی، بیش از سرمایه‌گذاری برای آموزش فرزندان خانواده باشد. این خانواده‌ها كه تعدادشان هم كم است زیر آن خط فقر می‌مانند.
 خانواده‌ای كه فقط مشمول مستمری امداد می‌شود، مثل سالمندان كه قابلیت توانمند‌سازی ندارند، این افراد را می‌توانیم همچنان  زیر خط فقر بدانیم؟
امداد خدمات خودش را در قالب اضطرار و اورژانس ارایه می‌دهد. ما مدعی نیستیم كه خدمات كمیته امداد كل نیاز خانوار را پوشش می‌دهد. ما سهمی را برای تحرك بخشی خود خانواده قائل شده‌ایم چون خدمات كمیته امداد، نافی نقش فرزندان یك سالمند و نقش جامعه نسبت به سالمند نیست. نمی‌خواهیم هم باشد. بین سالمندان، افراد زمینگیر داریم اما تمام سالمندان هم زمینگیر نیستند. واقعا این طور نیست كه تمام سالمندان قادر به تحرك اقتصادی و اجتماعی نباشند. واقعا این طور نیست كه فرزندان سالمندان هیچ مسوولیت اقتصادی و اجتماعی در قبال والدین‌شان نداشته باشند. كمیته امداد، حداقلی برای تامین نیازها پرداخت می‌كند به این امید كه نقش فرزندان در زندگی سالمند قطع نشود.

  اما سالمند با دریافت مستمری ٧٠ هزار تومانی زیر خط فقر است.
اگر مجموعه دخالت اطرافیان و مستمری و حمایت‌های كمیته امداد را در نظر بگیریم، سالمند زیر خط فقر نیست.


  اگر سالمند تنها باشد و فرزندی نباشد چطور؟

آن وقت مددكار، خدمات امداد و میزان مستمری و كمك‌های خیرین را رصد می‌كند و اگر نیاز به مساعدت بیشتری باشد اعمال می‌شود.
 اما دولت می‌گوید دریافتی كمتر از یك میلیون تومان در ماه، خط فقر است و این افراد كمتر از این رقم دریافتی ماهانه   دارند.
ارقام مدنظر دولت، درآمد در كنار سقف هزینه است. بسیاری از سالمندان تحت پوشش ما در روستاها، در منازل مسكونی خودشان ساكن هستند و بسیاری از این افراد در استفاده از انرژی اقل مصرف را دارند پس زیر خط فقر نیستند چون اجاره مسكن ندارند و ماشین ندارند كه هزینه بنزین داشته باشند و هزینه مسافرت و بسیاری هزینه‌های دیگر را ندارند. بنابراین اگر زندگی سالمند روستایی را با یك گروه گواه در حد آرمانی در سقف روستا مقایسه كنیم، سالمند ما زیر خط فقر نیست اما بسته هزینه‌ای‌اش كوچك است.
    كمیته امداد خط قرمزهایی دارد.


در خدمت رسانی.
  در خدمت‌رسانی و در بخش حمایت خطوط قرمزی دارد. به عنوان نمونه، خانواده دارای سرپرست معتاد، تا زمانی كه سرپرست، اعتیادش را ترك نكرده باشد تحت حمایت امداد قرار نمی‌گیرد.
خدمات امداد به هیچ عنوان نباید به یك امتیاز برای فقیر شدن تبدیل شود. نباید كشش خدمات امداد آنقدر زیاد باشد كه فردی احساس كند فقیر شدن، شغل یا یك امتیاز است.
  یا امیدوار باشد كه اگر فقیر شد كمیته امداد به او كمك می‌كند.
خدمات امداد در داخل شهرستان‌ها و روستاها نباید به افزایش تعداد فقرا، كاهش نقش شان در زندگی، مهاجرت بی‌رویه، بلاتكلیفی سرپرست نسبت به عائله و
عدم تحرك اجتماعی در حوزه اشتغال و كسب درآمد تبدیل شود. تمام تلاش ما این است كه خدمات كمیته امداد به گداپروری ختم نشود. خدمات امداد مشوقی برای بهبود خانواده است. خدمات امداد، مشروط است. ما به شرطی به خانواده یك فرد معتاد كمك می‌كنیم كه سرپرست خانواده ظرف ٦ ماه اعتیاد خود را ترك كند. ما به مهاجرت از روستا به شهر خدمت نمی‌دهیم مگر پیرمردی كه به دلیل بیماری‌اش و با تایید پزشك مهاجرت كرده باشد. ما به خانواده‌ای كه توان انجام كار دارد خدمت نمی‌دهیم، مگر خدمات ما باعث رونق اقتصادی در داخل خانواده بشود.


     مثلا  تسهیلات  می‌دهید؟
یا كمك می‌كنیم كه فرد وارد عرصه اشتغال شود. خدمات امداد، مشروط به اقدام از جانب خانواده برای بهبودی خانواده است نه برای درجا زدن در فقر. خدمات امداد با نگاه موقت بودن ارایه می‌شود و دایمی نیست. ما در داخل كمیته امداد ضمن اینكه فقیر نوازی می‌كنیم اما فقر نوازی نمی‌كنیم. ضمن اینكه مسوولیت داریم به افراد دچار مشكل خدمت كنیم اما مسوولیت نداریم كه فقر كشور را توسعه بدهیم بلكه عملكردمان وقتی قابل قبول است كه بتوانیم فقر را مهار كرده و خانواده فقیر و نیازمند را به عناصر فعال در جامعه تبدیل كنیم. عناصری كه در جامعه نقش بازی كنند، نه عناصری كه از نقش‌های اجتماعی دور و محدود شوند و با نشان فقر، تحرك اجتماعی از آنها گرفته شود. امداد دنبال چنین اتفاقی نیست.


 این مطالبه دولت یا رهبری از كمیته امداد است یا در خود امداد بعد از این همه سال نهادینه شده؟
هم تجربیات امداد این را می‌گوید و هم مطالعات تطبیقی در فرآیند خدمت رسانی سایر كشورها این را می‌گوید و هم تذكرات و راهنمایی‌های بزرگان كشور نسبت به امداد این را به امداد القا می‌كند كه مسیر خدمت رسانی امداد، توانمند‌سازی است. توانمند‌سازی یك عنصر كلیدی در امداد است و تعداد افراد تحت پوشش امداد، برای كشور یك امتیاز محسوب نمی‌شود بلكه باید چرخ‌های اقتصادی به گونه‌ای بچرخد كه تعداد این فقرا روز به روز كاهش پیدا كند. هر جا كه رونق اقتصادی اتفاق افتاده و عدالت، ضمیمه رونق اقتصادی بوده، تعداد مددجویان تحت پوشش كاهش پیدا كرده است.


  اگر بخواهید نقشه فقر را ترسیم كنید، كدام مناطق و كدام گروه‌های سنی دچار مشكلات بیشتری هستند؟
سالمندان، زنان سرپرست خانوار و كودكان بیشترین جمعیت مددجویان امداد را تشكیل می‌دهند كه البته تعدادشان هم هیچگاه ثابت نبوده و ورود و خروج دایم دارند. تمام تلاش ما برای كودكان تحت پوشش كمیته امداد این است كه مدل زندگی آنها به گونه‌ای شكل بگیرد كه مشكلات گذشتگان‌شان در زندگی آنها تكرار نشود. زنان سرپرست خانوار تحت پوشش امداد دو گروه هستند. زنان سرپرست خانوار سالمند كه نگاه امداد در مورد این گروه كاملا حمایتی است و زنان سرپرست خانوار غیرسالمند كه نگاه امداد در مورد این زنان، توانمند‌سازی و اشتغال، توسعه آموزش و تحصیل، توسعه آموزش مهارت‌های زندگی، توسعه ازدواج مجدد همراه با ارایه خدمات مشاوره‌ای و آموزشی و توسعه بیمه‌های اجتماعی برای تامین آتیه این زنان است تا مجموع این اقدامات بتواند به تغییر ماهیت فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی در این زنان و بازسازی آنها به سمت نقش‌پذیری جدیدتر در اجتماع منجر شود. اما نگاه امداد به سالمندان تحت پوشش این است كه سالمند قبل از ورود به دوران سالمندی، مهارت زندگی در دوره سالمندی را یاد بگیرد و اطرافیان سالمند هم مهارت رفتار و برخورد با سالمند را یاد بگیرند و عزت نفس او را زیر سوال نبرند. كاملا آگاهیم كه اگر معیشت سالمند محدود بشود، سالمند توانی برای تغییر معیشت خودش ندارد و بنابراین، مهم است كه در مورد سالمندان، اولویت نیازها مشخص شود كه بهداشت و درمان از مهم‌ترین اولویت‌ها و اساسی‌ترین مشكل آنهاست.


 با گزارش‌هایی كه دارید كدام مناطق كشور دچار مشكلات بیشتری هستند؟
نسبت جمعیت مددجویی ما در بعضی نقاط كشور نسبت به بعضی نقاط دیگر كمی بیشتر است. در نقاطی كه تولید روان‌تر است و بازارچه‌های مرزی فعال‌تر است و خیریه‌ها فعال‌تر هستند و مشاركت اجتماعی مردم در برخورد با فقر قوی‌تر است و بین افراد جامعه، بین دارا و ندار، توازنی وجود دارد، در این نقاط، تعداد مددجویان ما كمتر است.


   مثل چه استان‌هایی؟
مثل تهران، سمنان، قم و اصفهان. استان‌هایی كه از توازن بین تعداد نیازمندان و افراد مرفه برخوردارند و در این استان‌ها، تولید فعال است و مشاركت اجتماعی مردم بالاست. اما در بعضی مناطق، به خصوص در مناطقی كه منطقه محروم خطاب می‌شوند، كل منطقه اقتصاد ضعیفی دارد و بعضی اوقات، اشتغال، اشتغال پایداری نیست ضمن آنكه این مناطق از چشم خیرین و خیریه‌ها دور مانده و مردم آن محل هم با وجود انگیزه‌های قوی، ثروت لازم برای حركت‌های اقتصادی قدرتمند را ندارند. در بعضی نقاط كشور به دلیل ضعف تولید در آن مناطق، شاخص سرانه درآمدی پایین‌تر است و بنابراین در این مناطق، مددجوی بیشتری داریم و ممكن است تعداد نیازمندان این مناطق به نسبت جمعیت كمی بیشتر باشد هرچند كه در همین مناطق هم انگیزه‌های قوی داریم. ما در مناطق محروم كشور هم دانش‌آموزانی با امتیازات قوی داریم و درصد قبولی دانشگاه مان قابل قبول است. در همین مناطق هم ما از سرمایه‌گذاری در اشتغال نتایج خوبی گرفته‌ایم و در همین مناطق هم ازدواج‌های موفقی اتفاق می‌افتد و روحیه دینداری مردم بالاست و كاهش آسیب‌های اجتماعی قابل توجه است. بالا بودن تعداد افراد تحت پوشش امداد در بعضی مناطق كشور به معنای توسعه فقر این مناطق نیست بلكه به این معناست كه در این مناطق، فعل و انفعالات اقتصادی تا حدی محدود است و بنابراین، تعداد نیازمندان این مناطق بیشتر از سایر نقاط كشور است. جهت‌گیری كمیته امداد این است كه هر جا خیریه‌ها حضور ندارند ما حاضر شویم و هر جا خیریه‌ها هستند، كار را به خیریه‌ها بسپاریم. جهت‌گیری كمیته امداد این است كه هر جا رونق اقتصادی نیست ما حضور داشته   باشیم.


  این ایراد به سازمان بهزیستی و كمیته امداد وارد است كه منتظر نشسته‌اند فرد نیازمند به آنها مراجعه كند و دنبال نیازمندیابی و فقیریابی نمی‌روند. این ایراد چه زمان قرار است برطرف شود؟
ما در داخل روستاها نیازمندان را می‌شناسیم و در خدمت‌شان هستیم. تعداد كمی از اینها خودشان مراجعه كردند و تعداد بیشترشان از سوی معتمدان و آشنایان و شورای روستا و امام جماعت روستا به امداد معرفی شده‌اند. ما در روستا مشكلی در شناسایی نیازمند نداریم مگر آنكه نیازمند جدیدی ایجاد شود. درون شهرها و به دلیل وسعت شهرها، پیچیده بودن كیفیت زندگی در شهرها و میزان دارایی‌های مشهود یا نامشهود، مددجو‌پذیری امداد كمی سخت‌تر است. می‌خواهیم تا جایی كه امكان دارد، ورودی كمیته امداد، آن درِ بازی نباشد كه افراد زیادی احساس كنند با كمك امداد می‌توانند زندگی كنند. ضمن آنكه بخش اعظم دارایی‌های مردم، دارایی‌های نامشهود است و سرمایه‌گذاری در بورس و بانك و خرید املاك، شواهد آشكاری نیست و بنابراین، شناسایی نیازمندان در شهرها هم دشوارتر می‌شود. تعدادی از نیازمندان هم در سفرهای رهبری و ریاست‌جمهوری و وزرا و مسوولان امداد به استان‌ها و در دوره‌های مختلف شناسایی شده‌اند اما در حال اجرای نرم افزار جامعی هستیم كه قابلیت اتصال به بانك‌های اقتصادی سازمان‌های حمایتی را دارد و از طریق درگاه‌های ایجاد شده مددجویان به امداد معرفی خواهند شد. مطلوب‌ترین شرایط برای كمیته امداد، زمانی است كه روزِ اول نیازمندی یك فقیر، ما از وجود او اطلاع پیدا كنیم، قبل از آنكه یك نیازمند به دلیل نیازمندی و به دلیل ناآشنایی با روش‌های رفع نیازمندی‌اش، نیاز خود را متورم‌تر و پیچیده‌تر كند. ما باید زن سرپرست خانوار را آن روزی كه شوهرش روی تخت غسالخانه است شناسایی كنیم.


    نه آن زمان كه شد زن آسیب دیده.
ولی این اتفاق نیازمند آن است كه تمام بانك‌های اقتصادی، روز آمد باشد و امكان ارتباط نهادهای حمایتی به این بانك‌ها فراهم شود. اگر این اطلاعات تكمیل بود، آن وقت كسی كه از تمام توانایی‌ها محروم است، مشتری امداد خواهد بود.

 

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha