یکشنبه ۲۹ فروردین ۱۳۹۵ - ۱۶:۰۰

بیکاری زنان تحصیلکرده ۵/۲ برابر بیکاری مردان تحصیلکرده است. بیکاری زنان تحصیلکرده مساله‌ای نیست که تنها با چند عدد و رقم بتوان در مورد آن صحبت کرد، این مساله زمانی که با خانه‌داری تعداد زیادی از آنها گره می‌خورد مشکلات را بیشتر می‌کند. همان‌گونه که بیکاری دختران می‌تواند یکی از دلایل اصلی آنها برای ازدواج شود، عدم اشتغال زنان تحصیلکرده و خانه‌داری آنها می‌تواند پیامدهای متعددی مانند افسردگی، عضویت‌شان در شبکه‌های اجتماعی، مدرک‌زدگی و گرایش به ادامه تحصیل بدون هدف خاص، افزایش آسیب‌های اجتماعی در بین این قشر و در نهایت هم افزایش طلاق در بین آنها را در بر داشته باشد. با توجه به بالا رفتن سطح تحصیلات و افزایش توقعات، اگر فکری برای اشتغال این زنان نشود، مشکلات آنها در سال‌های بعد چندین برابر می‌شود.

خانه‌نشینی تلخ زنان تحصیلکرده

سلامت نیوز: بیکاری زنان تحصیلکرده ۵/۲ برابر بیکاری مردان تحصیلکرده است. بیکاری زنان تحصیلکرده مساله‌ای نیست که تنها با چند عدد و رقم بتوان در مورد آن صحبت کرد، این مساله زمانی که با خانه‌داری تعداد زیادی از آنها گره می‌خورد مشکلات را بیشتر می‌کند. همان‌گونه که بیکاری دختران می‌تواند یکی از دلایل اصلی آنها برای ازدواج شود، عدم اشتغال زنان تحصیلکرده و خانه‌داری آنها می‌تواند پیامدهای متعددی مانند افسردگی، عضویت‌شان در شبکه‌های اجتماعی، مدرک‌زدگی و گرایش به ادامه تحصیل بدون هدف خاص، افزایش آسیب‌های اجتماعی در بین این قشر و در نهایت هم افزایش طلاق در بین آنها را در بر داشته باشد. با توجه به بالا رفتن سطح تحصیلات و افزایش توقعات، اگر فکری برای اشتغال این زنان نشود، مشکلات آنها در سال‌های بعد چندین برابر می‌شود.

به گزارش سلامت نیوز، روزنامه آرمان نوشت: بر اساس آماری که سال گذشته منتشر شد، نرخ بیکاری فارغ ‌التحصیلان کشور ۹/۱۸ درصد بود که از این تعداد
۹/۱۲ درصد مرد و ۳/۳۱ درصد زن هستند؛ آماری که نشان می‌دهد از هر سه زن تحصیلکرده یک نفر آنان بیکار است. طبق این آمار اوضاع بیکاری در میان زنان تحصیلکرده ۵/۲ برابر مردان است. پیشی گرفتن زنان از مردان در ورود آنها به دانشگاه‌ها به معنای حضور بیشتر آنها در اشتغال نبود و همین زمینه را برای مشکلات بعدی ایجاد کرد. بیکاری زنان تحصیلکرده و به ویژه آنهایی که خانه‌دار هستند، پیامدهای مختلفی را به همراه داشته است که برخی از آنها از سطح فردی خارج شده و تبدیل به یک مشکل اجتماعی شده اند. سمانه۲۶ ساله لیسانس فیزیک دارد و مانند هزاران دختر تحصیلکرده دیگر با وجود تلاش فراوان نتوانسته است شغلی پیدا کند: «کارشناسی‌ام که تمام شد، پیدا کردن شغل و ادامه تحصیل چندان برایم اهمیت نداشت. در آن مقطع هنوز با همسرم نامزد بودیم و او خیلی اصرار می‌کرد که ادامه تحصیل بدهم یا دنبال کار باشم، ولی من به حرف‌هایش گوش ندادم.» او به مشکلات بعد از ازدواجش اشاره می کند و می‌افزاید: «بعد از ازدواج همین بیکاری تبدیل به یک مشکل بزرگ در زندگی‌ام شد. همسرم دلیل اصلی اختلافاتمان را همین بیکاری می‌داند و پیشنهاد داده که بچه‌دار شویم. هنوز تصمیم روشنی در این زمینه ندارم ولی شاید به جای بچه دار شدن، ادامه تحصیل دادم. همسرم دانشجوی دکتراست و دوست ندارم اختلاف‌مان از نظر تحصیلی زیاد باشد.» او با بیان اینکه بیکاری یک زن تحصیلکرده برایش هزار و یک مشکل ایجاد می کند، می‌گوید: «از توقعات خانواده خودت گرفته تا توقعات همسر و خانواده همسر. همه این موارد باعث می‌شوند که حتی اگر خودت هم چندان بیکاری اذیتت نکند مجبور ‌شوی به دنبال کار باشی.» موردی که سمانه به آن اشاره کرد موردی است که بسیاری از زنان و دختران در کشور ما برای فرار از بیکاری به آن روی می‌آورند. در حقیقت بسیاری از دختران در کشور ما بدون هدف خاصی و فقط برای فرار از بیکاری به ادامه تحصیل روی می‌آورند و همین مساله به مشکلات بعدی که مدرک‌زدگی تنها یکی از آنهاست دامن می‌زند. بالا رفتن تحصیلات توقعات جدیدی ایجاد می‌کند که کمترین پیامد عدم پاسخگویی به آنها افسردگی است.

بیکاری زن و اختلافات زندگی زناشویی

آرزو ۳۲ ساله لیسانس علوم تربیتی دارد و با وجود اینکه ده سال از فارغ‌التحصیلی‌اش می گذرد ولی هنوز نتوانسته است شغلی پیدا کند. او در این باره می گوید: «بعد از فارغ‌التحصیلی چند سالی به دنبال پیدا کردن شغل رفتم و در استخدامی‌ها شرکت کردم ولی فایده‌ای نداشت. بعد از مدتی موقعیت خوبی برای ازدواج پیدا شد و ازدواج کردم. سال‌های اول زندگی مشترک چون دخترم زود به دنیا آمد، بیکاری زیاد اذیتم نمی‌کرد ولی در حال حاضر که هم بچه‌ام بزرگ شده و هم همسرم شغلش را از دست داده و مجبور به شغلی با درآمد کمتر شده است، خانه‌نشینی خیلی اذیتم می‌کند.» او ادامه می‌دهد: «به نظر من دلیل خیلی از اختلافات در زندگی مشترک بیکاری زن است. سال‌های اول زندگی در همسایگی مادر شوهرم زندگی می‌کردیم و بیکاری من تبدیل به یک مشکل بزرگ شده بود که دائم سر آن با خانواده شوهرم دعوا داشتم.» او به تحصیلات پایین‌تر همسرش اشاره می‌کند و می‌گوید: «بهتر است تحصیلات دختر و پسر در یک سطح باشد، زیرا وقتی تحصیلات دختر بیشتر است از همان آغاز باعث اختلاف می‌شود، اوایل که خانواده همسرم به خواستگاری آمدند، پدرم چون همسرم تحصیلات دانشگاهی نداشت حاضر به این وصلت نمی‌شد، همین مساله باعث شد بعد از ازدواج، خانواده همسرم، بیکاری من را دستاویزی برای متلک‌هایشان قرار دهند.» او با بیان اینکه هیچ چیز جای شغل را نمی‌گیرد، می‌افزاید: «کارهای خانه، بیرون رفتن با دوستان، تماشای فیلم، حضور در شبکه‌های اجتماعی و حتی مراقبت از فرزند هم جای شغل آدم را نمی‌گیرد. در حال حاضر که دخترم آیسان هم بزرگ‌تر شده و مهدکودک می‌رود وقت آزادم بیشتر شده است و خانه‌نشینی سخت‌تر. به هر اداره‌ای هم که مراجعه می‌کنیم اولویت‌شان برای استخدام، آقایان یا افرادی با مدارک بالاتر هستند و همین شرایط را سخت‌تر می‌کند.»

دردسرهای حضور در شبکه‌های اجتماعی

مرجان ۲۸ ساله کارشناسی ارشد رشته مدیریت بازرگانی دارد و چند سالی هم تجربه کاری داشته است ولی در حال حاضر بیکار است و از خانه‌داری دل خوشی ندارد. او در این باره به «آرمان» می‌گوید: «من از همان دوره لیسانس، داشتن شغل از مهم‌ترین دغدغه‌هایم بود. بعد از دوره لیسانس چون شغلی نداشتم تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم و کارشناسی ارشد را هم تمام کردم ولی باز خبری از شغل نبود.» او ادامه می‌دهد: «بعد از مدتی از پیدا کردن شغل مرتبط با رشته تحصیلی‌ام ناامید شدم و به شغل‌های دیگر مانند کار کردن در دفترهای خدماتی یا فروشگاه‌ها مشغول شدم. این شغل‌ها درآمدهای ناچیزی داشتند و موقت بودند. ازدواج که کردم به دلیل شرایط زندگی مجبور شدم همین شغل‌های موقت را هم کنار بگذارم، ولی در حال حاضر از این مساله خیلی پشیمان هستم چون خانه‌نشینی و خانه‌داری حوصله‌ام را سر برده است. یک کار موقت با درآمد کم هم به بیکاری ترجیح دارد. البته همسرم هم چندان موافق اشتغال من نیست و اگر هم شغلی پیدا شود به بهانه‌های مختلف من را از آن منصرف می‌کند.» او به عضویتش در تلگرام و سایر شبکه‌های اجتماعی اشاره می‌کند و می‌گوید: «برای پر کردن اوقات بیکاریم، در شبکه‌های اجتماعی عضو شده‌ام و ساعت‌های طولانی در این شبکه‌ها می‌چرخم. گاهی همین مساله باعث دعواهای شدید من و همسرم می‌شود ولی کاری نمی‌شود کرد، اگر این شبکه ها هم نباشند افسردگی می گیرم.»

راه‌اندازی شبکه اجتماعی مادران

همان‌طور که مطرح شد یکی از مشکلات بیکاری زنان و به ویژه بیکاری زنان تحصیلکرده گرایش آنها به حضور در شبکه‌های اجتماعی است که در یک ساله اخیر در مورد آن هشدارهای جدی مطرح شد و حتی پای دولت هم به ساماندهی این مساله باز شد. در مورد آمار حضور ایرانی ها در شبکه‌های اجتماعی و به‌ویژه تلگرام نظرهای مختلفی وجود دارد. برای نمونه دی ماه سال گذشته نتایج نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) نشان داد که ۵۳ درصد کل مردم ایران حداقل عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی هستند که در این میان تلگرام به پرطرفدارترین شبکه اجتماعی در بین مردم ایران تبدیل شده و تعداد کاربران تلگرام در ایران بیش از ۲۰ میلیون نفر است. بر اساس این نظر سنجی ۷۲ درصد جوانان ۱۸ تا ۲۹ ساله کشور اعلام کرده‌اند حداقل عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی هستند. همچنین نتایج ایسپا نشان می‌دهد که ۵۵ درصد مردان و ۵۱ درصد زنان حداقل عضو یکی از شبکه‌های اجتماعی هستند. استفاده از شبکه‌های اجتماعی در بین افراد دارای تحصیلات آکادمیک به مراتب بیشتر است؛ به این ترتیب که ۷۵ درصد افرادی که دارای تحصیلات دانشگاهی هستند عضو حداقل یکی از شبکه‌های اجتماعی هستند، در حالی که این میزان برای افراد دارای تحصیلات دیپلم و پایین‌تر برابر با ۳۹ درصد است. اگر آمارهای این موسسه را در راستای هم قرار دهیم می‌بینیم که تعداد زیادی از زنان تحصیلکرده که در رده سنی ۱۸ تا ۲۹ سال هستند و به احتمال زیاد هم بیکار هستند در شبکه‌های اجتماعی عضو هستند. اواخر بهار سال گذشته، معاون ساماندهی امور جوانان وزارت ورزش و جوانان از اینکه زنان خانه‌دار بیشترین استفاده را از وایبر و تلگرام دارند، خبر داد. محمدرضا رستمی در اظهارنظری دیگر، با اشاره به طراحی طرح سبک زندگی در عصر رسانه‌ها، گفت: «قصد داریم در قالب این طرح شبکه اجتماعی مادران ایرانی را راه‌اندازی کنیم. درون این شبکه مباحث مربوط به مصرف رسانه‌ها مطرح و به دغدغه‌ها و پرسش‌های مادران پاسخ داده می‌شود.» او افزود: «شبکه اجتماعی مادران به منظور انتقال تجربیات مختلف بسیار موثر است و تعدادی از مشاوران و مدرسان نیز در آن حضور دارند و مادران را راهنمایی می ‌کنند.»

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha